Admin
08-06-2014, 03:49 AM
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - 04 - 1428 هـ
11 - 05 - 2007 مـ
۲۱-اردیبهشت-۱۳۸۶ه.ش.
11:07 مساءً
ـــــــــــــــــــ
بیان مهدی منتظر در باره راز مکر شیاطین تا مردم قادر به تشخیص حق از باطل نباشند ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد الصادق الأمين، وعلى آله وصحابته الطيبين الطاهرين وجميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، ثم أمّا بعد..
چرا علمایی که از خطابههای من آگاهی یافتهاند؛ علی رغم اینکه برخی از آنها برایشان غریب است؛ همچنان سکوت خود را حفظ کردهاند؟ بر آنهاست تا درباره مطالب غریب آن با من گفتگو کنند تا در خصوص آن (مطالب غریب ) علم بیشتری ارائه داده وموضوع برای آنها و عموم مسلمانان روشن شود؛ مسلمانانی که ایمانشان نسبت به کار من منوط به ایمان علمای مذاهب دینی و اختلافاتشان درباره شأن مهدی منتظر شده است. پس برای شما درباره شأن مهدی منتظر فتوا خواهیم داد تا بدانید کسی که ادعای مهدویت میکند حقیقتاً مهدی منتظر است یا فردی است که با مسّ شیطان مریض شده است؛ و این از مکر شیطان است که برخی از کسانی که دچار مسّ شیطان شدهاند را وسوسه کرده و بنا حق در قلب آنها توهم ایجاد میکند؛ بعد از مدتی برای دیگران روشن میشود که این فرد بیمار است و بخاطر این مکر شیطان، هرنبیّ و پیامبری که خداوند برمیانگیزد؛ مردم او را مجنون دانسته و میگویند یکی از خدایان ما او را دیوانه کرده است؛ اما شیاطین میدانند که خداوند به راستی نبی خود را با معجزهای که خارج از قدرت و عادت بشر است یاری میکند و مردم باور خواهند کرد که این نبیّ به حق رسول خداوند است چرا که با این معجزه؛ خداوند به یاری او آمده است. پس شیاطین سحر تخیلی (چشم بندی) را اختراع کردند و به بعضی از انسانهای غافل یاد داده و به آنها گفتند: بگویید که شما ساحرید و در چشم مردمی که دور شما جمع شدهاند سحر کرده وآن آیات (نشانه های) سحر آمیز را به آنان نشان دهید. اختراع این چنین دروغهایی، زمانهایی بسیار قدیم انجام شد و شیاطین در زمینه دور کردن بشر از ایمان به خداوند و نشانههای (آیات ) او به موفقیت بزرگی دست یافتند. هربار که خداوند برای امتی نبی فرستاد؛ اولین چیزی که میگویند این است: او دیوانه و مجنون است؛ یکی از خدایان ما به او آسیب رسانده؛ سپس رسولشان در جواب میگوید: ای مردم من دیوانه نیستم بلکه رسولی از جانب پروردگار جهانم. - مردم- میگویند: اگر راست میگویی از خدایت بخواه معجزهای به تو بدهد. سپس خداوند برای یاری او از نزد خود معجزهای میدهد که ناشی از سحر تخیلی وچشم بندی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است.-مردم- میگویند: امر تو برای ما روشن شد؛ تو دیوانه نیستی بلکه ساحر هستی! و خداوند تعالی میفرماید:
كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ( ۵۲ ) أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ( ۵۳ )} صدق الله العظيم [الذاريات].
ای علمای امت؛ من در قرآن درباره اینکه مردم به یکدیگر سفارش کرده باشند که همگی این جواب واحد را به رسولان خداوند بدهند؛ چیزی پیدا نمیکنم؛ اما از آنجا که انجام سحر در هیچ زمان و مکانی ممنوع نشده است؛ سحر تخیل باعث کافر شدن مردم نسبت به رسولان خداوند و نشانههای خارق العاده او شده است چون مردم قادر به تشخیص بین سحر و معجزه نیستند. می گویم سحر تخیلی(چشم بندی) مانند سراب است که تشنه آن را آب واقعی میپندارد؛ درست مثل این است که با چشم آب را بدون شک و تردید میبیند؛ تا اینکه به آن میرسد و چیزی پیدا نمیکند و هیچ صحت نداشته و حتی یک ذره نیز اثری از حقیقت در آن نیست؛ اما ترس مردم از ساحران مانع تشخیص آن میشود؛ و مردم قادر به تشخیص فرق بین معجزه و سحر نیستند، چون ساحران با سحر بزرگی که در برابر مردمان به نمایش در میآورند آنها را به هراس میاندازند؛ اما آن سحر در واقعیت هیچ اساسی از حقیقت ندارد درست مانند ساحران فرعون که در روز عید( یوم الزینة) مردم را به هراس انداخت.در آن روز مردم را جمع کردند تا ساحر بودن موسی را به مردم نشان دهند؛ ساحران ریسمانها و طنابهای خود را افکندند و در چشم مردم آنها را به صورت مارهایی که حرکت میکردند نشان دادند؛ و با سحر عظیمی که دربرابر مردم به نمایش در آوردند آنها را به هراس انداختند؛ حتی نبی خداوند موسی نیز ریسمانها را همانند مارهایی دید که حرکت میکنند و نزد خود هراسان شد که نکند عصای او نیز مانند چوبهای آنها باشد( مار حقیقی نباشد) پس خداوند به قلب او آرامش وسکینه نازل فرمود. موسی عصای خود را افکند تا واقعاً به یک مار بزرگ تبدیل شود؛ نه اینکه در چشم مردمان مار به نظر بیاید؛ مار زنده به چوبها و ریسمانهای ساحران حمله کرد و آنها را به دهان گرفت و بلعید و ساحران سجده کنان به زمین افتادند، با توجه به سابقهی ساحری؛ دریافتند نشانه موسی سحر نیست بلکه معجزهای حقیقی و واقعی است که عصاها و ریسمانهای آنها را بلعیده است. آنها تا آن زمان ماری به آن سترگی و قدرت ندیده بودند. اما فرعون گفت که موسی؛ بزرگ آنهاست که سحر را به ساحران یاد داده است چرا که فرعون قادر به تفکیک بین سحر و معجزه نبود.
اگر من درمیان آنها بودم حکم داده و میگفتم: ای فرعون به ساحران و به موسی فرمان بده تا سر مارهای خود را بگیرند؛ سپس جلو برو و دست خود را به دم مارها بکش تا مار حقیقی را با لمس کردنش بشناسی و زیر دستت احساس کنی؛ اگر دمش را با دست خود فشار دهی؛ تکان خواهد خورد، چرا که علی رغم اینکه فقط یک عصا بود؛ حال مار واقعی و زنده است و بین لمس عصا و مار اختلاف زیادی هست. پس صفات ( وصف) مار را در عصای موسی که با قدرت کن فیکون خداوند به ماری آشکار و حقیقی و واقعی تبدیل شده است پیدا خواهی کرد.
اما چوبها و ریسمانهای ساحران تغییر نکرده و تنها درخیال تبدیل- به مار- شدهاند و با لمس آنها میتوان دریافت که ماهیت آنها تغییر نکرده است. اگر در عالم واقعیت وقتی لمس شوند، باز هم چوب و عصا هستند و با دست زدن به آنها میفهمد آنها عصای خشک و جامدند و در عالم واقعیت مثل عصای موسی که صلوات و سلام بر او باد؛ تغییر نکردهاند. کفار قریش نیز چنین بودند؛ چون از سحر آگاهی قبلی نداشتند؛ حتی اگر با دست خود معجزه را به صورت واقعی و حقیقی لمس میکردند باز هم منکر آن میشدند و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
ای رهبران جهان؛ به راستی که سحر باعث شد مردمان گذشته آیات خداوند را سحر آشکار دانسته و نسبت به آنها کافر شوند و این موجب هلاکت آنها شد. من ازتمام ساحرانی که در گوشه و کنار جهان و درهر شهر و روستایی که بشر در آن ساکن است، زندگی میکنند؛ دعوت میکنم پیش از آنکه به دست خداوند هلاک شوند به سوی الله توبه کنند؛ وحتی یک نفر از کسانی که سرپیچی و استکبار ورزد جان بدر نخواهد برد.
ای علمای امت؛ شما را چه میشود؟ چرا از گفتگو میگریزید؟ به خصوص کسانی از شما که ازسخنان من مطلع شدهاید، چرا بازهم سکوت اختیار میکنید؟ اگر میبینید من به حق مهدی منتظرم؛ پس برشماست که به حق شهادت دهید و با وجود دانستن واقعیت آن را پنهان نکنید و اگر درباره من اطمینان حاصل نکردهاید؛ بعد از گفتگو با من درخواهید یافت که به اذن الله دانش من از کتاب خداوند بیش از شماست؛ چه کسی بین شما هست که بتواند بگوید حتی یک حرف به من آموخته است؟ و عاقبت امور با خداست.
ای علمای مسلمین؛ بدانید که مهدی منتظر واقعی در علم کتاب از شما آگاهتر است. هیچ کس نیست که از کتاب خداوند با او بحث کند، مگر آنکه او با حقی روشن و واضح ازآیات قرآن حکیم بر او چیره شود؛ آیات محکمی که انحراف از آن باعث هلاکت است. ای علمای امت اسلامی که به قرآن عظیم مؤمنید؛ هرکس که مرا تکذیب کند امتحان کند. من کتاب جدیدی برایتان نیاوردهام؛ بلکه کتاب خداوند را که در دستانتان است برایتان تشریح و بیان میکنم. بدعت گذار نیستم بلکه تابع آن چیزی هستم که بر آخرین رسول و نبیّ خداوند محمد رسول الله- که افضل ترین سلام و صلوات بر او و خاندانش باد- و برای تمام مردم نازل شده است.
این چنین است که شیاطین از طریق کسانی که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر ادعای مهدویت میکنند مکر نمودهاند؛ ولی من مهدی هستم که دعوت کننده به سوی الله است؛ بابصیرتی که از جانب پروردگارم به سوی من و هرکسی که از من پیروی کند آمده است؛ پس چرا مرا تکذیب میکنید؟ اگر مرا گمراه میبینید و اگر راست میگویید؛ به من آگاهی داده و راهنماییم کنید تا به سوی حق هدایت شوم. اگر راست میگویید ،برایم کتاب هدایتگرتر از کتاب خداوند قرآن بیاورید. اما ای علمای امت اعم از مسلمان و مسیحی و یهود؛ اگر چنین نکرده و بازهم به انکار امر من ادامه بدهید؛ شما را به مباهله دعوت خواهم کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۶۱].
المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=81201
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - 04 - 1428 هـ
11 - 05 - 2007 مـ
۲۱-اردیبهشت-۱۳۸۶ه.ش.
11:07 مساءً
ـــــــــــــــــــ
بیان مهدی منتظر در باره راز مکر شیاطین تا مردم قادر به تشخیص حق از باطل نباشند ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد الصادق الأمين، وعلى آله وصحابته الطيبين الطاهرين وجميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، ثم أمّا بعد..
چرا علمایی که از خطابههای من آگاهی یافتهاند؛ علی رغم اینکه برخی از آنها برایشان غریب است؛ همچنان سکوت خود را حفظ کردهاند؟ بر آنهاست تا درباره مطالب غریب آن با من گفتگو کنند تا در خصوص آن (مطالب غریب ) علم بیشتری ارائه داده وموضوع برای آنها و عموم مسلمانان روشن شود؛ مسلمانانی که ایمانشان نسبت به کار من منوط به ایمان علمای مذاهب دینی و اختلافاتشان درباره شأن مهدی منتظر شده است. پس برای شما درباره شأن مهدی منتظر فتوا خواهیم داد تا بدانید کسی که ادعای مهدویت میکند حقیقتاً مهدی منتظر است یا فردی است که با مسّ شیطان مریض شده است؛ و این از مکر شیطان است که برخی از کسانی که دچار مسّ شیطان شدهاند را وسوسه کرده و بنا حق در قلب آنها توهم ایجاد میکند؛ بعد از مدتی برای دیگران روشن میشود که این فرد بیمار است و بخاطر این مکر شیطان، هرنبیّ و پیامبری که خداوند برمیانگیزد؛ مردم او را مجنون دانسته و میگویند یکی از خدایان ما او را دیوانه کرده است؛ اما شیاطین میدانند که خداوند به راستی نبی خود را با معجزهای که خارج از قدرت و عادت بشر است یاری میکند و مردم باور خواهند کرد که این نبیّ به حق رسول خداوند است چرا که با این معجزه؛ خداوند به یاری او آمده است. پس شیاطین سحر تخیلی (چشم بندی) را اختراع کردند و به بعضی از انسانهای غافل یاد داده و به آنها گفتند: بگویید که شما ساحرید و در چشم مردمی که دور شما جمع شدهاند سحر کرده وآن آیات (نشانه های) سحر آمیز را به آنان نشان دهید. اختراع این چنین دروغهایی، زمانهایی بسیار قدیم انجام شد و شیاطین در زمینه دور کردن بشر از ایمان به خداوند و نشانههای (آیات ) او به موفقیت بزرگی دست یافتند. هربار که خداوند برای امتی نبی فرستاد؛ اولین چیزی که میگویند این است: او دیوانه و مجنون است؛ یکی از خدایان ما به او آسیب رسانده؛ سپس رسولشان در جواب میگوید: ای مردم من دیوانه نیستم بلکه رسولی از جانب پروردگار جهانم. - مردم- میگویند: اگر راست میگویی از خدایت بخواه معجزهای به تو بدهد. سپس خداوند برای یاری او از نزد خود معجزهای میدهد که ناشی از سحر تخیلی وچشم بندی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است.-مردم- میگویند: امر تو برای ما روشن شد؛ تو دیوانه نیستی بلکه ساحر هستی! و خداوند تعالی میفرماید:
كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ( ۵۲ ) أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ( ۵۳ )} صدق الله العظيم [الذاريات].
ای علمای امت؛ من در قرآن درباره اینکه مردم به یکدیگر سفارش کرده باشند که همگی این جواب واحد را به رسولان خداوند بدهند؛ چیزی پیدا نمیکنم؛ اما از آنجا که انجام سحر در هیچ زمان و مکانی ممنوع نشده است؛ سحر تخیل باعث کافر شدن مردم نسبت به رسولان خداوند و نشانههای خارق العاده او شده است چون مردم قادر به تشخیص بین سحر و معجزه نیستند. می گویم سحر تخیلی(چشم بندی) مانند سراب است که تشنه آن را آب واقعی میپندارد؛ درست مثل این است که با چشم آب را بدون شک و تردید میبیند؛ تا اینکه به آن میرسد و چیزی پیدا نمیکند و هیچ صحت نداشته و حتی یک ذره نیز اثری از حقیقت در آن نیست؛ اما ترس مردم از ساحران مانع تشخیص آن میشود؛ و مردم قادر به تشخیص فرق بین معجزه و سحر نیستند، چون ساحران با سحر بزرگی که در برابر مردمان به نمایش در میآورند آنها را به هراس میاندازند؛ اما آن سحر در واقعیت هیچ اساسی از حقیقت ندارد درست مانند ساحران فرعون که در روز عید( یوم الزینة) مردم را به هراس انداخت.در آن روز مردم را جمع کردند تا ساحر بودن موسی را به مردم نشان دهند؛ ساحران ریسمانها و طنابهای خود را افکندند و در چشم مردم آنها را به صورت مارهایی که حرکت میکردند نشان دادند؛ و با سحر عظیمی که دربرابر مردم به نمایش در آوردند آنها را به هراس انداختند؛ حتی نبی خداوند موسی نیز ریسمانها را همانند مارهایی دید که حرکت میکنند و نزد خود هراسان شد که نکند عصای او نیز مانند چوبهای آنها باشد( مار حقیقی نباشد) پس خداوند به قلب او آرامش وسکینه نازل فرمود. موسی عصای خود را افکند تا واقعاً به یک مار بزرگ تبدیل شود؛ نه اینکه در چشم مردمان مار به نظر بیاید؛ مار زنده به چوبها و ریسمانهای ساحران حمله کرد و آنها را به دهان گرفت و بلعید و ساحران سجده کنان به زمین افتادند، با توجه به سابقهی ساحری؛ دریافتند نشانه موسی سحر نیست بلکه معجزهای حقیقی و واقعی است که عصاها و ریسمانهای آنها را بلعیده است. آنها تا آن زمان ماری به آن سترگی و قدرت ندیده بودند. اما فرعون گفت که موسی؛ بزرگ آنهاست که سحر را به ساحران یاد داده است چرا که فرعون قادر به تفکیک بین سحر و معجزه نبود.
اگر من درمیان آنها بودم حکم داده و میگفتم: ای فرعون به ساحران و به موسی فرمان بده تا سر مارهای خود را بگیرند؛ سپس جلو برو و دست خود را به دم مارها بکش تا مار حقیقی را با لمس کردنش بشناسی و زیر دستت احساس کنی؛ اگر دمش را با دست خود فشار دهی؛ تکان خواهد خورد، چرا که علی رغم اینکه فقط یک عصا بود؛ حال مار واقعی و زنده است و بین لمس عصا و مار اختلاف زیادی هست. پس صفات ( وصف) مار را در عصای موسی که با قدرت کن فیکون خداوند به ماری آشکار و حقیقی و واقعی تبدیل شده است پیدا خواهی کرد.
اما چوبها و ریسمانهای ساحران تغییر نکرده و تنها درخیال تبدیل- به مار- شدهاند و با لمس آنها میتوان دریافت که ماهیت آنها تغییر نکرده است. اگر در عالم واقعیت وقتی لمس شوند، باز هم چوب و عصا هستند و با دست زدن به آنها میفهمد آنها عصای خشک و جامدند و در عالم واقعیت مثل عصای موسی که صلوات و سلام بر او باد؛ تغییر نکردهاند. کفار قریش نیز چنین بودند؛ چون از سحر آگاهی قبلی نداشتند؛ حتی اگر با دست خود معجزه را به صورت واقعی و حقیقی لمس میکردند باز هم منکر آن میشدند و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
ای رهبران جهان؛ به راستی که سحر باعث شد مردمان گذشته آیات خداوند را سحر آشکار دانسته و نسبت به آنها کافر شوند و این موجب هلاکت آنها شد. من ازتمام ساحرانی که در گوشه و کنار جهان و درهر شهر و روستایی که بشر در آن ساکن است، زندگی میکنند؛ دعوت میکنم پیش از آنکه به دست خداوند هلاک شوند به سوی الله توبه کنند؛ وحتی یک نفر از کسانی که سرپیچی و استکبار ورزد جان بدر نخواهد برد.
ای علمای امت؛ شما را چه میشود؟ چرا از گفتگو میگریزید؟ به خصوص کسانی از شما که ازسخنان من مطلع شدهاید، چرا بازهم سکوت اختیار میکنید؟ اگر میبینید من به حق مهدی منتظرم؛ پس برشماست که به حق شهادت دهید و با وجود دانستن واقعیت آن را پنهان نکنید و اگر درباره من اطمینان حاصل نکردهاید؛ بعد از گفتگو با من درخواهید یافت که به اذن الله دانش من از کتاب خداوند بیش از شماست؛ چه کسی بین شما هست که بتواند بگوید حتی یک حرف به من آموخته است؟ و عاقبت امور با خداست.
ای علمای مسلمین؛ بدانید که مهدی منتظر واقعی در علم کتاب از شما آگاهتر است. هیچ کس نیست که از کتاب خداوند با او بحث کند، مگر آنکه او با حقی روشن و واضح ازآیات قرآن حکیم بر او چیره شود؛ آیات محکمی که انحراف از آن باعث هلاکت است. ای علمای امت اسلامی که به قرآن عظیم مؤمنید؛ هرکس که مرا تکذیب کند امتحان کند. من کتاب جدیدی برایتان نیاوردهام؛ بلکه کتاب خداوند را که در دستانتان است برایتان تشریح و بیان میکنم. بدعت گذار نیستم بلکه تابع آن چیزی هستم که بر آخرین رسول و نبیّ خداوند محمد رسول الله- که افضل ترین سلام و صلوات بر او و خاندانش باد- و برای تمام مردم نازل شده است.
این چنین است که شیاطین از طریق کسانی که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر ادعای مهدویت میکنند مکر نمودهاند؛ ولی من مهدی هستم که دعوت کننده به سوی الله است؛ بابصیرتی که از جانب پروردگارم به سوی من و هرکسی که از من پیروی کند آمده است؛ پس چرا مرا تکذیب میکنید؟ اگر مرا گمراه میبینید و اگر راست میگویید؛ به من آگاهی داده و راهنماییم کنید تا به سوی حق هدایت شوم. اگر راست میگویید ،برایم کتاب هدایتگرتر از کتاب خداوند قرآن بیاورید. اما ای علمای امت اعم از مسلمان و مسیحی و یهود؛ اگر چنین نکرده و بازهم به انکار امر من ادامه بدهید؛ شما را به مباهله دعوت خواهم کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۶۱].
المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=81201