Admin
27-09-2014, 04:27 AM
[ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيــــــــــــــان ] (https://mahdialumma.online/showthread.php?p=159770)
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - 11 - 1435 هـ
24 - 09 - 2014 مـ
۲-مهر-۱۳۹۳ه.ش.
05:09 صباحاً
ـــــــــــــــــــ
پاسخ امام مهدی ناصر محمد به یکی از اعضاء بنام (قول الحق) و هم چنین به یکی از انصار که درباره یکی از آیات محکم در قرآن عظیم با ما مجادله میکند...
نوشته اصلی توسط قول الحق
بسم الله الرحمن الرحیم
امام عزیز شما میفرمایید اهالی اعراف مردمانی هستند که قبل از برانگیخته شدن رسول بر مردمشان از دنیا رفتهاند و از "بعث"( برانگیخته شدن مردگان) بیاطلاعند...
سؤالی که مطرح میشود این است که چگونه اهالی اعراف از برانگیخته شدن بعد از مرگ بیاطلاعند و رسول محمد علیه الصلاة و السلام؛ زمانی که مردمش را مورد انذار و هشدار قرار میدهد و به آنها میگوید که خداوند آنها را بعد از مرگ برخواهد انگیخت..جواب مردم این است که وعده برانگیخته شدن ، پیش از این به آنها و پدرانشان داده شده است و این دلیل آن است که از قبل خبر برانگیخته شدن در آخرت به آنها و پدرانشان و تمامی مردم رسیده است و آنها از برانگیخته شدن آگاه بوده اند و خداوند تعالی میفرماید:
( وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٧٩﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٨٠﴾ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿٨١﴾ قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾ قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٤﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ )
و خداوند تعالی میفرماید: قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّـهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿٦٥﴾ بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا ۖ بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ ﴿٦٦﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿٦٧﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا هَـٰذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِي )
و اما مقصود از این فرموده خداوند: ( وما كنا معذبين حتى نبعث رسو لا )
یعنی خداوند سبحان و تعالی تا زمانی که مردم غافل باشند و برایشان رسولی فرستاده نشده باشد که به آنها هشدار دهد؛ ایشان را در دنیا به عذاب دردناک دچار نمیکند.
خداوند تعالی میفرماید ( ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ )
خداوند تعالی میفرماید ( وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ )
پس خداوند رسولان را به سوی مردم میفرستد تا به آنها هشدار داده و انذارشان کنند که دچار گمراهی هستند و عذاب خداوند بسیار نزدیک است و در آستانه دروازه هاست تا مردم بعد از فرستاده شدن رسولان دربرابر خداوند حجتی نداشته باشند و خداوند بر آنها حجت داشته باشد که رسولان را برای دادن هشدار به سوی آنها فرستاده است که بدانند عذاب خداوند در آستانه دروازه هاست.
خداوند تعالی میفرماید( رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمً )
واگر خداوند سبحان و تعالی قبل از فرستادن رسولان و دادن هشدار به مردم درباره نزدیک بودن خطر فرود عذاب؛ انسان ها را هلاک نماید ؛ آنها دربرابر خداوند حجت داشته و خواهند گفت...
خداوند تعالی میفرماید: ( وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى ) صدق الله العظيم
از امام ناصر محمد یمانی تمنا میکنیم درباره آیات روشن و محکمی که از اهالی اعراف صحبت میکند بیانات بیشتری ارائه فرمایند...و آیا اهالی اعراف از کسانی هستند که ایمان خود را به ظلم شرک آلوده نکرده و قبل از برانگیخته شدن رسولان از دنیا رفته اند....
و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله من الإنس والجن من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله يا أيّها الذين آمنوا صلّوا عليهم وسلّموا تسليماً لا نفرق بين أحدٍ من رسله ونحن له مسلمون، أما بعد..
ای عزیز من "الباحث" می بینم در برابر امامت در باره این فرموده خداوند تعالی حجت میآوری که:
{وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٧٩﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٨٠﴾ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿٨١﴾ قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾ قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٤﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [المؤمنون].
به این فرموده خداوند تعالی استناد میکنی که میفرماید:
{قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم.
ای مرد،آیا میبینی که حجت بر آنها اقامه (تمام ) شده، چون در داستانهای امتهای پیشین از برانگیختگی بعد از مرگ خبر داده شده است؟ ولی آنها نمیدانستند چه کسی بعد از مرگ آنها را برخواهد انگیخت؛ آنها در داستانهای پیشین شنیده بودند که بعد از مرگ برانگیخته میشوند؛ و تمام آنچه که میدانستند این کلمه بوده است که "کسانی که در قبرها هستند برانگیخته خواهند شد" اما نمیدانستند چه کسی عامل آن خواهد بود، بلکه فقط از برانگیخته شدن بعد از مرگ چیزهایی شنیده بودند؛ ولی نمیدانستند اگر برانگیختگی واقعا رخ دهد؛ چه کسی آنها را بعد از مرگشان برمیانگیزد؛ چون رسولی از جانب خداوند نیامده بود تا دعوت حق پروردگارشان را برایشان روشن سازد و آنچه را که خداوند به سویشان فرستاده برایشان توضیح داده و روشن کند. بلکه تنها چیزی که شنیده بودند و آن را اساطیر و افسانه های پیشینیان میدانستند این بود که به آنها وعده داده شده بود که بعد از مرگ برانگیخته خواهند شد.
و من میدانم که امتهایی که قبل از برانگیخته شدن رسول درمیانشان از دنیا رفته بودند، از داستانهای پیشینیان درمورد وعده برانگیخته شدن بعد از مرگ شان خبر داشتند؛ من این را میدانم؛ اما باز فتوای خود را به حق تکرار میکنم که آنها از اینکه چه کسی بعد از اینکه تبدیل به استخوانهای پراکنده و پوسیده شدند؛ آنها را باز میگرداند خبر نداشتند..آنها با وجود اینکه داستان را از پیشینیان شنیده بودند اما باور نداشتند که وعده برانگیخته شدن بعد از مرگ درست باشد؛ چون از جانب پروردگارشان توضیحی درباره اینکه چه کسی آنها را از قبرهایشان بازخواهد گرفت به آنها نرسیده بود؛ فقط داستانیهایی درباره برانگیخته شدن بعد از مرگ شنیده بودند که آنها را نیز اساطیر و افسانه میدانستند. از این جا استنباط میشود که از اینکه چه کسی آنها را از قبرها بازخواهد گرداند بیذخبر بودهاند و این را میتوان از جریان جدال فرزندانشان با انبیاء خداوند از جمله محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دریافت و خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (۴۹) قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً (۵۱)} صدق الله العظيم [الإسراء].
به عدم آگاهی آنها و پدرانشان توجه نمایید؛ همچنین نمیدانستند بازگشتن آنها بعد از مرگشان توسط چه کسی انجام خواهد شد و این را از پاسخ آنها به رسولان خداوند میتوان دریافت :{وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (۴۹) قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً (۵۱)} صدق الله العظيم [الإسراء].
پس به عدم اطلاع آنها از آنکه چه کسی آنها را از قبرهایشان برخواهد انگیخت نظر کنید:
{فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ}
از اینجا برایمان روشن میشود که پدران آنها که قبل از برانگیخته شدن رسولان پروردگار مرده بودند نمیدانستند چه کسی آنها را از قبرهایشان برخواهد انگیخت. برای همین؛ روزی که خداوند آنها را برمیانگیزد خواهند گفت:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
از خلال این گفتار درمییابیم که آنها در داستانهای مردمان پیش از خود؛ درباره وعده برانگیخته شدن بعد از مرگ خبر داشتند و برای همین به آن "بعث" میگفتند چون در داستان پیشینیان خبر برانگیخته شدن بعد از مرگ را شنیده بودند و برای همین نیز به درستی نام "بعث" یا برانگیخته شدن را به آن میدادند:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
چون خبر آن را در داستانهای پیشینیان شنیده بودند و این داستان برانگیخته شدن بعد از مرگ است؛ اما از تفاصیل موضوع و اینکه چه کسی آنها را برخواهد انگیخت اطلاعی نداشتند و برای همین میگویند:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
اما در مورد کسانی که خداوند درمیانشان رسول فرستاده بود؛ به آنها توسط رسولان فتوا داده شده بود که این پروردگارشان است که بعد از مرگ آنها را برخواهد انگیخت و خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (۴۹) قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً (۵۱)} صدق الله العظيم[الإسراء]
برای همین است که میبینید، کافرانی که از طرف خداوند برایشان رسول فرستاده شده است فتوای رسولان را در باره کسی که بعد از مرگ آنها را برمیانگیزد میدانند و برای کافرانی که از آن خبر ندارند فتوا میدهند. برای همین میگویند:
{هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)} صدق الله العظيم [يس].
این پاسخ از جانب کسانی است که خداوند با برانگیختن رسول در بین آنها؛ حجت را برایشان تمام کرده است و آنچه که خداوند برایشان فرستاده توسط رسولان خداوند توضیح داده شده و روشن گردیده است؛ لذا میبینید که به حقی که از جانب پروردگارشان آمده است اعتراف میکنند و در جواب سؤال کنندهها میگویند:
{هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)} صدق الله العظيم [يس].
و اما سؤال کنندهها؛ کافرانی هستند که پیش از آنان از دنیا رفته و درمورد برانگیخته شدن مردهها داستانهایی از پیشینیان خود شنیدهاند؛ اما تصور میکردند این مطالب تنها اساطیری و افسانه است و خداوند برایشان کتاب و رسولی نفرستاده بود تا آن را برایشان روشن سازد و میدانیم آنها از افسانههای درگذشتگان مطالبی درباره وجود برانگیختگی بعد ازمرگ شنیده بودند؛ ولی حقا نمیدانستند چه کسی آنها را برمیانگیزد و به خاطر همین میگویند:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا}
و کافرانی که با برانگیخته شدن رسولان در میانشان خداوند حجت برایشان اقامه کرده است به آنها پاسخ میدهند که:
{هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)} صدق الله العظيم [يس].
عزیز من انصاری "الباحث"؛همانا که تو با فرموده خداوند تعالی دراین آیه محکم و روشن از کتاب با امامت بحث میکنی که:
{قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
و برایت به حق روشن گردید که در بیان قرآن با قرآن امام مهدی ناصر محمد؛ تناقضی وجود ندارد و متوجه شدی که اهالی اعراف واقعاً کسانی هستند که قبل از برانگیخته شدن رسولان درمیانشان از دنیا رفته ند چون آنها نه در بهشتند و نه در آتش. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً} صدق الله العظيم [الإسراء:۱۵]
وبا وجود آنکه فکر نمیکردی؛ ما با پاسخ حق درباره آیهای که برای ما به عنوان حجت آوردی برایت حجت حق آورده و بر تو غلبه کردیم؛ نزدیک بود به علت نفهمیدن این آیه؛ در حالی که از انصار پیشگام و برگزیده ومکرم شده بود؛ خداوند قلب او را ازحق منحرف کند و به گذشته خود بازگشته و از کسانی دیگر پیروی نماید! پس آنهایی که دارای بصیرت هستند تمام انصار در دوران"گفتگوی قبل از ظهور" عبرت بگیرند؛ ممکن است ببینید بیانی از نظر شما با بیانی دیگرکه به شما آموختهایم تناقض دارد. در این حالت شاید یقین و باور برخی انصار نسبت به اینکه ناصر محمد یمانی همان مهدی منتظر است ضعیف شود وبه آرامی عقب کشیده و بگوید" ضرورت ندارد با ناصر محمد مجادله کنم و نشان دهم که درباره او دچار شک شده ام " سپس بی سروصدا عقب نشسته و بگوید:" اگر ناصر محمد یمانی همان مهدی باشد، من که قبلاً با او بیعت کردهام و خود را از انصار او میدانم؛ پس لازم نیست خود را به زحمت انداخته و مانند گذشته که به او یقین داشتم در بیانات تدبر کنم چون آیهای پیدا کردهام که با یکی از بیانات دیگر تناقض دارد".ای کسی که بی سروصدا عقب کشیدهای و فکر کردهای این نشانه هوش توست که نمیخواهی با وجود شکت درمورد اینکه او مهدی منتظر است؛ ناصر محمد یمانی را از دست بدهی! به تو میگوییم اشتباه میکنی؛ اگر از خردمندان باشی حق داری با امام مهدی ناصر محمد یمانی درباره هر آیهای که با بیان ناصر محمد یمانی متفاوت میبینی مجادله کنی تا ببینی آیا بر او غلبه میکنی و با قانع شدن از اینکه ناصر محمد یمانی امام مهدی نیست روبرگردانی و برایت روشن شود که با تصمیمی اشتباه؛ در حق خود ظلم نکردهای و یا ناصر محمد یمانی با برهان علمی قاطع بر تو غلبه کرده و ایمانت درباره اینکه ناصرمحمد یمانی حقا امام مهدی ناصر محمد است قوی تر از قبل بازگردد.
ای جوینده حق ؛تو حق را یافتهای پس به آن پای بند باش؛ ای عزیز من؛ مانند بندگان نعیم اعظم عمل کن؛ چون بندگان نعیم اعظم زمانی که در بیانات ناصر محمد با نکتهای مواجه میشوند که آن را نمیفهمند و یا اینکه زمانی که اثری از تردید در خود پیدا میکنند؛ حقیقت نعیم اعظم را به خاطر میآورند و درمییابند که به حق به ملکوت بهشتی که عرض آن به اندازه آسمانها و زمین است راضی نمیشوند مگر پروردگاری که از هر چیزی در نزد آنها محبوبتر است؛ بدون حسرت و حزن در نفس خود راضی باشد. مهم نیست که در چه موضوعی از بیانات دچار شک شده اند –با به خاطر آوردن این امر- بصیر میشوند. پس به محض آنکه حقیقت نعیم اعظم را به یاد آوردند بصیرت پیدا میکنند که بی شک و تردید ناصر محمد یمانی همان امام مهدی منتظر است. آنها را از کسانی مییابی که اگر نکتهای از یک بیان را درک نکردند میگویند مشکلی نیست؛ ما نمیخواهیم وقت امام را که برای گفتگو و قانع کردن دیگران اهمیت دارد بگیریم؛ باشد که به اذن خداوند بیان جدیدی آورده شود و این نکتهای را که درک نکرده بودیم بفهمیم. آنها ابداً نمیخواهند به خود اجازه دهند در مورد امام مهدی ناصر محمد یمانی دچار شک شوند؛ این به خاطر محبت شدید آنها به امام ناصر محمد یمانی نیست؛ بلکه این ناشی از محبت بسیار عمیق و شدید آنها نسبت به پروردگارشان است چرا که نمیخواهند به سوی چیزی جز نعیم اعظم هدایت شوند! بلکه در باره آنها چنین فتوا میدهیم که حتی اگر امام مهدی ناصر محمد یمانی درنزد خود دچار تردید شد و برایش روشن گردید که او امام مهدی نیست و به آنها گفت: خداوند را به خاطر طمع به بهشتی عبادت کنید که عرض آن به اندازه آسمانها و زمین است؛ خواهند گفت:" هیهات هیهات که آنچه را که به یقین از نعیم اعظم میدانیم با نعیم کوچکتر عوض کنیم! پس ناصر محمد گوش کن؛ به خدایی که جز او خدای نیست قسم که تو بر راه حق و روشن بودی؛ حتی اگر خداوند و پروردگار عالمیان ما را از ورای حجاب مورد خطاب قرار دهد و به ما بگوید :
[[ ای انصار ناصر محمد یمانی؛ مرا به طمع نعیم بهشتم عبادت کنید چون رضوان نفس خداوند آن چنان که ناصر محمد برایتان فتوا داده است رخ نخواهد داد. جواب میدهند: اگر چنین است پس ای خداوند ارحم الراحمین ؛ ما را برای چه آفریدهای؟ و جواب حق پروردگارشان حتماً این خواهد بود که:
{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (۵۶)} صدق الله العظيم [الذاريات].
سپس میگویند: ما بر این شاهدیم و رضوان نفس تو را عبادت میکنیم و برای تو که جز تو خدایی نیست سجده میکنیم که معبودی جز تو نیست ای خداوند ارحم الراحمین؛ ما به حق دانستهایم که تو ارحم الراحمین هستی و برای همین تو را نسبت به بندگانی که در حق خود ظلم کردهاند متحسر و حزین یافتهایم با وجود اینکه تو در حق آنها هیچ ظلمی نکردهای و آنها خود به خود ستم کرده و با مأیوس شدن از رحمت تو به خود ظلم کردهاند؛ خدایا پاک و منزهی تو....
تا اینکه پروردگارشان در جواب آنها میگوید: پس به این ترتیب شما بهشتی که به شما وعده داده شده است را نمیخواهید و این به خود شما مربوط است. خواهند گفت: یا رب، تو فرمودهای و فرموده تو حق است:
{وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}
و اگر نعیم اعظم تو برای ما محقق نمیشود از تو خداوند ارحم الراحمین میخواهیم که ما را بین بهشت و آتش قرار دهی و ما تا زمانی که محبوبترین چیز درنزد ما متحسر و حزین باشد ناله و واویلا میکنیم؛ ناله و واویلایی بسیار بیشتر از کافرانی که – در آتش- جاودان هستند. اما اگر از ما میخواهی هدف نهایی و غایت خود را عوض کرده و نعیم اعظم را وسیله به دست آوردن نعیم کوچکتر کنیم؛ عذر ما را بپذیر چون قلبهای ما راضی نمیشود که تغییر و تبدیلی انجام دهد؛ ما نمیتوانیم در حالی که محبوبترین چیز در نزد ما در نفس خود حزین و متحسر است به نعیم بهشت راضی شویم.
و حتی اگر حبیب قلبشان؛ پروردگارشان بفرماید: اما خدای شما بر هر چیز قادر است و اوست که بین انسان و قلبش حائل میشود ولذا قلب شما را به نعیم بهشت راضی میکند تا رضوان خداوند را وسیله تحقیق نعیم بهشت کنید؛ خواهند گفت:پروردگارا؛ به حق "لا اله الا انت"وبه حق رحمتی که بر خود نوشته و فرض نمودهی و به حق بزرگی نعیم رضوان نفست؛ با قلب ما چنین مکن که ما نمیخواهیم قلب ما چنین تغییری کند.
و حتی اگر پروردگارتان بگوید: آیا این بهتر از آن نیست که درخواست شما را اجابت کرده و بین بهشت و آتش رهایتان کنم که شدیدتر از کفار جاودان -در آتش- ناله و واویلا کنید؟ درجواب خواهند گفت : اگر نعیم اعظم برایمان محقق نشود؛ ما راضی هستیم که بین بهشت و آتش رها شویم و تا زمانی که خداوند ارحم الراحمین متحسر و حزین است ناله و واویلایی دائمی کنیم]]
پایان
ای جماعت مسلمانان! اگر کسی از این بیان من آگاه شود، مرا مجنون خواهد خواند! در جواب به آنها میگوییم" چه جنون خوبی! آیا این از مجنون شدن برای" لیلی " بهتر نیست؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست؛ جز قوم محبوب خدا و محب او(یحبهم الله و یحبونه ) کسی حقیقت بیان نعیم اعظم را درک نمیکند؛ آنها بر کلمه کلمه این سخنانی که درباره گفتگوی فرضی بین آنها و پروردگارشان آوردم شاهدند و پاسخهایی که در این گفتگوی فرضی به خداوند داده شد را بی شک و تردید همان پاسخ خود مییابند. در اینجا پرسشگران درنگ کرده و میگویند:" آیا در میان عالمیان کسانی هستند که مانند تو مجنون باشند؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان می گوید: قومی که محبوب خداوندند و محب او(قوم یحبهم الله و یحبونه )...
ای قوم من مجنون نیستم؛ ولی به خداوند عظیم قسم؛ آنچه که در این گفتگوی فرضی برایتان گفتم را در نزد محبوبان و محبان خداوند با همین کلمات پیدا میکنید. ممکن است آنها در چشمان شما خوار باشند و بگویید: آیا اینان کسانی از میان ما هستند که به زعم شما خداوند با شناساندن نعیم اعظم بر آنها منت گذاشته است! و یکیتان بگوید:" من فلانی را میشناسم و میدانم قبل از این چه کارها میکرده است و او دوست و همراه من در سفرهای تفریحی بوده و به خوبی از کارهایش خبر دارم؛ پس چگونه ممکن است که به گمان خودش تبدیل به نیکوترین مردم و بهترین مخلوقات شده باشد و از قومی شده باشد که محبوب خداوندند و محب او (قوم یحبهم الله و یحبونه )؟" پاسخ جاهلان را مستقیم به خداوند تعالی میسپاریم:
{إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ} [البقرة:۲۲۲].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=159780
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - 11 - 1435 هـ
24 - 09 - 2014 مـ
۲-مهر-۱۳۹۳ه.ش.
05:09 صباحاً
ـــــــــــــــــــ
پاسخ امام مهدی ناصر محمد به یکی از اعضاء بنام (قول الحق) و هم چنین به یکی از انصار که درباره یکی از آیات محکم در قرآن عظیم با ما مجادله میکند...
نوشته اصلی توسط قول الحق
بسم الله الرحمن الرحیم
امام عزیز شما میفرمایید اهالی اعراف مردمانی هستند که قبل از برانگیخته شدن رسول بر مردمشان از دنیا رفتهاند و از "بعث"( برانگیخته شدن مردگان) بیاطلاعند...
سؤالی که مطرح میشود این است که چگونه اهالی اعراف از برانگیخته شدن بعد از مرگ بیاطلاعند و رسول محمد علیه الصلاة و السلام؛ زمانی که مردمش را مورد انذار و هشدار قرار میدهد و به آنها میگوید که خداوند آنها را بعد از مرگ برخواهد انگیخت..جواب مردم این است که وعده برانگیخته شدن ، پیش از این به آنها و پدرانشان داده شده است و این دلیل آن است که از قبل خبر برانگیخته شدن در آخرت به آنها و پدرانشان و تمامی مردم رسیده است و آنها از برانگیخته شدن آگاه بوده اند و خداوند تعالی میفرماید:
( وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٧٩﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٨٠﴾ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿٨١﴾ قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾ قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٤﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ )
و خداوند تعالی میفرماید: قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّـهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿٦٥﴾ بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا ۖ بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ ﴿٦٦﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿٦٧﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا هَـٰذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِي )
و اما مقصود از این فرموده خداوند: ( وما كنا معذبين حتى نبعث رسو لا )
یعنی خداوند سبحان و تعالی تا زمانی که مردم غافل باشند و برایشان رسولی فرستاده نشده باشد که به آنها هشدار دهد؛ ایشان را در دنیا به عذاب دردناک دچار نمیکند.
خداوند تعالی میفرماید ( ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ )
خداوند تعالی میفرماید ( وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ )
پس خداوند رسولان را به سوی مردم میفرستد تا به آنها هشدار داده و انذارشان کنند که دچار گمراهی هستند و عذاب خداوند بسیار نزدیک است و در آستانه دروازه هاست تا مردم بعد از فرستاده شدن رسولان دربرابر خداوند حجتی نداشته باشند و خداوند بر آنها حجت داشته باشد که رسولان را برای دادن هشدار به سوی آنها فرستاده است که بدانند عذاب خداوند در آستانه دروازه هاست.
خداوند تعالی میفرماید( رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمً )
واگر خداوند سبحان و تعالی قبل از فرستادن رسولان و دادن هشدار به مردم درباره نزدیک بودن خطر فرود عذاب؛ انسان ها را هلاک نماید ؛ آنها دربرابر خداوند حجت داشته و خواهند گفت...
خداوند تعالی میفرماید: ( وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى ) صدق الله العظيم
از امام ناصر محمد یمانی تمنا میکنیم درباره آیات روشن و محکمی که از اهالی اعراف صحبت میکند بیانات بیشتری ارائه فرمایند...و آیا اهالی اعراف از کسانی هستند که ایمان خود را به ظلم شرک آلوده نکرده و قبل از برانگیخته شدن رسولان از دنیا رفته اند....
و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله من الإنس والجن من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله يا أيّها الذين آمنوا صلّوا عليهم وسلّموا تسليماً لا نفرق بين أحدٍ من رسله ونحن له مسلمون، أما بعد..
ای عزیز من "الباحث" می بینم در برابر امامت در باره این فرموده خداوند تعالی حجت میآوری که:
{وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٧٩﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٨٠﴾ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿٨١﴾ قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾ قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٤﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [المؤمنون].
به این فرموده خداوند تعالی استناد میکنی که میفرماید:
{قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم.
ای مرد،آیا میبینی که حجت بر آنها اقامه (تمام ) شده، چون در داستانهای امتهای پیشین از برانگیختگی بعد از مرگ خبر داده شده است؟ ولی آنها نمیدانستند چه کسی بعد از مرگ آنها را برخواهد انگیخت؛ آنها در داستانهای پیشین شنیده بودند که بعد از مرگ برانگیخته میشوند؛ و تمام آنچه که میدانستند این کلمه بوده است که "کسانی که در قبرها هستند برانگیخته خواهند شد" اما نمیدانستند چه کسی عامل آن خواهد بود، بلکه فقط از برانگیخته شدن بعد از مرگ چیزهایی شنیده بودند؛ ولی نمیدانستند اگر برانگیختگی واقعا رخ دهد؛ چه کسی آنها را بعد از مرگشان برمیانگیزد؛ چون رسولی از جانب خداوند نیامده بود تا دعوت حق پروردگارشان را برایشان روشن سازد و آنچه را که خداوند به سویشان فرستاده برایشان توضیح داده و روشن کند. بلکه تنها چیزی که شنیده بودند و آن را اساطیر و افسانه های پیشینیان میدانستند این بود که به آنها وعده داده شده بود که بعد از مرگ برانگیخته خواهند شد.
و من میدانم که امتهایی که قبل از برانگیخته شدن رسول درمیانشان از دنیا رفته بودند، از داستانهای پیشینیان درمورد وعده برانگیخته شدن بعد از مرگ شان خبر داشتند؛ من این را میدانم؛ اما باز فتوای خود را به حق تکرار میکنم که آنها از اینکه چه کسی بعد از اینکه تبدیل به استخوانهای پراکنده و پوسیده شدند؛ آنها را باز میگرداند خبر نداشتند..آنها با وجود اینکه داستان را از پیشینیان شنیده بودند اما باور نداشتند که وعده برانگیخته شدن بعد از مرگ درست باشد؛ چون از جانب پروردگارشان توضیحی درباره اینکه چه کسی آنها را از قبرهایشان بازخواهد گرفت به آنها نرسیده بود؛ فقط داستانیهایی درباره برانگیخته شدن بعد از مرگ شنیده بودند که آنها را نیز اساطیر و افسانه میدانستند. از این جا استنباط میشود که از اینکه چه کسی آنها را از قبرها بازخواهد گرداند بیذخبر بودهاند و این را میتوان از جریان جدال فرزندانشان با انبیاء خداوند از جمله محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دریافت و خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (۴۹) قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً (۵۱)} صدق الله العظيم [الإسراء].
به عدم آگاهی آنها و پدرانشان توجه نمایید؛ همچنین نمیدانستند بازگشتن آنها بعد از مرگشان توسط چه کسی انجام خواهد شد و این را از پاسخ آنها به رسولان خداوند میتوان دریافت :{وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (۴۹) قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً (۵۱)} صدق الله العظيم [الإسراء].
پس به عدم اطلاع آنها از آنکه چه کسی آنها را از قبرهایشان برخواهد انگیخت نظر کنید:
{فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ}
از اینجا برایمان روشن میشود که پدران آنها که قبل از برانگیخته شدن رسولان پروردگار مرده بودند نمیدانستند چه کسی آنها را از قبرهایشان برخواهد انگیخت. برای همین؛ روزی که خداوند آنها را برمیانگیزد خواهند گفت:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
از خلال این گفتار درمییابیم که آنها در داستانهای مردمان پیش از خود؛ درباره وعده برانگیخته شدن بعد از مرگ خبر داشتند و برای همین به آن "بعث" میگفتند چون در داستان پیشینیان خبر برانگیخته شدن بعد از مرگ را شنیده بودند و برای همین نیز به درستی نام "بعث" یا برانگیخته شدن را به آن میدادند:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
چون خبر آن را در داستانهای پیشینیان شنیده بودند و این داستان برانگیخته شدن بعد از مرگ است؛ اما از تفاصیل موضوع و اینکه چه کسی آنها را برخواهد انگیخت اطلاعی نداشتند و برای همین میگویند:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
اما در مورد کسانی که خداوند درمیانشان رسول فرستاده بود؛ به آنها توسط رسولان فتوا داده شده بود که این پروردگارشان است که بعد از مرگ آنها را برخواهد انگیخت و خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (۴۹) قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً (۵۱)} صدق الله العظيم[الإسراء]
برای همین است که میبینید، کافرانی که از طرف خداوند برایشان رسول فرستاده شده است فتوای رسولان را در باره کسی که بعد از مرگ آنها را برمیانگیزد میدانند و برای کافرانی که از آن خبر ندارند فتوا میدهند. برای همین میگویند:
{هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)} صدق الله العظيم [يس].
این پاسخ از جانب کسانی است که خداوند با برانگیختن رسول در بین آنها؛ حجت را برایشان تمام کرده است و آنچه که خداوند برایشان فرستاده توسط رسولان خداوند توضیح داده شده و روشن گردیده است؛ لذا میبینید که به حقی که از جانب پروردگارشان آمده است اعتراف میکنند و در جواب سؤال کنندهها میگویند:
{هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)} صدق الله العظيم [يس].
و اما سؤال کنندهها؛ کافرانی هستند که پیش از آنان از دنیا رفته و درمورد برانگیخته شدن مردهها داستانهایی از پیشینیان خود شنیدهاند؛ اما تصور میکردند این مطالب تنها اساطیری و افسانه است و خداوند برایشان کتاب و رسولی نفرستاده بود تا آن را برایشان روشن سازد و میدانیم آنها از افسانههای درگذشتگان مطالبی درباره وجود برانگیختگی بعد ازمرگ شنیده بودند؛ ولی حقا نمیدانستند چه کسی آنها را برمیانگیزد و به خاطر همین میگویند:
{قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا}
و کافرانی که با برانگیخته شدن رسولان در میانشان خداوند حجت برایشان اقامه کرده است به آنها پاسخ میدهند که:
{هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)} صدق الله العظيم [يس].
عزیز من انصاری "الباحث"؛همانا که تو با فرموده خداوند تعالی دراین آیه محکم و روشن از کتاب با امامت بحث میکنی که:
{قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
و برایت به حق روشن گردید که در بیان قرآن با قرآن امام مهدی ناصر محمد؛ تناقضی وجود ندارد و متوجه شدی که اهالی اعراف واقعاً کسانی هستند که قبل از برانگیخته شدن رسولان درمیانشان از دنیا رفته ند چون آنها نه در بهشتند و نه در آتش. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً} صدق الله العظيم [الإسراء:۱۵]
وبا وجود آنکه فکر نمیکردی؛ ما با پاسخ حق درباره آیهای که برای ما به عنوان حجت آوردی برایت حجت حق آورده و بر تو غلبه کردیم؛ نزدیک بود به علت نفهمیدن این آیه؛ در حالی که از انصار پیشگام و برگزیده ومکرم شده بود؛ خداوند قلب او را ازحق منحرف کند و به گذشته خود بازگشته و از کسانی دیگر پیروی نماید! پس آنهایی که دارای بصیرت هستند تمام انصار در دوران"گفتگوی قبل از ظهور" عبرت بگیرند؛ ممکن است ببینید بیانی از نظر شما با بیانی دیگرکه به شما آموختهایم تناقض دارد. در این حالت شاید یقین و باور برخی انصار نسبت به اینکه ناصر محمد یمانی همان مهدی منتظر است ضعیف شود وبه آرامی عقب کشیده و بگوید" ضرورت ندارد با ناصر محمد مجادله کنم و نشان دهم که درباره او دچار شک شده ام " سپس بی سروصدا عقب نشسته و بگوید:" اگر ناصر محمد یمانی همان مهدی باشد، من که قبلاً با او بیعت کردهام و خود را از انصار او میدانم؛ پس لازم نیست خود را به زحمت انداخته و مانند گذشته که به او یقین داشتم در بیانات تدبر کنم چون آیهای پیدا کردهام که با یکی از بیانات دیگر تناقض دارد".ای کسی که بی سروصدا عقب کشیدهای و فکر کردهای این نشانه هوش توست که نمیخواهی با وجود شکت درمورد اینکه او مهدی منتظر است؛ ناصر محمد یمانی را از دست بدهی! به تو میگوییم اشتباه میکنی؛ اگر از خردمندان باشی حق داری با امام مهدی ناصر محمد یمانی درباره هر آیهای که با بیان ناصر محمد یمانی متفاوت میبینی مجادله کنی تا ببینی آیا بر او غلبه میکنی و با قانع شدن از اینکه ناصر محمد یمانی امام مهدی نیست روبرگردانی و برایت روشن شود که با تصمیمی اشتباه؛ در حق خود ظلم نکردهای و یا ناصر محمد یمانی با برهان علمی قاطع بر تو غلبه کرده و ایمانت درباره اینکه ناصرمحمد یمانی حقا امام مهدی ناصر محمد است قوی تر از قبل بازگردد.
ای جوینده حق ؛تو حق را یافتهای پس به آن پای بند باش؛ ای عزیز من؛ مانند بندگان نعیم اعظم عمل کن؛ چون بندگان نعیم اعظم زمانی که در بیانات ناصر محمد با نکتهای مواجه میشوند که آن را نمیفهمند و یا اینکه زمانی که اثری از تردید در خود پیدا میکنند؛ حقیقت نعیم اعظم را به خاطر میآورند و درمییابند که به حق به ملکوت بهشتی که عرض آن به اندازه آسمانها و زمین است راضی نمیشوند مگر پروردگاری که از هر چیزی در نزد آنها محبوبتر است؛ بدون حسرت و حزن در نفس خود راضی باشد. مهم نیست که در چه موضوعی از بیانات دچار شک شده اند –با به خاطر آوردن این امر- بصیر میشوند. پس به محض آنکه حقیقت نعیم اعظم را به یاد آوردند بصیرت پیدا میکنند که بی شک و تردید ناصر محمد یمانی همان امام مهدی منتظر است. آنها را از کسانی مییابی که اگر نکتهای از یک بیان را درک نکردند میگویند مشکلی نیست؛ ما نمیخواهیم وقت امام را که برای گفتگو و قانع کردن دیگران اهمیت دارد بگیریم؛ باشد که به اذن خداوند بیان جدیدی آورده شود و این نکتهای را که درک نکرده بودیم بفهمیم. آنها ابداً نمیخواهند به خود اجازه دهند در مورد امام مهدی ناصر محمد یمانی دچار شک شوند؛ این به خاطر محبت شدید آنها به امام ناصر محمد یمانی نیست؛ بلکه این ناشی از محبت بسیار عمیق و شدید آنها نسبت به پروردگارشان است چرا که نمیخواهند به سوی چیزی جز نعیم اعظم هدایت شوند! بلکه در باره آنها چنین فتوا میدهیم که حتی اگر امام مهدی ناصر محمد یمانی درنزد خود دچار تردید شد و برایش روشن گردید که او امام مهدی نیست و به آنها گفت: خداوند را به خاطر طمع به بهشتی عبادت کنید که عرض آن به اندازه آسمانها و زمین است؛ خواهند گفت:" هیهات هیهات که آنچه را که به یقین از نعیم اعظم میدانیم با نعیم کوچکتر عوض کنیم! پس ناصر محمد گوش کن؛ به خدایی که جز او خدای نیست قسم که تو بر راه حق و روشن بودی؛ حتی اگر خداوند و پروردگار عالمیان ما را از ورای حجاب مورد خطاب قرار دهد و به ما بگوید :
[[ ای انصار ناصر محمد یمانی؛ مرا به طمع نعیم بهشتم عبادت کنید چون رضوان نفس خداوند آن چنان که ناصر محمد برایتان فتوا داده است رخ نخواهد داد. جواب میدهند: اگر چنین است پس ای خداوند ارحم الراحمین ؛ ما را برای چه آفریدهای؟ و جواب حق پروردگارشان حتماً این خواهد بود که:
{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (۵۶)} صدق الله العظيم [الذاريات].
سپس میگویند: ما بر این شاهدیم و رضوان نفس تو را عبادت میکنیم و برای تو که جز تو خدایی نیست سجده میکنیم که معبودی جز تو نیست ای خداوند ارحم الراحمین؛ ما به حق دانستهایم که تو ارحم الراحمین هستی و برای همین تو را نسبت به بندگانی که در حق خود ظلم کردهاند متحسر و حزین یافتهایم با وجود اینکه تو در حق آنها هیچ ظلمی نکردهای و آنها خود به خود ستم کرده و با مأیوس شدن از رحمت تو به خود ظلم کردهاند؛ خدایا پاک و منزهی تو....
تا اینکه پروردگارشان در جواب آنها میگوید: پس به این ترتیب شما بهشتی که به شما وعده داده شده است را نمیخواهید و این به خود شما مربوط است. خواهند گفت: یا رب، تو فرمودهای و فرموده تو حق است:
{وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}
و اگر نعیم اعظم تو برای ما محقق نمیشود از تو خداوند ارحم الراحمین میخواهیم که ما را بین بهشت و آتش قرار دهی و ما تا زمانی که محبوبترین چیز درنزد ما متحسر و حزین باشد ناله و واویلا میکنیم؛ ناله و واویلایی بسیار بیشتر از کافرانی که – در آتش- جاودان هستند. اما اگر از ما میخواهی هدف نهایی و غایت خود را عوض کرده و نعیم اعظم را وسیله به دست آوردن نعیم کوچکتر کنیم؛ عذر ما را بپذیر چون قلبهای ما راضی نمیشود که تغییر و تبدیلی انجام دهد؛ ما نمیتوانیم در حالی که محبوبترین چیز در نزد ما در نفس خود حزین و متحسر است به نعیم بهشت راضی شویم.
و حتی اگر حبیب قلبشان؛ پروردگارشان بفرماید: اما خدای شما بر هر چیز قادر است و اوست که بین انسان و قلبش حائل میشود ولذا قلب شما را به نعیم بهشت راضی میکند تا رضوان خداوند را وسیله تحقیق نعیم بهشت کنید؛ خواهند گفت:پروردگارا؛ به حق "لا اله الا انت"وبه حق رحمتی که بر خود نوشته و فرض نمودهی و به حق بزرگی نعیم رضوان نفست؛ با قلب ما چنین مکن که ما نمیخواهیم قلب ما چنین تغییری کند.
و حتی اگر پروردگارتان بگوید: آیا این بهتر از آن نیست که درخواست شما را اجابت کرده و بین بهشت و آتش رهایتان کنم که شدیدتر از کفار جاودان -در آتش- ناله و واویلا کنید؟ درجواب خواهند گفت : اگر نعیم اعظم برایمان محقق نشود؛ ما راضی هستیم که بین بهشت و آتش رها شویم و تا زمانی که خداوند ارحم الراحمین متحسر و حزین است ناله و واویلایی دائمی کنیم]]
پایان
ای جماعت مسلمانان! اگر کسی از این بیان من آگاه شود، مرا مجنون خواهد خواند! در جواب به آنها میگوییم" چه جنون خوبی! آیا این از مجنون شدن برای" لیلی " بهتر نیست؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست؛ جز قوم محبوب خدا و محب او(یحبهم الله و یحبونه ) کسی حقیقت بیان نعیم اعظم را درک نمیکند؛ آنها بر کلمه کلمه این سخنانی که درباره گفتگوی فرضی بین آنها و پروردگارشان آوردم شاهدند و پاسخهایی که در این گفتگوی فرضی به خداوند داده شد را بی شک و تردید همان پاسخ خود مییابند. در اینجا پرسشگران درنگ کرده و میگویند:" آیا در میان عالمیان کسانی هستند که مانند تو مجنون باشند؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان می گوید: قومی که محبوب خداوندند و محب او(قوم یحبهم الله و یحبونه )...
ای قوم من مجنون نیستم؛ ولی به خداوند عظیم قسم؛ آنچه که در این گفتگوی فرضی برایتان گفتم را در نزد محبوبان و محبان خداوند با همین کلمات پیدا میکنید. ممکن است آنها در چشمان شما خوار باشند و بگویید: آیا اینان کسانی از میان ما هستند که به زعم شما خداوند با شناساندن نعیم اعظم بر آنها منت گذاشته است! و یکیتان بگوید:" من فلانی را میشناسم و میدانم قبل از این چه کارها میکرده است و او دوست و همراه من در سفرهای تفریحی بوده و به خوبی از کارهایش خبر دارم؛ پس چگونه ممکن است که به گمان خودش تبدیل به نیکوترین مردم و بهترین مخلوقات شده باشد و از قومی شده باشد که محبوب خداوندند و محب او (قوم یحبهم الله و یحبونه )؟" پاسخ جاهلان را مستقیم به خداوند تعالی میسپاریم:
{إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ} [البقرة:۲۲۲].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=159780