Admin
05-04-2015, 09:52 AM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - شوال - 1429 هـ
23 - 10 - 2008 مـ
۲-آبان-۱۳۸۷ه.ش.
12:02 صباحاً
________
پاسخ به المسافر ومحمد حسام:
مرحله اول خلقت ما روزی است که خداوند پدرمان آدم را آفرید..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمد رسول الله صلى الله عليه وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
برادران من "المسافر"و"محمد الحسام" السلام عليكم و رحمة الله تعالى وبركاته، السلام علينا وعلى جميع إخواننا المسلمين؛ شما حق را میخواهید یا باطل را؟ اگر حق را میخواهید؛ من به شما نمیگویم که من نبی یا رسول هستم، بلکه امام عادلی هستم که حرف نهایی و جدا کننده حق از باطل را میزنم و سخن بیهوده نمیگویم. اگر شما از خردمندان باشید که درآیات کتاب تدبر میکنند؛ به شما قول میدهم که قانعتان خواهم کرد و به اذن خداوند این کار برایمان آسان است. میبینم با حجتی که خداوند در برابر شما برایم نهاده است یعنی حروف (ن) (ص) با من مجادله میکنید. این حروف چیزی نیستند جز رمز اسامی که خداوند به آدم علیه السلام آموخت. آنها خلفای خداوند از ذریهی آدم هستند برخی رسول و نبیّ و برخی از ائمه صالحند و خداوند نام همه آنها را به آدم علیه الصلاة و السلام آموخت و به آدم فرمان داد تا آنها را به ملائکه بیاموزد. یعنی نام خلفای خداوند در زمین، قبل از متولد شدن آنها از مادرانشان برای ملائکه روشن شد، حال به بشارتی نظر کنید که خداوند از طریق ملائکه به نبیّ خود زکریا علیه الصلاة و السلام میدهد. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسمه يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا} صدق الله العظيم [مريم:۷].
به بشارتی که خداوند از طریق ملائکه به صدیقه مریم علیها السلام میدهد نیز توجه نمایید. خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسمه الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۴۵].
از خلال این آیات است که درمییابیم خداوند نام خلفای خود در زمین را به آدم آموخته و به او امر نموده است که آن نامها را به ملائکه بیاموزد. لذا اسامی تمام خلفای خداوند در زمین از نفر اول که پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام است تا آخرینشان که خلیفه خداوند مهدی است؛ برای ملائکه معلوم شده است.
و اما حروفی که در ابتدای سورهها میآیند؛ جز رمز نام خلفای خداوند نمیتوانند چیز دیگری باشند. به اول سوره مریم توجه کنید که نام تمام انبیاء آل عمران در آن آمده است. اما باید بدانید که شرط این نیست که رمز حتما از اولین حرف نام گرفته شده باشد؛بلکه میتواند حرف وسط یا هر یک از حروف نام اول باشد فقط نکته این است که این رمز نمیتواند از اسم پدر گرفته شود بلکه یکی از حروف نام اول است. خداوند در لفظ قرآن برایتان روشن نموده است که اگر حرفي با رمز آورده شد؛ مقصود از رمز نام است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ من الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷].
و مقصود خداوند از حرف نون یونس علیه الصلاة و السلام است و خداوند یکی از حروف نام او را به عنوان رمز وی معین نموده است و اسم حرف را به صورت لفظ آورده است و چون حرف نون در وسط سوره آمده است به صورت لفظ- النون-از آن یاد میشود. اما اگر در ابتدای سوره آمده بود به صورت حرف-ن- میآمد نه این که به صورت نوشتن لفظی (نون) باشد و چون ذکر لفظ این حرف با اسم نبی الله یونس علیه الصلاة و السلام در ارتباط است خداوند تعالی میفرماید:
{وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ من الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷].
و این رمز واضح و روشن است{وَذَا النُّونِ} و شما میدانید مقصود نام یونس علیه الصلاة و السلام است و این هم برای آن است که بدانید اگر حرفی در قرآن به صورت رمز بیان شد، مقصود رمز نام مشخصی در کتاب است. به حروف رمز در ابتدای سوره مریم توجه کنید؛ خواهید دید که به حق حروف رمز نام انبیاء آل عمران است و خداوند تعالی میفرماید:
{كهيعص ﴿١﴾ ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [مريم]
در این حروف رمز نام انبیاء آل عمران به ترتیب سن آمده است. مقصود از رمز (ک) زکریا علیه الصلاة و السلام است.رمز (ه) هارون بن عمران برادر مریم است که پیش از تولد خواهرش از دنیا رفته است، برای همین گفته میشود "یا اخت هارون" چون او فردی شناخته شده واز انبیائی بود که از میان صالحان برگزیده شده بود. اما رمز (ی) مقصود یحیی علیه الصلاة و السلام است و رمز (ع) به عیسی علیه الصلاة و السلام اشاره دارد. مقصود خداوند ازرمز (ص) مریم صدیقه است و اینکه چرا رمز نام او از صفتش یعنی صدیقه گرفته شده نه از نام (مریم) ، علت این است که او نه نبیّ خداوند است و نه رسولش.اما چرا در بین خلفای خداوند رمز نامش آمده است؟ چون نام او از نامهایی است که خداوند به آدم آموخت تا او نیز آنها را به ملائکه بیاموزد چرا که نام او درارتباط با نام عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام بود و ملائکه از قبل نام مریم را دانستند چون با نام عیسی مرتبط بود و برای همین هم به او بشارت مسیح عیسی بن مریم را دادند. اما رمز از نام گرفته نشده بلکه از صفت مریم علیها الصلاة و السلام گرفته شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ما الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ} صدق الله العظيم [المائدة:۷۵].
بنابراين رمز (ص) به مریم اختصاص دارد و خداوند آن را از صفت او که همانا (صدیقه) است گرفته چرا که او نه نبیّ خداست و نه رسولش. آیا مقصود از فرموده خداوند {كهيعص} برایتان روشن شد؟ به راستی که این حروف به عبث آورده نشدهاند بلکه رمز اسامی خلفای خداوند در زمین یعنی رسولان وانبیاء و ائمه صالحند. همچنین فرموده خداوند تعالی:
{ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ} صدق الله العظيم [القلم:۱].
این اولین حرف از حروف نام (ناصر) است؛ انسانی که خداوند برای یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، بیان حق قرآن عظیم را در آخرالزمان به وی خواهد آموخت و حجت او کتاب مسطور قرآن عظیم خواهد بود چون خداوند به نبی خود وعده داده است که وی را یاری کرده و امر او را بر عالمیان غلبه خواهد داد تا تمام دین در زمین برای خداوند باشد و خلافت اسلامی را برقرار خواهد ساخت که تمام زمین را دربرگیرد و مقصود خداوند تعالی از قسم خوردن به (نون) در این فرموده همین است :
{ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿٤﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿٥﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿٦﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [القلم].
و من نمیگویم که این منم که مورد خطاب قرار گرفتهام؛ بلکه میگویم خداوند برای نبیّ خود محمد به نام من قسم میخورد که امر خود را مسلط ساخته نور خود را کامل خواهد کرد تا برای تمام مردم روشن گردد قرآن عظیمی که بر او نازل شده و کفار قریش به او لقب مجنون میدانند؛ به حق از جانب پروردگار آمده است و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – آنگونه که کفار قوم وصفش میکردند، مجنون نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
من (ناصر محمد) وعدهی حق خداوندم و خداوند خلف وعده نمیکند و من مقصود این فرموده خداوندم که میفرماید:
{ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص]
و اما کلام خداوند تعالی: {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} و این قسم خداوند به حرف صاد است که رمز نام (ناصر) است و پیش از این برایتان دلیل آوردیم که خداوند یکی از حروف نام اول را انتخاب میکند و رمز از نام اول فراتر نمیرود و از نام پدر انتخاب نمیشود. شاید یکی از شما بخواهد حرف مرا قطع کرده و بگوید: "از کجا میدانی که رمز نام (ناصر) است؛ وقتی میگویی این حروف رمز اسامی انبیاء و رسولان هستند؛ شاید مقصود نبی الله صالح باشد؟" درپاسخ میگوییم: نبی الله صالح با قرآن چه ارتباطی دارد؛ او قبل از محمد رسول الله خاتم الأنبیاء و مرسلین صلی الله علیهم اجمعین آمده است. بلکه خداوند به یکی از حروف نام کسی قسم میخورد که وی را با قرآن عظیم بر همه کافران غالب گرداند، کسانی که درعصر ظهور در عزت بوده و مشغول ستیزه جوییاند و مسلمانان در زمین ذلیل و تحت سیطره دشمنانشان هستند؛ چنان که در حال حاضر به علت اختلافات و چند دستگی شوکتتان از بین رفته و این فرموده خداوند تعالی درموردتان صدق میکند:
{ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص].
آیا در این تدبر نمیکنید که خداوند به این حرف (ص) و قرآن حاوی ذکر قسم میخورد؟ هدف قسم در این موضع پنهان است؛ زيرا موضوع شناخته شده قسم خداوند است {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} و قسم مخفی وعده خداوند با ظهور {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} بر کسانی است که عليه دين خداوند در عزت و ستیزه جوییاند که با عذاب شدیدی همراه است که در یک شب بر سرشان فرود خواهد آمد و آنان ذلیل و خوار خواهند شد. در فرموده خداوند تعالی به حق تدبر نمایید:
{ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص]
من در مورد سیاره عذاب دردناک به تمام بشریت هشدار میدهم. این سیاره به زودی و در عصر شما و من به سوی شما آمده و از کنار زمینتان عبور خواهد کرد و خداوند به واسطه آن هر کس را که بخواهد هلاک کرده و هرکس را که بخواهد عذاب میکند.عبور آن باعث میشود خورشید از مغرب طلوع کند تا اینکه سیاره بگذرد و دور شود؛ سپس خورشید باز از شرق طلوع خواهد کرد. همانا که طلوع خورشید از مغرب یکی از نشانهها و شروط بزرگ ساعت است و بعد از آن؛ در صورتی که تصدیق نکنید ظهور من رخ خواهد داد تا بعد از آن سیاره عذاب دردناک را ببينيد .
ممکن است یکی از برادران مسلمانم مرا مورد ملامت قرار داده و بگوید:"ناصر محمد یمانی؛ تو را چه میشود که به تهدید کردن کفار با عذاب خداوند بسنده نکرده و ما مسلمانانی را که به کتاب خداوند و سنت رسول او صلّى الله علية وآله وسلّم ايمان داريم را هم برحذر میداری؟ چرا خداوند ما را عذاب میکند. خداوند که بر بندگان ظلم روا نمیدارد؟"پس در پاسخ او به حق میگویم: چون من شما را به کتاب خداوند و سنت حق رسولش دعوت میکنم تا در بین علمایتان به حق و بر أساس محکمات کتاب خدا و سنت حق رسولش حکمیت کنم؛ اما مرا به مسخره میگیرید. برای مثال المسافر میگوید:
تمایل دارم سؤال کنم چطور میتوانم به کارمندانتان بپیوندم؟ ودر قبال تملق گویی برای ناصر یمانی چقدر به من حقوق میدهید؟ ناصر یمانی به تو قول میدهم تمام خطاهای املاییات را تصحیح کرده و یک موضوع را نیز از قلم نیندازم . امام در حقت خوب نیست كه قرآن را هر طور که میخواهی تفسیر کنی و املایت خوب نباشد..
یا مثل سخنان محمد الحسام:
غریب است که تو نون و القلم باشی و از آن غریبتر اینکه (ص) و القرآن شده باشی. نمیبینی که کمی زیاده روی کردهای؛ نمیبینی که همچنان در تفسیر قرآن داری پیش میروی و تصور کردهای که نام تو و رسم تو عمل تو در آن نازل شده، آیا نمیبینی که شاید سیاره عذابی که ادعا میکنی در راه است؛ میهمان تو شود چرا که در تفسیر زیاده روی کرده و در حق خود غلو میکنی؟.به هرحال مهم این است که ما خداوند را حمد میگوییم که به ما عقل و تفکر داده تا بتوانیم دروغ و راست را تشخیص دهیم
در اين زمانه كه ما نياز داريم كه قدر خود را بدانيم قبل از اينكه ديگران قدر خودمان را به ما بشناسانند شما را به اين دعا توصيه میكنم
خداوندا اگر به ما عقلی دادی كه میفهمد و واقعيت را از خيال تشخيص میدهد. خدايا تو را سپاس به خاطر آنچه از ما گرفتی و آنچه به ما دادی
درود .
پایان سخنان الحسام
به شما به حق پاسخ داده و به شما وعده میدهم- وعدهای که دروغین نیست- شما از کسانی هستید که سیاره عذاب دردناک شما را عذاب خواهد کرد؛ چون حق را استهزاء کرده و بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر؛مجادله میکنید؛ مگر اینکه توبه نمایید. اگر بیانی بهتر و تفسیری نیکوتر از تأویل ناصر محمد یمانی برای قرآن دارید؛ راست میگویید آن را بیاورید. پایگاه من به روی همه شما باز است؛ تا روشن گردد چه کسی از نظر علم و استدلالهای روشنگر بر دیگران مهیمن است و از نور پروردگارش برخوردار است؛ اگر از عقل خود یاری میجویید....حتی اگر تفاسیر مفسرین را بیاورند که مخالف بیان ناصر محمد یمانی است؛ خردمندان تفاوت واضح بین حق و باطل را در خواهند یافت تفاوتی که مانند فرق بین نور و ظلمات است و اگر همان طور که میگویید عقل داشته باشید برایتان روشن خواهد شد که بین تأویلی که ناصر محمد یمانی برای اسامی آموخته شده به آدم آورده است و تأویلهای مفسرین دیگر واقعاً تفاوت وجود دارد؛ برخی میگویند اسامی که خداوند به آدم آموخت نام کوه و درخت و موجودات بوده است؛ سبحان الله! آیا برای آنها اسامی واحدی در تمام زبانها وجود دارد که به بشر ارث برسد که این فلان درخت است و این کوه و این صحرا و این مرغ و این اردک و این الاغ و این اسب و این بز و این گوسفند؛ آیا عقل خود را بکار نمیگیرید؟ و به دنبال هر باطلی میافتید در حالی که میدانید که در زبانهای دیگر نامهای متفاوتی برای درخت و کوه و جنبندگان وجود دارد و بشر این اسامی را از پدرشان آدم به ارث نبردهاند. بلکه اگر حق تدبر در قرآن را آن گونه که شایسته آن است بجا آورید؛ به یقین درمییابید که مقصود، این مطالبی که مفسران ندانسته به خداوند نسبت میدهند، نیست. به استهزاء کنندگان شما میگویم که ما برای یکی از آیات مقایسهای انجام خواهیم داد بین بیان ناصر محمد یمانی و بیان مفسران. تفسیر مفسران از آیه قرآن را مینویسیم تا بیان مرا با تفسیرهای آنان مقایسه کنید... در ادامه سؤالی فردی میآید که از یکی ازعلمای مسلمین درباره تفسیر چیزهایی که خداوند به آدم آموخته است سؤال کرده است:
سؤال:ممکن است آیه زیر را توضیح دهید {وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة}[البقرة :31] مقصود از "کلها"چیست ؛ مقصود خداوند از این ضمیر چیست؟
جواب:الحمدالله؛ امام ابن کثیر رحمة الله در تفسیر خود (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) در باره( وعلم آدم الأسماء كلها ) گفته است: الصحیح می گوید او اسامی تمام اشیاء و ذات و صفات آنها ( اسماء ذات و صفات ) و أفعال آنها و حتی بادی که از بدن خارج می شود(الفسوة والفُسية) را به او آموخته است یعنی اسامی و ذوات و اعمال بزرگ و کوچک و برای همین البخاری در تفسیر این آیه در کتاب تفسیر صحیح چنین گفته و ابن کثیر با استناد به البخاری از أنس و او نیز از نبی صلی الله علیه و سلم نقل کرده که:" مؤمنان در روز قیامت جمع شده و می گویند: اگر کسی نزد پروردگار ما را شفاعت کند؛ آدم می آید به او می گویند: تو پدر انسان هستی و خداوند ترا با دست خود آفریده و ملائکه دربرابرت سجده کرده اند و خداوند تمام اسامی را به تو آموخته است....ادامه حدیث" این دلیل آن است که او(آدم) نام تمام مخلوقات را می داند و برای همین گفت:" ثم عرضهم على الملائكة " یعنی نامها را .ا.ه . الحافظ ابن حجر در الفتح(8/10) در این باره مطالبی را فهرست و نقل کرده است: در مورد منظور از "أسماء" اختلاف هست.گفته شده اسامی ذریه آدم است؛ یا اسامی ملائکه است و یا نام اجناس بدون ذکر نوع آنهاست .گفته شده اسامی تمام چیزهایی است که در زمین هستند و گفته شده است اسامی همه چیزها حتی ظرف غذا.اما الشوکانی در فتح القدیر(1/64) می گوید: "أسماء" لغات و عبارات هستند و منظور نام چیزهاست.اکثر علما همین را می گویند و این معنی حقیقی اسم است وتأکید میکند که تمامی اسامی به آدم یاد داده شده است و هیچ چیز فرو گذاشته نشده چه چیزهایی که موجود بوده و چه چیزهایی که موجود نبودهاند و خداوند تعالی آگاه تر است.
کلام مفسران درباره این آیه از خداوند تعالی پایان یافت که میفرماید:
{وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة} [البقرة:۳۱] صدق الله العظيم
جواب سؤالی که از یکی ازعلمای مسلمین شده بود تمام شد؛ کسانی که از چیزی که نسبت به آن آگاهی ندارند پیروی مینمایند. درحالی که خداوند توصیه کرده تا از علمایی که دانششان با دلایل روشن ثابت نشده برحذر بوده و فرمان داده است تا انسانها از عقلشان استفاده کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۳۶]
در این آیه تمام دانشجویان تشویق میشوند که از عالمانی که درستی دانش و علمشان با دلایل روشن ثابت نشده؛ پیروی نکنند و به آنان فرمان داده میشود ازعقل و چشم وگوش و قلبشان استفاده کنند تا ببینند چیزی را که میشنوند عقل و قلبشان میپذیرد و یا از نظر عقل و منطق حق، قابل قبول نیست. شما را به خدا آیا اسامی مکرمی که خداوند به آدم آموخت نام بادی است که از بدن خارج میشود(الفسوة والضرطة)!! آیا مقصود از گفتارشان "الفسوة والفُسية" بادی است که از پشت خارج میشود؟ آیا منظورشان از این تفسیر که میگویند:
قال الإمام ابن كثير رحمه الله في تفسيره (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) عند قوله تعالى: ( وعلم آدم الأسماء كلها ) : والصحيح أنه علمه أسماء الأشياء كلها وذواتها وصفاتها وأفعالها حتى الفسوة والفُسية
امام ابن کثیر رحمة الله در تفسیر خود درباره (وعلم آدم الأسماء كلها ) گفته که الصحیح می گوید او اسامی تمام اشیاء ذات و صفات آنها و أفعال آنها و حتی بادی که از بدن خارج می شود(الفسوة والفُسية) را به او آموخته است...}
!!!
اگر آن گونه که میگویید شما از عاقلان هستید؛ آیا قبول میکنید که " الفسوة والفُسية" از جمله اسامی است که خداوند به آدم آموخته و موضوع گفتگو بین خداوند و ملادکه پیرامون "الفسوة والفُسية" است!! حال به سراغ حکمیت بر اساس کتاب خداوند میرویم تا ببینیم که گفتگوی خداوند و ملائکه پیرامون نام گذاری " الفسوة والفُسية" که از مخرج خارج میشود و همچنین اسامی درخت و کوه و جنبندگان بوده است-که اگر چنین باشد- همان گونه که شما تصور میکنید ناصر محمد یمانی؛ دروغ گویی گستاخ است نه مهدی منتظر که به جز حق به خداوند نسبت نمیدهد و اگر دیدیم موضوع گفتگو بین خداوند و ملائکه پیرامون خلفای خدا در زمین است نه " الفسوة والفُسية" و مرغ وقدح چوبی؛ آن وقت چه؟ آیا تفکر نمیکنید؟ میبینم که میگویید عاقلید؛ اگر واقعاً عقل دارید؛ خواهید دید که اسامی که خداوند به آدم آموخت؛ نام فرزندانی از نسل آدم بود که خلفای خداوند در زمین هستند؛ خداوند ما را با آدم آفرید و همه ما را در"صلب" او نهاد. خداوند تعالی میفرماید:
هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ} صدق الله العظيم [النجم:۳۲].
و اما مرحله اول خلقت ما؛ در روزی بود که خداوند پدر ما آدم را آفرید و ما را در "صلب" او قرار داد و زبان ما را به حق گویا ساخت. به ما فرمود "الست بربکم" آیا من پروردگار شما نیستم. گفتیم : بلی. در پیشگاه خداوند شهادت دادیم که او حق است و خدایی جز او نیست و شریکی ندارد و انسانها در پیشگاه خداوند با خود عهد بستند که خدایی جز پروردگارشان نیست و معبودی به جز او برای ایشان نیست و شریکی برایش نخواهند گرفت. این میثاق ازلی است و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
برخی از شما که به ناحق امر مرا انکار میکنند با تعجب میگویند:" ما را چه می شود که این عهد ازلی را به یاد نداریم؟" در جواب میگوییم: مردم این عهد را به یاد نمیآورند مگردر روز قیامت. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
{يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ} صدق الله العظيم [الفجر:۲۳].
سپس همه چیز را، حتی عهد ازلی خویش را به یاد میآورد و انسانی که در این دنیا از یاد خداوند رحمان سرباز میزد چنین خواهد گفت؛ خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾}صدق الله العظيم [طه].
و در اینجا سؤالی مطرح میشود که مگر خداوند تعالی نمیفرماید:
{وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً(۷۲)} صدق الله العظيم [الإسراء].
ای خردمندان؛ انسان کی بصیر و بینا بوده است؛ انسان کی نسبت به حق بصیرت داشته است؟ جواب را در کتاب خواهید یافت:
در روز ازل ؛ روزی که ما فرزندان و ذریه آدم در پشت پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام بودیم و خداوند از ما میثاق گرفت و ما را به سخن آورد و ما نیز همگی سخن گفتیم...خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
انسان در روز قیامت به یاد خواهد آورد که در زمان ازل و قدیم؛ روزی که با خداوند میثاق بست؛ بینا و بصیر بوده است. انسان عهد قدیمی را که درپیشگاه پروردگارش بسته بود را به یاد خواهد آورد؛ چون در روزی که خداوند از ذریه آدم میثاق گرفت؛ آنها نسبت به حق بصیرت داشتند و لذا انسانی که از یاد خداوند رحمان روگردانده میگوید که به یاد دارد که در روزی که خداوند پدر ما آدم و ذریه او را آفرید؛ بصیر بوده و عهد ازلی و قدیم خود را به یاد میآورد و لذا میگوید:
{ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾}صدق الله العظيم
آنگاه خداوند با این آیه که نشان دهنده برانگیخته شدن رسولان است برایش حجت میآورد:
{قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَی} صدق الله العظيم
یعنی بعد از خروجتان از بهشت-زمینی- خداوند کسانی را برانگیخت تا آیات پروردگار را به شما تذکر دهند؛ اما شما آنها را نیز مانند عهد خود؛ از یاد بردید و ما نیز در این روز-قیامت- شما را از یاد میبریم. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى }صدق الله العظيم
چون خداوند بعد از خارج شدن ما از بهشت –زمینی- وعده داد که کسانی را در میانمان بر میانگیزد تا به حق به ما یادآوری کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (۱۲۴) قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا (۱۲۵) قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى (۱۲۶)} صدق الله العظيم [طه].
آیا حال بیان حق این فرموده خداوند برایتان روشن شد که:
{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم
چون این اسامی؛ اسامی خلفایی هستند که از ذریه آدمند و خداوند بهتر میداند که رسالت خود را در کجا نهد. خداوند آن طور که فرشتگان تصور کرده و گفتند، خلیفهای برنمیگزیند که در زمین فساد کرده و خونریزی کند:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ}،
پس خداوند اسامی تمامی خلفای خود که از ذریه آدم بودند به وی آموخت.آنگاه ذریه آدم را به ملائکه نشان داد و فرمود:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؟} صدق الله العظيم
محمد حسام تو گفتی
ما خداوند را حمد میکنیم که عقل به ما عنایت نموده تا بفهمیم و تفکر نماییم و بین حق و باطل تمایز قائل شویم .محمد حسام اگر تو واقعاً همان طور که میگویی از عاقلان هستی؛ چرا خداوند با تندی به ملائکه میفرماید:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}
مقصود خداوند از اینکه به ملائکه میفرماید"اگر راست میگویید" درباره این سخن ملائکه است:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ}
آیا آنها بهتر میدانند یا خداوند؟ و خداوند است که میداند چه کسی را برگزیده و انتخاب نماید؛ اما ملائکه که حتی نام خلفای خداوند را هم نمیدانند؛ از کجا خبر دارند که اینان بعد از برگزیده شدن به خلافت؛ در زمین فساد کرده و به ناحق خونریزی به راه میاندازند؟ بلکه خداوند آنها را اصلاح کرده و بعد از آنکه خداوند ملکوت خلافت راشده و هدایتگربه سوی حق را به آنان عطا نمود، به عدالت رفتار کرده و کوچکترین ظلمی نمیکنند و مردم را به راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی مینمایند.
برادران محترم؛ من خواهان خیر و نجات شما و تمام مسلمانان هستم. شما را به خداوند قسم میدهم؛ آیا بعد ازاینکه این بیان حق را به شما آموختیم، حقیقت اسامی که خداوند به آدم آموخت برایتان روشن شد یا هم چنان به سخنان نادانانی آویختهاید که تصور میکنند این اسامی چیزهایی همچون "الفسوة والفُسية " وظرف غذا و.. است؟ اگر همان گونه که میگویید عقل داشته باشید؛ به خداوند قسم که صرف نظر از غلطهای املایی این بیان که شما را به فتنه انداخته و مانع تدبرتان در کلام حق شده است؛ میفهمید که این حق است؛ حقی که از جانب پروردگارتان آمده است. خداوند شما را هدایت کند؛ به مضمون بیان ناصر محمد یمانی دقت و توجه کنید که در این صورت خواهید گفت: "سبحان الله چه کسی بیان حق را به این مرد آموخته است که با وجود اینکه نحو و املاء نیاموخته، از میان مفسران بهترین تأویل را برای قرآن بیان میکند؛ باید خداوند باشد که نه بلاغت در نحو و املا بلکه بیان حق را به او آموخته باشد. با توجه به اینکه نحو نمیداند پس اگر خطایی بکند؛ حتما در بیان او نیز باید خطا وجود داشته باشد." پس روی بیان حق تدبر کنید. من شما را به چالش میکشم آیا به علت عدم تبحر بر علم نحو؛ میتوانید خطایی در بیان حق-آیات- پیدا کنید؟ اینجاست که به این نتیجه میرسید که با توجه به ندانستن علم نحو؛ من این بیانات را نیاموختهام و خواهید دانست که این خداوند است که بیان حق قرآن را به من یاد داده است. به بیانات من درباره آیات تصدیق کننده توجه کنید تا ببینید آنها را در عالم واقعی مییابید یا خیر؟ این لینک و رابط برخی از این بیانات است:
(https://mahdialumma.online/vb/showth...E1%DA%D0%C7%C8)https://mahdialumma.online/showthread.php?15630 (https://mahdialumma.online/vb/showth...E1%DA%D0%C7%C8)
و سلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخو الصالحين، الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=4254
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - شوال - 1429 هـ
23 - 10 - 2008 مـ
۲-آبان-۱۳۸۷ه.ش.
12:02 صباحاً
________
پاسخ به المسافر ومحمد حسام:
مرحله اول خلقت ما روزی است که خداوند پدرمان آدم را آفرید..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمد رسول الله صلى الله عليه وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
برادران من "المسافر"و"محمد الحسام" السلام عليكم و رحمة الله تعالى وبركاته، السلام علينا وعلى جميع إخواننا المسلمين؛ شما حق را میخواهید یا باطل را؟ اگر حق را میخواهید؛ من به شما نمیگویم که من نبی یا رسول هستم، بلکه امام عادلی هستم که حرف نهایی و جدا کننده حق از باطل را میزنم و سخن بیهوده نمیگویم. اگر شما از خردمندان باشید که درآیات کتاب تدبر میکنند؛ به شما قول میدهم که قانعتان خواهم کرد و به اذن خداوند این کار برایمان آسان است. میبینم با حجتی که خداوند در برابر شما برایم نهاده است یعنی حروف (ن) (ص) با من مجادله میکنید. این حروف چیزی نیستند جز رمز اسامی که خداوند به آدم علیه السلام آموخت. آنها خلفای خداوند از ذریهی آدم هستند برخی رسول و نبیّ و برخی از ائمه صالحند و خداوند نام همه آنها را به آدم علیه الصلاة و السلام آموخت و به آدم فرمان داد تا آنها را به ملائکه بیاموزد. یعنی نام خلفای خداوند در زمین، قبل از متولد شدن آنها از مادرانشان برای ملائکه روشن شد، حال به بشارتی نظر کنید که خداوند از طریق ملائکه به نبیّ خود زکریا علیه الصلاة و السلام میدهد. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسمه يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا} صدق الله العظيم [مريم:۷].
به بشارتی که خداوند از طریق ملائکه به صدیقه مریم علیها السلام میدهد نیز توجه نمایید. خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسمه الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۴۵].
از خلال این آیات است که درمییابیم خداوند نام خلفای خود در زمین را به آدم آموخته و به او امر نموده است که آن نامها را به ملائکه بیاموزد. لذا اسامی تمام خلفای خداوند در زمین از نفر اول که پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام است تا آخرینشان که خلیفه خداوند مهدی است؛ برای ملائکه معلوم شده است.
و اما حروفی که در ابتدای سورهها میآیند؛ جز رمز نام خلفای خداوند نمیتوانند چیز دیگری باشند. به اول سوره مریم توجه کنید که نام تمام انبیاء آل عمران در آن آمده است. اما باید بدانید که شرط این نیست که رمز حتما از اولین حرف نام گرفته شده باشد؛بلکه میتواند حرف وسط یا هر یک از حروف نام اول باشد فقط نکته این است که این رمز نمیتواند از اسم پدر گرفته شود بلکه یکی از حروف نام اول است. خداوند در لفظ قرآن برایتان روشن نموده است که اگر حرفي با رمز آورده شد؛ مقصود از رمز نام است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ من الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷].
و مقصود خداوند از حرف نون یونس علیه الصلاة و السلام است و خداوند یکی از حروف نام او را به عنوان رمز وی معین نموده است و اسم حرف را به صورت لفظ آورده است و چون حرف نون در وسط سوره آمده است به صورت لفظ- النون-از آن یاد میشود. اما اگر در ابتدای سوره آمده بود به صورت حرف-ن- میآمد نه این که به صورت نوشتن لفظی (نون) باشد و چون ذکر لفظ این حرف با اسم نبی الله یونس علیه الصلاة و السلام در ارتباط است خداوند تعالی میفرماید:
{وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ من الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷].
و این رمز واضح و روشن است{وَذَا النُّونِ} و شما میدانید مقصود نام یونس علیه الصلاة و السلام است و این هم برای آن است که بدانید اگر حرفی در قرآن به صورت رمز بیان شد، مقصود رمز نام مشخصی در کتاب است. به حروف رمز در ابتدای سوره مریم توجه کنید؛ خواهید دید که به حق حروف رمز نام انبیاء آل عمران است و خداوند تعالی میفرماید:
{كهيعص ﴿١﴾ ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [مريم]
در این حروف رمز نام انبیاء آل عمران به ترتیب سن آمده است. مقصود از رمز (ک) زکریا علیه الصلاة و السلام است.رمز (ه) هارون بن عمران برادر مریم است که پیش از تولد خواهرش از دنیا رفته است، برای همین گفته میشود "یا اخت هارون" چون او فردی شناخته شده واز انبیائی بود که از میان صالحان برگزیده شده بود. اما رمز (ی) مقصود یحیی علیه الصلاة و السلام است و رمز (ع) به عیسی علیه الصلاة و السلام اشاره دارد. مقصود خداوند ازرمز (ص) مریم صدیقه است و اینکه چرا رمز نام او از صفتش یعنی صدیقه گرفته شده نه از نام (مریم) ، علت این است که او نه نبیّ خداوند است و نه رسولش.اما چرا در بین خلفای خداوند رمز نامش آمده است؟ چون نام او از نامهایی است که خداوند به آدم آموخت تا او نیز آنها را به ملائکه بیاموزد چرا که نام او درارتباط با نام عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام بود و ملائکه از قبل نام مریم را دانستند چون با نام عیسی مرتبط بود و برای همین هم به او بشارت مسیح عیسی بن مریم را دادند. اما رمز از نام گرفته نشده بلکه از صفت مریم علیها الصلاة و السلام گرفته شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ما الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ} صدق الله العظيم [المائدة:۷۵].
بنابراين رمز (ص) به مریم اختصاص دارد و خداوند آن را از صفت او که همانا (صدیقه) است گرفته چرا که او نه نبیّ خداست و نه رسولش. آیا مقصود از فرموده خداوند {كهيعص} برایتان روشن شد؟ به راستی که این حروف به عبث آورده نشدهاند بلکه رمز اسامی خلفای خداوند در زمین یعنی رسولان وانبیاء و ائمه صالحند. همچنین فرموده خداوند تعالی:
{ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ} صدق الله العظيم [القلم:۱].
این اولین حرف از حروف نام (ناصر) است؛ انسانی که خداوند برای یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، بیان حق قرآن عظیم را در آخرالزمان به وی خواهد آموخت و حجت او کتاب مسطور قرآن عظیم خواهد بود چون خداوند به نبی خود وعده داده است که وی را یاری کرده و امر او را بر عالمیان غلبه خواهد داد تا تمام دین در زمین برای خداوند باشد و خلافت اسلامی را برقرار خواهد ساخت که تمام زمین را دربرگیرد و مقصود خداوند تعالی از قسم خوردن به (نون) در این فرموده همین است :
{ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿١﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿٤﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿٥﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿٦﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [القلم].
و من نمیگویم که این منم که مورد خطاب قرار گرفتهام؛ بلکه میگویم خداوند برای نبیّ خود محمد به نام من قسم میخورد که امر خود را مسلط ساخته نور خود را کامل خواهد کرد تا برای تمام مردم روشن گردد قرآن عظیمی که بر او نازل شده و کفار قریش به او لقب مجنون میدانند؛ به حق از جانب پروردگار آمده است و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – آنگونه که کفار قوم وصفش میکردند، مجنون نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
من (ناصر محمد) وعدهی حق خداوندم و خداوند خلف وعده نمیکند و من مقصود این فرموده خداوندم که میفرماید:
{ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص]
و اما کلام خداوند تعالی: {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} و این قسم خداوند به حرف صاد است که رمز نام (ناصر) است و پیش از این برایتان دلیل آوردیم که خداوند یکی از حروف نام اول را انتخاب میکند و رمز از نام اول فراتر نمیرود و از نام پدر انتخاب نمیشود. شاید یکی از شما بخواهد حرف مرا قطع کرده و بگوید: "از کجا میدانی که رمز نام (ناصر) است؛ وقتی میگویی این حروف رمز اسامی انبیاء و رسولان هستند؛ شاید مقصود نبی الله صالح باشد؟" درپاسخ میگوییم: نبی الله صالح با قرآن چه ارتباطی دارد؛ او قبل از محمد رسول الله خاتم الأنبیاء و مرسلین صلی الله علیهم اجمعین آمده است. بلکه خداوند به یکی از حروف نام کسی قسم میخورد که وی را با قرآن عظیم بر همه کافران غالب گرداند، کسانی که درعصر ظهور در عزت بوده و مشغول ستیزه جوییاند و مسلمانان در زمین ذلیل و تحت سیطره دشمنانشان هستند؛ چنان که در حال حاضر به علت اختلافات و چند دستگی شوکتتان از بین رفته و این فرموده خداوند تعالی درموردتان صدق میکند:
{ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص].
آیا در این تدبر نمیکنید که خداوند به این حرف (ص) و قرآن حاوی ذکر قسم میخورد؟ هدف قسم در این موضع پنهان است؛ زيرا موضوع شناخته شده قسم خداوند است {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} و قسم مخفی وعده خداوند با ظهور {ص وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ} بر کسانی است که عليه دين خداوند در عزت و ستیزه جوییاند که با عذاب شدیدی همراه است که در یک شب بر سرشان فرود خواهد آمد و آنان ذلیل و خوار خواهند شد. در فرموده خداوند تعالی به حق تدبر نمایید:
{ص ۚ وَالْقرآن ذِي الذِّكْرِ ﴿١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا في عزةٍ وشقاقٍ ﴿٢﴾ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [ص]
من در مورد سیاره عذاب دردناک به تمام بشریت هشدار میدهم. این سیاره به زودی و در عصر شما و من به سوی شما آمده و از کنار زمینتان عبور خواهد کرد و خداوند به واسطه آن هر کس را که بخواهد هلاک کرده و هرکس را که بخواهد عذاب میکند.عبور آن باعث میشود خورشید از مغرب طلوع کند تا اینکه سیاره بگذرد و دور شود؛ سپس خورشید باز از شرق طلوع خواهد کرد. همانا که طلوع خورشید از مغرب یکی از نشانهها و شروط بزرگ ساعت است و بعد از آن؛ در صورتی که تصدیق نکنید ظهور من رخ خواهد داد تا بعد از آن سیاره عذاب دردناک را ببينيد .
ممکن است یکی از برادران مسلمانم مرا مورد ملامت قرار داده و بگوید:"ناصر محمد یمانی؛ تو را چه میشود که به تهدید کردن کفار با عذاب خداوند بسنده نکرده و ما مسلمانانی را که به کتاب خداوند و سنت رسول او صلّى الله علية وآله وسلّم ايمان داريم را هم برحذر میداری؟ چرا خداوند ما را عذاب میکند. خداوند که بر بندگان ظلم روا نمیدارد؟"پس در پاسخ او به حق میگویم: چون من شما را به کتاب خداوند و سنت حق رسولش دعوت میکنم تا در بین علمایتان به حق و بر أساس محکمات کتاب خدا و سنت حق رسولش حکمیت کنم؛ اما مرا به مسخره میگیرید. برای مثال المسافر میگوید:
تمایل دارم سؤال کنم چطور میتوانم به کارمندانتان بپیوندم؟ ودر قبال تملق گویی برای ناصر یمانی چقدر به من حقوق میدهید؟ ناصر یمانی به تو قول میدهم تمام خطاهای املاییات را تصحیح کرده و یک موضوع را نیز از قلم نیندازم . امام در حقت خوب نیست كه قرآن را هر طور که میخواهی تفسیر کنی و املایت خوب نباشد..
یا مثل سخنان محمد الحسام:
غریب است که تو نون و القلم باشی و از آن غریبتر اینکه (ص) و القرآن شده باشی. نمیبینی که کمی زیاده روی کردهای؛ نمیبینی که همچنان در تفسیر قرآن داری پیش میروی و تصور کردهای که نام تو و رسم تو عمل تو در آن نازل شده، آیا نمیبینی که شاید سیاره عذابی که ادعا میکنی در راه است؛ میهمان تو شود چرا که در تفسیر زیاده روی کرده و در حق خود غلو میکنی؟.به هرحال مهم این است که ما خداوند را حمد میگوییم که به ما عقل و تفکر داده تا بتوانیم دروغ و راست را تشخیص دهیم
در اين زمانه كه ما نياز داريم كه قدر خود را بدانيم قبل از اينكه ديگران قدر خودمان را به ما بشناسانند شما را به اين دعا توصيه میكنم
خداوندا اگر به ما عقلی دادی كه میفهمد و واقعيت را از خيال تشخيص میدهد. خدايا تو را سپاس به خاطر آنچه از ما گرفتی و آنچه به ما دادی
درود .
پایان سخنان الحسام
به شما به حق پاسخ داده و به شما وعده میدهم- وعدهای که دروغین نیست- شما از کسانی هستید که سیاره عذاب دردناک شما را عذاب خواهد کرد؛ چون حق را استهزاء کرده و بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر؛مجادله میکنید؛ مگر اینکه توبه نمایید. اگر بیانی بهتر و تفسیری نیکوتر از تأویل ناصر محمد یمانی برای قرآن دارید؛ راست میگویید آن را بیاورید. پایگاه من به روی همه شما باز است؛ تا روشن گردد چه کسی از نظر علم و استدلالهای روشنگر بر دیگران مهیمن است و از نور پروردگارش برخوردار است؛ اگر از عقل خود یاری میجویید....حتی اگر تفاسیر مفسرین را بیاورند که مخالف بیان ناصر محمد یمانی است؛ خردمندان تفاوت واضح بین حق و باطل را در خواهند یافت تفاوتی که مانند فرق بین نور و ظلمات است و اگر همان طور که میگویید عقل داشته باشید برایتان روشن خواهد شد که بین تأویلی که ناصر محمد یمانی برای اسامی آموخته شده به آدم آورده است و تأویلهای مفسرین دیگر واقعاً تفاوت وجود دارد؛ برخی میگویند اسامی که خداوند به آدم آموخت نام کوه و درخت و موجودات بوده است؛ سبحان الله! آیا برای آنها اسامی واحدی در تمام زبانها وجود دارد که به بشر ارث برسد که این فلان درخت است و این کوه و این صحرا و این مرغ و این اردک و این الاغ و این اسب و این بز و این گوسفند؛ آیا عقل خود را بکار نمیگیرید؟ و به دنبال هر باطلی میافتید در حالی که میدانید که در زبانهای دیگر نامهای متفاوتی برای درخت و کوه و جنبندگان وجود دارد و بشر این اسامی را از پدرشان آدم به ارث نبردهاند. بلکه اگر حق تدبر در قرآن را آن گونه که شایسته آن است بجا آورید؛ به یقین درمییابید که مقصود، این مطالبی که مفسران ندانسته به خداوند نسبت میدهند، نیست. به استهزاء کنندگان شما میگویم که ما برای یکی از آیات مقایسهای انجام خواهیم داد بین بیان ناصر محمد یمانی و بیان مفسران. تفسیر مفسران از آیه قرآن را مینویسیم تا بیان مرا با تفسیرهای آنان مقایسه کنید... در ادامه سؤالی فردی میآید که از یکی ازعلمای مسلمین درباره تفسیر چیزهایی که خداوند به آدم آموخته است سؤال کرده است:
سؤال:ممکن است آیه زیر را توضیح دهید {وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة}[البقرة :31] مقصود از "کلها"چیست ؛ مقصود خداوند از این ضمیر چیست؟
جواب:الحمدالله؛ امام ابن کثیر رحمة الله در تفسیر خود (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) در باره( وعلم آدم الأسماء كلها ) گفته است: الصحیح می گوید او اسامی تمام اشیاء و ذات و صفات آنها ( اسماء ذات و صفات ) و أفعال آنها و حتی بادی که از بدن خارج می شود(الفسوة والفُسية) را به او آموخته است یعنی اسامی و ذوات و اعمال بزرگ و کوچک و برای همین البخاری در تفسیر این آیه در کتاب تفسیر صحیح چنین گفته و ابن کثیر با استناد به البخاری از أنس و او نیز از نبی صلی الله علیه و سلم نقل کرده که:" مؤمنان در روز قیامت جمع شده و می گویند: اگر کسی نزد پروردگار ما را شفاعت کند؛ آدم می آید به او می گویند: تو پدر انسان هستی و خداوند ترا با دست خود آفریده و ملائکه دربرابرت سجده کرده اند و خداوند تمام اسامی را به تو آموخته است....ادامه حدیث" این دلیل آن است که او(آدم) نام تمام مخلوقات را می داند و برای همین گفت:" ثم عرضهم على الملائكة " یعنی نامها را .ا.ه . الحافظ ابن حجر در الفتح(8/10) در این باره مطالبی را فهرست و نقل کرده است: در مورد منظور از "أسماء" اختلاف هست.گفته شده اسامی ذریه آدم است؛ یا اسامی ملائکه است و یا نام اجناس بدون ذکر نوع آنهاست .گفته شده اسامی تمام چیزهایی است که در زمین هستند و گفته شده است اسامی همه چیزها حتی ظرف غذا.اما الشوکانی در فتح القدیر(1/64) می گوید: "أسماء" لغات و عبارات هستند و منظور نام چیزهاست.اکثر علما همین را می گویند و این معنی حقیقی اسم است وتأکید میکند که تمامی اسامی به آدم یاد داده شده است و هیچ چیز فرو گذاشته نشده چه چیزهایی که موجود بوده و چه چیزهایی که موجود نبودهاند و خداوند تعالی آگاه تر است.
کلام مفسران درباره این آیه از خداوند تعالی پایان یافت که میفرماید:
{وعلم آدم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة} [البقرة:۳۱] صدق الله العظيم
جواب سؤالی که از یکی ازعلمای مسلمین شده بود تمام شد؛ کسانی که از چیزی که نسبت به آن آگاهی ندارند پیروی مینمایند. درحالی که خداوند توصیه کرده تا از علمایی که دانششان با دلایل روشن ثابت نشده برحذر بوده و فرمان داده است تا انسانها از عقلشان استفاده کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۳۶]
در این آیه تمام دانشجویان تشویق میشوند که از عالمانی که درستی دانش و علمشان با دلایل روشن ثابت نشده؛ پیروی نکنند و به آنان فرمان داده میشود ازعقل و چشم وگوش و قلبشان استفاده کنند تا ببینند چیزی را که میشنوند عقل و قلبشان میپذیرد و یا از نظر عقل و منطق حق، قابل قبول نیست. شما را به خدا آیا اسامی مکرمی که خداوند به آدم آموخت نام بادی است که از بدن خارج میشود(الفسوة والضرطة)!! آیا مقصود از گفتارشان "الفسوة والفُسية" بادی است که از پشت خارج میشود؟ آیا منظورشان از این تفسیر که میگویند:
قال الإمام ابن كثير رحمه الله في تفسيره (1/256 ت. أبو إسحاق الحويني) عند قوله تعالى: ( وعلم آدم الأسماء كلها ) : والصحيح أنه علمه أسماء الأشياء كلها وذواتها وصفاتها وأفعالها حتى الفسوة والفُسية
امام ابن کثیر رحمة الله در تفسیر خود درباره (وعلم آدم الأسماء كلها ) گفته که الصحیح می گوید او اسامی تمام اشیاء ذات و صفات آنها و أفعال آنها و حتی بادی که از بدن خارج می شود(الفسوة والفُسية) را به او آموخته است...}
!!!
اگر آن گونه که میگویید شما از عاقلان هستید؛ آیا قبول میکنید که " الفسوة والفُسية" از جمله اسامی است که خداوند به آدم آموخته و موضوع گفتگو بین خداوند و ملادکه پیرامون "الفسوة والفُسية" است!! حال به سراغ حکمیت بر اساس کتاب خداوند میرویم تا ببینیم که گفتگوی خداوند و ملائکه پیرامون نام گذاری " الفسوة والفُسية" که از مخرج خارج میشود و همچنین اسامی درخت و کوه و جنبندگان بوده است-که اگر چنین باشد- همان گونه که شما تصور میکنید ناصر محمد یمانی؛ دروغ گویی گستاخ است نه مهدی منتظر که به جز حق به خداوند نسبت نمیدهد و اگر دیدیم موضوع گفتگو بین خداوند و ملائکه پیرامون خلفای خدا در زمین است نه " الفسوة والفُسية" و مرغ وقدح چوبی؛ آن وقت چه؟ آیا تفکر نمیکنید؟ میبینم که میگویید عاقلید؛ اگر واقعاً عقل دارید؛ خواهید دید که اسامی که خداوند به آدم آموخت؛ نام فرزندانی از نسل آدم بود که خلفای خداوند در زمین هستند؛ خداوند ما را با آدم آفرید و همه ما را در"صلب" او نهاد. خداوند تعالی میفرماید:
هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ} صدق الله العظيم [النجم:۳۲].
و اما مرحله اول خلقت ما؛ در روزی بود که خداوند پدر ما آدم را آفرید و ما را در "صلب" او قرار داد و زبان ما را به حق گویا ساخت. به ما فرمود "الست بربکم" آیا من پروردگار شما نیستم. گفتیم : بلی. در پیشگاه خداوند شهادت دادیم که او حق است و خدایی جز او نیست و شریکی ندارد و انسانها در پیشگاه خداوند با خود عهد بستند که خدایی جز پروردگارشان نیست و معبودی به جز او برای ایشان نیست و شریکی برایش نخواهند گرفت. این میثاق ازلی است و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
برخی از شما که به ناحق امر مرا انکار میکنند با تعجب میگویند:" ما را چه می شود که این عهد ازلی را به یاد نداریم؟" در جواب میگوییم: مردم این عهد را به یاد نمیآورند مگردر روز قیامت. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
{يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ} صدق الله العظيم [الفجر:۲۳].
سپس همه چیز را، حتی عهد ازلی خویش را به یاد میآورد و انسانی که در این دنیا از یاد خداوند رحمان سرباز میزد چنین خواهد گفت؛ خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾}صدق الله العظيم [طه].
و در اینجا سؤالی مطرح میشود که مگر خداوند تعالی نمیفرماید:
{وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً(۷۲)} صدق الله العظيم [الإسراء].
ای خردمندان؛ انسان کی بصیر و بینا بوده است؛ انسان کی نسبت به حق بصیرت داشته است؟ جواب را در کتاب خواهید یافت:
در روز ازل ؛ روزی که ما فرزندان و ذریه آدم در پشت پدرمان آدم علیه الصلاة و السلام بودیم و خداوند از ما میثاق گرفت و ما را به سخن آورد و ما نیز همگی سخن گفتیم...خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۲].
انسان در روز قیامت به یاد خواهد آورد که در زمان ازل و قدیم؛ روزی که با خداوند میثاق بست؛ بینا و بصیر بوده است. انسان عهد قدیمی را که درپیشگاه پروردگارش بسته بود را به یاد خواهد آورد؛ چون در روزی که خداوند از ذریه آدم میثاق گرفت؛ آنها نسبت به حق بصیرت داشتند و لذا انسانی که از یاد خداوند رحمان روگردانده میگوید که به یاد دارد که در روزی که خداوند پدر ما آدم و ذریه او را آفرید؛ بصیر بوده و عهد ازلی و قدیم خود را به یاد میآورد و لذا میگوید:
{ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾}صدق الله العظيم
آنگاه خداوند با این آیه که نشان دهنده برانگیخته شدن رسولان است برایش حجت میآورد:
{قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَی} صدق الله العظيم
یعنی بعد از خروجتان از بهشت-زمینی- خداوند کسانی را برانگیخت تا آیات پروردگار را به شما تذکر دهند؛ اما شما آنها را نیز مانند عهد خود؛ از یاد بردید و ما نیز در این روز-قیامت- شما را از یاد میبریم. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى }صدق الله العظيم
چون خداوند بعد از خارج شدن ما از بهشت –زمینی- وعده داد که کسانی را در میانمان بر میانگیزد تا به حق به ما یادآوری کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (۱۲۴) قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا (۱۲۵) قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى (۱۲۶)} صدق الله العظيم [طه].
آیا حال بیان حق این فرموده خداوند برایتان روشن شد که:
{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم
چون این اسامی؛ اسامی خلفایی هستند که از ذریه آدمند و خداوند بهتر میداند که رسالت خود را در کجا نهد. خداوند آن طور که فرشتگان تصور کرده و گفتند، خلیفهای برنمیگزیند که در زمین فساد کرده و خونریزی کند:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ}،
پس خداوند اسامی تمامی خلفای خود که از ذریه آدم بودند به وی آموخت.آنگاه ذریه آدم را به ملائکه نشان داد و فرمود:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؟} صدق الله العظيم
محمد حسام تو گفتی
ما خداوند را حمد میکنیم که عقل به ما عنایت نموده تا بفهمیم و تفکر نماییم و بین حق و باطل تمایز قائل شویم .محمد حسام اگر تو واقعاً همان طور که میگویی از عاقلان هستی؛ چرا خداوند با تندی به ملائکه میفرماید:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}
مقصود خداوند از اینکه به ملائکه میفرماید"اگر راست میگویید" درباره این سخن ملائکه است:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ}
آیا آنها بهتر میدانند یا خداوند؟ و خداوند است که میداند چه کسی را برگزیده و انتخاب نماید؛ اما ملائکه که حتی نام خلفای خداوند را هم نمیدانند؛ از کجا خبر دارند که اینان بعد از برگزیده شدن به خلافت؛ در زمین فساد کرده و به ناحق خونریزی به راه میاندازند؟ بلکه خداوند آنها را اصلاح کرده و بعد از آنکه خداوند ملکوت خلافت راشده و هدایتگربه سوی حق را به آنان عطا نمود، به عدالت رفتار کرده و کوچکترین ظلمی نمیکنند و مردم را به راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی مینمایند.
برادران محترم؛ من خواهان خیر و نجات شما و تمام مسلمانان هستم. شما را به خداوند قسم میدهم؛ آیا بعد ازاینکه این بیان حق را به شما آموختیم، حقیقت اسامی که خداوند به آدم آموخت برایتان روشن شد یا هم چنان به سخنان نادانانی آویختهاید که تصور میکنند این اسامی چیزهایی همچون "الفسوة والفُسية " وظرف غذا و.. است؟ اگر همان گونه که میگویید عقل داشته باشید؛ به خداوند قسم که صرف نظر از غلطهای املایی این بیان که شما را به فتنه انداخته و مانع تدبرتان در کلام حق شده است؛ میفهمید که این حق است؛ حقی که از جانب پروردگارتان آمده است. خداوند شما را هدایت کند؛ به مضمون بیان ناصر محمد یمانی دقت و توجه کنید که در این صورت خواهید گفت: "سبحان الله چه کسی بیان حق را به این مرد آموخته است که با وجود اینکه نحو و املاء نیاموخته، از میان مفسران بهترین تأویل را برای قرآن بیان میکند؛ باید خداوند باشد که نه بلاغت در نحو و املا بلکه بیان حق را به او آموخته باشد. با توجه به اینکه نحو نمیداند پس اگر خطایی بکند؛ حتما در بیان او نیز باید خطا وجود داشته باشد." پس روی بیان حق تدبر کنید. من شما را به چالش میکشم آیا به علت عدم تبحر بر علم نحو؛ میتوانید خطایی در بیان حق-آیات- پیدا کنید؟ اینجاست که به این نتیجه میرسید که با توجه به ندانستن علم نحو؛ من این بیانات را نیاموختهام و خواهید دانست که این خداوند است که بیان حق قرآن را به من یاد داده است. به بیانات من درباره آیات تصدیق کننده توجه کنید تا ببینید آنها را در عالم واقعی مییابید یا خیر؟ این لینک و رابط برخی از این بیانات است:
(https://mahdialumma.online/vb/showth...E1%DA%D0%C7%C8)https://mahdialumma.online/showthread.php?15630 (https://mahdialumma.online/vb/showth...E1%DA%D0%C7%C8)
و سلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخو الصالحين، الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=4254