المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : پاسخ امام به کسی با کنیه «طالب العلم» ای «طالب العلم» بفرمایید برای گفت‌وگو



Admin
21-12-2015, 12:07 AM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - 1 - 1429 هـ
2 - 2 - 2008 مـ
۱۳-بهمن- ۱۳۸۶ه.ش.
ــــــــــــــــــــ

پاسخ امام به کسی با کنیه «طالب العلم». ای «طالب العلم» بفرمایید برای گفت‌وگو...

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النّبيّ الأميّ وخاتم النبيين وآله الطيبين وعلى جميع المرسلين وآلهم الطيبين والتابعين للحقّ بإحسانٍ إلى يوم الدين ولا أُفرِّق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المُسلمين، ثمّ أمّا بعد..
ای «طالب العلم»! علم را از اهلش بیاموز. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [النحل:٤٣]،


از آنچه که از آن آگاهی نداری پیروی مکن؛ همانا که خداوند به تو گوش وچشم و قلب داده است و پروردگاری که تو را آفریده از همه اینها از تو سؤال خواهد کرد و اگر عقل از سر تو بپرد؛ اعمالت ثبت نخواهد شد تا عقل بازگردد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ‎﴿٣٦﴾‏ } صدق الله العظيم [الإسراء].

فتنه‌های مسیح کذاب را به عنوان موضوع گفتگو میانمان درنظر خواهیم گرفت و من مهدی منتظر حق منکر این هستم که خداوند با معجزه به مسیح کذاب کمک می‌کند؛ حال هرچه که در چنته داری در این مورد بیان کن.


وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوك؛ الإمام ناصر محمد اليماني.





اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3971

Admin
26-12-2015, 11:39 AM
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
27 - 01 - 1429 هـ
05 - 02 - 2008 مـ
۱۶-بهمن-۱۳۸۶ه.ش.
01:02 صباحاً
ــــــــــــــــــــ

و این بیان فیصله دهنده‌ای است که شوخی نیست و خردمندان آن را درک می‌کنند....

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع أنبياء الله ورُسله وآلهم الطيبين وجميع التابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين، ولا أفرق بين أحد من رسُله وأنا من المُسلمين، ثمّ أمّا بعد..
با بیان قرآن به سؤال اولت که مهم ترین آنها هم هست پاسخ می‌دهیم که فتوای حق درباره دیدن خداوند سبحان است. طالب العلم می‌بینم درمورد امام حق سخنانی را که می‌گویی که ازنظرت اسان است اما نزد خداونداین سخنان بسیار بزرگ است ولی خدا تو را ببخشد و خداوند تعالی فرموده است: {الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا} [الفرقان:۵۹].
من نسبت به خداوند رحمن از تو خبره‌تر هستم و قدر او را چنان که باید شناخته و به عظمت خداوند سبحان یقین دارم؛ هیچ یک از بندگانش تاب دیدن او را ندارند؛ هیچ چیز تاب دیدن خداوند را ندارد مگر چیزی مانند خود او و هیچ چیز مانند او نیست و خدا سمیع و بصیر است. بیا تا براساس آیات محکم واضح و بینه قرآن عظیم حکم کنیم نه بر اساس آیات متشابه که ظاهری شبیه احادیث دروغی دارند که منافقان یهود وارد سنت کرده‌اند تا کسانی که قلب‌شان ازآیات محکم و واضح و روشن قرآن منحرف و نسبت به آن تنگ است از آن آیات متشابه به عنوان برهان حدیث فتنه پیروی کرده و به دنبال تأویل متشابهات قرآن باشند و از آیات محکم و واضح و بینه که نیازی به تأویل ندارند-چون آیات ام الکتابند- روگردانند. برای همین هم هست که خداوند قرآن محکم را واضح و آشکار قرار داده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ‌ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَالرَّ‌اسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ‌ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
برایت مثالی خواهم آورد شاید از خباثت این مکر شیاطین بشر یهودی آگاه شوی. آنها حدیث دروغ را به یکی از صحابه که از آن حدیث دروغ بری است نسبت می‌دهند. برای مثال حدیثی است که راوی می‌گوید شما در روز قیامت پروردگارتان را آشکار و واضح - مانند ماه بدر- بدون هیچ اختلاف نظری خواهید دید. سپس می‌گوید به فرموده خداوند تعالی نظر کنید:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَ‌ةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَ‌بِّهَا نَاظِرَ‌ةٌ ﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [القيامة].
اما برادر گرامی تو باید بدانی کدام آیات محکم و کدام آیات متشابه هستند و وجه تشابه درچیست؟ اگر با محکات تشابه داشت که محکمات قرآن ظاهر و باطنشان یکی است و نیاز به تاویل ندارد؛ ولی می‌بینید ظاهر متشابه با آیات محکم و واضح و بینه کتاب مخالف است ولی یا فتنه متشابه است؛ و اما فتنه چیست؟ احادیث دست‌کاری شده وفتنه‌ای است که با مکری خطرناک وارد احادیث شده‌اند و کسی که قلبش ازآیات محکم و واضح و آشکار منحرف است، محکمات را رها می‌کند انگار که از نزد خدا نیستند واز آیاتی که با احادیث فتنه مشابهت دارند پیروی می‌کند. و می‌خواهد ثابت کند این حدیث حق است و برای تأویل فلان آیه متشابه آمده است و می‌خواهد قرآن را با این حدیث دست‌کاری شده و جعلی تأویل کند. او نمی‌داند این حدیث جعلی است و تصور می‌کند از رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است. ولی چرا خداوند تعالی می‌فرماید این عالم قلبش منحرف است و به دنبال فتنه می‌گردد؛ خداوند او را از اینکه به عمد قرآن را خطا تأویل کند بری می‌داند. مشکل این است که اوبه دنبال تأویل کردن آیات متشابهی است که هنوز نیازمند تأویل هستند ولی چرا خداوند او را با قلبی که از حق واضح و آشکار منحرف است، توصیف می‌کند؟ چون آیات محکم و واضح و آشکاری که خداوند آنها را بی‌نیاز از تأویل قرار داده -چراکه آیات ام الکتابند- رها می‌کند وسپس بر روی آیات متشابه تکیه کرده و از تشابه ظاهری آنها با حدیثی که مخالف آیات محکم است پیروی می‌کند. اگر یک بار دیگر درکلام خداوند تعالی تدبر کنید که می‌فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ‌ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ وَالرَّ‌اسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَ‌بِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ‌ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧﴾}[آل عمران].صدق الله العظيم
خواهید دید کسانی قلبشان از حق منحرف است از آیات متشابه قرآن پیروی می‌کنند؛‌ آیاتی که تأویل آنها را تنها خداوند می‌داند و تأویل آنها را به راسخان در علم الهام می‌نماید. اینان تمسک به آیات محکمی که برای همه روشن هستند را رها می‌کنند . این آیات از این جهت محكم و روشن هستند که آیات ام الکتاب بوده و اساس و اصل عقاید دین حنیف اسلام می‌باشند.
و بیا تا آیات محکمی که درمورد رؤیت خداوند سبحان فتوا می‌دهند به تو یاد دهم . آیه‌ای را پیدا می‌کنی که واضح و روشن است و می‌گوید خداوند خالق تمام مخلوقات است؛ سپس به ذکر صفات ازلی می‌رسد که : او فرزندی نگرفته و همسری ندارد و چشم‌ها قادر به درک او نیست؛ چگونه می‌گویید این مربوط به این دنیاست! مگر شما در آخرت برای خداوند همسر وفرزند قائل شده‌اید؟ سبحان الله! وحکم داده‌اید که خدا قابل رؤیت است با اینکه عدم رؤیت خداوند جزو صفات ذاتی پروردگار سبحان است؛ او فرزندی ندارد و همسری نگرفته است. در فرموده خداوند تعالی تدبر کنید:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَ‌بُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِ‌كُهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ يُدْرِ‌كُ الْأَبْصَارَ‌ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ‌ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
از نظر من این آیه نیاز به تفسیر ناصر یمانی ندارد، چون از آیات محکم و واضح و آشکار و از آیات ام الکتاب و از اصول اساسی این دین حنیف اسلامی است و هرکس به اینها یا آیه‌ای از این گروه کافر شده و آن را نفی کند؛ به خداوند و پروردگار عالمیان کافر شده است.
طالب العلم؛آیا می‌دانی چرا دیدن پروردگار در حد خلایق نیست؟ چون او آن قدر عظيم است که هیچ چیز تاب دیدن او را ندارد مگر چیزی که در عظمت مانند او باشد و هیچ چیز مانند او نیست... و لذا به پاسخ لفظی که به موسی علیه الصلاة و السلام داده شد بنگر؛ که بعد از آن با اقدامی عملی در عالم واقعیات همراه شد تا نشان داده شود خداوند بزرگ و سبحان را حتی مخلوقی به بزرگی یک کوه بزرگ نمی‌تواند رؤیت کند و تاب بیاورد، چه برسد به انسانی که خداوند او را ضعیف خلق نموده است؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَ‌بُّهُ قَالَ رَ‌بِّ أَرِ‌نِي أَنظُرْ‌ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَ‌انِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ‌ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ‌ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَ‌انِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَ‌بُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ‌ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
و این از آیات محکم است که به خاطروضوح نیازی به تأویل ناصر یمانی با کس دیگری ندارد؛ اما برای کسانی که نمی‌خواهند کلام را درک کنند توضیح بیشتری داده و می‌گوییم: علت اینکه خداوند دربرابر موسی تجلی نکرد این نبود که موسی باید بدون دیدن پروردگارش از او بترسد و فقط در دنیا او را نخواهد دید؛ بلکه اگر خوب در ایه تدبر کنید درمی‌یابید که علت این نیست؛ بلکه چون خداوند خالق همه چیز است، از هرچیزی بزرگ‌تر است و هیچ چیز تاب دیدن او را ندارد. سپس برای موسی مثالی می‌زند تا ببیند حین تجلی خداوند به کوه بزرگ چه اتفاقی می‌افتد؛ و بعد از تجلی ذات اعظم پروردگار سبحان چه بر سر کوه آمد؟ می‌بینیم که تاب دیدن عظمت ذات خداوند را نداشت؛ بلکه تکه تکه شد. این وضعیت کوه بزرگ بعد از تجلی خداوند سبحان است؛ پس بر سر انسان ضعیف چه خواهد آمد و خداوند تعالی در مورد انسان می‌فرماید:
{وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨﴾}صدق الله العظيم [النساء].
به همین ترتیب خداوند می‌فرماید که بشر نمی‌تواند مورد خطاب آشکار خداوند قرارگیرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏} صدق الله العظيم [الشورى]
حال ببینیم آیا روز قیامت بین خالق و مخلوقات حجابی هست؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
طالب العلم؛ آیا می‌دانی "غمام" چیست؟ حجاب پروردگار است که از ورای آن با مردم سخن می‌گوید و خداوند تعالی می‌فرماید:
{هَلْ يَنظُرُ‌ونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ‌ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْ‌جَعُ الْأُمُورُ‌ ﴿٢١٠﴾}صدق الله العظيم [البقرة].
من با آیات محکم برای تو دلیل نمی‌آورم که بعد آیات متشابه را انکار کنم؛ بلکه تمام این آیات چه محکم و چه متشابه از نزد پروردگار ماست و تأویل متشابه را برایت خواهم آورد که در فرموده خداوند تعالی آمده است:
{هَلْ يَنظُرُ‌ونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ‌ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْ‌جَعُ الْأُمُورُ‌ ﴿٢١٠﴾}صدق الله العظيم [البقرة].
ظاهر این آیه مشابه این حدیث دروغ است: [إنكم سترون ربكم جلياً كالبدر لا تضامون في رؤيته]( شما پروردگارتان را همچون ماه بدر واضح خواهيد ديد )، ولی طالب العلم؛ بی تردید این حدیث که با ظاهر این آیه تشابه دارد را به کل برخلاف نص آیات محکم است و با آنها اختلاف بسیار زیادی دارد. اینجاست که اگربترسی که ندانسته به خدا نسبت دهی؛ هم‌زمان هم ترمز دستی را می‌کشی و هم روی پدال ترمز می‌زنی و آن گاه می‌فهمی اين آيه باید متشابه باشد که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و آن را به راسخان در علم می‌آموزد که من هم از آنان هستم و تأویل این آیه را که در ظاهر با حدیث دروغ مشابهت دارد را برایت خواهم آورد.
ای طالب العلم برتوست که بدانی این آیه از وجه باطنی انسان سخن می‌گوید که همان قلب انسان است و این وجه؛ وجه حقیقی انسان است و پروردگار در روزی که مال و فرزندان نفعی نداشته مگر کسی با قلب سلیم به درگاه خدا بیاید؛ ( اشاره به آیات کریمه : يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾ الشعراء) با قلب تعامل خواهد داشت و اگر انسان چیزی را به زبان بیاورد که در قلبش نیست به او دوچهره گفته می‌شود. بیا تا به آيه دیگری از قرآن عظیم نظر کنیم که درمورد قلب‌ها سخن می‌گوید و قرآن نام "وجوه " را به آنها می‌دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُ‌دَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِ‌هَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ‌ اللَّـهِ مَفْعُولًا ﴿٤٧﴾}صدق الله العظيم [النساء].
این آیه دو گروه را مورد خطاب قرار می‌دهد: یهودیان و مسیحیان؛ و اما قسمت اول آیه به مسیحیان اختصاص دارد، خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُ‌دَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِ‌هَا} صدق الله العظيم،
این تهدید مسیحیان است تا به آنچه که در قرآن آمده ایمان بیاورند و به ناحق درباره فرزند مریم مبالغه نکنند؛ پیش از اینکه خداوند بر قلب‌های آنان پرده افکنده وبه گذشته‌شان باز گردند وزمانی که خداوند فرزند حقیقی مریم را ظاهر نماید، به او کافر شده و از مسیح کذابی که خود را خدا می‌خواند پیروی کنند.
و اما یهود؛ قسمت دوم آیه که تهدید به مسخ کردن است، مربوط به آنهاست، می‌دانند مسیحی که خود را فرزند مریم خوانده و ادعای خدایی می‌کند؛ پسر مریم نیست و دروغ می‌گوید و با وجود آگاهی از حق؛ دانسته از باطل پیروی می‌کنند و لذا خداوند آنان را لعنت کرده و همان‌طور که قبلاً"اصحاب سبت" را به میمون مسخ نموده بود؛ آنها را به صورت خوک مسخ خواهد کرد. مسخ به میمون انجام شده است ولی مسخ به شکل خوک هنوز باقی مانده و خداوند در کتاب خود آن را ذکر نموده و فرموده است:
{وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ} صدق الله العظيم [المائدة:۶۰] مسخ به میمون: {كُونُوا قِرَ‌دَةً خَاسِئِينَ ﴿٦٥﴾} [البقرة] رخ داده است ولی درعلم کتاب، مسخ به خوک باقی مانده و این تهدید قوم یهود در زمان ظهور مسیح عیسی بن مریم حق عليه الصلاة والسلام است.
طالب العلم؛ آیا می‌دانی حکمت بقای پسر مریم چیست؟ چون شیطان رجیم مانند انسان در برابرشما ظاهر خواهد شد و ادعا می‌کند مسیح عیسی بن مریم و پروردگار عالمیان است؛ در حالی که پسر مریم نمی‌تواند چنین ادعایی بکند و این همان شیطان رجیم است که به علت ادعای دروغش مسیح کذاب خوانده می‌ شود یعنی او پسر مریم نیست و به خاطر همین دورغ است که پسر واقعی و حق مریم بازخواهد گشت و در میان‌سالی همان سخنانی را به مردم خواهد گفت که در کودکی در گهواره بر زبان آورد:‌{إِنِّي عَبْدُ اللَّـهِ} [مريم:۳۰].
طالب العلم محترم؛ از موضوع خارج نمي شوم؛ همانا که می‌خواستیم برایت روشن کنیم که قرآن از وجه باطنی انسان و وحشت شدیدی که در آن است سخن می‌گوید و برای همین است که در انتظار واقعه سخت و کمرشکنی است. و اما "الوجوه الناظرة" قلب‌هایی است که منتظر رحمت خدا هستند و کلمه "ناظر" که در برخی مواضع آمده به معنای انتظار است؛ برای مثال سخن ملکه-سبا- و انتظارش برای بازگشت فرستادگان؛ این قیاس از جانب من نیست بلکه می‌خواهم بدانی ناظر در لغت به معنی منتظر است و من این را از موضع دیگری می‌دانم و معنای لغوی فرموده خدا را استنباط می‌کنیم که:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَ‌ةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَ‌بِّهَا نَاظِرَ‌ةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيا مة]
و روشن می‌شود که در مواضع مختلفی از" وجوه" سخن به میان می‌آید و معنی آن قلب است و همین طور در مورد انتظار که مرادف ناظر است. لذا " الوجوه الناظره الی ربها ناظرة" یعنی قلب‌هایی که انتظار رحمت خداوند را می‌کشند و اما" القلوب الباسرة" که همان "وجوه الباسرة " است یعنی قلب‌های عبوسی که منتظر عذابی کمرشکن هستند .
و اما انسان عظمت پروردگار را با بصیرت خود درمی‌یابد ولی کسی که در اینجا از دیدن عظمت خداوند ناتوان و نسبت به آن کور است و خداوند را آن‌گونه که شایسته اوست نشناخته در آخرت هم نابینا و به شدت گمراه خواهد بود. همان طور که در دنیا قلبش از پروردگار محجوب بود در آخرت هم از آن محجوب است. نگاه بصيرتشان خيره است و توان ديدن عظمت خالق خود را ندارند و دریابند او عظیم و رحیم و کریم و بخشنده و حلیم است؛ بلکه از رحمت پروردگارشان کاملاً ناامیدند.
طالب العلم چون می‌خواهی با این فرموده خداوند سخن مرا قطع کنی که:
{كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّ‌بِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [المطففين].
در جوابت می‌گویم همان حجابی که در دنیا قلب‌شان را پوشانده بود در آخرت هم قلب‌هایشان را در پرده نگاه می‌دارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{‏ وَمَن كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا ‎﴿٧٢﴾‏ } [الإسراء].
و هم چنین فرموده خداوند تعالی:
{مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ‎﴿٤٣﴾‏ } [إبراهيم].
خداوند از چشم بصیرت سخن می‌گوید نه چشم و قوت بینایی؛ آنها کور نیستند و چشم‌های‌شان می‌بیند. خداوند تعالی می‌فرمابد:
{وَرَ‌أَى الْمُجْرِ‌مُونَ النَّارَ‌ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِ‌فًا ﴿٥٣﴾}صدق الله العظيم [الكهف].
لذا خداوند از قلب و بصیرت و شنوایی و عقل سخن می‌گوید که وجه باطنی انسان است؛ طالب العلم آیا متوجه موضوع شدی؟ پیشاپیش به خداوند علی العظیم قسم مي خورم: تو قادر نیستی از قرآن عظیم مرا شکست دهی و من تو را خاموش خواهم ساخت؛ و یا غرور تو را به گناه کشانده و خداوند شیطانی سرکش را مأمورت خواهد کرد. طبق درخواست خودت در این موضوع تعمق می‌کنیم تا آن را تمام کنیم و سپس به سراغ پاسخ دادن به موارد دیگر خواهیم رفت.
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
أخوك المهديّ المنتظَر الإمام الناصر لمحمد رسول الله والقرآن العظيم ناصر محمد اليماني،


خداوند در نام من از کارم خبر داده است و این حکمت "تواطؤ" است؟ پس آیا مؤمن هستید؟
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3973

Admin
26-12-2015, 11:48 AM
- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
27 - 6 - 1429 هـ
2 - 7 - 2008 مـ
۱۲-تیر-۱۳۸۷ه.ش.
02:52 صباحاً
ـــــــــــــــــ



حسبي الله عليه توكلت و هو ربّ العرش العظيم..

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
خداوند تعالى می‌فرماید:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‎﴿١٠١﴾‏ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ‎﴿١٠٢﴾‏ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ‎﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]


من مهدی منتظر از طالب العلم سؤالی دارم: آیا این آیه را در زمره آیات محکم می‌بینی یا آیاتی که ظاهری متشابه با احادیث فتنه جعلی دارند تا ما را در مورد مسیح دجالی که آشکار با شما سخن خواهد گفت دچار فتنه کنند؟ به خداوند علی العظیم قسم این آیه شما را از فتنه مسیح دجال نجات خواهد داد چون او در حالی که مردم او را می‌بینند، آشکارا با آنها سخن خواهد گفت و تمام مسلمانان باید با آنچه که در این فرموده خداوند تعالی آمده است به مسیح دجال پاسخ دهند:


{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏} صدق الله العظيم [الشورى].


طالب العلم؛ ضرورتی نمی‌بینم مطالبی که به صورت مفصل پیرامون موضوع رؤیت خداوند از قرآن بیان کردم را تکرار نمایم؛ ولی ندیدم تو غیر از حدیث اراجیف که خداوند دلیلی برای آن نازل نفرموده، دلیل برای فتوایت بیاوری؛ فقط اینکه دیدم آیه ای آورده‌ای که درباره موضوعی جدید است؛ این فرموده خداوند تعالی:
{وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ‎﴿٣١﴾‏ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ‎﴿٣٢﴾‏ مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ‎﴿٣٣﴾‏ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ‎﴿٣٤﴾‏ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [ق].


طالب العلم؛ می بینم که می‌گویی مقصود از {مَزِيدٌ} دیدن خداوند است؛ او از این نسبت پاک و منزه است و این ادعای گزافی است؛ برادر گرامی به تو نصیحت می‌کنم بدون علم و برهان واضح و روشن از هیچ فتوایی پیروی نکنی؛ آیا می‌دانی نعیمی که مزید بر نعیم بهشت خداوند است چیست؟ اگر به کتاب خدا رجوع کنی خواهی دید که خداوند درآیه دیگری درست درهمین مورد برایت فتوا داده است؛ همانا که نعیم مزید برنعیم بهشت؛ همان نعیم اعظم است؛ نعیمی که بزرگ‌تر از بهشت خداوند است؛ این نعیم؛ رضوان خداوند بر بندگانش است؛ نعیم روحی که از نعیم مادی بسیار بزرگ‌تر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾‏} صدق الله العلي العظيم [التوبة].


آیا نمی‌بینی من برای بیان قرآن؛ از خود قرآن آیه‌ای برایت آوردم که درباره همین موضوع بود. اگر در کلام خداوند تعالی تدبر کنی:
{وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ‎﴿٣١﴾‏ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ‎﴿٣٢﴾‏ مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ‎﴿٣٣﴾‏ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ‎﴿٣٤﴾‏ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [ق].
خواهی دید که تمام آن کاملا روشن است غیر از یک نقطه: {وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ}،اما اگر بخواهی بدانی مقصود از "مزید بر نعیم بهشت" چیست: باید به دنبال آیه‌ای بگردی که درباره همین موضوع است؛ به این ترتیب آبه جدید را پیدا خواهی کرد که خداوند این نکته را که قبلا بیان نکرده بود؛ برایت روشن نماید. فتوایت را در این فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنی:{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾‏} صدق الله العلي العظيم [التوبة].
مزید بر نعیم بهشت" نعیم رضوان خدا بر بندگانش است و خداوند این امر را در ایه‌ای دیگر به صورت واضح و روشن بیان نموده و فرموده است: {وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾‏} صدق الله العلي العظيم [التوبة].
طالب العلم؛ به خداوند قسم تو با مهدی منتظر حق مجادله می‌کنی؛ او غیر از حق به خدا نسبت نمی‌دهد؛ اگر طالب علم و در جستجوی حقیقتی نمی‌توان تو را سرزنش کرد؛ اما می‌بینم بدون علم و دلیل روشن و منیر برای مردم فتوا می‌دهی؛ این امر خطیری است و بار گناه خود و کسانی که تو بدون علم آنان را گمراه کرده‌ای بر دوش تو خواهد بود؛ چرا خودت را در معرض چنین خطری قرار می‌دهی؟ اگر خود را مدافع حدود دین می‌دانی؛ به خداوند علی العظیم برایت قسم می‌خورم که این مجادله تو کار را برای فتنه مسیح دجال آسان وحجتی که از قرآن عظیم برضد مسیح دجال آورده شده را زائل می‌کند، حجتی که اگر آن تصدیق کنید از فتنه مسیح دجال در امان می‌مانید چرا که مسیح دجال آشکار با شما سخن خواهد گفت جناب طالب العلم...ولی بر توست که با کلام خداوند عز وجل در برابرش حجت آورده و بگویی:" مسیح دجال تو در حالی که مردم قادر به دین تو هستند با آنان آشکار سخن می‌گویی وادعا می‌کنی پروردگار عالمیانی؛ ولی خداوند درقرآن عظیم فرموده است:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏} صدق الله العظيم [الشورى].
پس چطور است که تو رو در رو با ما سخن می‌گویی و ما تو را می‌بینیم؟". طالب العلم اگر حقیقت را می‌خواهی، این حجت شما در مقابل دجال است و بعد از حق مگر جز گمراهی چیزی هست. لذا دفاع تو از تفسیرت؛ به نفع مسیح دجال است و تو بدون اینکه قصدی داشته باشی کار را برای او آسان می‌کنی؛ پس از خدا بترس و غرور و خودخواهی تو را به گناه نکشاند برادر گرامی. برایت به خداوند علی العظیم قسم می‌خورم که اگر در این مورد حق با تو بود؛ از ترس این فرموده‌ خداوند تعالی، غرور وخودخواهی ناصر محمد یمانی را به گناه نمی‌کشاند:
{وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ ‎﴿٢٠٦﴾} صدق الله العظيم [البقرة]،

خداوند من و تو تمام مسلمانان را به راه راست هدایت فرماید.

أخوك؛ في الله الإمام ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3975

Admin
26-12-2015, 11:57 AM
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
27 - 06 - 1429 هـ
02 - 07 - 2008 مـ
۱۲-تیر-۱۳۸۷ه.ش.
08:19 مساءً
ـــــــــــــــــ

همانا من دادن فتوا در هر امری از امور دین را برای عالمی که هنوز در حال اجتهاد [غور و بررسی] در مورد آن است حرام می‌کنم.

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
برادر گرامی طالب العلم؛ سلام علیکم و رحمه‌الله تعالی و برکاته؛ سلام برما و تمام بندگان صالح خداوند درهر زمان و مکان تا یوم الدین: من بین هیچ یک از رسولان خداوند فرقی قايل نشده و مردم را به سوی همان دعوت تمام سولان خداوند فرامی‌خوانم که خدا به یگانگی عبادت کنیدو کسی که به خداوند شرک بیاورد ظلم بزرگی به خود کرده و مانند آن است که از آسمان سقوط کند و پرندگان او را بربایند یا باد او را به سحیق-جهنم- بیفکند...


بصیرت من کتاب خداوند و سنت رسولش صلى الله عليه وآله وسلم است و بین کتاب خدا و رسول خدا فرقی قائل نشده و به هر دو تمسک می‌جویم و از احادیث دروغی که بر خلاف آنهاست پیروی نکرده و همه را به کل نفی می‌کنم و بدون دلیل و برهانی روشنگر به دنبال سخن دیگران نمی‌افتم چون کسانی مانند ابن تمیمیه یا ابن کثیر و غیره مثل انبیا و رسولان خدا نیستند که از روی هوا ومیل سخن نگویند. فقط اینکه درمورد آنها جز خیر نمی‌گویم و حساب آنها باخداست. خداوند مرا نگهبان آنها قرار نداده وآنها مجتهد بوده‌اند. ولی بر طلاب علوم حرام می‌کنم که مادامی که هنوز در حال اجتهاد و بررسی هستند حق فتوا دادن بر اساس اجتهاد را به هیچ وجه ندارند؛ چون تا زمانی که درمورد حق جستجو و اجتهاد نکرده باشند چگونه می‌توانند بدانند حق کدام است و چگونه ممکن است خدا بدون اجتهاد- برسی و تدبر و تفکر- به سوی حق هدایت نماید؟ هر زمان خداوند ایشان را با علم و بصیرت و برهان منیربه سوی حق راهنمایی کرد؛ آن وقت با بصرتی که پروردگارعنایت نموده مردم را به سوی حق هدایت کنند. این اجتهادی است که برای تمام علمای امت که در طلب علم هجرت کرده‌اند واجب است. همانا که من بر تمام عالمان حرام می‌کنم که در هر امری از امور دینی، در حالی که هنوز مشغول اجتهاد درمورد آن مسئله هستند فتوا بدهند و سپس بگویند اگر اشتباه کرده باشم از من است...


به چنین فردی می‌گوییم چگونه در حالی که هنوزخودت به برهان منیر و روشن علمی دست نیافته‌ای برای امت فتوا می‌دهی؟ تو که نمی‌دانی فتوایت بی شک و تردید حق است یا باطل پس از این کار برحذر باشد که این عمل شیطان است و در قرآن ندانسته به خداوند نسبت دادن حرام شده است. بلکه باید اول در قرآن به دنبال دلیل و برهان باشی و اگر آنچه که می‌خواستی را نیافتی؛ راهی جز رفتن به سراغ سنت محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نخواهی داشت البته به شرط مقارنه حدیث با قرآن عظیم تا ببینی آیا با آیات محکم قرآن که خداوند آنها را ام‌الکتاب قرار داده و اصل دین حنیف اسلام هستند مخالفت نداشته باشد. اگر با این آیات مغایرت نداشت حدیث را بپذیر ولو اینکه برهانی برایش در قرآن نباشد وچنان چه از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم روایت شده است من عمل به آن را حرام نمی کنم ؛ پناه بر خدا که از جاهلان باشم. ولی متأسفانه بسیاری از حق‌جویان؛ حقیقت دعوت امام ناصر محمد یمانی را درک نمی‌کنند و برخی تصور می‌کنند من مردم را تنها به سوی قرآن دعوت کرده و سنت جدم محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، را رها کرده‌ام؛ چگونه می‌توانم آنها را رها کنم در حالی که سنت بیان و توضیح بیشتر قرآن است؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:۴۴]،


پناه برخدا که میان حدیث خدا و حدیث رسولش تفاوت قائل شوم خداوند این دو را مکمل هم قرار داده است؛کتاب خدا و سنت رسولش...
ای مردم از خدا پروا کنید؛ همانا من نسبت به آنچه که مخالف آیات محکم کتاب خداست و تنها هلاک شوندگان از آن منحرف می‌شوند؛ کافرم و فتوا می‌دهم که این حدیث بی شک و تردید جعلی است و مکربرخی افراد بر ضد خدا و رسولش است خداوند درنص قرآن عظیم خبر آنان را به شما داده است؛ آنها در ظاهر کار مسلمان هستند و به محضر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آمده و گفته‌اند شهادت می‌دهیم لا اله الا الله و شهادت می‌دهیم تو رسول الله هستی ولی خداوند شهادت می‌دهد که آنها دروغ می‌گویند و ایمان خود را سپر قرار دادند تا مردم را از راه خدا بازدارند. اینها را ناصر محمد یمانی نمی‌گوید؛ بلکه ای جماعت مسلمانان این خداوند است که چنین می‌فرماید؛ چقدر این آیات را تکرار کنم تا شاید پند گرفته و متذکر شوید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:


{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ‎﴿١﴾‏ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿٢﴾‏} صدق الله العظيم [المنافقون].


شما از نقشه آنها و کیفیت بازداشتن مردم از راه خدا بی‌خبرید با اینکه خداوند در قرآن عظیم روشن می‌کند که چرا{اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}. چگونگی مکرشان را در آیه دیگری که در همین باره نازل شده پیدا می‌کنید و این قیاس و اجتهاد شخصی من نیست؛ این حق آمده از نزد پروردگار است که بیش از ۱۴۲۹ سال است که در دست شماست. ای علمای امت! ایا می‌دانید چرا شیاطین بشر از قوم یهود از ایمان خود به عنوان سپر استفاده می‌کند تا مردم را از راه خداوند باز دارند؟ از چه راهی مردم را از حق بازمی‌دارند؟


اگر دانستن این موضوع برای‌تان اهمیت دارد، پس به قرآن رجوع کنید؛ در این صورت چگونگی نقشه خبیثانه آنها را پیدا خواهید کرد. خداوند در این مورد برایتان فتوا داده و می‌گوید علت رفتار آنها این است که از راویان حدیث شوند و روایاتی را پنهان کنند که محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آنها را بیان ننموده است و خداوند تعالى می‌فرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ‎﴿٨١﴾‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ‎﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].


این مکر صحابه ظاهری رسول الله است؛ شیاطین بشر از قوم یهود که گفته‌اند که شهادت می‌دهیم خدایی جز خداوند نیست و شهادت می‌دهیم تو رسول الله هستی ای محمد" صلى الله عليه وآله وسلم. خداوند شما را آگاه نموده که این سپری است تا با احادیثی که از نزد خداوند ورسول نیست، مردم را از راه خدا باز دارند.


من مهدی منتظر فتوا می‌دهم که قرآن عظیم از نزد خداست و سنت بیان محمد رسول الله هم از نزد خدا است و او از روی هوا میل سخن نمی‌گوید؛ ای علمای امت اگر خوب در آیات تدبر کنید درخواهید یافت که خداوند وعده‌ای درمورد حفظ سنت نبی صلی الله علیه و آله و سلم از تحریف به شما نداده است ولی وعده داد ه که قرآن عظیم را از تحریف حفظ خواهد کرد و آن را مرجع حل اختلاف علمای حدیث قرار می‌دهد و بر شماست که در قرآن تدبر کنید و اگر حدیث روایت شده به دروغ به خدا و رسولش نسبت داده شده باشد؛ به یقین و حتما و مؤکداً بین آن با قرآن اختلاف زیادی وجود خواهد داشت.


خداوند این قاعده را مقرر فرموده تا وقتی علمای حدیث درمورد برخی از روایات دچار اختلاف و نزاع شدند و برخی آن را تصدیق و برخی به صحت آن ایراد وارد دانستند؛ به این قاعده تکیه کنند. در اینجاست که خداوند امر می‌کند حدیث نقل شده از نبی را با قرآن عظیم مقارنه دهند و سپس آنان را آگاه نموده که اگر حدیث از خداوند نباشد با قرآن اختلاف بسیار زیادی خواهد داشت.


پیش از این درباره این موضوع بیانی نوشته‌ایم و از ابن عمر می‌خواهیم لینک آن بیان را بگذارد تا طالب العلم در ان تدبر نماید. "رجلاً من أقصى المدينة يسعى"(شناسه ابن عمر) آن بیان را بگذار و در برابر طالب علم صبر و مدارا پیشه کن تا حق و باطل برایش روشن شود و اگر خدا او را به سوی حق هدایت نماید؛‌این از دنیا و هرچه درآن است، برایت بهتر است. کاری نکن شیطان راهی برای نفوذ به او پیدا کند تا غرور و خودخواهی او را به گناه بکشاند چون اگر حق برایش روشن شود؛ اگر از دست تو خشمگین باشد از آن پیروی نخواهد کرد مگر از" عباد الرحمن" باشد که غیظ خود را فرو خورده و از مردم می‌گذرند. مشتاق هدایت مردم باش و اگر به تو ناسزا گفتند و آزارت کردند؛ صبر پیشه کن که این از امور مهمی است که باید بر آن پایداری نمود. باز هم به تو تاکید می‌کنم که پاسخ اعضا را به هیچ وجه حذف نکنی مگر اینکه حاوی ناشزا و بد دهنی نسبت به امامت باشد. به آنها ناسزا نگو و فقط نوشته‌ای را که حاوی ناسزا و بد دهنی است حذف کن و سپس با صدقه گذشت با ایشان رفتار کن که بزرگ‌ترین صدقه درنزد خداوند و پروردگار عالمیان گذشت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ} صدق الله العظيم [البقرة:٢١٩]،

و عفو از بزرگ‌ترین صدقاتی است که در کتاب آمده است؛ پس عفو کرده و بگذرید تا خداوند نیز شما را عفو کرده و-گناهان‌تان را- نادیده بگیرد و او خیر الغافرین است. وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..

أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3976

Admin
26-12-2015, 12:05 PM
- 5 -
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - 07 - 1429 هـ
02 - 08 - 2008 مـ
۱۲-تیر-۱۳۸۷ه.ش.
09:23 مساءً
ـــــــــــــــــــ


به «طالب العلم» و تمام علمای امت اسلامی..

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين، وبعد..
ای"طالب العلم"؛ ای علمای مذاهب و فرق اسلامی امت؛ اگر ایمان نداشته باشید که قرآن مرجع حل اختلافات شما در سنت محمدی است؛ گفتگو با شما ثمربخش نخواهد بود؛ و من مهدی منتظر به تمام علمای امت اسلامی اعلان کرده و به حق فتوا می‌دهم که خداوند قرآن را به عنوان مرجع حل اختلافات علمای حدیث در امر سنت محمدی قرار داده است. گفتگو را تنها به این فتوا اختصاص خواهیم داد و اگر ایمان آوردید که قرآن مرجع حق حل اختلافات شما در سنت نبوی است؛ امور بعد از ان آسان خواهد بود و درتمام موارد اختلاف میان شما حکم خواهیم داد تا به اذن خداوند و پرودرگار عالمیان صفوف پراکنده شما را متحد ساخته و شکست شما را جبران کنیم؛ و اگر بعد از ارائه برهان و دلیل،به این فتوا ایمان نیاورید؛ مانند جدم؛ نزد خدا زا شما شکایت می‌کنم:
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ‎﴿٣٠﴾اً} صدق الله العظيم [الفرقان].

سپس حکم می‌دهم که به قرآن عظیم کافر شده‌اید چرا که گفته‌اید شنیدیم و عصیان کردیم؛ یعنی شما به قرآن ایمان دارید ولی از آن پیروی نمی‌کنید؛ اگر تعقل کنید درمی‌یابید چقدراین‌گونه ایمان داشتن به شما بد فرمان می‌دهد [اشاره به آیه کریمه: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَ‌فَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ‌ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا ۖ قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِ‌بُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِ‌هِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُ‌كُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٩٣﴾ البقرة]. ای علمای امت من حکم کافر بودن به قرآن عظیم را درموردتان نمی‌دهم مگر اینکه به حق شما را خاموش ساخته و ثابت نمودم قرآن مرجع سنت نبوی است ولی شما بعد از آن‌که با دلایل قاطع از قرآن عظیم حق برایتان روشن شد؛ سکوت کرده و به آن اعتراف نکنید و یا سکوت کنید چون می‌دانید اگر به حق بودن این فتوا اعتراف نمایید که امام ناصر محمد یمانی با قرآن عظیم بر شما غلبه خواهد کرد، این تصدیق رؤیای حق از محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است که بعد از آن که مرا از شأنم باخبر نمود؛ نشانه تصدیق آن غلبه من بر تمام کسانی است که از قرآن با من مجادله می‌کنند رؤیای من برهان خداوند برای شما نیست و نمی‌توان بر اساس آن حکم شرعی داد؛ رؤیا متعلق به صاحب آن است ولی محمد رسول الله نشانه‌ای برای اثبات صحت رؤیا مقرر داشت. نشانه هم این بود که هرعالمی از علمای امت که به دنبال حق باشد و به گفتگو با من بپردازد؛ بر او غلبه خواهم کرد. پس اگر خداوند این رؤیا را محقق نماید؛ خواهید دید که من بر هرکس که از قرآن با من مجادله کند؛ چیره می‌شوم.

خداوند این رؤیا را محقق نمود. حال اگر شما علمای امت بر من غلبه کنید، برای مردم روشن می‌شود من به خدا و رسولش نسبت دروغ داده‌ام؛ البته اگر بتوانید چنین کنید که نمی‌توانید. پیشاپیش به خداوند علی العظیم قسم می‌خورم که اگر بر اساس قرآن عظیم حکم کنیم؛ شما قادر به غلبه بر من نخواهید بود؛ اما اگر حاضر نشوید در موارد اختلافتان در سنت به حکمیت قرآن سرنهید؛ نیازی به گفتگو با شما نیست و خداوند به حق میان ما حکم خواهد کرد که او اسرع الحاسبین است.


ما قبلاً در این مورد فتوا داده‌ایم و این رابط آن بیان است:


https://mahdialumma.online/showthread.php?t=335 (https://mahdialumma.online/vb/showthread.php?t=335)

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3977

Admin
26-12-2015, 12:38 PM
- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 02 - 1429 هـ
09 - 02 - 2008 مـ
۲۰-بهمن-۱۳۸۶ ه.ش.
11:52 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــ

«طالب العلم» و علمای امت بدانید من مهدی منتظرم و دروغ نمی گویم.
و چقدر «فارس الصحراء» نیک مردی است؛ از خردمندانی که قبل از نزول عذاب، آیات کتاب را تصدیق می‌کنند

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
به برادر گرامی «طالب العلم» و همچنین تمام علمای مسلمین که از راه اینترنت جهانی و یا با دریافت نسخ خطی از بیان حق قرآن آگاه شده‌اند! ازخدا پروا کنید، مسئولیت تمام مسلمانان بر دوش شماست؛اگر شما مرا تصدیق کنید؛آنان نیز مرا تصدیق خواهند کرد وآگر شما مرا تکذیب نمایید؛ آنان نیز مرا تکذیب می کنند؛ پس اگر مرا برحق دیدید ؛سکوت نکنید ؛ سکوت درباره حق ، خاموشی شیطانی است. اگر هم می بینید که من آشکارا در گمراهیم باز هم نباید خاموش بنشینید تا مدعی به نام ناصر محمد یمانی؛ باعث گمراهی مسلمانان نشود.اگر راست می گویید بیاید و از حدود دین دفاع کنید.اما با کمال تأسف می بینم که برخی از علما؛ بعد از آنکه در گفتگوی دینی به حق ازمن شکست خوردند ؛ کنار می کشند و با اینکه برایشان روشن می شود خداوند حقاً دانش مرا در علم کتاب خود قرآن عظیم؛ بر دانش علمای امت فزونی بخشیده؛ حاضر نمی شوند به شأن من اعتراف کنند.
من مهدی منتظر حق باز هم تکرار می کنم: من از پیش خود نمی گویم که مهدی منتظرم؛ بلکه جدم محمدٌ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، درباره من چنین فتوایی داده است؛ اما محمد رسول خداوند می داند که نمی توان برپایه رؤیا حکم شرعی صادر کرد و به همین خاطر به اذن خداوند دلیلی برای تصدیق رویا قرار داده است. برهان او این است که عالمی در میان علمای امت پیدا نمی شود که از قرآن عظیم با من گفتگو کند و به حق بر او چیره نشوم. پس ای جماعت مسلمانان؛اگر دیدید که به حق هیچ عالمی نیست که از قرآن با من گفتگونماید ؛ مگرآنکه بر او چیره شوم؛ برای عالم و جاهلتان روشن می شود که رؤیا در عالم واقعیت در خلال گفتگوها به حقیقت پیوسته است؛ لذا شایسته نیست که در مقابل حق سکوت کنید و به حقیقت پیوستن رؤیا؛ حجت خداوند برشماست؛ تا کی می خواهید در برابر حق ساکت بمانید؟
ای مسلمانان، به حق بین من و علمایتان شاهد باشید؛ اگر دیدید آنها با علم و برهان بر من غلبه کردند؛ شرّ من از سر مسلمانان کوتاه می شود؛ و اگر دیدید خداوند مرا با علم و دلایلم بر آنها چیره کرد؛ برایتان روشن می شود که من به حق مهدی منتظرم..
من مهدی منتظر حق؛امام ناصر محمد یمانی به این ترتیب فتوا می دهم:
اول: در مورد باورتان به عذاب جسد در حفره قبر؛ من این امر را به کل رد می نمایم . خداوند دلیلی برای اثبات آن در قرآن عظیم نازل ننموده است، بلکه قرآن عذاب قبر را نفی کرده و تأکید می نماید که روح مجرمان-بدون جسد- بعد از مرگ در زندگی برزخی در آتش عذاب می شود، تا روز برانگیختگی فرا برسد.
دوم: درمورد باورتان به درستی روایات وارده درباره مسیح دجال؛ من همه را رد می کنم؛ اینکه خداوند با معجزات خود به او کمک می کند؛ و زمانی که به آسمان می گوید ببار؛ آسمان ببارد و زمانی که به زمین بگوید؛ برویان و زمین می رویاند زنده کردن مرده که بعد از نصف کردن مردی به دو نیمه و عبور از میان دوشقه ؛ به زعم شما او را زنده می کند ؛ من همه اینها را به کلی رد می کنم.خداوند که با معجزات به اهل باطل یاری نمی رساند! مگر می خواهد بندگانش کافر شوند؟ بلکه فرستادن معجزات برای تصدیق حق است.درمورد فتنه مسیح دجال به شما فتوا می دهم که بهشت و آتش در آن است اما آتش را یکی از شما می تواند برپا دارد و جنت در باطن زمین ؛زیر پای شماست ؛آن زمین گیاهان و خلایق است زمین سبزپوشی که خداوند آن را مانند گهواره ای صاف و هموار به بهترین شکلی گسترانده است( اشاره به آیه کریمه:وَالْأَرْ‌ضَ فَرَ‌شْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿٤٨﴾ سوره الذاریات) و ما پیش از این با آیاتی از قرآن عظیم به طور مفصل درباره آن زمین توضیح داده ایم.آن همان زمین دارای دو مشرق است که خورشید از دو جهت متقابل بر آن طلوع می کند وخداوند آن پروردگار عالمیان است نه مسیح دجال. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ} صدق الله العظيم [الرحمن:١٧].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ ﴿٥﴾ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [طه].
برای تصدیق شما را به مطابقت بيان با واقعيت فراخوانديم و درعالم واقعیت حقانیت این بیان را درخواهید یافت.
سوم:درمورد حدی از حدود شرعی یعنی؛ سنگسار زنا کار متأهل؛ خداوند چنین فرمانی به شما نداده است، بلکه حد زناکار مرد و زن آزاد صد ضربه تازیانه و حد زناکار مرد و زن که بنده باشند پنجاه ضربه است.فرقی ندارد که زناکار متأهل باشد یا مجرد.احکام مربوطه را نیز برایتان از قرآن عظیم به تفصیل تشریح کرده ایم.
چهارم:درباره اعتقاد شما به برانگیخته شدن؛ اکثر شما تصور می کنید تنها یک بعث وجود دارد.اما ما می گوییم: در کتاب خداوند از دو برانگیختگی سخن گفته شده است. یک برانگیختگی در همین دنیاست و تمام کسانی که دانسته به خداوند نسبت دروغ داده اند به سویتان باز می گردند.اما مسیح دجال از این برانگیختگی محدود سوء استفاده کرده و اعلام می کند این روز خلود و جاودانگی استو او خداوند است و بهشت و آتش در اختیار اوست.می گوید که مسیح عیسی بن مریم است و خود را پروردگار عالمیان می خواند؛ درحالی که فرزند مریم نباید و نمی تواند چنین چیزی بگوید؛ این شیطان است که به دروغ چنین وانمود میکند و برای همین مسیح کذاب خوانده می شود؛ یعنی او مسیح عیسی بن مریم حق نیست.دلیل اینکه او مسیح حق نیست هم همین ادعای ربوبیت اوست،چون فرزند مریم هرگز چنین ادعایی نمی کند؛ او همان سخنی را بر زبان می آورد که در گهواره خطاب به بنی اسراییل فرموده بود: {قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ} صدق الله العظيم [مريم:٣٠].
پنجم: من به عقیده شما که برپایه حدیثی باطل بنا شده است و سوره اخلاص را یک سوم قرآن می داند کافرم.این مکر یهود است تا خدا را سه تا بداند؛ خداوند یک سوم کتاب(سوره اخلاص) مسیح یک سوم دیگر و مریم یک سوم باقی مانده کتاب است! چگونه باور دارید این حدیث از محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم است؟ چگونه ایشان می تواند سوره اخلاص را که وصف ذات پروردگار سبحان است معادل یک سوم قرآن قرار دهد؟آیا می دانید نیت کسانی که این حدیث دروغ را به خداوند ورسولش نسبت داده اند چیست؟ تا این حدیث نشانه صدق این باور باشد که خداوند تنها معادل یک سوم کتاب است و یک سوم کتاب مسیح عیسی بن مریم و یک سوم باقی مانده مادرش است و شما ای جماعت مسلمانان بدون اینکه بدانید برای خداوند معادل قائل می شوید ؛ یا مگر نمی دانید در سوره اخلاص چه آمده و خداوند در این سوره می فرماید:
{قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّـهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾}
لذا در این آیات از ذات خداوند سبحان سخن گفته می شود؛ چگونه است که خداوند را یک سوم قرآن درنظر می گیرید؛ مگرعقل خود را بکار نمی گیرید؟ ممکن است یکی از شما حرف مرا قطع کرده و بگوید:"منظور اجر خواندن سوره است". ما می گوییم این پوششی برای افترا زنندگان است؛ چون اجر قرائت قرآن همان گونه ای است که محمدٌ رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلَّم- به شما فرموده است.یعنی قاری قرآن با خواندن هر حرفی از قرآن اجر می برد ونمی گویم "آَلَم" یک حرف است بلکه الف یک حرف و لام یک حرف و میم یک حرف (نقل قول از پیامبر ) .از طرف دیگر منافقان می خواهند شما در قرآن تدبر نکنید و یکی از شما بگوید حال که سوره اخلاص معادل یک سوم قرآن است پس من روزی سه بار آن را می خوانم که معادل ختم روزانه قرآن باشد!سپس دست از تدبر در قرآن برداشته و بخواندن سوره اخلاص سه بار در روز قناعت می کند که مثلا کل قرآن را روزانه خوانده باشد و لازم نیست با خواندن قرآن خود را به سختی بیندازد!
اما ناصر محمد یمانی درباره سوره اخلاص چنین فتوا می دهد که این سوره در حقیقت عصاره قرآن عظیم است که شما به آن دعوت می شوید تا به راه خداوند عزیز و حمید هدایت گردید؛ خداوند در سوره اخلاص صفات ذات خود را به شما می شناساند که او"الأحد الصمد "و" لم يلد ولم يولد "و" لم يكن له كفؤاً أحد" است
تمام آنچه که در قرآن عظیم و همه کتب آسمانی آمده است برای آن است که مردم رابه تصدیق محتوای سوره اخلاص فرا بخواند؛ باقی قرآن در باره حقیقت سوره اخلاص سخن می گوید و شما را به توحید دعوت می کند تا بدانید خداوندی جز او نیست و زاده نشده و زایش نمی کند و هیچ چیز همانند اونیست. این تمام آن چیزی است که در قرآن عظیم و تمام کتب آسمانی پیش از آن آمده است.
و خداوند تعالى می فرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ} صدق الله العظيم [الأنبياء:٢٥].
چگونه این را یک سوم قرآن می خوانید؛آیا فکر نمی کنید؟تمام آنچه که در قرآن آمده است برای دعوت به این حقیقت سنگین و ثقیل است که " لا إله إلا الله الأحد". من از چیزی که همسنگ و هم وزن این سخن ثقیل باشد آگاهی ندارم، حتی اگر آسمان ها و زمین را در یک کفه قرار دهید و کلمه توحید را در کف دیگر ؛ باز هم کلمه لا إله إلا الله الأحد لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفؤاً أحد، ارجح است. چگونه شما را از عقیده تان دور کرده و به فتنه می اندازند تا جایی که این حقیقت را معادل یک سوم قرآن می خوانید؟پروا نمی کنید؟
ششم: این عقیده که راه راست-صراط مستقیم- بنده را به سوی آتش جهنم می برد باطل است.ممکن است یکی از علمای امت یا عامه مسلمانان بخواهد بگوید:" کی گفته که راه راست-صراط مستقیم- به سوی آتش جهنم می رود؟" می گوییم: این عقیده باطل که برای راه حق و راه باطل یک مسیر عبور درنظر گرفته است واز بالای آتش جهنم می گذرد؛ اهالی آتش به داخل آن سقوط می کنند و بهشتیان از روی آن عبور کرده و به بهشت می رسند.
ممکن است یکی از علمای امت سخن مرا قطع کرده و بگوید:" راه راست-صراط مستقیم- از شمشیر تیزتر و از مو باریک تر است و این چیزی است که رسول الله علیه الصلاة و السلام فرموده اند و از بالای آتش گذشته و اهالی آتش در آن سقوط می کنند". سپس آیاتی که ظاهرشان با این روایات فتنه برانگیز مشابه است برایمان می آورد-در حالی که این آیات نیاز به تأویل دارند-و می گوید"ناصر یمانی مگر نخوانده ای که خداوند تعالی می فرماید:
{وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ} صدق الله العظيم [المؤمنون:٧٤].
و به همین ترتیب ناصریمانی مگر نخوانده ای که خداوند تعالی می فرماید:
{وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿٧١﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [مريم]؟".
مهدی منتظر حق؛ امام ناصر محمد یمانی درپاسخ می گوید: ای علمای امت؛ من از شما نخواسته ام که برای احادیث فتنه از ایات متشابه کتاب حکم بیاورید؛ بلکه شما به پذیرش حکمیت آیات محکم و واضح و روشنی از کتاب فرا می خوانم که خداوند بیان آنها را برعهده ناصر یمانی و تمام راسخان در علم نگذاشته است تا تأویلشان را برایتان بیاورند؛ بلکه این آیات کاملاً واضح و روشنند چون از آیات بنیانی کتاب به شمار می روند و برای همین آن ها را برای عالم و جاهل چنان واضح آورده است که تنها هلاک شوندگان از این آیات گمراه می شوند.و کسانی که قلبشان نسبت به حق واضح و روشنی که در این آیات آمده است انحراف دارد؛حتما از آیات متشابهی پیروی می کنند که ظاهرشان با احادیث و روایات جعلی وفتنه برانگیز مشابهت دارند و آیات محکم و واضح و روشن را پشت سر می اندازند و به آیات متشابهی که با احادیث موردنظرشان شباهت دارد می آویزند. چون هدفشان اثبات حدیث فتنه انگیز است و می خواهند تنها به سنت پایبند باشند؛ لذا آیات متشابهی را می پسندند که با احادیث مورد نظر تشابه دارند در حالیکه می دانند این آیات نیازمند تأویل هستند و تصور می کنند این احادیث برای تأویل این آیات آمده اند و برای همین می خواهند آیات متشابه قرآن را نیز تأویل کنند.لذا خداوند تعالی می فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل‌عمران:٧]
اگر در این آیه تدبر نمایید که به شما درباره پیروی از آیات مشابه با احادیث فتنه انگیز هشدار می دهد؛ احادیثی که با آیات محکم قرآن که پیرامون همان موضوع آمده اند،مخالفند ؛درمی یابید خداوند کسانی را که به دنبال آیات متشابه می روند؛ به دنبال فتنه انگیزی می داند.حال ایا شما فکر می کنید عالمی که به دنبال متشابه افتاده است می خواهد امت را دچار فتنه کند؟خیر به هیچ وجه چنین نیست؛ چون اگر می خواست امت را به فتنه بیندازد؛ چراخداوند می فرماید چنین فردی به دنبال تأویل حق قرآن است: {ابْتِغاءَ الفِتْنَة وَابْتِغاءَ تَأْويلِهِ}.پس مقصود این که آیه از علمایی سخن می گوید که می خواهند فتنه برانگیزی کنند و به دنبال تأویل قرآن هم هستند چیست؟
پس به حق برایتان فتوا می دهم؛ که اینها علمای مجتهدی هستند که می خواهند آیاتی از قرآن را که با احادیثی مطلوبشان شباهت ظاهری دارد؛ تأویل نمایند و تصور می کنند این احادیث برای تأویل این آیات متشابه آمده اند.منتها نمی دانند این احادیث فتنه برانگیز توسط یهودیانی که از شیاطین بشری هستند؛ تدوین و در میان احادیث جا داده شده اند و گمان می کنند از جانب رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم آمده اند.
برادران من ؛علمای مسلمین! چیزی که می خواهم به شما بگویم این است که؛ چرا تأویل متشابهات را که تنها خداوند نسبت به آنها آگاهی داشته و تأویلشان را به راسخان درعلم کتاب یاد می دهد؛ رها نمی کنید و به ایات محکم و واضح و روشن تمسک نمی جویید.این آیات اساس کتابند و برای تصحیح عقاید مسلمین آمده اند و تنها هلاک شوندگان از آنها دور شده و منحرف می گردند.اگر به سوی آیات محکم کتاب بازگردید؛ خواهید دید که راه راست-صراط مستقیم- راه خداوند عزیز و حکیم است که سالک آن را به نعیم می رساند نه به آتش جهنم و برای آنان نه خوفی خواهد بود و نه حزنی. کسی که می میرد و سالک راه راست خداوند است می بیند که این راه به بهشت می انجامد چرا که طی طریق در راه راست انسان را به جنت نعیم می رساند و مردم در آخرت نیست که صراط مستقیم را می یابند؛ در آن عالم هیچ عملی بدون حساب نمی ماند؛ سلوک در راه راست در این دنیاست که همان راه خداوند عزیز و حکیم است و سپس این راه او را وارد بهشت می کند.
به راستی که راه راست-صراط مستقیم- معنوی و عقیدتی است؛ راه قلب‌های بصیر است؛ کسی که راه خداوند عزیز و حمید را می طلبد، عمل صالح بجا می آورد و در عبادت احدی را با پروردگارش شریک نمی کندو این راه (نجد)صالحان است. اما مسیر(نجد) دیگر؛ راه طاغوت است و به آتش می انجامد و اگر کسی از دنیا رفت و در مسیر طغیان و گمراهی بود؛ وارد آتش خواهد شد. خداوند برای برگزیدگان و کفار؛ راه واحدی را مقرر نفرموده است که به آتش جهنم برسد، شما را چه می شود؛چگونه حکم می کنید؟ بلکه این دو مسیر جدا و برعکس هم هستند.یک مسیر است که سالکش به رضوان خداوند نائل می شود و دیگری به غضب خداوند و رضایت دشمنش یعنی شیطان رانده شده می انجامد. خداوند تعالی می فرماید:
{أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ ﴿٨﴾ وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ ﴿٩﴾ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [البلد].
راه(نجد) حق راهنمای نعیم است و راه طاغوت ، او ازحزب خود دعوت می کند که از اهالی سعیر(دوزخ) باشند. خداوند تعالی می فرماید:
{إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا} صدق الله العظيم [الانسان:٣]
کسی که راه حق را برگزیند از کسانی است که شکرگذار پروردگارش است و اگر به عقب بازگردد و راه مخالف مسیر حق را درپیش گیرد از کافران و ناسپاسان است.
ای علمای امت در کتاب در مورد اینکه در آخرت سلوکی بر روی راه راست-صراط مستقیم- واز بالای آتش باشد، نمی یابم. این طی طریق در دنیاست؛ ای عجب از کارتان! مگر شما نمی بینید که هر روز در تمام رکعات نماز می گویید:
{بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﴿١﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ ربّ العالمين ﴿٢﴾ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﴿٣﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٤﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿٥﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿٦﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الفاتحة].
با اینکه در فاتحه می گویید"غیر از راه مغضوبان؛"اما که راه راست و کج را یکی کرده اید: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿٦﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم، در تمام ایات کتاب پیرامون صراط می بینید که این راه یک مسیر معنوی و عقیدتی است که صاحبان قلبهای بصیر در آن گام می گذارند. خداوند تعالی می فرماید:
{وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِيدِ} صدق الله العظيم [الحج:٢٤].
چگونه ممکن است راه راست-صراط مستقیم- به سوی آتش برود و سپس به بهشت بیانجامد؟ایا فکر نمی کنید؟راه راست؛ مسیری امن و امان است که صاحب آن در قیامت ایمن است،پروا نمی کنید؟ خداوند تعالی می فرماید:
{وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ} صدق الله العظيم [المؤمنون:٧٣]
سلوک در این راه در دنیاست نه در آخرت؛ و اما در آخرت ؛ دیگر راه بهشت و آتش معنوی نیست؛ بلکه یک راه است که به بهشت می رسد و راه دیگر به آتش منتهی می گردد. خداوند تعالی می فرماید:
{احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٢٢﴾ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الصافات]
وفکر نمی کنم این ایه نیاز به تأویل داشته باشد و از آیات محکم و واضح است و تأکید می کند راه آتش با راه بهشت متفاوت است؛ اما شما با این عقیده تان؛ یک راه در نظرگرفته اید که هم به آتش می رسد و باز همان راه به بهشت منتهی می گردد، و اهالی آتش حین عبوراز روی راه به داخل جهنم سقوط می کنند!اگر این عقیده درست باشد،پس چرا در قرآن تصریح می شود راه آتش و راه بهشت یکی نیست؛ من این آیه را که کاملا روشن و واضح است تفسیر نمی کنم ؛ در قرآن عظیم آیات دیگری هم هست که از آیات محکم کتابند و در آنها گفته می شود که اهالی آتش ، هنگامی که گروه گروه به سوی آن رانده می شوند؛ به هفت گروه تقسیم شده و به سوی هفت دروازه جهنم برده میشوند و هر دروازه مربوط به یک گروه است .اهالی بهشت نیز گروه گروه به سوی بهشت برده می شوند و این به کلی با اعتقاد شما که تصورمی کنید تمام مردم به سوی "صراط مستقیم" که از بالای آتش می گذرد؛ رانده می شوند وگروهی از آنان به آتش جهنم سقوط کرده و دیگران به مسیر خودادامه می دهند تا به بهشت برسند؛ مغایر است.اما آیات محکم قرآن در کمین این عقیده شما نشسته اند . آیات محکمی در کتاب پیدا می کنیم که مخالف این عقیده باطلند.به این آیه محکم توجه نمایید که خداوند تأویل آن را برعهده ناصر محمد یمانی نگذاشته است تا بیاید وبرای امت آن را تشریح نماید. تأویل آن منتظر راسخان درعلم هم نیست ؛ چون واضح و روشن است و از جانب خداوند علیم و حکیم؛ مفصل تشریح شده است.خداوند تعالی می فرماید:
{وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ ﴿٦٨﴾ وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بالحقّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٩﴾ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٧٠﴾ وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿٧١﴾ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٧٢﴾ وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ ﴿٧٣﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
ای مردم؛ از خلال این آیات محکم که نیازی به تأویل ندارند؛ دانستید که اهالی آتش گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند تا به دوزخ برسند سپس به تعداد دروازه های جهنم ،به هفت گروه تقسیم می شوند و هر گروه متعلق به یک دروازه اند:
{حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿٧١﴾ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم.
بهشتیان نیز گروه گروه به سوی بهشت هدایت می شوند. اما این عقیده باطلی که با مکر یهودیان وارد اعتقادات مسلمانان شده می گوید؛ تمامی مردم به سوی آتش جهنم برده می شوند و وارد "صراط مستقیم" که از بالای جهنم می گذرد می شوند تا از روی آن عبور نمایند؛ و اهالی آتش به داخل دوزخ سقوط می کنند! آیا نمی بینید این عقیده غلط با آیات محکم و روشن کتاب اختلاف زیادی دارد؟ اما شما بین این باور و آیه دیگری که نیاز به تأویل دارد؛ شباهتی پیدا می کنید.برای مثال این فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿٧١﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [مريم].
سپس شما حدیث خبیثانه ای را می یابید که شبیه به ظاهر این آیه ،جعل شده است تا تصور کنید ازجانب محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، آمده است. حدیث جعلی که با این آیه شباهت دارد را برایتان می آوریم:

[ قَالَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَرِد النَّاس النَّار ثُمَّ يَصْدُرُونَ مِنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ فَمِنْهُمْ كَلَمْحِ الْبَصَر ثُمَّ كَالرِّيحِ ثُمَّ كَحُضْرِ الْفَرَس ثُمَّ كَالرَّاكِبِ الْمُجِدّ فِي رَحْله ثُمَّ كَشَدِّ الرَّجُل فِي مَشَيْته]،
[رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرموده اند:مردم همگى وارد آتش (دوزخ ) ميشوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بيرون مى آيند، بعضى همچون برق ، سپس كمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دويدن شديد اسب ، بعضى همچون سوار معمولى ، بعضى همچون پياده اى كه تند مى رود، و بعضى همچون كسى كه معمولى راه مى رود ]
دشمنان خدا دروغ می گویند؛ امکان ندارد محمد رسول خداوند سخنی بگوید که با ایات محکم و روشن خداوند که در همین رابطه آمده اند؛ مغایرت داشته باشد؛ آیا فکر نمی کنید؟
اما مهدی منتظر حق که به حق سخن گفته و چیزی بجز حق به خداوند نسبت نمی دهد در تأویل این آیات متشابه با حدیث جعلی و فتنه برانگیز برایتان فتوا می دهد و حقیقت "ورود" را که در اینجا آمده است از قرآن برایتان مفصلاً تشریح می کند.مقصود از "ورود" که در اینجا به آن اشاره می شود؛ وارد شدن ودخول نیست.اگر مقصود از آن را دخول بدانید؛ آیات محکمی از قرآن درانتظارتان است که این را به کل رد می نماید. پس در این آیه مقصود از"ورود" چیست؟ فتوا این است که مقصود؛ رسیدن به محلی است که هر بیننده ای یعنی همه مردم بتوانند از آنجا آتش را ببینند.همه به صورت عام آن را خواهند دید تا اهالی بهشت بخاطر نجات یافتنشان ازچنین آتش مهیبی که کسی جز بدبخت‌ترین مردم وارد آن نمی‌شود [اشاره به آیات کریمه: فَأَنذَرْ‌تُكُمْ نَارً‌ا تَلَظَّىٰ ﴿١٤﴾لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿١٥﴾ سوره الیل] حمد خداوند را بجا آورند. اما قلب اهالی آتش از دیدن آن دچار رعب و وحشت می شود؛دست و پا و پوست سر را می‌کند و می‌برد و کسانی را که به فرمان خدا پشت کردند صدا می‌زند، [اشاره به آیات کریمه:زَّاعَةً لِّلشَّوَىٰ ﴿١٦﴾ تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ‌ وَتَوَلَّىٰ ﴿١٧﴾سوره :المعارج]. ورود به ساحت جهنم شامل تمامی انسان ها می شود؛ جهنم به تمام بینندگان؛ نشان داده می شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [التكاثر]،
بعد از آنکه تمام مردم در ساحت جهنم جمع شدند؛سپس از هم جدا می شوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ ﴿١٤﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ ﴿١٥﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ فَأُولَٰئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الروم].
لذا مقصود از "ورود" در اینجا مانند رسیدن موسی علیه الصلاة و السلام بر سر چاه آب شهر مدین است .شما می دانید او وارد آب نشد بلکه با رسیدن به آنجا وارد محدوده چاه مدین گردید. خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّىٰ يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ} صدق الله العظيم [القصص:٢٣].
این قیاس نیست؛ بلکه برای فهمیدن انواع"ورود" در قرآن است.
ای علمای امت اسلامی؛ برایتان به الله العلي العظيم البر الرحيم، سوگند می خورم که اگر به قرآن عظیم ایمان داشته باشید تا با آیات محکم و واضح و روشن آن برایتان حکم کنم؛ همگی شما را به حق خاموش خواهم ساخت و دهان کسانی را که با –روایات- باطل؛ تردید ایجاد می کنند ؛خواهم بست و تمام احادیث نبوی سنت محمدٍ رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، را غربال کرده و از سنت جدم با تمام علمی که خداوند به من عطا نموده است؛ دفاع کرده و آن را همراه قرآن عظیم برسرم می گذارم و احادیث باطل را زیر پا خواهم گذاشت.اگر مرا گمراه می دانید؛ با علم و دلایلی که از دلایل من هدایتگر تر باشد شکستم دهید؛ اگر راست می گویید.اگر هم مرا بر حق یافتید و سکوت اختیار کردید؛ لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر شما باد.
ممکن است یکی از حق جویان بگوید:"چگونه علمای امت را لعنت می کنی؟"در جوابش می گویم لعنت بر کسی است که برایش روشن می شود دعوت من حق است و راه راست را نشان می دهد ولی بعد از روشن شدن امر،حاضر نیست به حق بودن آن اعتراف نماید و اگر شیطانی است که خاموشی را برگزیده استحقاق لعنت و غضب خداوند را دارد.اما اگر از اولیاء خدا باشد؛ همراه حق خواهد شد و در راه خدا از ملامت هیچ کس نمی‌هراسد. اما من می‌دانم آنها مرا تکذیب نمی‌کنند؛ بلکه یقین ندارند. لذا به آنان می‌گویم: پروردگارم راست گفت که مردم به آیات پروردگارشان یقین نمی آورند: {أَنَّ ٱلنَّاسَ كَانُوا۟ بِـَٔايَٰتِنَا لَا يُوقِنُونَ} [سورة النمل: ۸۲] حتی مسلمانان هم در زمان ظهور مهدی به آیات پروردگارشان یقین نمی‌آورند، مگر کسی که خداوند به او رحم کند و در دوران «گفت‌وگو قبل از ظهور» و پیش ازعذاب دردناک به آیات پروردگار ایمان بیاورد؛ عذابی که به علت عبور سیاره دهم که هفتمین سیاره بعد از زمینتان است؛ رخ خواهد داد اما مردم از آن غافلند:
{وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم[الأنعام:١٠٥]

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3978

Admin
26-12-2015, 12:44 PM
- 7 -

الإمام ناصر محمد اليماني
04 - 02 - 1429 هـ
12 - 02 - 2008 مـ
۲۳- بهمن - ۱۳۸۶ ه.ش
01:22 صبح
ـــــــــــــــــــ
{ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ } ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمرسلين من أوّلهم إلى خاتم مسكهم محمد رسول الله صلى عليهم وآلهم الطيبين أجمعين ولا أفرّق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المُسلمين، وبعد..
به برادر گرامی طالب العلم و تمام برادرانم از علمای مسلمین و تمام برادران درامت اسلامی؛ سلام عليكم ورحمة الله تعالى و بركاته


مجدد از شأن خود برایتان می‌گویم؛ من مهدی منتظرم و خداوند مرا برای هدایت شما و تمام مردم به صراط مستقیم برانگیخته است و همین‌طور برای متحد ساختن مسلمانان و نجات آنها از پراکندگی و برای حکم کردن میان علمای اسلامی آمده‌ام تا درموارد اختلاف میانشان حکم کنم؛ علمایی که با امر صادر شده خداوند در آیات محکم کتابش که فرموده است:
{أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّ‌قُوا فِيهِ}صدق الله العظيم [الشورى:13] مخالفت کرده‌اند....

ای علمای مسلمین؛ مگر خداوند شما را از تفرقه منع نفرموده است؟
همچنین خداوند شما تمام علمای مسلمین و پیروانتان را از اینکه مانند اهل کتاب عمل کرده و گرفتار تفرقه دینی شوید، نهی نموده است. شما این فرمان خداوند را در آیات محکم کتابش می‌یابید:
{فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ ۞ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‎﴿٣١﴾‏ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ‎﴿٣٢﴾‏}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الروم]
در این آیه نیز خداوند امر نموده و فرموده است:
{ شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ‎﴿١٣﴾}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الشورى]
و همین‌طور این فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ‎﴿١٥٩﴾‏ }صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الأنعام]
و همین‌طور فرمان خداوند در آیات محکم کتابش چنین صادر شده که:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ‎﴿١٠٣﴾‏}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [آل عمران]
و همین‌طور فرمان خداوند در آیات محکم کتابش چنین صادر شده که:
{ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ }صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الأنفال:۴۶]
ولی شما علمای امت و پیروانشان با تمام اوامر پروردگارتان که به صورت مکرر در این آیات محکم برای شما آورده شده‌اند، مخالفت کرده و به جدال با یکدیگر پرداخته و لذا شکست خورده‌اید و قدرت و شوکتتان از بین رفته و به چنین روزی افتاده‌اید. مستضعف شده و قدرتتان دربرابر دشمنانتان از بین رفته است چون با امر پروردگارتان مخالفت کردید. خداوند به شما وعده داده است که اگر با فرمان‌های خداوند که در کتاب آمده مخالفت نمایید؛ شکست خورده و توان و قدرتتان از بین خواهد رفت؛ هم‌چنان که چنین شده و نمی‌توانید انکار کنید که به جدال با هم پرداخته و دچار تفرقه شده‌اید و لذا قدرتتان از بین رفته و حال و روزتان چنین است... خداوند از روی رحمت و فضل خود مرا برانگیخته تا شما را از فتنه مسیح دجال حفظ نمایم و در تمام موارد اختلاف میان شما حکم بدهم تا پراکندگیتان به وحدت بدل شود و خداوند با بنده‌اش نور خود را کامل ؛ تا کلمة الله بالا قرار گیرد و خداوند به واسطه عبدش شما را عزیز وقدرتمند نماید و عزت همگی از آن خداوند است و با برگزیدن آشکار مرا یاری می‌نماید تا خلیفه و رهبر شما باشم و در علم بیان حق قرآن عظیم دانش مرا بر شما فزونی داده است و به این ترتیب آشکارا مرا یاری نموده تا بر اساس کتاب مرجعی که از تحریف محفوظ است در تمامی موارد اختلاف، میان شما حکم نمایم و با قرآن شما را به راه راست هدایت نمایم درحالی‌که به کتاب خداوند وسنت رسولش پایبند و نسبت به هر آنچه از سنت که مخالف آیات ام الکتاب و آیات محکم آن است کافرم؛ آیاتی که اساس عقیده حنیف ملت ابراهیم و رسولان و انبیایی است که پیش از او و بعد از او آمده‌اند. و اما دلیل اینکه من نسبت به سنتی که بر خلاف آیات محکم قرآن است کافرم این است که می‌دانم این بخش از سنت توسط شیطان رجیم دست‌کاری شده است. او و اولیایش که از شیاطین بشر هستند می‌خواهند شما را دچار فتنه کرده و بعد از آنکه ایمان آوردید باعث بازگشت [به گذشته] و کفر شما نسبت به آیات محکم خداوند در قرآن عظیم شوند؛ آیات محکمی که خداوند آنها را اساس کتاب قرار داده است [آیات ام الکتاب]. کسانی که به ظاهر صحابه رسول الله هستند شما را از قرآن عظیم دور کرده‌اند؛ خداوند به شما خبر داده است که گروهی از یهودیان آمده و اعلان می‌کنند که اسلام آورده‌اند تا بتوانند در ظاهر امر از صحابه رسول الله و از راویان حدیث گردند و به این ترتیب از راه سنت محمدی و با احادیثی که رسول الله عليه الصلاة والسلام نگفته بودند؛ شما را از راه خدا بازدارند؛ احادیثی که به کل مخالف کتاب خداوند و سنت رسول او، صلى الله عليه وآله وسلّم بوده و اختلاف بسیار زیادی با آن دارند. خداوند در قرآن عظیم این مکر یهود را برای شما روشن کرده و می‌فرماید:
{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ‎﴿١﴾‏ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿٢﴾‏} صدق الله العظيم [المنافقون]

آن‌گاه خداوند برایتان روشن می‌فرماید آنها چگونه مردم را از راه خداوند بازمی‌دارند. این‌کار با استفاده از شمشیر نیست بلکه با احادیثی است که رسول الله الصلاة و السلام آنها را نفرموده‌‌اند. خداوند در آیات محکم قرآن عظیم مکرآنها را برایتان روشن نموده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ‎﴿٨١﴾‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ‎﴿٨٢﴾}صدق الله العظيم [النساء]
می‌بینید که این سخنِ خداوند، بهِ‌خصوص متوجه علمای امت است:
{ أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا ‎﴿٨٢﴾}صدق الله العظيم
این آیه آورده شده است تا بر فرمان خداوند تأکید کند که :
{ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ }صدق الله العظيم [الشورى:۱۰]
به این معنی که هرگاه در سُنَّت دچار اختلاف شدید، برای یافتن راه‌ِحل، به حکم خداوند که در قرآن عظیم آمده است، رجوع کنید و کسانی که از میان شما اولوالأمر هستند، از قرآن عظیم حکم را برایتان استنباط خواهند کرد و خواهید دید بین فرموده‌ی خداوند در قرآن عظیم و سخنی که در سُنَّت محمد رسول الله آورده شده است، اختلاف زیادی وجود دارد چون درست است که سُنَّت هم مانند قرآن عظیم از نزد خدا فرستاده شده است ولی درمورد حفظ سُنَّت از تحریف؛ خداوند هیچ وعده‌ای به شما نداده است؛ بلکه خداوند به شما وعده داده است قرآن از تحریف مصون می‌ماند تا در موارد اختلاف در سُنَّت، قرآن مرجع شما باشد و به قرآن رجوع کنید و در آیات محکم قرآن که درهمان مورد آمده‌اند تدبر نمایید. اگرحدیث، دروغ و افترا باشد خواهید دید حتماً با آیات محکم قرآن عظیم اختلاف زیادی دارد و به این ترتیب درمی‌یابید که این حدیث وارده در سُنَّت، از خدا و رسول او نیست و دلیل هم این است که سُنَّت نیز از نزد خدا آمده است ِهمان‌طور که قرآن نیز از نزد خداوند سبحان آمده است [لذا حدیث صحیح نمی‌تواند مغایر قرآن باشد] و این آیه برهان درستی و حق بودن این حدیثی نقل شده از محمّدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلّم:
[ ألا و إنّي أوتيت القرآن و مثله معه] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
[ همانا که من قرآن و چیزی مثل آن آورده‌ام ]
سُنَّتِ محمد رسول الله آمده است تا قرآن را برای مسلمانان بیشتر توضیح دهد و همانا که بیان قرآن نیز از نزد خداوند سبحان و تعالی آمده است؛ تصدیقِ فرموده‌ی خداوند در آیات محکم کتابش:
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ‎﴿١٨﴾‏ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ‎﴿١٩﴾‏}صدق الله العظيم [القيامة]
و من، مهدی منتظر، خلیفه‌ی خدا بر بشر و امام دوازدهم از آل بیت پاک و مطهر، به کتاب خداوند و سُنَّت رسولش صلّى الله عليه وآله وسلّم پایبند و مقید هستم و نسبت به سُنَّت یهودی که سُنَّت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم را آلوده کرده است کافرم و به سراغ شما نیامده‌ام تا از قرآن دفاع کنم که قرآن تا یوم الدین از تحریف محفوظ است بلکه برای دفاع از سُنَّت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم به سویتان آمده‌ام. سُنَّت یهودی جعلی را که در آن وارد شده است برایتان روشن کرده و با کلام خداوند [که مستقیماً از قرآن عظیم می‌آورم] جعلیات را تکذیب می‌کنم؛ چرا که خداوند با بیان حق قرآن مرا یاری نموده است تا با استناد مستقیم به قرآن عظیم، حق بودن حدیث را روشن کنم. ولی من به صحابه‌ی رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم که راوی حدیث هستند، دشنام نمی دهم؛ می‌دانید چرا؟ چون مفتریان، احادیث را به دروغ به ایشان نسبت داده‌‌اند و آنها همانند گرگ در داستان خون یوسف، از این گناه بری هستند. این مکر منافقان است و اگر برایتان روشن کردم حدیثی به دروغ به رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نسبت داده شده و برهان تکذیب آن را از کلام خداوند برایتان آوردم، ولو اینکه حدیث از برخی از صحابه نیکوکار نقل شده باشد، شما را از دشنام دادن به صحابه برحذر می‌دارم. کسی که چنین کند قلبش گناهکار است. آیا شما حدیث را با گوش خود از آنها شنیده‌اید که به ایشان دشنام دهید؟ از کجا می‌دانید؟! بلکه این منافقان هستند که به خدا و رسول خدا و صحابه برگزیده‌اش، نسبت دروغ داده‌اند، چون اگر حدیث از قول فلان صحابه‌ی یهودی او هم از قول دیگر صحابه‌ی یهودی و او از قول رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نقل شده بود که نمی‌توانست باعث شود امت از راه راست گمراه شود برای همین احادیث [جعلی] به دروغ نسبت داده شدند. فقط اینکه بعضی از صحابه به حرف آنان گوش می‌دادند و گمان می‌کردند حرف ناحق نمی‌زنند و مسلمانان نیز از آنان شنیدند تا اینکه احادیثی به دست شما علمای امت اسلامی رسید که با «حدیث خداوند در قرآن عظیم» به کل مغایرت داشته و برخلاف آنها هستند. من نمی‌گویم مخالف آیات متشابه قرآن هستند، در ظاهر با این آیات مشابهت دارند. مقصود من مخالفت با آیات محکم کتاب است، آیاتی که خداوند آنها را اساس و ام الکتاب قرار داده و تنها هلاک شده‌ای که قلبش از حق تنگ و روگردان است از حق واضح و روشنی که در آنهاست، دلتنگ و منحرف می‌شود و در پی تأویل آیات متشابهی از قرآن می‌رود که با حدیث دروغ هماهنگ به نظر می‌رسند، حدیثی که با مکری خبیثانه جعل شده است تا شبیه ظاهر آیات متشابه باشد و کسانی که قلبشان از آیات محکم قرآن منحرف شده است تصور می‌کنند که این حدیث برای بیان این آیه آمده است؛ آیه‌ای که هم‌چنان نیازمند تأویل و تفسیر است و شما علمای امت از متشابه پیروی کرده و آیات محکم و واضح و روشنی را که اساس و ام الکتابند رها کرده‌اید؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟ دیدم که «طالب العلم» درخواست کرده اگر حاضر نشوم از آنچه که یهود به دروغ در سُنَّت محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم وارد کرده است، پیروی کنم، با من مباهله کند. در جواب به او می‌گویم: ای «طالب العلم» و ای تمام علمای امت از هر فرقه و مذهب! اگر به قرآن عظیم ایمان دارید، بیایید تا هرگاه سُنَّت محمدی، مخالف قرآن بود، حکم خدا در قرآن را بپذیریم. ممکن است یکی از شما بخواهد بگوید: «تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند و آنچه که از گذشتگان صالح به ما رسیده برایمان کافی است». ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: تو گفتی که تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند و تمام قرآن را نامفهوم دانسته‌ای به‌طوری که تأویل آن را فقط خدا می‌داند. آیا برای این سخنت دلیل داری یا ندانسته به خداوند نسبت می‌دهی؟ خداوند می‌فرماید آیات قرآن به دو دسته تقسیم می‌شوند، آیات محکم واضح که برای عالم و جاهل روشن بوده و تنها هلاک‌شوندگان از آنها منحرف می‌شوند و به دنبال آیات دیگری از قرآن می‌روند، آیاتی که تأویل آنها را جز خداوند نمی‌داند و هم‌چنان نیازدارند تأویل شده و مقصودشان توضیح داده شوند و یهود از این آیات متشابه استفاده لغوی کرده و احادیثی جعل کرده‌اند که مشابه با این ایات است. همچنین از حدیث حق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم استفاده کرده اند که می‌فرماید: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم. سند درستی این حدیث، قرآن و این فرموده خداوند تعالی است:
{ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ‎﴿٨١﴾‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ‎﴿٨٢﴾}صدق الله العظيم [النساء]
یعنی اگر حدیث نبوی از خداوند نباشد، بین آن و «حدیث خداوند در قرآن عظیم» اختلاف زیادی وجود خواهد داشت و برای همین محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] یعنی آنچه که با قرآن اختلاف داشته باشد ازایشان عليه الصلاة والسلام نیست. ولی متأسفانه علمای امت این حدیث واضح و روشن را نفهمیده‌اند و برخی به آن ایراد می‌گیرند و می‌گویند از محمدرسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نیست درحالی‌که ایشان عليه الصلاة والسلام، از روی هوی و میل سخن نمی‌گفتند و قرآن و سنت هدایتگر بر ایشان نازل می‌گردید. پس مقصود از این حدیث محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم و کلام ایشان عليه و آله الصلاة والسلام: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] را برایتان روشن خواهم ساخت. مقصود ایشان این نیست که آن را با ظاهر آیات متشابه تطبیق دهید بلکه مقصود ایشان این است که این حدیث نبوی را با آیات محکم و واضح و بینه قرآن مقایسه کنید. اگر مخالف عقاید آمده در آنها نبود، پس از محمّدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است. برای مثال حدیثی را که به دروغ به ایشان عليه الصلاة والسلام نسبت داده شده است، می‌آوریم. از ابی هریرة که گمان می‌کنم از این روایت بری است، نقل شده که قال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند:
[إنّكم سترون ربّكم يوم القيامة كما ترون البدر جليّاً لا تضامون في رؤيته][ شما پروردگارتان را در روز قیامت خواهید دید همان طور که ماه بدر درخشان را می‌بینید و در این رؤیت هیچ شکی نیست همگی قادر به دیدن آن خواهید بود؟ّ]ای علمای امت اگر این حدیث را با آیات متشابه قرآن تطبیق دهید، این‌طور به‌نظر می‌رسد که این حدیث بی‌شک‌وتردید برای تأیید این فرموده خداوند تعالی آمده است که:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ‎﴿٢٢﴾‏ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ‎﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [القيامة]
ولی مقصود خداوند «منتظر رحمت پروردگار بودن» است، همان رحمتی که خداوند بر خود فرض نموده است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قُل لِّلَّهِ ۚ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۚ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام]
اما ای علمای امت! اگر این حدیث را با آیات محکم قرآن مطابقت دهید، خواهید دید که بین آیات محکم قرآن با این حدیث اختلاف بسیاری هست. خواهید دید آیات محکم قرآن، این حدیث را بدون هیچ شک‌وتردیدی به‌صورت مطلق نفی می‌کنند. آن‌گاه خواهید دانست که این حدیث جعل شده است تا از نظر لغوی شبیه آیات متشابه باشد و از رسول الله صلّى الله عليه وسلّم نیست چون ایشان فرموده‌اند: [ما تشابه مع القرآن فهو مني] یعنی هرچه با قرآن تشابه داشت از من است، چگونه ممکن است با آیه‌ای تشابه داشته باشد که هنوز نیاز به تأویل دارد و مخالف آیات محکم و واضح و روشنی که درهمان مورد و درباره‌ی عقیده‌ی مسلمانان برای دیدن پروردگارشان آمده است و به این نتیجه می‌رسید که این حدیث [دیدن آشکار خداوند] از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست چون مخالف آیات محکمی است که در همان مورد آمده‌اند و شایسته نیست احادیث بیان برای متشابهات قرآن، برخلاف آیات محکم و واضح و روشن قرآن که خداوند آنها را اساس و ام الکتاب قرار داده است، باشند.
ای علمای امت اسلامی، همانا که من از سُنَّت حق محمد رسول الله صلی الله علیه و آله سلم دفاع می‌کنم. این سُنَّت پنهان نیست و مانند قرآن در دست شماست ولی مفتریان یهود، احادیثی را که برخلاف روایات حق سُنَّت درهمان مورد است، درآن جای داده‌اند، احادیثی که با آیات محکم و اساسی قرآن عظیم و عقاید اصیل مسلمین هم مغایرت دارند. حال که حکم قرآن در این باره را برایتان بیان کردیم؛ بیایید تا احادیث سُنَّت محمدی علیه الصلاة و السلام را با قرآن تطبیق دهیم ولی با این شرط که احادیث با آیات محکم و واضح و بینه مطابقت داده شوند؛ آیاتی که خداوند در همان مورد آنها را آیات اساسی و ام الکتاب قرار داده است. اما اگر سرباز زده و بخواهید از آیات متشابه که هنوز نیاز دارند تأویل شوند، برای تطبیق استفاده کنید، اگر چنین کنید، هلاک خواهید شد؛ چرا؟ چون آیات محکمی را که در همان مورد آمده‌اند، رها کرده‌اید و به دنبال متشابه رفته‌اید و اگر از آیات متشابه پیروی کرده و آیات محکم واضح و بینه را رها کنید، قلبتان از حق منحرف شده است.... پس بیایید به سُنَّت محمّدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، درست نگاه کنیم تا ببینیم آیا در مورد دیدن خداوند سبحان، سُنَّت حق با حکم امام ناصر محمد یمانی از قرآن مخالف است یا خیر. بی‌شک‌وتردید خواهیم دید بین احادیث وارده در این مورد اختلاف زیادی وجود دارد، چون احادیث حقّ مطابق آیات محکم قرآن بوده و احادیث باطل با آیات محکم و اساسی کتاب درهمان مورد مغایرت خواهند داشت ولی ظاهر آنها با آیات متشابه منطبق خواهد بود. به سراغ سُنَّت و احادیثی می‌رویم که در این مورد آمده‌اند تا برایمان روشن شود کدام حدیث نبوی حق است و از خدا و رسول اوست و کدام حدیث از خدا و رسولش نیست. اول، سُنَّت محمدی حق را تطبیق می‌دهیم تا صحت آن روشن شود. محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم در تصدیق آیات محکم در مورد رؤیت خداوند فرموده است: [ لن يرى الله أحدٌ في الدنيا ولا في الآخرة ]صدق محمدٌ رسول الله عليه الصلاة والسلام، این حدیثِ حقّ با فرموده‌ی خداوند تعالی در آیات محکم و واضح و روشن خداوند منطبق است که:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿١٤٣﴾‏} صدق الله العليّ العظيم [الأعراف]
«لَن تَرَانِي»
و راست گفت رسول کریم او که:
[ لن يرى الله أحدٌ في الدّنيا ولا في الآخرة ]،
اما نور خداوند سبحان را که از ورای پوشش حجاب می‌تابد، خواهیم دید و زمین با نور او روشن خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا } صدق الله العظيم [الزمر:۶۹]،
و تصدیقِ فرموده‌ی خداوند عزّ وجلّ:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ‎﴿٢١٠﴾‏ }صدق الله العظيم [البقرة]
به سراغ حدیث حقِّ محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم درمورد دیدن خداوند می‌آییم. ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
[ يهبط و بينه وبين خلقه حجابٌ ]صدق محمّدٌ رسول الله عليه الصلاة والسلام،
تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ‎﴿٢٥﴾‏}صدق الله العظيم [الفرقان]،
و تصدیق حدیث محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم در شب معراج و اسراء در نفی دیدن پروردگارش، ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند: [ نورٌ أراه ] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، و این حدیث با آیات محکم خداوند تعالی تطابق دارد که می‌فرماید:
{ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏ }صدق الله العظيم [الشورى]
ولی ای خردمندان! شما را به خدا قسم بیایید تا بهتانی که به خدا و رسولش در این حدیث زده شده است تدبر کنیم، البته من به راوی آن خرده نمی‌گیرم. در این حدیث که قرآن وسُنَّت و عقل و نقل همه با آن مخالف هستند تدبر کنید. راوی گفته است رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
[قال أناسٌ: يا رسول الله! هل نرى ربّنا يوم القيامة؟ فقال: هل تضارّون في الشمس ليس دونها سحابٌ؟ قالوا: لا يا رسول الله! قال: هل تضارّون في القمر ليلة البدر ليس دونه سحابٌ؟ قالوا: لا يا رسول الله! قال: فإنكم ترونه يوم القيامة كذلك؛ يجمع الله الناس فيقول: من كان يعبد شيئاً فليتّبعه، فيتبع من كان يعبد الشمس الشمس، ويتبع من كان يعبد القمر القمر، ويتبع من كان يعبد الطّواغيت الطّواغيت، وتبقى هذه الأمّة فيها منافقوها إلى أن قال: فيأتيهم الله في الصورة التي يعرفون، فيقول: أنار بّكم، فيقولون: أنت ربّنا، فيتبعونه، ويضرب جسر جهنّم، قال رسول الله صلّى الله عليه وسلّم: فأكون أوّل من يجيز، ودعاء الرّسل يومئذٍ: اللهمّ سلّم سلّم، وبه كلاليب مثل شوك السّعدان، أما رأيتم شوك السّعدان؟ قالوا: بلى يا رسول الله! قال: فإنّها مثل شوك السّعدان، غير أنّه لا يعلم قدر عظمها إلا الله، فتخطف الناس لأعمالهم، فمنهم الموبق بعمله، ومنهم المخردل ثمّ ينجو، حتى إذا فرغ الله من القضاء بين عباده وأراد أن يخرج من النار من أراد -أن يخرج من كان يشهد أن لا إله إلا الله- أمر الملائكة أن يخرجوهم فيعرفونهم بعلامة آثار السّجود، وحرّم على النار أن تأكل من ابن آدم أثر السّجود، فيخرجونهم قد امتحشوا، فيصبّ عليهم ماءٌ يقال له: ماء الحياة، فينبتون نبات الحبّة في حميل السّيل..]

ترجمه‌ی حدیث دروغ:

[مردم گفتند: رسول الله! آیا پروردگارمان را روز قیامت خواهیم دید؟ ایشان فرمودند: آیا در دیدن خورشید در آسمانی بدون ابر تردید دارید؟ گفتند: خیر یا رسول الله. فرمود: آیا در دیدن ماه در شب بدر در آسمانی بدون ابر تردید دارید؟ گفتند: خیر یا رسول الله! فرمود: در روز قیامت او را مانند این دو خواهید دید. خداوند مردمان را جمع کرده و می‌فرماید: هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ماه‌پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیزهستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شود و می‌گوید من پروردگارتان هستم؛ آنها می‌گویند: تو پروردگارما هستی و به دنبالش می‌روند و روی پل جهنم می‌رسند. رسول الله صلّى الله عليه وسلّم فرمود: اولین کسی که از پل جهنم عبور می‌کند من هستم و دعای پیامبران این است : اللهم سلم سلم. در پل جهنم خارهائی مانند «خار السعدان» ، نوعی بوته خار دار وجود دارند؛ آیا «خار السعدان» را دیده‌اید؟ گفتند: بلی یا رسول الله! فرمود: آن مانند «خار السعدان» است تنها فرقش این است که اندازه و عظمت آن را جز خدا کسی نمی‌داند. مردم را به‌خاطر اعمالشان می‌رباید و بعضی از آنها به‌خاطر اعمالشان هلاک می‌شوند. برخی توسط خارهای پل صراط جهنم مورد حمله قرار می‌گیرند ولی بعد نجات می‌یابند. تا اینکه قضاوت خداوند میان مردم خاتمه می‌یابد و هرکس را که بخواهد از آتش خارج می‌کند و هرکس شهادت بدهد «لا اله الا الله» از آن خارج خواهد شد. به ملائکه فرمان می‌دهد آنها را از آتش خارج کنند و نشانه آنها وجود علامت سجود در پیشانیشان است و بر آتش حرام شده که کسی که نشانه سجود بر پیشانی دارد را فرو برد. آنها را درحالی‌که پوستشان سوخته از آتش خارج کرده و آبی بر روی آنان می‌ریزند که به آن آب حیات گفته می‌شود ومانند دانه‌های گیاه در خاشاک سیل رویش می‌کنند....] و الی آخر...

به بدترین قسمت نگاه کنید که بدترین بلاها انسان را به خنده می‌اندازد:
[فرمود: در روز قیامت او را مانند این دو خواهید دید. خداوند مردمان را جمع کرده و می‌فرماید: هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود .پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ما‌ پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیز هستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند، در برابرشان ظاهر می‌شود و می‌گوید من پروردگارتان هستم. آنها می‌گویند: تو پروردگارما هستی و به دنبالش می‌روند]شما را به خدا؛ چگونه ممکن است بندگان دنبال خدا راه بیفتند و از کجا و تا کجا این دنباله‌روی ادامه خواهد یافت؟ آیا شما خداوندی را که «فاطر السماوات و الأرض» است، مانند انسانی قرار داده‌اید که راه می‌رود و پیروانش به دنبال او راه می‌روند؟ آیا فکر نمی‌کنید؟ والله این مسیح دجال است که در این دنیا به شما می‌گوید به دنبال من بیایید تا شما را به بهشت ببرم! چگونه می‌گویند روز قیامت خداوند را خواهند دید؟ بعد،این افترا زننده می‌گوید خداوند مردم را جمع کرده و می‌گوید:
هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ماه‌پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیز هستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شودمگرخداوند را از قبل می‌شناسید که وقتی صورتش را دیدید بدانید او خداست؟ ای کسانی که این حدیث دروغ را که به‌کل برخلاف کتاب خداوند و سُنَّت رسولش است، باور کرده‌اید؛ یعنی این‌قدرهم از عقل خود استفاده نمی‌کنید؟ اگر شما تابع کتاب خداوند و سُنَّت رسول هستید، بفرمایید: من با آیات محکم کتاب خدا به سراغتان آمده‌ام و بعضی از شما مرا گمراه و خود را در مسیر حق می‌دانند. آیا تو مرد عاقلی هستی؟من با قرآن تو را می‌ترسانم؛ آیا تو از وعده‌ی خدا می‌ترسی؟ وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين .. أخوكم؛ الإمام ناصر محمد اليماني


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=3979

Admin
27-12-2015, 05:55 PM
- 8 -
الإمام ناصر محمد اليماني
06 - 02 - 1429 هـ
14 - 02 - 2008 مـ
۲۵- بهمن - ۱۳۸۶ه.ش.
11:54 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــ

ولا يأتونك بمثلٍ إلا جئناك بالحقّ وأحسن تفسيراً..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين وآلهم الطيبين الطاهرين وعلى التابعين لهم بالحقّ من جميع المؤمنين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، وبعد..
به طالب العلم و تمام علمای مذاهب و فرق اسلامی، یکی از شما از من درخواست مباهله کرده است:
[[من مهدی منتظر حق امام یاری‌دهنده به محمد رسول الله و قرآن عظیم، ناصر محمد یمانی به درگاهت دعا و زاری می‌کنم:
به حق اسامی حسنه‌ات و به حق صفات عالیه‌ات و به حق لا إله إلا هو وحده لا شريك له، اگر من مهدی منتظر حق پروردگار نباشم لعنت خداوند و لعنت ملائکه و تمام مردم بر من باد، همان طور که ابلیس تا یوم الدین مورد لعنت قرار گرفته است. و اگر من مهدی منتظر حق باشم و طالب العلم، حقِّ آمده از نزد پروردگارش را تکذیب کند، خواهم گفت:
خدایا به حق لا إله إلا أنت و به حق رحمتی که برخود فرض نموده‌ای و به حق بزرگی و عظمت نعیم رضوان نفست، او و تمام علمای مسلمین و تمام مسلمانان را مورد مغفرت خود قرار ده چرا که آنها نمی‌دانند من مهدی منتظر حقِّ پروردگارشان هستم که اگر بدانند من به‌حق از سوی پروردگارشان آمده‌ام، همگی از حق پیروی خواهند کرد. خدایا من همانند ابراهیم خلیل دعا می‌کنم: هرکس از من پیروی کرد، از من است و هرکس در برابرم عصیان نمود، تو غفور و رحیمی. به‌خاطر من به ایشان بدی مرسان تا به راه راست هدایت‌شان نمایی که تو از بنده‌ات نسبت به آنان مهربان‌تری و وعده تو حق است . تو ارحم الراحمینی]]

برادر گرامی و محترم، جناب طالب العلم، هدایت تو، جزیی از هدف و غایت من است و درمورد تو به هیچ‌وجه کوتاهی و اهمال نمی‌کنم و می‌خواهم به رضوان خداوند نائل شوی نه غضب و خشم او برادر. چون می‌دانم لعنت خداوند کسانی را فرا خواهد گرفت که به یقین بدانند من مهدی منتظر حقِّ پروردگار هستم ولی حقّ را تکذیب می‌کنند. آنها می‌دانند آن حقِّ آمده از پروردگارشان است اما به علت بیزاری از حق، آن را رد می‌کنند. طالب العلم تو از آنان نیستی، بلکه ناآگاهی و اگر می‌دانستی من به حق از نزد پروردگار عالمیان آمده‌ام؛ از پیشگامان برگزیده‌ای می‌شدی که مرا تصدیق می‌کنند.
ولی ای برادر، خطاب من بر گردن تو و تمام زنان و مردان مسلمانی است که از راه اینترنت در جریان آن قرار گرفته‌اند و باید آن را به اطلاع تمام مفتیان کشورهای اسلامی برسانند تا به این بیان مفصل امام ناصر محمد یمانی توجه و در آن تدبر کنند و اگر دیدند برحق هستم و مردم را به صراط مستیقم هدایت می‌کنم، به این امر اعتراف نمایند تا برای بیعت در کنار رکن یمانی حاضر شوم و سزاوار نیست و نباید قبل از تصدیق امرم برای بیعت ظاهر شوم و چگونه می‌توان بدون گفت‌وگو تصدیق کرد؟ بلکه اول گفت‌وگو؛ سپس تصدیق و سپس ظهور در کنار بیت عتیق ...اگر تعقل کنید. من با منطق عقلانی شما را مورد خطاب قرار می‌دهم و با کتاب برایتان دلیل می‌آورم و خردمندان را متذکر می‌‌سازم.
ای علمای مسلمین! مسلمانان برگردن شما هستند و اگر شما تصدیق کنید، آنان نیز تصدیق کرده و اگر تکذیب کنید آنها نیز تکذیب می‌کنند مگر عده کمی از ایشان. ای علمای امت اسلامی! قبل از من و همچنین در دوره‌ی من، مهدیونی بوده‌اند که هر از چند گاهی مَسِّ شیاطین آنها را فرا گرفته و با ادعای مهدویت در میانتان ظاهر می‌شوند. وسوسه‌ی شیطان رجیم باعث می‌شود تصور کنند مهدی منتظرند اما بیمارانی هستند که شیطان وسوسه‌شان کرده است. این وحی «الرحمن» نیست بلکه وسوسه‌های شیطان است تا بعضی از آنها تصور کنند روح محمد رسول الله است که خداوند به بدن مدعی مهدویت نازل نموده و آن را عِلمِ انتقال روح می‌دانند! و این روح محمد رسول الله است که خداوند به جسم آنها بازگردانده است! و این تصدیق فرموده خداوند تعالی است که:
{إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ} صدق الله العظيم [القصص:۸۵]
شیطان از راه وسوسه به آنان فرمان می‌دهد تا ندانسته به خداوند نسبت دهند و از «ظن و گمان» که هیچ کس را از حق بی‌نیاز نمی‌سازد، پیروی نمایند. اما دیگران می‌بینند اینها از قرآن سخن گفته و حجت می‌آورند ولی اگر در سخنان ایشان تدبر کنند، درمی‌یابند تمام سخنانشان باطل است و دلیلی از نزد خداوند برای آن نازل نشده است. این مکر خبیثانه‌ی شیاطین که از طریق کسانی که مورد مَسِّ شیطان قرار گرفته‌اند اجرا می‌شود باعث ملال و بیزاری مسلمانان شده و بیش از هزار سال است که به این‌گونه ادعاهای ناحقِّ مهدویت عادت کرده‌اند. این هم مکر شیاطین است تا وقتی مهدی منتظر حق پروردگارتان آمد، برایش هیچ اهمیتی قائل نشوید و بگویید: «ما ادعای مهدویت را از خیلی‌ها شنیده‌ایم. این فرد هم مثل آنهاست». به خداوند علی العظیم قسم می‌خورم من مهدی منتظر حقِّ پروردگارتان هستم و مانند آنها نمی‌باشم. تفاوت بین من وآنها مانند فرق بین حقّ و باطل است و «برهان و احاطه و تسلط علمی» حکم ميان من و آنهاست چون آنها بیمارند ولی از بیمار بودن خود بی‌اطلاعند و از روی ظن و گمان به خداوند نسبت می‌ٔدهند اما ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.
ای علمای امت اسلام! من مهدی منتظر حقِّ پروردگارتان هستم و شما را به خداوند علی العظیم قسم می‌دهم که اگر مرا کسی می‌دانید که آشکارا گمراه است؛ از حدود دین دفاع کنید. اگر ناصر محمد یمانی، همان‌طور که طالب العلم تصور می‌کند، آشکارا گمراه است؛ کار من خطری بسیار جدی برای اسلام و مسلمانان است؛ می‌دانید چرا؟ چون من بعضی از عقاید شما درمورد دین حنیف اسلام را انکار و به‌شدت نسبت به آنها کافرم و برای مسلمانان فتوا می‌دهم که خداوند برای این عقایدی که انکارشان می‌کنم، نه در کتاب خدا و نه در سُنَّتِ رسولش، صلى الله عليه وآله وسلم، برهانی نازل نفرموده است بلکه این دست عقاید، از طرف شیاطین یهودی که تظاهر به اسلام می‌کنند درمیانِ سُنَّت محمد رسول الله وارد شده‌اند.
ای علمای امت اسلامی! باید بدانید من به هیچ‌یک از مذاهب و فرقه‌های شما تمایل و وابستگی ندارم و تفرقه و حزب‌گرایی در ميان مسلمانان را رد می‌نمایم کار شما به‌جایی کشیده شده است که باعث شکست مسلمانان و از بین رفتن شوکت شده است و دشمنانشان عزّت و قدرت یافته‌اند.
مجدد از شأن خود برایتان می‌گویم: من مهدی منتظرم و خداوند مرا برای هدایت شما و تمام مردم به صراط مستقیم برانگیخته است و همین‌طور برای متحد ساختن مسلمانان و نجات آنها از پراکندگی و برای حکم کردن میان علمای اسلامی آمده‌ام تا درموارد اختلاف میانشان حکم کنم، علمایی که با امری مخالفت می‌کنند که از جانب خداوند در آیات محکم کتابش صادر شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّ‌قُوا فِيهِ}صدق الله العظيم [الشورى:۱۳].
ای علمای مسلمین! آیا خداوند شما را از تفرقه منع نفرموده است؟
هم‌چنین خداوند شما تمام علمای مسلمین و پیروانتان را از اینکه مانند اهل کتاب عمل کرده و گرفتار تفرقه دینی شوید، نهی نموده است. شما این فرمان خداوند را در آیات محکم کتابش می‌یابید:
{فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ ۞ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‎﴿٣١﴾‏ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ‎﴿٣٢﴾}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الروم]
در این آیه نیز خداوند امر نموده و فرموده است:
{ شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ‎﴿١٣﴾‏}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الشورى]
و همین‌طور این فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ‎﴿١٥٩﴾‏}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الأنعام]
و همین‌طور فرمان خداوند در آیات محکم کتابش چنین صادر شده که:
{ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ‎﴿١٠٣﴾}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [آل عمران]
و همین‌طور فرمان خداوند در آیات محکم کتابش چنین صادر شده که:
{ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ }صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الأنفال:۴۶]
ولی شما علمای امت و پیروانشان با تمام اوامر پروردگارتان که به صورت مکرر در این آیات محکم برای شما آورده شده‌اند، مخالفت کرده و به جدال با یکدیگر پرداخته و لذا شکست خورده‌اید و قدرت و شوکتتان از بین رفته است و به چنین روزی افتاده‌اید. مستضعف شده و قدرت و شوکتتان دربرابر دشمنانتان از بین رفته است و آنان بر شما قدرت یافته‌اند چون با امر پروردگارتان مخالفت کردید. خداوند به شما وعده داده است که اگر با فرمان‌های خداوند که در کتاب آمده مخالفت نمایید، شکست خورده و توان و قدرتتان از بین خواهد رفت؛ هم‌چنان که چنین شده و نمی‌توانید انکار کنید که به جدال با هم پرداخته و دچار تفرقه شده‌اید و لذا قدرتتان از بین رفته و حال و روزتان چنین است...
خداوند از روی رحمت و فضل خود مرا برانگیخته تا شما را از فتنه مسیح دجال حفظ نمایم و در تمام موارد اختلاف میان شما حکم بدهم تا پراکندگیتان به وحدت بدل شود و خداوند با بنده‌اش نور خود را کامل نماید تا کلمة الله بالا قرار گیرد و خداوند به واسطه عبدش شما را عزیز و قدرتمند نماید و عزت همگی از آن خداوند است و با برگزیدن آشکار، مرا یاری می‌نماید تا خلیفه و رهبر شما باشم و در علم بیان حق قرآن عظیم دانش مرا بر شما فزونی داده است و به این ترتیب آشکارا مرا یاری نموده تا بر اساس کتاب مرجعی که از تحریف محفوظ است در تمامی موارد اختلاف، میان شما حکم نمایم و با قرآن شما را به راه راست هدایت نمایم درحالی‌که به کتاب خداوند وسنت رسولش پایبند و نسبت به هر آنچه از سنت که مخالف آیات ام الکتاب و آیات محکم آن است کافرم؛ آیاتی که اساس عقیده حنیف ملت ابراهیم و رسولان و انبیایی است که پیش از او و بعد از او آمده‌اند.
و اما دلیل اینکه من نسبت به سنتی که بر خلاف آیات محکم قرآن است کافرم این است که می‌دانم این بخش از سنت توسط شیطان رجیم دست‌کاری شده است. او و اولیایش که از شیاطین بشر هستند می‌خواهند شما را دچار فتنه کرده و بعد از آنکه ایمان آوردید باعث بازگشت [به گذشته] و کفر شما نسبت به آیات محکم خداوند در قرآن عظیم شوند؛ آیات محکمی که خداوند آنها را اساس کتاب قرار داده است [آیات ام الکتاب]. کسانی که به ظاهر صحابه رسول الله هستند شما را از قرآن عظیم دور کرده‌اند؛ خداوند به شما خبر داده است که گروهی از یهودیان آمده و اعلان می‌کنند که اسلام آورده‌اند تا بتوانند در ظاهر امر از صحابه رسول الله و از راویان حدیث گردند و به این ترتیب از راه سنت محمدی و با احادیثی که رسول الله عليه الصلاة والسلام نگفته بودند؛ شما را از راه خدا بازدارند؛ احادیثی که به کل مخالف کتاب خداوند و سنت رسول او، صلى الله عليه وآله وسلّم بوده و اختلاف بسیار زیادی با آن دارند. خداوند در قرآن عظیم این مکر یهود را برای شما روشن کرده و می‌فرماید:
{إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ‎﴿١﴾‏ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿٢﴾‏} صدق الله العظيم [المنافقون]

می‌بینید که این سخنِ خداوند، بهِ‌خصوص متوجه علمای امت است:
{ أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا ‎﴿٨٢﴾}صدق الله العظيم
این آیه آورده شده است تا بر فرمان خداوند تأکید کند که :
{ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ }صدق الله العظيم [الشورى:۱۰]

به این معنی که هرگاه در سُنَّت دچار اختلاف شدید، برای یافتن راه‌ِحل، به حکم خداوند که در قرآن عظیم آمده است، رجوع کنید و کسانی که از میان شما اولوالأمر هستند، از قرآن عظیم حکم را برایتان استنباط خواهند کرد و خواهید دید بین فرموده‌ی خداوند در قرآن عظیم و سخنی که در سُنَّت محمد رسول الله آورده شده است، اختلاف زیادی وجود دارد چون درست است که سُنَّت هم مانند قرآن عظیم از نزد خدا فرستاده شده است ولی درمورد حفظ سُنَّت از تحریف؛ خداوند هیچ وعده‌ای به شما نداده است؛ بلکه خداوند به شما وعده داده است قرآن از تحریف مصون می‌ماند تا در موارد اختلاف در سُنَّت، قرآن مرجع شما باشد و به قرآن رجوع کنید و در آیات محکم قرآن که درهمان مورد آمده‌اند تدبر نمایید. اگر حدیث، دروغ و افترا باشد خواهید دید حتماً با آیات محکم قرآن عظیم اختلاف زیادی دارد و به این ترتیب درمی‌یابید که این حدیث وارده در سُنَّت، از خدا و رسول او نیست و دلیل هم این است که سُنَّت نیز از نزد خدا آمده است ِهمان‌طور که قرآن نیز از نزد خداوند سبحان آمده است [لذا حدیث صحیح نمی‌تواند مغایر قرآن باشد] و این آیه برهان درستی و حق بودن این حدیثی نقل شده از محمّدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلّم:
[ ألا و إنّي أوتيت القرآن و مثله معه] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
[ همانا که من قرآن و چیزی مثل آن آورده‌ام ]
سُنَّتِ محمد رسول الله آمده است تا قرآن را برای مسلمانان بیشتر توضیح دهد و همانا که بیان قرآن نیز از نزد خداوند سبحان و تعالی آمده است؛ تصدیقِ فرموده‌ی خداوند در آیات محکم کتابش:
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ‎﴿١٨﴾‏ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ‎﴿١٩﴾‏}صدق الله العظيم [القيامة]

و من مهدی منتظر خلیفه خدا بر بشر و امام دوازدهم از آل بیت پاک و مطهرم. من نه از شیعیان دوازده امامی هستم و نه از اهل سنت و به هیچ‌یک از فرقه‌های شما وابستگی و تعلق ندارم. بلکه خداوند مقرر فرموده تا به عدل میان شما حکم کرده و سخن آخر و نهایی را بگویم. ممکن است در میان احکام من ببینید دریک مسئله حکم من موافق سخن یکی از مذاهب دیگر است و افراد نادان فکر کنند من از آن گروه هستم و به آنها وابستگی دارم ولی اگر در بیانات دیگر من تدبر کنید، خواهید دید در موارد دیگر با بسیاری از احکام آنها مخالفم و به این نتیجه می‌رسید که ناصر محمد یمانی از آن طائفه‌ای که گمان کرده بودید، نیست.
ای علمای امت! همانا که من میان شما عادلانه حکم می‌کنم و سخن نهایی و آخر را بر زبان می‌آورم و حکم حق را از القول الفصل «قرآن عظیم» استنباط می‌کنم که هزل و بیهوده نیست. من حکم را به عقلم وانمی‌گذارم بلکه حکم حق پروردگارم را در هرمورد و مسئلهٔای از قرآن عظیم استنباط می‌نمایم و برای مردمی که پرهیزگارند چه حکمی بهتر از حکم خداوند است؟
به کتاب خداوند و سُنَّت رسولش صلّى الله عليه وآله وسلّم پایبند و مقید هستم و نسبت به سُنَّت یهودی که سُنَّت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم را آلوده کرده است کافرم و به سراغ شما نیامده‌ام تا از قرآن دفاع کنم که قرآن تا یوم الدین از تحریف محفوظ است بلکه برای دفاع از سُنَّت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم به سویتان آمده‌ام. سُنَّت یهودی جعلی را که در آن وارد شده است برایتان روشن کرده و با کلام خداوند [که مستقیماً از قرآن عظیم می‌آورم] جعلیات را تکذیب می‌کنم؛ چرا که خداوند با بیان حق قرآن مرا یاری نموده است تا با استناد مستقیم به قرآن عظیم، حق بودن حدیث را روشن کنم. ولی من به صحابه‌ی رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم که راوی حدیث هستند، دشنام نمی دهم؛ می‌دانید چرا؟ چون مفتریان، احادیث را به دروغ به ایشان نسبت داده‌‌اند و آنها همانند گرگ در داستان خون یوسف، از این گناه بری هستند. این مکر منافقان است و اگر برایتان روشن کردم حدیثی به دروغ به رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نسبت داده شده و برهان تکذیب آن را از کلام خداوند برایتان آوردم، ولو اینکه حدیث از برخی از صحابه نیکوکار نقل شده باشد، شما را از دشنام دادن به صحابه برحذر می‌دارم. کسی که چنین کند قلبش گناهکار است. آیا شما حدیث را با گوش خود از آنها شنیده‌اید که به ایشان دشنام دهید؟ از کجا می‌دانید؟! بلکه این منافقان هستند که به خدا و رسول خدا و صحابه برگزیده‌اش، نسبت دروغ داده‌اند، چون اگر حدیث از قول فلان صحابه‌ی یهودی او هم از قول دیگر صحابه‌ی یهودی و او از قول رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نقل شده بود که نمی‌توانست باعث شود امت از راه راست گمراه شود برای همین احادیث [جعلی] به دروغ نسبت داده شدند. فقط اینکه بعضی از صحابه به حرف آنان گوش می‌دادند و گمان می‌کردند حرف ناحق نمی‌زنند و مسلمانان نیز از آنان شنیدند تا اینکه احادیثی به دست شما علمای امت اسلامی رسید که با «حدیث خداوند در قرآن عظیم» به کل مغایرت داشته و برخلاف آنها هستند. من نمی‌گویم مخالف آیات متشابه قرآن هستند، در ظاهر با این آیات مشابهت دارند. مقصود من مخالفت با آیات محکم کتاب است، آیاتی که خداوند آنها را اساس و ام الکتاب قرار داده و تنها هلاک شده‌ای که قلبش از حق تنگ و روگردان است از حق واضح و روشنی که در آنهاست، دلتنگ و منحرف می‌شود و در پی تأویل آیات متشابهی از قرآن می‌رود که با حدیث دروغ هماهنگ به نظر می‌رسند، حدیثی که با مکری خبیثانه جعل شده است تا شبیه ظاهر آیات متشابه باشد و کسانی که قلبشان از آیات محکم قرآن منحرف شده است تصور می‌کنند که این حدیث برای بیان این آیه آمده است؛ آیه‌ای که هم‌چنان نیازمند تأویل و تفسیر است و شما علمای امت از متشابه پیروی کرده و آیات محکم و واضح و روشنی را که اساس و ام الکتابند رها کرده‌اید؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟ دیدم که «طالب العلم» درخواست کرده اگر حاضر نشوم از آنچه که یهود به دروغ در سُنَّت محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم وارد کرده است، پیروی کنم، با من مباهله کند. در جواب به او می‌گویم: ای «طالب العلم» و ای تمام علمای امت از هر فرقه و مذهب! اگر به قرآن عظیم ایمان دارید، بیایید تا هرگاه سُنَّت محمدی، مخالف قرآن بود، حکم خدا در قرآن را بپذیریم. ممکن است یکی از شما بخواهد بگوید: «تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند و آنچه که از گذشتگان صالح به ما رسیده برایمان کافی است». ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: تو گفتی که تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند و تمام قرآن را نامفهوم دانسته‌ای به‌طوری که تأویل آن را فقط خدا می‌داند. آیا برای این سخنت دلیل داری یا ندانسته به خداوند نسبت می‌دهی؟ خداوند می‌فرماید آیات قرآن به دو دسته تقسیم می‌شوند، آیات محکم واضح که برای عالم و جاهل روشن بوده و تنها هلاک‌شوندگان از آنها منحرف می‌شوند و به دنبال آیات دیگری از قرآن می‌روند، آیاتی که تأویل آنها را جز خداوند نمی‌داند و هم‌چنان نیازدارند تأویل شده و مقصودشان توضیح داده شوند و یهود از این آیات متشابه استفاده لغوی کرده و احادیثی جعل کرده‌اند که مشابه با این ایات است. همچنین از حدیث حق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم استفاده کرده اند که می‌فرماید: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم. سند درستی این حدیث، قرآن و این فرموده خداوند تعالی است:
{ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ‎﴿٨١﴾‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ‎﴿٨٢﴾}صدق الله العظيم [النساء]
یعنی اگر حدیث نبوی از خداوند نباشد، بین آن و «حدیث خداوند در قرآن عظیم» اختلاف زیادی وجود خواهد داشت و برای همین محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] یعنی آنچه که با قرآن اختلاف داشته باشد ازایشان عليه الصلاة والسلام نیست. ولی متأسفانه علمای امت این حدیث واضح و روشن را نفهمیده‌اند و برخی به آن ایراد می‌گیرند و می‌گویند از محمدرسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نیست درحالی‌که ایشان عليه الصلاة والسلام، از روی هوی و میل سخن نمی‌گفتند و قرآن و سنت هدایتگر بر ایشان نازل می‌گردید. پس مقصود از این حدیث محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم و کلام ایشان عليه و آله الصلاة والسلام: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] را برایتان روشن خواهم ساخت. مقصود ایشان این نیست که آن را با ظاهر آیات متشابه تطبیق دهید بلکه مقصود ایشان این است که این حدیث نبوی را با آیات محکم و واضح و بینه قرآن مقایسه کنید. اگر مخالف عقاید آمده در آنها نبود، پس از محمّدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است. برای مثال حدیثی را که به دروغ به ایشان عليه الصلاة والسلام نسبت داده شده است، می‌آوریم. از ابی هریرة که گمان می‌کنم از این روایت بری است، نقل شده که قال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند:
[إنّكم سترون ربّكم يوم القيامة كما ترون البدر جليّاً لا تضامون في رؤيته][ شما پروردگارتان را در روز قیامت خواهید دید همان طور که ماه بدر درخشان را می‌بینید و در این رؤیت هیچ شکی نیست همگی قادر به دیدن آن خواهید بود؟ّ]. ای علمای امت اگر این حدیث را با آیات متشابه قرآن تطبیق دهید، این‌طور به‌نظر می‌رسد که این حدیث بی‌شک‌وتردید برای تأیید این فرموده خداوند تعالی آمده است که:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ‎﴿٢٢﴾‏ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ‎﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [القيامة]
ولی مقصود خداوند «منتظر رحمت پروردگار بودن» است، همان رحمتی که خداوند بر خود فرض نموده است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قُل لِّلَّهِ ۚ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۚ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام]
اما ای علمای امت! اگر این حدیث را با آیات محکم قرآن مطابقت دهید، خواهید دید که بین آیات محکم قرآن با این حدیث اختلاف بسیاری هست. خواهید دید آیات محکم قرآن، این حدیث را بدون هیچ شک‌وتردیدی به‌صورت مطلق نفی می‌کنند. آن‌گاه خواهید دانست که این حدیث جعل شده است تا از نظر لغوی شبیه آیات متشابه باشد و از رسول الله صلّى الله عليه وسلّم نیست چون ایشان فرموده‌اند: [ما تشابه مع القرآن فهو مني] یعنی هرچه با قرآن تشابه داشت از من است، چگونه ممکن است با آیه‌ای تشابه داشته باشد که هنوز نیاز به تأویل دارد و مخالف آیات محکم و واضح و روشنی که درهمان مورد و درباره‌ی عقیده‌ی مسلمانان برای دیدن پروردگارشان آمده است و به این نتیجه می‌رسید که این حدیث [دیدن آشکار خداوند] از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست چون مخالف آیات محکمی است که در همان مورد آمده‌اند و شایسته نیست احادیث بیان برای متشابهات قرآن، برخلاف آیات محکم و واضح و روشن قرآن که خداوند آنها را اساس و ام الکتاب قرار داده است، باشند.


ای علمای امت اسلامی، همانا که من از سُنَّت حق محمد رسول الله صلی الله علیه و آله سلم دفاع می‌کنم. این سُنَّت پنهان نیست و مانند قرآن در دست شماست ولی مفتریان یهود، احادیثی را که برخلاف روایات حق سُنَّت درهمان مورد است، درآن جای داده‌اند، احادیثی که با آیات محکم و اساسی قرآن عظیم و عقاید اصیل مسلمین هم مغایرت دارند. حال که حکم قرآن در این باره را برایتان بیان کردیم؛ بیایید تا احادیث سُنَّت محمدی علیه الصلاة و السلام را با قرآن تطبیق دهیم ولی با این شرط که احادیث با آیات محکم و واضح و بینه مطابقت داده شوند؛ آیاتی که خداوند در همان مورد آنها را آیات اساسی و ام الکتاب قرار داده است. اما اگر سرباز زده و بخواهید از آیات متشابه که هنوز نیاز دارند تأویل شوند، برای تطبیق استفاده کنید، اگر چنین کنید، هلاک خواهید شد؛ چرا؟ چون آیات محکمی را که در همان مورد آمده‌اند، رها کرده‌اید و به دنبال متشابه رفته‌اید و اگر از آیات متشابه پیروی کرده و آیات محکم واضح و بینه را رها کنید، قلبتان از حق منحرف شده است.... پس بیایید به سُنَّت محمّدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، درست نگاه کنیم تا ببینیم آیا در مورد دیدن خداوند سبحان، سُنَّت حق با حکم امام ناصر محمد یمانی از قرآن مخالف است یا خیر. بی‌شک‌وتردید خواهیم دید بین احادیث وارده در این مورد اختلاف زیادی وجود دارد، چون احادیث حقّ مطابق آیات محکم قرآن بوده و احادیث باطل با آیات محکم و اساسی کتاب درهمان مورد مغایرت خواهند داشت ولی ظاهر آنها با آیات متشابه منطبق خواهد بود. به سراغ سُنَّت و احادیثی می‌رویم که در این مورد آمده‌اند تا برایمان روشن شود کدام حدیث نبوی حق است و از خدا و رسول اوست و کدام حدیث از خدا و رسولش نیست. اول، سُنَّت محمدی حق را تطبیق می‌دهیم تا صحت آن روشن شود. محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم در تصدیق آیات محکم در مورد رؤیت خداوند فرموده است: [ لن يرى الله أحدٌ في الدنيا ولا في الآخرة ]صدق محمدٌ رسول الله عليه الصلاة والسلام، این حدیثِ حقّ با فرموده‌ی خداوند تعالی در آیات محکم و واضح و روشن خداوند منطبق است که:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿١٤٣﴾‏} صدق الله العليّ العظيم [الأعراف]
«لَن تَرَانِي»
و راست گفت رسول کریم او که:
[ لن يرى الله أحدٌ في الدّنيا ولا في الآخرة ]،
اما نور خداوند سبحان را که از ورای پوشش حجاب می‌تابد، خواهیم دید و زمین با نور او روشن خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا } صدق الله العظيم [الزمر:۶۹]،
و تصدیقِ فرموده‌ی خداوند عزّ وجلّ:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ‎﴿٢١٠﴾‏ }صدق الله العظيم [البقرة]
به سراغ حدیث حقِّ محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم درمورد دیدن خداوند می‌آییم. ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
[ يهبط و بينه وبين خلقه حجابٌ ]صدق محمّدٌ رسول الله عليه الصلاة والسلام،
تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ‎﴿٢٥﴾‏}صدق الله العظيم [الفرقان]،
و تصدیق حدیث محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم در شب معراج و اسراء در نفی دیدن پروردگارش، ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند: [ نورٌ أراه ] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، و این حدیث با آیات محکم خداوند تعالی تطابق دارد که می‌فرماید: { وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏ }صدق الله العظيم [الشورى]
ولی ای خردمندان! شما را به خدا قسم بیایید تا بهتانی که به خدا و رسولش در این حدیث زده شده است تدبر کنیم، البته من به راوی آن خرده نمی‌گیرم. در این حدیث که قرآن وسُنَّت و عقل و نقل همه با آن مخالف هستند تدبر کنید. راوی گفته است رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:

[قال أناسٌ: يا رسول الله! هل نرى ربّنا يوم القيامة؟ فقال: هل تضارّون في الشمس ليس دونها سحابٌ؟ قالوا: لا يا رسول الله! قال: هل تضارّون في القمر ليلة البدر ليس دونه سحابٌ؟ قالوا: لا يا رسول الله! قال: فإنكم ترونه يوم القيامة كذلك؛ يجمع الله الناس فيقول: من كان يعبد شيئاً فليتّبعه، فيتبع من كان يعبد الشمس الشمس، ويتبع من كان يعبد القمر القمر، ويتبع من كان يعبد الطّواغيت الطّواغيت، وتبقى هذه الأمّة فيها منافقوها إلى أن قال: فيأتيهم الله في الصورة التي يعرفون، فيقول: أنار بّكم، فيقولون: أنت ربّنا، فيتبعونه، ويضرب جسر جهنّم، قال رسول الله صلّى الله عليه وسلّم: فأكون أوّل من يجيز، ودعاء الرّسل يومئذٍ: اللهمّ سلّم سلّم، وبه كلاليب مثل شوك السّعدان، أما رأيتم شوك السّعدان؟ قالوا: بلى يا رسول الله! قال: فإنّها مثل شوك السّعدان، غير أنّه لا يعلم قدر عظمها إلا الله، فتخطف الناس لأعمالهم، فمنهم الموبق بعمله، ومنهم المخردل ثمّ ينجو، حتى إذا فرغ الله من القضاء بين عباده وأراد أن يخرج من النار من أراد -أن يخرج من كان يشهد أن لا إله إلا الله- أمر الملائكة أن يخرجوهم فيعرفونهم بعلامة آثار السّجود، وحرّم على النار أن تأكل من ابن آدم أثر السّجود، فيخرجونهم قد امتحشوا، فيصبّ عليهم ماءٌ يقال له: ماء الحياة، فينبتون نبات الحبّة في حميل السّيل..]
ترجمه حدیث دروغ:

[مردم گفتند: رسول الله! آیا پروردگارمان را روز قیامت خواهیم دید؟ ایشان فرمودند: آیا در دیدن خورشید در آسمانی بدون ابر تردید دارید؟ گفتند: خیر یا رسول الله. فرمود: آیا در دیدن ماه در شب بدر در آسمانی بدون ابر تردید دارید؟ گفتند: خیر یا رسول الله! فرمود: در روز قیامت او را مانند این دو خواهید دید. خداوند مردمان را جمع کرده و می‌فرماید: هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ماه‌پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیزهستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شود و می‌گوید من پروردگارتان هستم؛ آنها می‌گویند: تو پروردگارما هستی و به دنبالش می‌روند و روی پل جهنم می‌رسند. رسول الله صلّى الله عليه وسلّم فرمود: اولین کسی که از پل جهنم عبور می‌کند من هستم و دعای پیامبران این است : اللهم سلم سلم. در پل جهنم خارهائی مانند «خار السعدان» ، نوعی بوته خار دار وجود دارند؛ آیا «خار السعدان» را دیده‌اید؟ گفتند: بلی یا رسول الله! فرمود: آن مانند «خار السعدان» است تنها فرقش این است که اندازه و عظمت آن را جز خدا کسی نمی‌داند. مردم را به‌خاطر اعمالشان می‌رباید و بعضی از آنها به‌خاطر اعمالشان هلاک می‌شوند. برخی توسط خارهای پل صراط جهنم مورد حمله قرار می‌گیرند ولی بعد نجات می‌یابند. تا اینکه قضاوت خداوند میان مردم خاتمه می‌یابد و هرکس را که بخواهد از آتش خارج می‌کند و هرکس شهادت بدهد «لا اله الا الله» از آن خارج خواهد شد. به ملائکه فرمان می‌دهد آنها را از آتش خارج کنند و نشانه آنها وجود علامت سجود در پیشانیشان است و بر آتش حرام شده که کسی که نشانه سجود بر پیشانی دارد را فرو برد. آنها را درحالی‌که پوستشان سوخته از آتش خارج کرده و آبی بر روی آنان می‌ریزند که به آن آب حیات گفته می‌شود ومانند دانه‌های گیاه در خاشاک سیل رویش می‌کنند....] و الی آخر...


به بدترین قسمت نگاه کنید که بدترین بلاها انسان را به خنده می‌اندازد:
[فرمود: در روز قیامت او را مانند این دو خواهید دید. خداوند مردمان را جمع کرده و می‌فرماید: هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود .پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ما‌ پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیز هستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند، در برابرشان ظاهر می‌شود و می‌گوید من پروردگارتان هستم. آنها می‌گویند: تو پروردگارما هستی و به دنبالش می‌روند]
شما را به خدا؛ چگونه ممکن است بندگان دنبال خدا راه بیفتند و از کجا و تا کجا این دنباله‌روی ادامه خواهد یافت؟ آیا شما خداوندی را که «فاطر السماوات و الأرض» است، مانند انسانی قرار داده‌اید که راه می‌رود و پیروانش به دنبال او راه می‌روند؟ آیا فکر نمی‌کنید؟ والله این مسیح دجال است که در این دنیا به شما می‌گوید به دنبال من بیایید تا شما را به بهشت ببرم! چگونه می‌گویند روز قیامت خداوند را خواهند دید؟ بعد،این افترا زننده می‌گوید خداوند مردم را جمع کرده و می‌گوید:
هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ماه‌پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیز هستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شود مگرخداوند را از قبل می‌شناسید که وقتی صورتش را دیدید بدانید او خداست؟ ای کسانی که این حدیث دروغ را که به کل برخلاف کتاب خداوند و سنت رسولش است، باور کرده‌اید، یعنی این‌قدرهم از عقل خود استفاده نمی‌کنید؟
طالب العلم! آیا می‌خواهی بر سر این حدیث دروغ مباهله کرده وحقیقتاً گرفتار لعنت خداوند شوی؟ اما به خداوند علی العظیم قسم که نمی‌خواهم پروردگارم تو را لعنت کند. پس چنین مکن و مهدی منتظر را وادار نکن به درخواستتو برای مباهله پاسخ دهد. به خداوند علی العظیم قسم، تو داری از مهدی منتظر حَقّ درخواست مباهله می‌کنی و کارت عجیت است. تو که می‌گویی پیرو کتاب خدا و سُنَّت رسول خدایی؛ من هم که از آیات محکم کتاب برایت دلیل می‌آورم ولی تو از آنها پیروی نکرده و مرا گمراه دانسته و خود را برحق می‌شماری، آیا مرد عاقلی هستی؟ من تو را با قرآن می‌ترسانم، آیا از وعده خداوند نمی‌ترسی... طالب العلم از دست من خلاصی نداری...
ای علمای امت! ما درموارد اختلاف شما یک‌به‌یک حکم خواهیم کرد و به شما وعده می‌دهم که حکم خود را فقط از آیات محکم واضح و بینه استنباط خواهم کرد، آیاتی که تنها کسانی از آن منحرف می‌شوند که قلبشان منحرف است و می‌بینید آیات محکم را پشت‌سرشان می‌اندازند، طوری که انگار ناصر محمد یمانی دلیل و حجتی برایشان نیاورده است و حتی کوچک‌ترین اندیشه‌ای هم در آن نمی‌کنند و با ناصر محمد یمانی بحث و جدل می‌کنند چرا این آیات را آورده و این آیات چه ربطی به موضوع دارند و یا از او می‌خواهند آنها را تأویل کند و او نمی‌تواند تأویل بیاورد چون آیات فوق، کاملاً واضح بوده و با توجه به وضوح کامل، آیات محکم کتاب نیازی به تأویل ندارند. من از همین ایات محکم حکم حق را برایتان استنباط می‌کنم و این وعده راستین من به شماست. آیا درمورد عدم رؤیت آشکار خداوند از آیات متشابه دلیل آوردم؟ حاشا لله رب العالمین. من تنها آیات محکم را برای نفی رؤیت خداوند آورده‌ایم: { لن تراني } و ثابت کردیم خداوند سبحان را نمی‌توان آشکار دید و پروردگار از ورای حجاب با مردم سخن خواهد گفت. سپس برایتان روشن کردیم که بین بندگان و معبودشان پوشش حجاب الهی قرار دارد و از آیات محکم کتاب حکم رؤیت خدا را برای شما روشن نمودیم و به یک آیه متشابه هم نزدیک نشدیم ولی بسیاری از علمای امت قادر نیستند بین محکم و متشابه تمیز قائل شوند. از آنها و تمام علمای امت سؤالی مطرح می‌کنم:
خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿٧٧﴾}صدق اللهُ العظيم [ال عمران]
خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ‎﴿١٢٨﴾}صدق اللهُ العظيم [الأنعام]
و اما در آیه اول می‌بینیم سخن گفتن خداوند با کافران نفی شده است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿٧٧﴾}صدق اللهُ العظيم [ال عمران]
ولی در آیه دیگر که از آیات محکم است می‌بینیم خداوند با آنها سخن خواهد گفت و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ‎﴿١٢٨﴾}صدق اللهُ العظيم [الأنعام]
و سؤال موجه «یک نکته در دو آیه و امر سخن گفتن خداوند با کافران است». در آیه اول سخن گفتن خداوند با کافران در روز قیامت نفی شده و در آیه دوم نشانه این است که خداوند با آنان سخن گفته و می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ‎﴿١٢٨﴾}صدق اللهُ العظيم [الأنعام]
« الطالب العلم» این جواب تو از کتاب خداست، من نمی‌خواهم تو را در سختی قرار داده و یا خبر را برایت بیان نکنم بلکه اگر واقعاً طالب علم هستی می‌خواهم به تو یاد و شما خبر دهم که چطور شیاطین با مکری خطرناک احادیث [دروغ و جعلی] درست می‌کنند. و اما در آیه اول که خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿٧٧﴾}صدق اللهُ العظيم [ال عمران]
در اینجا آیه‌ای متشابه پیدا می‌کنید یعنی این فرموده خداوند تعالی:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }،
کسی که نسبت به قرآن جهل دارد تصور می‌کند خداوند با آنها سخن نگفته و رو به آنان نمی‌کند تا نگاهی به ایشان بیندازد گویا که خداوند از آنان رومی‌گرداند، پاک و منزه است او و برای مثال اگر یکی از صحابه یهودی بخواهد حدیث دروغی بسازد می‌گوید: «همانا که خداوند در روز قیامت با کافران سخن نگفته و با چشم خود به ایشان نگاه نخواهد کرد» ببینید خداوند تعالی چه فرموده است:‌ { وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم و سپس مفتریان از این آیه متشابه استفاده کرده و می‌گویند: «بلکه خداوند مسیح عیسی فرزند خود را به محاسبه مردم می‌گمارد» و علمای حدیث که تنها از احادیث پیروی می‌کنند و تنها همین برایشان کافی است؛ حتما به این گمان می‌رسند که خداوند یکی از مخلوقات خود را مسئول رسیگی به حساب کافران خواهد کرد و بر اساس این حدیث که از نظر آنها حق است با کافران سخن نگفته و به آنها نگاهی هم نمی‌کند. پناه برخدا که از افترا زنندگان باشم که چنین حدیث دروغی را ساخته‌اند که: «همانا که خداوند در روز قیامت با کافران سخن نگفته و با چشم خود به ایشان نگاه نخواهد کرد». همانا که مثالی زدم تا برایتان روشن کنم چگونه دشمنان خداوند با چنان مکری احادیث را جعل می‌کنند که کسانی که نسبت به قرآن جهل دارند، هیچ شکی به آن نکنند و چگونه شک کنند؟ دلیل واضح و روشن آن در قرآن [بر حسب ظن آنها] آمده است ودلیل قرآنی آن این است که خداوند تعالی فرموده است:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم
و تصور می‌کند این آیه از آیات محکم و واضح است و نیاز به تأویل ندارد. در نظر او این آیه واضح است؛ خداوند در روز قیامت با کافران سخن نگفته و به آنان نمی‌نگرد یعنی با چشم خود به آنها نگاه نمی‌کند چون خشمگین است.
این برای مثال آورده شده و اگر مفتریان متوجه آن شوند می‌گویند: «مسیح عیسی بن مریم پسر خداست پس او مردم را مورد حساب قرار می‌دهد چون پسر خداوند است و این بدان جهت است که خداوند متکبر است...سبحان الله...و در روز قیامت با کافران سخن نگفته و با چشم خود به آنان نمی‌نگرد و روز حساب؛ برای رسیدگی به اعمال آنان حاضر نخواهد شد و پسر خود مسیح عیسی بن مریم را وکیل خواهد کرد تا به حساب کافران رسیدگی نماید؛ مگر این فرموده خداوند تعالی را نخوانده‌اید که:{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ } لذا و پسر خود مسیح عیسی بن مریم را وکیل رسیدگی به حساب آنان خواهد کرد»
به این ترتیب آیه موافق عقیده نصاری [مسیحیان] می‌شود. سبحان الله وتعالى علوّاً كبيراً.... به خداوند قسم که اگر به خداوند نسبت دروغ داده و این حدیث و سپس آیه متشابهی که با آن توافق دارد را بیاورم؛ نصاری [مسیحیان] و یهودیان مرا به دوستی خواهند گرفت و اما نصاری [مسیحیان] از آن خوششان می‌آ‌‌ید چون با عقاید آنها موافق است و اما یهود؛ آنها به یقین خواهند دانست که این نسبت دروغ به خدا و رسول اوست ولی اگر من از کسانی باشم که به خدا و رسولش افترا می‌زنند، مرا به دوستی خواهند گرفت.
جناب «الطالب العلم» ، ای علمای امت اسلامی، من راه جعل کردن احادیث دروغ را برایتان روشن کردم. آنها احادیث دروغ را مشابه آیاتی از قرآن درست می‌کنند که از نظر لغوی با آن تشابه دارد تا شما گمان کنید آن حدیث برای بیان آن آیه آمده است. به خداوند علی العظیم قسم که آنها شما را از آیات محکم قرآن عظیم، آیاتی که هرکس از آن منحرف شود، هلاک خواهد شد؛ دور کرده‌اند. بیایید تا تأویل این آیه متشابه را که برای نشان دادن روش و مکر دشمنانتان آوردم به شما بگویم و پناه بر خدا که از افترا زنندگان به خدا و رسول او باشم. و اما تأویل حق فرموده خداوند تعالی:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم [آل عمران:۷۷]
مقصود این نیست که خداوند سبحان آشکار و رودررو با آنان سخن نمی‌گوید بلکه مقصود این است که خداوند با وحی تفهیمی با قلب آنان سخن نمی‌گوید تا دریابند باید از او به حق رحمتی که بر خود فرض نموده درخواست [مغفرت] نمایند. خداوند آن‌گونه که با آدم با وحی تفهیم سخن گفت، با آنان سخن نخواهد گفت؛ سخنی که باعث شد آدم بگوید:
{ ...رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‎﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [الأعراف]
و به همین ترتیب با دیده رحمت به ایشان نمی‌نگرد تا وارد بهشتشان نماید و از آتش حفظ‌شان کند و مقصود دیدن با چشم نیست!
ای مردم از متشابه قرآن بترسید و تأویل آن را به اهلش واگذارید که من از سوی خداوند با آیات محکم قرآن عظیم به شما هشدار و انذار می‌دهم. به این حدیث دروغ توجه کنید:

[وأخرج ابن النّجار عن ابن عباسٍ قال: "سألت رسول الله صلّى الله عليه وسلّم عن الكلمات التي تلقّاها آدم من ربّه فتاب عليه قال: سأل بحقّ محمّدٍ، و عليٍّ، وفاطمة، والحسن، والحسين، إلّا تبت عليّ فتاب عليه" (كنز العمال-سورة البقرة)..
ترجمه حدیث دروغ:
[وأ ابن النّجار از ابن عباسٍ نقل کرد" از رسول الله صلی الله علاه و سلم سؤآل کردم که کلماتی که خداوند به آدم تفهیم نمود و او نیز توبه آدم را پذیرفت چه بود. فرمود: به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از او درخواست توبه کرد و خداوند نیز پذیرفت" (كنز العمال-سورة البقرة)
و همچنین

أخرج الديلميّ في مسند الفردوس بسندٍ واهٍ عن عليٍّ قال: "سألت النبيّ صلّى الله عليه وسلّم عن قول الله {فتلقّى آدم من ربّه كلماتٍ فتاب عليه} فقال: إنّ الله أهبط آدم بالهند، وحوّاء بجدّة، وإبليس ببيسان، والحيّة بأصبهان. وكان للحيّة قوائم كقوائم البعير، ومكث آدم بالهند مائة سنةٍ باكياً على خطيئته حتى بعث الله إليه جبريل وقال: يا آدم ألم أخلقك بيدي؟ ألم أنفخ فيك من روحي؟ ألم أسجد لك ملائكتي؟ ألم أزوّجك حوّاء أمتي؟ قال: بلى. قال: فما هذا البكاء؟ قال: وما يمنعني من البكاء وقد أخرجت من جوار الرحمن! قال: فعليك بهؤلاء الكلمات. فإنّ الله قابلٌ توبتك، وغافرٌ ذنبك. قل: اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ، سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم. اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فتب عليّ إنّك أنت التوّاب الرحيم. فهؤلاء الكلمات التي تلقّى آدم" (كنز العمال - سورة البقرة)]
ترجمه حدیث دروغ:
[وأ ابن النّجار از ابن عباسٍ نقل کرد" از رسول الله صلی الله علبه و سلم سؤآل کردم که کلماتی که خداوند به آدم تفهیم نمود و او نیز توبه آدم را پذیرفت چه بود. فرمود: به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از او درخواست توبه کرد و خداوند نیز پذیرفت" (كنز العمال-سورة البقرة).. دیلمی در مسند الفردوس با سندی قطعی از علی نقل کرده: از نبی النبيّ صلّى الله عليه وسلّم از فرموده خداوند تعالی سؤل کردم: {فتلقّى آدم من ربّه كلماتٍ فتاب عليه} فرمود: همانا که خداوند آدم را در هند؛ حواء را در جده؛ ابلیس را دربیسان(در فلسطین) و مار را در أصفهان فرود آورد و مار دست و پایی مانند شتر داشت. آدم صد سال در هند ماند و به خاطر گناهش می‌گریست تا اینکه خداوند جبریل را به سوی او فرستاد و گفت: ای آدم آیا را تو را با دست خود خلق نکردم؟ ایا روح خود را در تو ندمیدم؟ ایا فرشتگانم را در برابر تو به سجده درنیاوردم؟ ایا کنیز خود حوا را به ازدواج تو درنیاوردم؟ گفت: بله. فرمود: پس گریه‌ات برای چیست؟ گفت: دور شدن از جوار خداوند رحمن باعث شده که گریه من قطع نشود! فرمود: این کلمات را بگو که خداوند توبه تو را قبول می‌کند و گناهت را می‌بخشد. بگو: : اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ، سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم. اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فتب عليّ إنّك أنت التوّاب الرحيم. و این کلماتی بود که به آدم تفهیم شد" (كنز العمال - سورة البقرة)] پس بیایید تا به تأویل حق این فرموده خداوند تعالی از قرآن بنگریم:
{ فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‎﴿٣٧﴾‏ }صدق الله العظيم [البقرة]
ای خردمندان! این سخن گفتن با تفهیم به قلب است. وقتی خداوند اراده نمود تا آدم و همسرش را مورد رحمت خود قرار دهد، به قلب آنها وحی تفهیمی فرستاد و این کلماتی است که به قلب آنها الهام شد:
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‎﴿٢٣﴾ }صدق الله العظيم [الأعراف].
و مقصود از «تکلم» این‌گونه سخن گفتن با قلب است که در این فرموده خداوند تعالی آمده است:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم، [آل عمران:۷۷].
یعنی آن‌چه که به قلب آدم و حوا وحی شد به قلب اینان وحی نمی‌شود:
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‎﴿٢٣﴾ }صدق الله العظيم [الأعراف].
و به همین ترتیب؛ خداوند سبحان با رحمت نفس خود به آنان نمی‌نگرد تا ایشان را مورد آمرزش قرار دهد و این تأویل فرموده خداوند تعالی است: {وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم یعنی با رحمت خود به آنان نمی‌نگرد و مقصود «نگریستن با چشم» نیست، خداوند از چنین نسبتی‌هایی پاک و منزه است.
ای علمای امت اسلام، به خداوند قسم! شیاطین یهود شما را از راه راست گمراه کرده‌اند،‌ پس برای گفت‌وگو در «دوران قبل ظهور» به «پایگاه امام ناصر محمد یمانی» بیایید و اگر ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه است؛ پس مسلمانان را از علوم او که از نظر برخی، باطل است حفظ کنید تا آنان را به فتنه نیندازد و اگر دریافتید ناصر محمد به‌حق یاری کننده‌ی محمد رسول الله و قرآن عظیم است و چون از حقیقت نام مهدی منتظرو «تواطؤ» [که نشانه امر اوست] باخبر شده‌اید، پس به سرعت و بدون تأخیر و قبل از اینکه فرصت از دست برود به گفت‌وگو با او بپردازید. چون عالمی نیست که با قرآن با من مجادله کند و من بر او چیره نشوم . اما درمورد انسان‌های جاهل، به خدا قسم که اگر تریلیون تریلیون دلیل از قرآن عظیم بیاورم که از آیات محکم و بینه قرآن استنباط شده باشند؛ قانع نخواهند شد و قادر به دیدن حق نخواهند بود و دلایل و حجت‌هایی برایم می‌آورند که به کل با کتاب و سنت مخالفند و با این حال گمان می‌کنند به کتاب و سنت ایمان داشته و به کتاب خدا و سنت رسولش مقید و پایبند هستند، درحالی‌که نه تابع کتاب خداوند هستند و نه سنت رسول او. بلکه به آنچه که مخالف کتاب خدا و سنت رسولش است، پایبند بوده و تصور می‌کنند دعوتشان حق است و مردم را به راه راست می‌خوانند. در حالی که دعوت‌کننده در راه شیطان رجیم است. قصد این کار را ندارند اما در زمره کسانی هستند که فکر می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند اما تلاششان در دنیا به هدر رفته است.
در لینک زیر احکام حق و حقیقی است که مهدی منتظر حق برایتان آورده است و من جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهم. لذا خواهش می‌کنم آن را همراه این بیان برای همه بفرستید:


https://nasser-alyamani.org/showthread.php?t=237
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=49786

Admin
27-12-2015, 06:00 PM
- 9 -

الإمام ناصر محمد اليماني
07 - 02 - 1429 هـ
15 - 02 - 2008 مـ
11:28 مساءً
ـــــــــــــــــــ

{ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّه عَلَى بَصِيرَة أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي }..


بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى التابعين للحقّ، وبعد..
به تمام پیروان مهدی منتظر در عالم؛ برشماست که بدانید بی تردید حرکت مهدی منتظر حق "امام ناصر محمد یمانی" رحمت خداوند بر عالمیان است ودعوت من در مسیر جدم المُصطفى خاتم الأنبياء والمُرسلين- عليه وعلى آله الطيبين الصلاة والتسليم وعلى جميع المُسلمين التابعين للحقّ- قرار دارد. دعوت به سوی خداوند و پروردگار عالمیان بهترین کلامی است که بر زبان جاری می‌شود است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}صدق الله العظيم [فصلت:۳۳].
من در کتاب خداوند سخنی بهتر از کلامی که مردم را با بصیرتی روشن ومنیربه سوی پروردگارعالمیان فرا بخواند و انان را به صراط مستقیم هدایت کند؛ نمی‌شناسم. تصدیق فرموده خداوند تعالی: {قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}صدق الله العظيم [يوسف:۱۰۸].


اما خداوند در قرآن عظیم به شمایی که مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنید؛ وصیت می‌نماید که:


{ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}
صدق الله العظيم [النحل:۱۲۵].


اگر جاهلان و نادانان به شما چیزی گفتند؛ مانند خودشان به آنان جواب ندهید بلکه به خاطر پروردگارتان صبر پیشه کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۶۳].
و از کسانی باشید که خداوند درموردشان می‌فرماید:
{وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ} صدق الله العظيم [القصص:۵۵].
تصدیق فرموده خداوند تعالی: {وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۶۳].
طالب العم ما یک لینک دیگر هم برای بیانی که پیش از این آن را به عنوان امانت به شما سپردیم مقرر کرده‌ایم تا آن را برای تمام مفتیان کشورهای اسلامی ارسال کنی و آنها برای پاسخ دادن به من یاریت کنند. ما برای گفتگو به تمام علمای اهل سنت و شیعه خوش‌‌آمد می‌گوییم؛ همین طور علمای تمام گروه‌های دیگر... پس اگر راست گفته و مرا آشکارا گمراه می‌بینید؛ بیایید و از حدود دین دفاع نمایید! البته نه مثل پاسخ توجناب طالب العلم... من هنوز تو را همان طور که می‌گویی از طالبان علم می‌بینم؛ ولی دانش را اهل آن سؤال کن؛ کسانی که خداوند به ایشان دانش عطا نموده و آگاهی مبسوطی از علم کتاب که از تمام علمای امت بیشتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۷]


برادر گرامی جناب طالب العلم؛ من تو را تنها به سوی حدیث خداوند و رسولش صلى الله عليه وآله وسلم می‌خوانم؛ ولی تو قسم اکید به خدا می‌خوری که مرا اشکارا گمراه می‌بینی! ایا دیده‌ای که ناصر یمانی به جز ایات محکم و واضح و روشن برایت بیاورد؟ با وجود این مرا آشکارا گمراه می‌دانی؟ برادر گرامی خدا تو را ببخشد؛ اگر به دنبال حقی،دعایی را به تو یاد خواهم داد. نسبت به حق بصیرت نخواهی یافت مگر اینکه تنها وتنها به دنبال حق باشی وچیزی جز حق را نخواهی. بگو:


[[ خدایا تو حقی و طالب العلم چیزی جز حق نمی‌خواهد؛ پس اگر ناصر محمد یمانی، حق را آورده است وهدایت‌گر به سوی صراط مستقیم است؛ پس حق را به من حق نشان ده و پیروی از آن را روزیم فرما و اگر ناصر محمد یمانی باطل است؛ یاریم فرما با دلایل و براهین قرآنی بر او غالب شده و او را به حق خاموش سازم که تو سمیع و علیمی؛ ای نور آسمان‌ها و زمین؛ اگر برای کسی نور قرار ندهی؛ نوری نخواهد داشت و أمور به سوی تو باز می‌گردند؛ ای کسی که از نگاه‌های پنهان و خیانت‌کار آگاهی و می‌ دانی در سینه‌ها چه پنهان شده است؛ ای کسی که ساکنان قبرها را برمی‌انگیزی و همه در پیشگاه تو گرد خواهند آمد... سبحانك وتعاليت علواً كبير إنك أنت العلي القدير وإليك المصير]]
أخوكم؛ الإمام ناصر مُحمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=49787

Admin
27-12-2015, 06:12 PM
- 10 -
الإمام ناصر مُحمد اليماني
02 - شوّال - 1429 هـ
03 - 10 - 2008 مـ
۱۲- مهر- ۱۳۸۷ ه.ش.
11:16 بعد از ظهر
________

{ قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ }
پاسخ امام به «السلطان متعب»...
سزاوار نیست در بیان حق قرآن از خود همین قرآن، جز حق چیزی به خدا نسبت دهم...
بسم الله الرحمن الرحيم
والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيّبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وبعد..
ای پرسشگر، آیا از خودت سؤال نمی‌کنی چرا دجال خواهد آمد و ادعا می‌کند خداست و بهشت و آتش نزد اوست؟ چون او از روز رستاخیز اول برای کافرانی که به خواست خدا به دنیا بازمی‌گردند، سوء‌استفاده خواهد کرد. ما بارها و فقط از آیات قرآن عظیم حجت آورده و تأکید کرده و گفتیم که دو رستاخیز و بعث وجود دارد.
رستاخیز اول برای بازگرداندن [رجعت] کافرانی که خداوند آنها را هلاک کرده‌است، در روز «الآزفة» رخ می‌دهد و این روز یک «روز قدری» در کتاب است[مترجم: زمان وقوع و طول این روز آن بر اساس حساب خداوند است نه محاسبات زمینی] و حرکت به‌سوی زمین مفروشه در این روز آغاز خواهد شد تا وعده خداوند برای خلافت کسی که خداوند می‌خواهد، در آن زمین محقق شود. مدتی بعد از آن، نوبت رستاخیز فراگیر خواهد بود که «یوم التلاق» برای تمام گذشتگان و متأخران است.
خداوند تعالی می‌فرماید:




{فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿١٤﴾ رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ ﴿١٥﴾ يَوْمَ هُم بَارِزُونَ ۖ لَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ ۚ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ القهّار ﴿١٦﴾ الْيَوْمَ تُجْزَىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ ۚ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿١٧﴾ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ ۚ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [غافر].
و اما رستاخیز فراگیر تمام انسان‌ها در روز قیامت و برانگیختگی عام خواهد بود و تمام انسان‌ها در آن روز در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار خواهند گرفت و این بعد از آن خواهد بود که همه‌چیز هلاک شده و تنها چیزی که باقی می‌ماند، وجه پروردگار ذوالجلال و الإکرام توست. این همان بعث و رستاخیز فراگیر است که در «یوم التلاق» برای گذشتگان و متأخران و تمام مردم رخ خواهد داد. تصدیق بخشی از آیات بالا در فرموده خداوند تعالی:
{يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ ﴿١٥﴾ يَوْمَ هُم بَارِزُونَ ۖ لَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ ۚ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ القهّار ﴿١٦﴾ الْيَوْمَ تُجْزَىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ ۚ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم،
ولی یک رستاخیز محدود و جزئی هم وجود دارد که در طی آن خداوند برخی از کسانی را که هلاک نموده‌است و از کافران بودند، بازمی‌گرداند. این رستاخیز در «روز الآزفة» که روز رستاخیز اول است رخ می‌دهد و مقصود خداوند از این فرموده است:
{وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ ۚ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم،
و این رستاخیز اول است که خداوند در طی آن کافران را برمی‌انگیزد باشد که به‌واسطه‌ی مهدی منتظر، خداوند آنان را به راه پروردگار عزیز و حمید هدایت کرده و بعد از آن که نصیب اول خود از عذاب در آتش را چشیدند، تمام انسان‌ها را امتی واحد گرداند. خداوند می‌خواهد به آنها رحم کند و اگر به کردار قبلی خود بازگردند، خدا نیز بازگشته و آنها را بار دیگر وارد آتش خواهد کرد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{عَسَىٰ ربّكم أَن يَرْحَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جهنّم لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿٨﴾ إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
و هلاک‌شدگان یهود، آنان که آگاهانه به خداوند نسبت دروغ می‌دهند دو بعث و دو زندگی و دو مرگ دارند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شيئاً قَلِيلًا ﴿٧٤﴾ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثمّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
و مقصود خداوند این است که اگر نبیّ او از یهود پیروی کرده و مانند آنها به خداوند نسبت دروغ بدهد، خداوند همانند یهود طعم دو زندگی و دو مرگ را به او خواهد چشاند، چرا که مجرمان دو زندگی و دو مرگ دارند ولی متأسفانه گروهی از آنان مانند حیات اولشان عمل کرده و باز نسبت به حق کافر خواهند شد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:


{وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النّار فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نردّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ ربّنا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢٧﴾ بل بَدَا لَهُم مَّا كَانُوا يُخْفُونَ مِن قَبْلُ ۖ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
آنها بعد از رجعت دوباره به این دنیا مجدد اعمالی را انجام خواهند داد که از آن نهی شده‌اند و دروغ می‌گویند، هدایت به دست خداوند است و‌آنها از کجا می‌دانند اگر به دنیا بازگردند، به اعمالی که از آن نهی شده‌اند بازنمی‌گردند؟ هدایت به دست خداوند است و هرگونه که بخواهد در قلب‌هایشان تصرف می‌کند ولی آنها نمی‌دانند، چون نسبت به پروردگارشان معرفت نداشته و نمی‌دانند خداوند بین انسان و قلبش حائل می‌شود و برای همین، باز به سوی آنچه که از آن نهی شده‌اند بازخواهند گشت و دروغ می‌گویند. مقصود خداوند این نیست که آنها بعد از وقوف در آتش جهنم، دروغ می‌گویند؛ همانا که مقصود خداوند از این فرموده: {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ} یعنی این گفته‌شان دروغ است که:{يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}،از کجا می‌دانند مؤمن خواهند شد؟ خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود و هدایت به دست خداوند است ولی آنها نمی‌دانند که خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود و قلب‌ها را به آن سویی که بخواهد می‌گرداند و به علت جهلشان نسبت به این توانایی خداوند؛ لازم است که خداوند حتما این امر را برای‌ آنان روشن کند و در روز رجعت آنها را بازمی‌گرداند و آنها نیز بعد از بازگشت به دنیا؛ به‌سوی اعمالی می‌روند که از آن نهی شده‌اند و به وعده خود عمل نکرده و صدق گفتار خود را به خداوند ثابت نمی‌کنند که:
{يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين} صدق الله العظيم.
و در «یوم التلاق» و روز رستاخیز فراگیر و بعد از گذراندن دو زندگی و دو مرگ، وقتی برانگیخته شوند؛ خداوند به آنها می‌فرماید:


{كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ۖ ثمّ يُمِيتُكُمْ ثمّ يُحْيِيكُمْ ثمّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و جواب آنان را در جای دیگری پیدا می‌کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالُوا ربّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَىٰ خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [غافر].
لذا ای مردم، کافرانی که نسبت دروغ به خداوند می‌دهند دو زندگی، دو مرگ و دو رستاخیز و بعث دارند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شيئاً قَلِيلًا ﴿٧٤﴾ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثمّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

ولی خداوند جدِّ من ،محمد رسول الله را ثابت‌قدم نگاه داشت و او به ناحق به خداوند نسبت دروغ نداد. به درستی که اگر از ایشان پیروی کرده و مانند آنها به خداوند افترا می‌زد، خداوند برای او نیز مانند آنها دو رستاخیز و دو زندگی و دو مرگ مقرر می‌داشت.لذا آنها بعد از اولین مرگ در آتش عذاب می‌شوند، سپس خداوند آنها را از آتش بیرون می‌آورد تا دومین حیات خود را در دنیا سپری نمایند. آنها دوباره به‌سوی آنچه که از آن نهی شده‌اند بازمی‌گردند و خداوند بار دیگر آنان را وارد آتش می‌کند. اما اکثر شما از وقوع رستاخیز اول در این دنیا بی‌خبرید و مسیح دجال از این امر سوءاستفاده خواهد کرد. او همان شیطان رجیم است که از خداوند درخواست کرد تا روز رستاخیز به او مهلت دهد و مهلت او تا روز رستاخیز اول است و خداوند فرمود تو از مهلت داده‌شدگانی و شیطان می‌خواهد از رستاخیز اول استفاده کرده و خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی کرده و سپس ادعا کند پروردگار عالمیان است. او دروغ می‌گوید و مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام نیست. شایسته فرزند مریم نیست که چنین بگوید اما این مسیح کذاب است نه مسیح عیسی بن مریم و برای همین هم نام مسیح کذاب به او داده شده است؛ حال در کجای این امر تناقض وجود دارد که تو به مهدی منتظر نسبت داده‌ای که بیاناتش متناقض است؟ بلکه این تو هستی که خبر را خوب نفهمیده‌ای. خداوند تو را هدایت کند و سینه‌ات را گشاده نماید و قلبت را منور کند که پروردگارم غفور و رحیم است.
من عقیده شیعیان اثنی‌عشری در مورد رجعت را تصدیق می‌کنم اما با اعتقاد به ناحقشان درمورد بازگشت ابوبکر و عمر مخالفم. ممکن است نادانان تصور کنند چون عقیده شیعیان در مورد رجعت و رستاخیز اول را تصدیق کرده‌ام پس از شیعیان دوازده امامی هستم. من به هیچ‌وجه با شیعیان نیستم، فقط عقاید حق آنها را تأیید می‌کنم و با باورهایی که باطل بوده و به دروغ به محمد رسول الله و یازده امام قبل از من نسبت می‌دهند، مخالفم. من به حق و تنها با قرآن شیعیان را به چالش و مبارزه می‌طلبم.

خداوند مرا از اهل سنت هم قرار نداده است؛، همان کسانی که به احادیثی عقیده دارند که مخالف آیات محکم قرآن عظیم بوده و دست‌کاری شده و جعلی است و آنان از دروغ بودن این احادیث بی‌خبرند. من عقاید حق اهل سنت را تصدیق می‌کنم ولی با آنچه که باطل است و در سنت نبوی به دروغ وارد شده مخالفم و اهل سنت را تنها با قرآن به چالش می‌کشم. با اینکه احادیث دروغ در نزد اهل سنت بیشتر از شیعیان دوازده امامی است ولی من اهل سنت را به حق نزدیک‌تر می‌دانم، می‌دانید چرا؟ چون عده‌ی کثیری از شیعیان، به‌جای خداوند آل بیت محمد رسول الله را در دعا می‌خوانند و این شرک به خداست. با اینکه شیعیان بیش از سایر مذاهب اسلامی درباره مهدی منتظر اطلاعات دارند ولی بسیاری از آنان با داستان سرداب سامرأ گمراه شده‌اند. چقدر گفتیم و تکرار کردیم که ای شیعیان اثنی‌عشری، ماه بدر ظاهر شد‌ه است و به خداوند بزرگ قسم تا از سرداب تاریک و تیره سامرأ خارج نشوید، نمی‌توانید ماه بدر را ولو در وسط آسمان هم که باشد ببینید!
من به هیچ‌یک از مذاهب اسلامی وابسته نیستم و نسبت به تفرقه‌ای که درمیان مسلمانان وجود دارد کافرم، آنان به فرقه و گروه‌های مختلف تقسیم شده‌اند و هر یک به داشته خود خرسندند و من هیچ کاری با هیچ‌یک از آنان ندارم. محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم هم با آنان کاری ندارد. چطور ممکن است به این حدیث دروغ باور داشته باشید که [ اختلاف امت من رحمت است]. این حدیث، مخالف تمام آیات محکم قرآن است که در باره این موضوع آمده‌‌اند. خداوند تعالی می‌فرماید:


{ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لسْتَ مِنْهُم في شَيْءٍ }صدق الله العظيم [الأنعام:۱۵۹]،

ای علمای مسلمین؛ مگر خداوند شما را از تفرقه منع نفرموده‌است؟

همچنین خداوند شما تمام علمای مسلمین و پیروانتان را از اینکه مانند اهل کتاب عمل کرده و گرفتار تفرقه دینی شوید، نهی نموده است. شما این فرمان خداوند را در آیات محکم کتابش می‌یابید:
{ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‎﴿٣١﴾‏ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ‎﴿٣٢﴾‏}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الروم]
خداوند در این آیه نیز، امر نموده و فرموده است:
{شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [الشورى].
و همین‌طور این فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ‎﴿١٥٩﴾‏}صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الأنعام]


و همین‌طور فرمان خداوند در آیات محکم کتابش چنین صادر شده که:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ‎﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
و همین‌طور فرمان خداوند در آیات محکم کتابش چنین صادر شده که:
{ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ }صَدَقَ اللهُ العظيمُ [الأنفال:۴۶]
ولی شما علمای امت و پیروانشان با تمام اوامر پروردگارتان که به صورت مکرر در این آیات محکم برای شما آورده شده‌اند مخالفت کرده و به جدال با یکدیگر پرداخته و لذا شکست خورده‌اید و قدرت و شوکتتان از بین رفته‌ است و به چنین روزی افتاده‌اید. مستضعف شده و قدرتتان در برابر دشمنانتان از بین رفته‌ است چون با امر پروردگارتان مخالفت کردید. خداوند به شما وعده داده‌ است که اگر با فرمان‌های خداوند که در کتاب آمده‌اند مخالفت نمایید، شکست خورده و توان و قدرتتان از بین خواهد رفت، هم‌چنان که چنین شده و نمی‌توانید انکار کنید که به جدال با هم پرداخته و دچار تفرقه شده‌اید و لذا قدرتتان از بین رفته و حال و روزتان چنین است...


خداوند در زمان مقدر شده در کتاب مسطور و از روی رحمت و فضل خود مرا برانگیخته تا پراکندگی شما را به اتحاد بدل ساخته و شکست شما را جبران و صفوفتان را یکی کنم. خداوند از روی فضلش مرا به عنوان رحمتش برانگیخته است تا شما را از فتنه مسیح دجال حفظ نمایم و در تمام موارد اختلاف میان شما حکم بدهم تا متحدتان کرده و صفوفتان را یکی کنم تا خداوند با بنده‌اش نور خود را کامل گرداند ولو اینکه مجرمان از ظهور آن خرسند نباشند؛ تا کلمة الله بالا قرار گیرد و خداوند به واسطه عبدش شما را عزیز و قدرتمند نماید و عزت همگی از آن خداوند است و با برگزیدن آشکار مرا یاری می‌نماید تا خلیفه و رهبر شما باشم و در علم بیان حق قرآن عظیم دانش مرا بر شما فزونی داده و به این ترتیب آشکارا مرا یاری کرده تا بر اساس کتاب مرجعی که از تحریف محفوظ است در تمامی موارد اختلاف میان شما حکم نمایم و با قرآن شما را به راه راست هدایت نمایم. من به کتاب خداوند و سنت رسولش پایبند و نسبت به هر آنچه از سنت که مخالف آیات ام الکتاب و آیات محکم آن است کافرم، آیاتی که خداوند آنها را اساس عقیده حنیف ملت ابراهیم و رسولان و انبیایی که پیش از او و بعد از قرار داده‌ است.
و اما دلیل کافر بودن من نسبت به سنتی که بر خلاف آیات محکم قرآن است آگاهی من از این امر است که این بخش از سنت توسط شیطان رجیم دست‌کاری شده است. او و اولیایش که از شیاطین بشر هستند می‌خواهند شما را دچار فتنه کرده و بعد از آنکه ایمان آوردید باعث بازگشت-به گذشته- و کفر شما نسبت به آیات محکم خداوند در قرآن عظیم شوند؛ آیات محکمی که خداوند آنها را اساس کتاب- ام الکتاب- قرار داده است. کسانی که به ظاهر صحابه رسول الله هستند شما را از قرآن عظیم دور کرده‌اند؛ خداوند به شما خبر داده است که گروهی از یهودیان آمده و اعلان می‌کنند که اسلام آوده‌اند تا بتوانند در ظاهر امر از صحابه رسول الله و راویان حدیث گردند و به این ترتیب از طریقِ سنت محمدی و با احادیثی که رسول الله -عليه الصلاة والسلام- نگفته بودند، شما را از راه خدا بازدارند؛ احادیثی که به کل مخالف کتاب خداوند و سنت رسول او-صلى الله عليه وآله وسلّم ـ بوده و اختلاف بسیار زیادی با آن دارند.


خداوند در قرآن عظیم این مکر یهود را برای شما روشن کرده و می‌فرماید:
{ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [المنافقون]
آن‌گاه خداوند برایتان روشن می‌کند که آنها چگونه مردم را از راه خداوند بازمی‌دارند. این کار با استفاده از شمشیر نیست، بلکه با احادیثی است که رسول الله الصلاة و السلام آنها را نفرموده‌‌اند. خداوند در آیات محکم قرآن عظیم مکر آنها را برایتان روشن نموده است. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].
می‌بینید که این سخن خداوند به خصوص متوجه علمای امت است:
{أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].
این آیه آمده تا بر فرمان خداوند تأکید کند که :
{وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ‎﴿١٠﴾‏}صدق الله العظيم [الشورى]
به این معنی که هرگاه در سنت دچار اختلاف شدید، برای یافتن راه حل به حکم خداوند که در قرآن عظیم آمده است، رجوع کنید و کسانی که از میان شما اولوالأمر هستند از قرآن عظیم حکم را برایتان استنباط خواهند کرد و خواهید دید بین فرموده خداوند در قرآن عظیم و این سخنی که در سنت محمد رسول الله [به دروغ] آورده شده‌است، اختلاف زیادی وجود دارد. چون سنت هم مانند قرآن عظیم از نزد خدا فرستاده شده است ولی خداوند در مورد حفظ سنت از تحریف، هیچ وعده‌ای به شما نداده است؛ بلکه وعده حفظ قرآن به شما داده شده‌است تا در موارد اختلاف در سنت، مرجع شما باشد و به قرآن رجوع کنید و در آیات محکم قرآن که در همان مورد آمده‌اند تدبر نمایید. اگر حدیث سنت دروغ و افترا باشد، خواهید دید حتماً با آیات محکم قرآن عظیم اختلاف زیادی دارد و به این ترتیب درمی‌یابید که این حدیث سنت از خدا و رسول او نیست و دلیل هم این است که سنت نیز از نزد خدا آمده‌ است، ِهمان‌طور که قرآن نیز از نزد خداوند سبحان آمده‌ است و این آیه، برهان درستی و حق بودن این حدیثی نقل شده از محمّدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلّم:
[ ألا و إنّي أوتيت القرآن و مثله معه]
صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
[ همانا که من قرآن و چیزی مثل آن آورده‌ام ]
سنت محمد رسول الله آمده است تا قرآن را برای مسلمانان بیشتر توضیح دهد و همانا که بیان قرآن نیز از نزد خداوند سبحان و تعالی آمده است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند در آیات محکم کتابش:
{ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾ }صدق الله العظيم [القيامة]
و من، مهدی منتظر خلیفه خدا بر بشر و امام دوازدهم از آل بیت پاک و مطهرم. من نه از شیعیان دوازده امامی هستم و نه از اهل سنت و ابداً به هیچ‌یک از فرقه‌های شما وابستگی و تعلق ندارم. بلکه خداوند مقرر فرموده تا به عدل میان شما حکم کرده و سخن آخر و نهایی را بگویم. ممکن است در میان احکام من ببینید در یک مسئله حکم من موافق سخن یکی از مذاهب دیگر است و نادانان فکر کنند من از آن گروه هستم و به آنها وابستگی دارم ولی اگر در بیانات دیگر من تدبر کنید، خواهید دید در موارد دیگر با بسیاری از احکام آنها مخالفم و به این نتیجه می‌رسید که ناصر محمد یمانی از آن طائفه‌ای که گمان کرده بودید؛ نیست.
ای علمای امت، همانا که من میان شما عادلانه حکم می‌کنم و سخن نهایی و آخر را بر زبان می‌آورم و حکم حق را از القول الفصل [قرآن عظیم] استنباط می‌کنم که هزل و بیهوده نیست. من حکم را به عقلم وانمی‌گذارم، بلکه حکم حق پروردگارم را در هر مورد و مسئله، از قرآن عظیم استنباط می‌نمایم و برای پرهیزکاران و متقیان چه حکمی بهتر از حکم خداوند است؟ به کتاب خداوند و سنت رسولش صلّى الله عليه وآله وسلّم پایبند و مقید هستم و نسبت به سنت یهودی که سنت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم را آلوده کرده‌ است، کافرم و به سراغ شما نیامده‌ام تا از قرآن دفاع کنم که قرآن تا یوم الدین از تحریف محفوظ است؛ بلکه برای دفاع از سنت محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم به‌سویتان آمده‌ام. پس سنت یهودی جعلی وارده در آن را برایتان روشن کرده و با کلام خداوند که مستقیم از قرآن عظیم می‌آورم، آن را تکذیب می‌کنم؛ چرا که خداوند با بیان حق قرآن مرا یاری نموده تا با استناد مستقیم به قرآن عظیم حق بودن حدیث را روشن کنم. ولی من به صحابه‌ی رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم که راوی حدیث هستند، دشنام نمی‌دهم؛ می‌دانید چرا؟ چون مفتریان، احادیث را به دروغ به صحابه‌ی حق نسبت داده‌‌اند و آنها همانند گرگ در داستان خون یوسف، از این گناه، بری هستند. این مکر منافقان است و اگر برایتان روشن کردم حدیثی به دروغ به رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نسبت داده شده‌است و برهان تکذیب آن را [ولو اینکه حدیث از برخی از صحابه نیکوکار نقل شده باشد] از کلام خداوند برایتان آوردم، شما را از دشنام دادن به صحابه برحذر می‌دارم. کسی که چنین کند قلبش گناهکار است. آیا شما با گوش خود، حدیث را از آنها شنیده‌اید که دشنام می‌دهید، از کجا می‌دانید؟! بلکه این منافقان هستند که به خدا و رسول خدا و صحابه برگزیده‌اش نسبت دروغ داده‌اند. چرا که اگر حدیث، از قول فلان صحابه یهودی نقل شده‌بود که او هم از قول دیگر صحابه یهودی و از قول رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم آن را نقل کرده‌بود که نمی‌توانست باعث گمراهی امت از راه راست شود برای همین احادیث [جعلی] به دروغ به آنان [رسول خدا و صحابه] نسبت داده شده‌اند. فقط اینکه بعضی از صحابه به حرف آنان گوش می‌دادند و گمان می‌کردند حرف ناحق نمی‌زنند و مسلمانان نیز از آنان شنیدند تا اینکه احادیثی به دست شما علمای امت اسلامی رسید که با حدیث خداوند در قرآن عظیم به کل مغایرت داشته و برخلاف آنها هستند. من نمی‌گویم مخالف آیات متشابه قرآن هستند، در ظاهر با این آیات مشابهت دارند، مقصود من مخالفت با آیات محکم کتاب است، آیاتی که خداوند آنها را اساس و ام الکتاب قرار داده و تنها هلاک شده‌ای که قلبش از حق تنگ و روگردان است از حق واضح و روشنی که در آنهاست، دلتنگ و منحرف می‌شود و در پی تأویل آیات متشابهی از قرآن می‌رود که با حدیث دروغ هماهنگ به نظر می‌رسد، حدیثی که با مکری خبیثانه جعل شده تا شبیه ظاهر آیات متشابه باشد و کسانی که قلبشان از آیات محکم قرآن منحرف شده‌است، تصور می‌کنند که این حدیث برای بیان این آیه آمده است؛ آیه‌ای که همچنان نیازمند تأویل و تفسیر است و شما علمای امت از متشابه پیروی کرده و آیات محکم و واضح و روشنی را که اساس و ام الکتابند رها کرده‌اید؛ آیا از خدا نمی‌ترسید و تقوا نمی‌کنید؟
دیدم که «طالب العلم» می‌گوید اگر حاضر نشوم از آنچه که ملت یهود به دروغ وارد سنت محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم کرده‌اند، پیروی کنم؛ مرا به مباهله دعوت خواهد کرد. در جواب به او می‌گویم: ای «طالب العلم» و ای تمام علمای امت از تمام فرقه‌ها و مذاهب مختلف، اگر به قرآن عظیم ایمان دارید، پس چرا مباهله؟ پس بیایید تا حکم خدا در قرآن را در برابر سنت محمدی که مخالف آن است بپذیریم. ممکن است یکی از شما بخواهد بگوید: «تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند و آنچه که از گذشتگان صالح به ما رسیده برایمان کافی است». ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: تو گفتی که تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند و تمام قرآن را نامفهوم دانسته‌ای به طوری که تأویل آن را فقط خدا می‌داند. آیا برای این سخنت دلیل داری یا ندانسته به خداوند نسبت می‌دهی؟ ولی خداوند می‌فرماید آیات قرآن به دو دسته تقسیم می‌شوند، آیات محکم واضح که برای عالم و جاهل روشن بوده و تنها هلاک‌شوندگان از آنها منحرف می‌شوند، کسانی که به دنبال آیات دیگری از قرآن می‌روند که تأویل آنها را جز خداوند نمی‌داند و همچنان نیاز به تأویل دارند تا مقصود از آنها توضیح داده شوند و یهود از این آیات متشابه استفاده لغوی کرده و احادیث مشابه [از نظر لغوی] با این آیات را جعل کرده‌اند. همچنین از حدیث حق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم استفاده کرده‌اند که می‌فرماید: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] صدق محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم. سند درستی این حدیث از قرآن، این فرموده خداوند تعالی است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ }صَدَقَ اللهُ العظيمُ [النساء]
یعنی اگر این حدیث نبوی از خداوند نباشد، با حدیث خداوند در قرآن عظیم اختلاف زیادی وجود خواهد داشت و برای همین محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: [ ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] یعنی آنچه که با قرآن اختلاف داشته باشد ازایشان -عليه الصلاة والسلام- نیست. ولی متأسفانه علمای امت این حدیث واضح و روشن را نفهمیده و برخی به آن ایراد گرفته و می‌گویند از محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله وسلّم نیست درحالی‌که ایشان -عليه الصلاة والسلام- از روی هوی و میل سخن نمی‌گفتند و قرآن و سنت هدایتگر بر ایشان نازل می‌گردید.
پس مقصود از این حدیث محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم و کلام ایشان -عليه الصلاة والسلام- وآله [ما تشابه مع القرآن فهو منّي ] را برایتان روشن خواهم ساخت. مقصود ایشان این نیست که آن را با ظاهر آیات متشابه تطبیق دهید، بلکه مقصود ایشان این است که این حدیث نبوی را با آیات محکم و واضح و بینه قرآن مقایسه کنید. اگر مخالف عقاید آمده در آنها نبود، پس از محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است. برای مثال حدیثی را که به دروغ به ایشان -عليه الصلاة والسلام- نسبت داده شده‌ است، می‌آوریم. از ابی هریرة- که گمان می‌کنم از این روایت بری است- نقل شده که قال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند:

[إنّكم سترون ربّكم يوم القيامة كما ترون البدر جليّاً لا تضامون في رؤيته]
ترجمه حدیث دروغ:
[ شما پروردگارتان را در روز قیامت خواهید دید همان‌طور که ماه بدر و درخشان را می‌بینید و در این رؤیت هیچ شکی نیست همگی قادر به دیدن آن خواهید بود].
ای علمای امت اگر این حدیث را با آیات متشابه قرآن تطبیق دهید، این‌طور به نظر می‌رسد که این حدیث بی شک‌وتردید برای تأیید این فرموده خداوند تعالی آمده است که:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
ولی مقصود خداوند «منتظر رحمت پروردگار متعال بودن» است، همان رحمتی که خداوند بر خود فرض نموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾}صدق الله العظيم [الأنعام]
اما ای علمای امت، اگر این حدیث را با آیات محکم قرآن مطابقت دهید، خواهید دید که بین آیات محکم قرآن با این حدیث اختلاف بسیارزیادی هست و خواهید دید این حدیث را چنان نفی می‌کنند که هیچ شک‌وتردیدی در آن نباشد. آن‌گاه درمی‌یابید این حدیث جعل شده تا از نظر لغوی شبیه آیات متشابه باشد و از رسول الله صلّى الله عليه وسلّم نیست چون ایشان فرموده‌اند:
[ما تَشابه مع القرآن فهو منِّي].
«هرچه با قرآن تشابه داشت از من است».
چگونه ممکن است با آیه‌ای تشابه داشته باشد که هنوز نیاز به تأویل دارد و با آیات محکم و واضح و روشنی که در همان مورد و درباره عقیده مسلمانان برای دیدن پروردگارشان است مخالف باشد؟ و به این نتیجه می‌رسید که این حدیث [دیدن آشکار خداوند] از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست چون مخالف آیات محکمی است که در همان مورد آمده‌اند و شایسته نیست احادیث بیان برای متشابهات قرآن، بر خلاف آیات محکم و واضح و روشن قرآن که خداوند آنها را اساس و ام الکتاب قرار داده است، باشند.


ای علمای امت اسلامی، همانا که من از سنت حق محمد رسول الله صلی الله علیه و آله سلم دفاع می‌کنم. این سنت پنهان نیست و مانند قرآن در دست شماست ولی مفتریان یهود، احادیثی را که برخلاف روایات حق سنت در همان مورد است، در آن جای داده‌اند، احادیثی که با آیات محکم و اساسی قرآن عظیم و عقاید اصیل مسلمین هم مغایرت دارند.
حال که حکم قرآن را در این باره، برایتان بیان کردیم؛ بیایید تا احادیث سنت محمدی علیه الصلاة و السلام را با قرآن تطبیق دهیم ولی با این شرط که احادیث با آیات محکم و واضح و بینه مطابقت داده شوند، آیاتی که خداوند در همان مورد، آنها را آیات اساسی و ام الکتاب قرار داده است. اما اگر سرباز زده و بخواهید از آیات متشابه -که هنوز نیاز دارند تأویل شوند- برای تطبیق استفاده کنید، اگر چنین کنید، هلاک خواهید شد چرا؟ چون آیات محکمی را که در همان مورد آمده‌اند، رها کرده‌ و به دنبال متشابه رفته‌اید و اگر از آیات متشابه پیروی کرده و آیات محکم واضح و بینه را رها کنید، قلبتان از حق منحرف شده است، اگر از آیات متشابه قرآن عظیم پیروی کرده و آیات محکم و واضح و بینه را رها کنید.


پس بیایید درست به سنت محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم نگاه کنیم تا ببینیم آیا در مورد دیدن خداوند سبحان، سنت حق، با حکم امام ناصر محمد یمانی از قرآن مخالف است یا خیر. بی شک‌وتردید خواهیم دید بین احادیث وارده در این مورد اختلاف زیادی وجود دارد، چون احادیث حق تماماً مطابق آیات محکم قرآن هستند و خواهید دید این حدیث حق، مخالف آیات متشابه و احادیث دیگری است که در این مورد به دروغ وارد سنت شده‌اند. یعنی می‌بینیم که حدیث حق منطبق با آیات محکم و مخالف آیات متشابه از نظر ظاهر آنهاست. اما احادیث باطل با آیات محکم و اساسی کتاب در همان مورد مغایرت خواهند داشت ولی ظاهر آنها با ‌آیات متشابه منطبق خواهد بود.
به سراغ سنت و احادیثی می‌رویم که در این مورد آمده‌اند تا برایمان روشن شود کدام حدیث نبوی، حق است و از خدا و رسول اوست و کدام حدیث از خدا و رسولش نیست. اول سنت محمدی حق را تطبیق می‌دهیم تا صحت آن روشن شود. محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم در تصدیق آیات محکم در مورد رؤیت خداوند فرموده‌است:
[ لن يرى الله أحدٌ في الدنيا ولا في الآخرة ]
[هیچ‌کس قطعاً خداوند را نمی‌بیند، نه در دنیا و نه در آخرت]
صدق محمدٌ رسول الله عليه الصلاة والسلام،
این حدیث حق، با فرموده‌ی خداوند تعالی در آیات محکم و واضح و روشن خداوند، منطبق است که:
{ وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿١٤٣﴾‏ }صدق الله العليّ العظيم [الأعراف]
{ لَن تَرَانِي }، و راست گفت رسول کریم او که: [ لن يرى الله أحدٌ في الدّنيا ولا في الآخرة ]، اما نور خداوند سبحان را که از ورای «حجاب الغمام» می‌تابد، خواهیم دید و زمین با نور او روشن خواهد شد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا ...} صدق الله العظيم [الزمر:۶۹]،
و تصدیقِ فرموده‌ی خداوند عزّ وجلّ:
{ هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴿٢١٠﴾‏}صدق الله العظيم [البقرة]

و حدیث حق محمّدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم درمورد دیدن خداوند، این است، ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند: [ يهبط و بينه و بين خلقه حجابٌ ]
صدق محمّدٌ رسول الله عليه الصلاة والسلام، تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا ‎﴿٢٥﴾}صدق الله العظيم [الفرقان]،

و تصدیق حدیث محمّد رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلّم در شب معراج و اسراء در نفی دیدن پروردگارش، ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند: [ نورٌ أراه ] صدق محمّدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، و این حدیث با آیات محکم خداوند تعالی تطابق دارد که می‌فرماید:
{ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏}صدق الله العظيم [الشورى]
ولی ای خردمندان، شما را به خدا قسم بیایید تا در حدیث دروغی که در آن، به خدا و رسولش بهتان زده شده‌است، تدبر کنیم البته من به راوی آن خرده نمی‌گیرم. در این حدیث که قرآن و سنت و عقل و نقل همه با آن مخالفند تدبر کنید. راوی گفته است رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
[قال أناسٌ: يا رسول الله! هل نرى ربّنا يوم القيامة؟ فقال: هل تضارّون في الشمس ليس دونها سحابٌ؟ قالوا: لا يا رسول الله! قال: هل تضارّون في القمر ليلة البدر ليس دونه سحابٌ؟ قالوا: لا يا رسول الله! قال: فإنكم ترونه يوم القيامة كذلك؛ يجمع الله الناس فيقول: من كان يعبد شيئاً فليتّبعه، فيتبع من كان يعبد الشمس الشمس، ويتبع من كان يعبد القمر القمر، ويتبع من كان يعبد الطّواغيت الطّواغيت، وتبقى هذه الأمّة فيها منافقوها إلى أن قال: فيأتيهم الله في الصورة التي يعرفون، فيقول: أنار بّكم، فيقولون: أنت ربّنا، فيتبعونه، ويضرب جسر جهنّم، قال رسول الله صلّى الله عليه وسلّم: فأكون أوّل من يجيز، ودعاء الرّسل يومئذٍ: اللهمّ سلّم سلّم، وبه كلاليب مثل شوك السّعدان، أما رأيتم شوك السّعدان؟ قالوا: بلى يا رسول الله! قال: فإنّها مثل شوك السّعدان، غير أنّه لا يعلم قدر عظمها إلا الله، فتخطف الناس لأعمالهم، فمنهم الموبق بعمله، ومنهم المخردل ثمّ ينجو، حتى إذا فرغ الله من القضاء بين عباده وأراد أن يخرج من النار من أراد -أن يخرج من كان يشهد أن لا إله إلا الله- أمر الملائكة أن يخرجوهم فيعرفونهم بعلامة آثار السّجود، وحرّم على النار أن تأكل من ابن آدم أثر السّجود، فيخرجونهم قد امتحشوا، فيصبّ عليهم ماءٌ يقال له: ماء الحياة، فينبتون نبات الحبّة في حميل السّيل..]

ترجمه حدیث دروغ


[مردم گفتند: رسول الله! آیا پروردگارمان را در روز قیامت خواهیم دید؟ ایشان فرمودند: آیا در دیدن خورشید در آسمانی بدون ابر تردید دارید؟ گفتند: خیر یا رسول الله. فرمود: آیا در دیدن ماه در شب بدر در آسمانی بدون ابر تردید دارید؟ گفتند: خیر یا رسول الله! فرمود: در روز قیامت او را مانند این دو خواهید دید. خداوند مردمان را جمع کرده و می‌فرماید: هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ماه پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیزهستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شود و می‌گوید من پروردگارتان هستم. آنها می‌گویند: تو پروردگارما هستی و به دنبالش می‌روند و روی پل جهنم می‌رسند. رسول الله صلّى الله عليه وسلّم فرمود: اولین کسی که از پل جهنم رد می‌شود من هستم و دعای پیامبران این است : اللهم سلم سلم. در پل جهنم خارهائی مانند خار السعدان (نوعی بوته خاردار) وجود دارند؛ آیا خار السعدان را دیده‌اید؟ گفتند: بلی یا رسول الله! فرمود: آن مانند خار السعدان است تنها فرقش این است که اندازه و عظمت آن را جز خدا کسی نمی‌داند. مردم را به خاطر اعمالشان می‌رباید و بعضی از آنها به خاطر اعمالشان هلاک می‌شوند. برخی -توسط خارهای پل صراط جهنم- مورد حمله قرار می‌گیرند ولی بعد نجات می‌یابند. تا اینکه قضاوت خداوند میان مردم خاتمه می‌یابد و هرکس را که بخواهد از آتش خارج می‌کند و هرکس شهادت بدهد لا اله الا الله از آن خارج خواهد شد. به ملائکه فرمان می‌دهد آنها را از آتش خارج کنند و نشانه آنها وجود علامت سجود در پیشانیشان است و بر آتش حرام شده که کسی که نشانه سجود بر پیشانی دارد را فرو برد. آنها را درحالی‌که پوستشان سوخته از آتش خارج کرده و آبی به روی آنان می‌ریزند که به آن آب حیات گفته می‌شود ومانند دانه‌های گیاه در خاشاک سیل رویش می‌کنند....]


به بدترین قسمت نگاه کنید که بدترین بلاها انسان را به خنده می‌اندازد:

[فرمود: در روز قیامت او را مانند این دو خواهید دید. خداوند مردمان را جمع کرده و می‌فرماید: هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ما‌ پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیزهستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شود و می‌گوید من پروردگارتان هستم. آنها می‌گویند: تو پروردگار ما هستی و به دنبالش می‌روند]شما را به خدا، چگونه ممکن است بندگان دنبال خدا راه بیفتند؟ برای عبادت چه و تا کجا این دنباله‌روی ادامه خواهد یافت؟ آیا شما خداوندی که فاطر السماوات و الأرض است را مانند انسانی قرار داده‌اید که راه می‌رود و پیروانش به دنبال او راه می‌روند؟ آیا فکر نمی‌کنید؟ والله این مسیح دجال است که در این دنیا به شما می‌گوید: «به دنبال من بیایید تا شما را به بهشت ببرم!» چگونه می‌گویند روز قیامت خداوند را خواهند دید؟ بعد، این افترا زننده می‌گوید خداوند مردم را جمع کرده و می‌گوید:
هرکس آنچه را که عبادت می‌کرده به دنبالش می‌رود. پس خورشیدپرستان به دنبال خورشید می‌روند. ماه‌پرستان به دنبال ماه و طاغوت‌پرستان به دنبال طاغوت‌ها به راه می‌افتند. این امت می‌ماند که در میانش منافقان نیزهستند. خداوند با صورتی که می‌شناسند در برابرشان ظاهر می‌شود مگرخداوند را از قبل می‌شناسید که وقتی صورتش را دیدید بدانید او خداست؟ ای کسانی که این حدیث دروغ را که به کل برخلاف کتاب خداوند و سنت رسولِ خداست، باور کرده‌اید؛ یعنی این‌قدرهم از عقل خود استفاده نمی‌کنید؟

«طالب العلم»، آیا می‌خواهی بر سر این حدیث دروغ و باطل با من مباهله کنی و واقعاً و به حق گرفتار لعنت خداوند شوی؟ ولی به خداوند العلی العظیم قسم، من نمی‌خواهم خداوند و پروردگارم، تو را لعنت کند. پس این کار را نکن و مهدی منتظر را وادار مکن به دعوت تو برای مباهله پاسخ مثبت دهد. ای مرد! به خداوند اعلی العظیم قسم، تو، مهدی منتظر حق را به مباهله می‌طلبی. کار تو عجیب است، می‌گویی پیرو کتاب خدا وسنتِ رسولش هستی. اگر تابع کتاب خداوند و سنت رسول هستی، بفرمایید من با آیات محکم کتاب خدا به سراغ تو آمده‌ام اما تو از آنها پیروی نکرده و مرا گمراه و خودت را برحق می‌خوانی، آیا مرد عاقل و رشیدی هستی؟ من با قرآن تو را می‌ترسانم، آیا از وعده‌ی خداوند هراسی داری؟ «طالب العلم» از من رو مگردان.

ای تمام علمای امت! ما در موارد اختلاف شما، نکته به نکته حکم خواهیم کرد و به شما وعده می‌دهم که حکم خود را فقط از آیات محکم واضح و بینه استنباط خواهم کرد، آیاتی که تنها کسانی از آن منحرف می‌شوند که قلبشان منحرف است. و خواهید دید که آیات محکم را پشت‌ سرشان می‌اندازند طوری که انگار ناصر محمد یمانی دلیل و حجتی برایشان نیاورده است و حتی کوچک‌ترین اندیشه‌ای هم در آن نمی‌کنند و با ناصر محمد یمانی بحث و جدل می‌کنند چرا این آیات را آورده و این آیات چه ربطی به موضوع دارند، یا تأویلی برایشان بیاورند، ولی نمی‌توانند چون این آیات کاملا واضح هستند و نیازی به تأویل ندارند چرا که پروردگاری که آنها را در محکمات کتابش نازل فرموده است ، آنها را با وضوح کامل نازل فرموده است. من از همین آیات محکم، حکم حق را برایتان استنباط می‌کنم و این وعده راستین من به شماست. آیا در مورد عدم رؤیت آشکار خداوند از آیات متشابه دلیل آوردم؟ حاشا لله رب العالمین. من تنها آیات محکم را برای نفی رؤیت خداوند آورده‌ایم:
{{ لن تراني }}
و ثابت کردیم خداوند سبحان را نمی‌توان آشکار دید ولی پروردگار از ورای حجاب با مردم سخن خواهد گفت. سپس برایتان روشن کردیم که بین بندگان و معبودشان «حجاب الغمام» قرار دارد و از آیات محکم کتاب حکم رؤیت خدا را برای شما روشن نمودیم و به یک آیه متشابه هم نزدیک نشدیم ولی بسیاری از علمای امت قادرنیستند بین محکم و متشابه تمیز قائل شوند.
از تو و تمام علمای امت سؤالی مطرح می‌کنم:


خداوند تعالی می‌فرماید:
{ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴿٧٧﴾‏ }صدق اللهُ العظيم [ال عمران]
خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا }صدق اللهُ العظيم [الأنعام:۱۲۸]


و اما در آیه اول می‌بینیم که سخن گفتن خداوند با کافران نفی شده‌است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴿٧٧﴾‏ }صدق اللهُ العظيم [ال عمران]
ولی در آیه دیگر که از آیات محکم است می‌بینیم خداوند با آنها سخن خواهد گفت و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا }صدق اللهُ العظيم [الأنعام:۱۲۸]
و سؤالی که مطرح می‌شود، یک نکته واحد است که در دو آیه آمده است که همانا امر سخن گفتن خداوند با کافران است. در آیه اول سخن گفتن خداوند با کافران در روز قیامت نفی شده‌ است و آیه دوم اشاره به سخن گفتن خداوند با کافران دارد که به آنان می‌فرماید:
{ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا }صدق اللهُ العظيم [الأنعام:۱۲۸]
«الطالب العلم» این جواب تو از کتاب خداست، من نمی‌خواهم تو را در سختی قرار داده و یا خبر را برایت بیان نکنم بلکه می‌خواهم، اگر واقعاً طالب علم هستی به تو یاد دهم که چطور شیاطین با مکری خطرناک احادیث دروغین را درست می‌کنند. و اما در آیه اول که خداوند تعالی می‌فرماید:
{ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴿٧٧﴾‏ }صدق اللهُ العظيم [ال عمران]
در اینجا آیه‌ای متشابه پیدا می‌کنید که این فرموده خداوند تعالی است:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}
کسی که نسبت به قرآن جهل دارد تصور می‌کند خداوند با آنها سخن نگفته و رو به آنان نمی‌کند تا نگاهی به ایشان بیندازد گویا که خداوند از آنان رومی‌گرداند، پاک و منزه است او و برای مثال اگر یکی از صحابه یهودی بخواهد حدیث دروغی بسازد می‌گوید:
[همانا که خداوند در روز قیامت با کافران سخن نگفته و با چشم خود به ایشان نگاه نخواهد کرد]
ببینید خداوند تعالی چه فرموده است:‌
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظیم
و سپس مفتریان از این آیه متشابه استفاده کرده و می‌گویند:
[بلکه خداوند مسیح عیسی فرزند خدا را وکیل کرده و به محاسبه مردم می‌گمارد]
و علمای حدیث که تنها از احادیث پیروی می‌کنند و تنها همین برایشان کافی است، حتما به این گمان می‌رسند که خداوند یکی از مخلوقات خود را مسئول رسیدگی به حساب کافران خواهد کرد و بر اساس این حدیث که از نظر آنها حق است، خداوند، خود با کافران سخن نگفته و به آنها نگاهی هم نمی‌کند. پناه برخدا که از افترا زنندگان باشم که چنین حدیث دروغی را ساخته‌اند که:
[همانا که خداوند در روز قیامت با کافران سخن نگفته و با چشم خود به ایشان نگاه نخواهد کرد]
در حقیقت مثالی برایتان زدم تا روشن کنم چگونه دشمنان خداوند احادیث را چنان مکارانه جعل می‌کنند تا کسانی که نسبت به قرآن جهل دارند؛ هیچ شکی به آن نکنند. چگونه شک کنند؟ درحالی‌که [بر اساس ظن و گمانشان] دلیل واضح و روشن آن در قرآن آمده‌است:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم

و تصور می‌کنند این آیه از آیات محکم و واضح است و نیاز به تأویل ندارد. در نظر آنها این آیه واضح است؛ خداوند در روز قیامت با کافران سخن نگفته و به آنان نمی‌نگرد یعنی با چشم خود به آنها نگاه نمی‌کند چون خشمگین است.
این مورد برای مثال آورده شد و اگر مفتریان متوجه آن شوند می‌گویند: «همانا مسیح عیسی بن مریم پسر خداست پس او مردم را مورد حساب قرار می‌دهد چون پسر خداوند است و این بدان جهت است که خداوند متکبر است...سبحان الله...و در روز قیامت با کافران سخن نگفته و با چشم خود به آنان نمی‌نگرد و روز حساب، برای رسیدگی به اعمال آنان حاضر نخواهد شد، بلکه پسر خود مسیح عیسی بن مریم را وکیل خواهد کرد تا به حساب کافران رسیدگی نماید؛ مگر این فرموده خداوند تعالی را نخوانده‌اید که:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }!
لذا خداوند در روز قیامت، برای محاسبه کافران حاضر نخواهد شد، چطور آنان را مورد محاسبه قرار دهد درحالی‌که طبق خبری که در قرآن به ما داده شده است، با آنها سخن نگفته و به آنان نمی‌نگرد:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }
پس پسر خود مسیح عیسی بن مریم را وکیل رسیدگی به حساب آنان خواهد کرد».
و آیه موافق عقیده‌ی نصاری [مسیحیان] می‌شود. سبحان الله و تعالى علوّاً كبيراً.... به خداوند قسم که اگر به خداوند نسبت دروغ داده و این حدیث و سپس آیه متشابهی که با آن توافق دارد را بیاورم؛ نصاری [مسیحیان] و یهودیان مرا به دوستی خواهند گرفت و اما نصاری [مسیحیان] از آن خوششان می‌آ‌‌ید چون با عقاید آنها موافق است و اما یهود؛ آنها به یقین خواهند دانست که این نسبت دروغ به خدا و رسول اوست ولی اگر من از افترا زنندگان به خدا و رسولش باشم؛ مرا به دوستی خواهند گرفت.

ای «الطالب العلم» و ای علمای امت اسلامی، من راه جعل کردن احادیث دروغ را برایتان روشن کردم. آنها احادیث دروغ را مشابه آیاتی از قرآن درست می‌کنند تا از نظر لغوی با آن تشابه داشته باشند و شما گمان کنید آن حدیث برای بیان این آیه آمده است. به خداوند العلی العظیم قسم که آنها شما را از آیات محکم قرآن عظیم، دور کرده‌اند، آیاتی که تنها هلاک‌شوندگان از آنها منحرف می‌شوند. بیایید تا تأویل این آیه متشابه را که برای نشان دادن روش و مکر دشمنانتان آوردم به شما بگویم و پناه بر خدا که از افترا زنندگان به خدا و رسول او باشم. و اما تأویل حقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم

مقصود این نیست که خداوند سبحان، آشکار و رو در رو با آنان سخن نمی‌گوید؛ بلکه مقصود این است که خداوند با وحی تفهیمی با قلب آنان سخن نمی‌گوید تا دریابند باید از او به حق رحمتی که بر خود فرض نموده درخواست- مغفرت- نمایند، خداوند آن‌گونه که با آدم با وحی تفهیم سخن گفت با آنان سخن نخواهد گفت؛ سخنی که باعث شد آدم بگوید:
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‎﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [الأعراف]
و به همین ترتیب با دیده رحمت به ایشان نمی‌نگرد تا وارد بهشتشان کرده و از آتش حفظ‌شان کند و مقصود دیدن با چشم نیست!


ای مردم از متشابه قرآن بترسید و تقوا کنید. تأویل آن را به اهلش واگذارید که من از سوی خداوند با آیات محکم قرآن عظیم به شما هشدار و انذار می‌دهم. به این حدیث دروغ توجه کنید:

[وأخرج ابن النّجار عن ابن عباسٍ قال: "سألت رسول الله صلّى الله عليه وسلّم عن الكلمات التي تلقّاها آدم من ربّه فتاب عليه قال: سأل بحقّ محمّدٍ، و عليٍّ، وفاطمة، والحسن، والحسين، إلّا تبت عليّ فتاب عليه" (كنز العمال-سورة البقرة)..
ترجمه حدیث دروغ:
[وأ ابن النّجار از ابن عباسٍ نقل کرد" از رسول الله صلی الله علبه و سلم سؤآل کردم که کلماتی که خداوند به آدم تفهیم نمود و او نیز توبه آدم را پذیرفت چه بود. فرمود: به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از او درخواست توبه کرد و خداوند نیز پذیرفت" (كنز العمال-سورة البقرة)..
و همچنین:

وكذلك أخرج الديلميّ في مسند الفردوس بسندٍ واهٍ عن عليٍّ قال: "سألت النبيّ صلّى الله عليه وسلّم عن قول الله {فتلقّى آدم من ربّه كلماتٍ فتاب عليه} فقال: إنّ الله أهبط آدم بالهند، وحوّاء بجدّة، وإبليس ببيسان، والحيّة بأصبهان. وكان للحيّة قوائم كقوائم البعير، ومكث آدم بالهند مائة سنةٍ باكياً على خطيئته حتى بعث الله إليه جبريل وقال: يا آدم ألم أخلقك بيدي؟ ألم أنفخ فيك من روحي؟ ألم أسجد لك ملائكتي؟ ألم أزوّجك حوّاء أمتي؟ قال: بلى. قال: فما هذا البكاء؟ قال: وما يمنعني من البكاء وقد أخرجت من جوار الرحمن! قال: فعليك بهؤلاء الكلمات. فإنّ الله قابلٌ توبتك، وغافرٌ ذنبك. قل: اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ، سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم. اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فتب عليّ إنّك أنت التوّاب الرحيم. فهؤلاء الكلمات التي تلقّى آدم" (كنز العمال - سورة البقرة)]



ترجمه حدیث دروغ:

[وأ ابن النّجار از ابن عباسٍ نقل کرد" از رسول الله صلی الله علیه و سلم سؤال کردم که کلماتی که خداوند به آدم تفهیم نمود و او نیز توبه آدم را پذیرفت چه بود. فرمود: به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از او درخواست توبه کرد و خداوند نیز پذیرفت" (كنز العمال-سورة البقرة).. دیلمی در مسند الفردوس با سندی قطعی از علی نقل کرده: از نبی النبيّ صلّى الله عليه وسلّم از فرموده خداوند تعالی سؤل کردم: {فتلقّى آدم من ربّه كلماتٍ فتاب عليه} فرمود: همانا که خداوند آدم را در هند؛ حوا را در جده؛ ابلیس را دربیسان [فلسطین] و مار را در اصفهان فرود آورد و مار دست و پایی مانند شتر داشت. آدم صد سال در هند ماند و به خاطر گناهش می‌گریست تا اینکه خداوند جبریل را به سوی او فرستاد و گفت: ای آدم آیا را تو را با دست خود خلق نکردم؟ آیا روح خود را در تو ندمیدم؟ آیا فرشتگانم را در برابر تو به سجده درنیاوردم؟ آیا بنده‌ی خود حوا را به ازدواج تو درنیاوردم؟ گفت: بله. فرمود: پس گریه‌ات برای چیست؟ گفت: دور شدن از جوار خداوند رحمن باعث شده که گریه من قطع نشود! فرمود: این کلمات را بگو که خداوند توبه تو را قبول می‌کند و گناهت را می‌بخشد. بگو: : اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ، سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم. اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمدٍ وآل محمدٍ سبحانك لا إله إلا أنت عملت سوءاً وظلمت نفسي فتب عليّ إنّك أنت التوّاب الرحيم. و این کلماتی بود که به آدم تفهیم شد" (كنز العمال - سورة البقرة)]


پس بیایید تا به تأویل حق این فرموده خداوند تعالی از قرآن بنگریم:
{ فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‎﴿٣٧﴾‏}صدق الله العظیم [البقرة]
ای خردمندان! این سخن گفتن با تفهیم به قلب است. وقتی خداوند اراده نمود تا آدم و همسرش را مورد رحمت خود قرار دهد به قلب آنها وحی تفهیمی فرستاد و این کلماتی است که به قلب آنها الهام شد:
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‎﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [الأعراف]
و مقصود از «تکلم» در این آیه، این‌گونه سخن گفتن با قلب است که در این فرموده خداوند آمده‌است:
{ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم [آل عمران:۷۷]
یعنی آن‌چه که به قلب آدم و حوا وحی نمود، به قلب اینان وحی نمی‌شونمی‌کند که بگویند:
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‎﴿٢٣﴾}صدق الله العظيم [الأعراف]
و همچنین، خداوند سبحان با رحمت نفس خود به آنان نمی‌نگرد تا ایشان را مورد آمرزش قرار دهد و این تأویل فرموده خداوند تعالی است:
{وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }صدق الله العظيم
یعنی با رحمت خود به آنان نمی‌نگرد و مقصود نگریستن با چشم خداوند نیست، خداوند پاک و منزه از چنین گمان‌هایی است.
ای علمای امت اسلام! به خداوند قسم که شیاطین یهود شما را از راه راست گمراه کرده‌اند،‌ پس برای گفت‌وگو قبل ظهور، به پایگاه امام ناصر محمد یمانی بیایید و اگر ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه است، پس مسلمانان را از علوم او که از نظر تردید کنندگان و مبطلین، باطل است حفظ کنید تا آنان را به فتنه نیندازد و اگر ناصر محمد را حقاً یاری کننده به محمد رسول الله و قرآن عظیم دانستید -چون از حقیقت نام مهدی منتظر و «تواطؤ» که نشانه امر اوست باخبر شده‌اید - پس به سرعت و بدون تأخیر و قبل از اینکه فرصت از دست برود به گفت‌وگو با او بپردازید. چون عالمی نیست که با قرآن با من مجادله کند و من بر او چیره نشوم . اما درمورد جاهلان، به خدا قسم که اگر تریلیون، تریلیون، دلیل از قرآن عظیم بیاورم که از آیات محکم و بینه آن استنباط شده باشند، قانع نخواهند شد و قادر به دیدن حق نخواهند بود و دلایلی و حجت‌هایی برایم می‌آورند که به کل با کتاب و سنت مخالفند و با این حال ادعا می‌کنند به کتاب و سنت ایمان داشته و به کتاب خدا و سنت رسولش مقید و پایبند هستند، درحالی‌که نه تابع کتاب خداوند هستند و نه سنت رسول او؛ بلکه به آنچه که مخالف کتاب خدا و سنت رسولش است، پایبند بوده و تصور می‌کنند دعوتشان حق است و مردم را به راه راست می‌خوانند. درحالی‌که دعوت کننده به راه شیطان رجیم هستند. قصد این کار را ندارند اما در زمره کسانی هستند که فکر می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند، اما تلاششان در دنیا به هدر رفته‌است.


ای مردم! عدم رؤیت آشکار خداوند، حجت شما در برابر مسیح دجال است که با ادعای ربوبیت به سراغتان خواهد آمد و آشکار با شما سخن خواهد گفت، درحالی‌که با چشم خود، او را در هیئت انسانی مانند خودتان خواهید دید. خداوند انسان نیست و هیچ‌چیز مانند خداوند نیست سبحانه و تعالى علوّاً كبيراً...
ای علمای امت، ای حق‌جویان! ما پیش از این به شما هشدار داده‌ایم که وارد دوران نشانه‌های بزرگ ساعت [قیامت] شده‌اید و خورشید به ماه می‌رسد [ادراک]. ما بارها درستی این نشانه را در ماه‌های زیادی به شما ثابت کردیم و همچنین اعلان کردیم که باز بی شک‌وتردید خورشید به ماه خواهد رسید و در سال ۱۴۲۹ در کشورعربستان سعودی بعد از غروب خورشید در روز دوشنبه پایان رمضان و رؤیت هلال شوال اعلان خواهد شد که باعث غافلگیر شدن تمام دانشمندان نجوم آن کشور و جهان و حتی دانشمندان سازمان امریکایی ناسا خواهد شد و این نشانه‌ای که روی آن تأکید دارم و قبل از وقوع از آن به شما خبر داده‌ام، رخ خواهد داد و نشانه و تصدیق یکی از نشانه‌های بزرگ قیامت و تصدیق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی خواهد بود تا بدانید او به حق از جانب پروردگارتان آمده است شاید هدایت شوید. ولی متأسفانه بعد از تصدیق حق و روشن شدن آن در برابر کسانی که به دنبال حق هستند؛ علمای دین و دانشمندان نجوم درگیر اختلاف شدیدی خواهند شد. با وجود اینکه مهدی منتظر قبل از بروز این اختلاف، موضوع را روشن نموده و میانشان حکم کرده است و به آنها خبر داده که کشورعربستان سعودی چنین خبری را اعلان خواهد کرد و همچنین برایشان توضیح داده‌است چرا با وجود غیر ممکن بودن رؤیت هلال شوال سال ۱۴۲۹ در آن شب، آغاز شوال اعلان خواهد شد، ولی متأسفانه انگار مهدی منتظر ناصر محمد یمانی میان آنها نیست و توجهی به حکم او نمی‌شود. اگر روگرداندن شما ازمهدی منتظر از روی تکبر باشد؛‌ خداوند بین من و شما به حق حکم خواهد کرد و او اسرع الحاسبین است.
ای علمای امت! چقدر ندا داده و از شما برای گفت‌وگو دعوت کرده‌ایم. شما در خانه‌های خود هستید و تنها باید کامپیوتر را روشن کنید و وارد اینترنت جهانی شوید و هرکس هرچه در چنته دارد به پایگاه امام ناصر محمد یمانی بیاورد تا برای مسلمانان و علمایشان روشن شود او حق را برای‌ شما آورده یا شوخی می‌کند و بازی درمی‌آورد و پناه بر خدا که از جاهلان باشم.

وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمّدٍ اليمانيّ.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=49788