Admin
31-05-2016, 04:06 AM
- 1 -
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
14 - جُمادى الآخرة - 1430 هـ
07 - 06 - 2009 مـ
۱۷-خرداد-۱۳۸۸ه.ش.
12:37 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــــــ
ای مردم؛ خورشید به ماه رسیده-ادراک- و در حالی که ماه به شکل هلال درآمده است،اقتران رخ داده است. این نشانه تصدیق و یکی از نشانههای بزرگ ساعت-قیامت- وهم چنین نشانه تصدیق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين النّبيّ الأمّي الأمين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
از مهدی منتظر؛ دوازدهمین امام از اهل بیت پاک و مطهر؛ به تمام بشریت؛ أشهدُ أن لا إله إلا الله، وأشهدُ أن محمداً رسول الله، و شهادت میدهم من مهدی منتظرانذار دهنده بشریتم و با بیان حق ذکر به مردم هشدار میدهم که وارد عصر نشانههای بزرگ ساعت شدهاند. به خداوند واحد قهار قسم میخورم که با بیان حق ذکر-قرآن- برای شما دلیل و برهان میآورم؛ شعر برایتان نمیخوانم و به ناحق با نثر مبالغه نمی کنم. بیتردید بشر وارد عصری شده است که نشانههای بزرگ ساعت در آن رخ میدهد؛ خورشید به ما رسیده-ادراک- تا هشداری به مردم باشد؛ قبل از آنکه به علت عبور سیاره آتشِ سیاره سقر، که از زمانهای دورو در طول اعصار در فواصل زمانی مقدر شده به سراغ بشر می آید- {لواحة للبشر} آیه ۲۹ سوره المدثر- شب از روز پیشی گیرد. و نوبت عبور این بار سیاره در دوران "گفتگو قبل از ظهور مهدی منتظر" است. پس اگر بیان حق قرآن عظیم را باور و تصدیق کردید؛ مهدی منتظر در کنار بیت عتیق برای بیعت با شما ظاهر خواهد شد و اگر بشریت بیان حق ذکر را تکذیب کنند؛ خداوند بنده و خلیفه خود در زمین را یک شبه بر تمام بشریت چیره خواهد کرد در حالی که همگی زبون و خوار شدهاند.
شایسته است تا با بیان حق ذکر جز حق به خداوند نسبت ندهم و با حقایق آیات قرآن عظیم که در جهان واقعی رخ میدهند با علم و منطق با شما سخن گفته و حجت بیاورم؛ تا برایتان روشن شود این آیات حق هستند. به تمام بشریت فتوا داده و میگویم: به خداوند قسم تنها خردمندان بیان حق کتاب را تصدیق خواهند کرد؛ کسانی که قبل از شنیدن سخنان فرد دعوت کننده؛ درباره او حکم نمیدهند. بلکه به سخنان او گوش فرا داده و درمورد دلایل علمی او اندیشه میکنند تا ببینند ایا عقل و منطق آنها را میپذیرد یا خیر. اگر دعوت او به سوی حق باشد و راه راست-صراط مستقیم- را نشان دهد؛ خداوند حتما دلیل و برهان قاطعی به او میدهد که خردمندان را قانع میکند. پس اگر امام ناصر محمد یمانی مجنون باشد؛ اندیشمندان او را ساکت خواهند کرد ولی اگرناصر محمد یمانی با برهان علمی سخن بگوید، شاهد خواهید بود که او اندیشمندان را خاموش خواهد ساخت.
خطاب من به تمام بشریت است؛ کسانی که نسبت به قرآن کافر بودند به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم میگفتند: او مجنون است. پس خداوند به آنها پاسخ داد و به نبی خود امر نمود به آنها بگوید:
{قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
خداوند به نبی خود فرمان داد تا به وسیله قرآن با آنان جهادی بزرگ نماید تا یا با حق ایشان را قانع کند و یا بعد از اقامه حجت ؛ خداوند عذاب سختی را بر آنان نازل نماید. خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
وکسی محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را تصدیق نکرد؛ مگر کسانی که از عقلهایشان استفاده میکردند. در مورد امام مهدی نیز، دعوت حق او را نمیپذیرند مگر آنانی که از عقلهایشان استفاده میکنند. متذکر حق نمیشوند مگر خردمندان؛ کسانی که قبل از شنیدن؛ حکم نمیدهند؛ بلکه تا به آخر به سخنان فرد گوش میدهند و اگر برایشان روشن شد حق است؛ از بهترین آن پیروی مینمایند؛ پس درباره برهانهای علمی ناصر محمد یمانی تفکر کرده و بعد از تدبر و تفکرقضاوت میکنند. این گونه افراد پیشگام تصدیق حق در زمان انبیاء و در عصر مهدی منتظر هستند، او که با بیان حق ذکر برای مردم حجت میآورد. خداوند هیچ یک از ذریه آدم را هدایت نکرد مگر خردمندانی که اهل تدبر و تفکرند و در هر زمان و مکانی که باشند ، بشارت بر آنان باد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
و این اصحاب تفکر و تدبر هستند که توسط خداوند هدایت میشوند؛ اما کسانی که میگویند آنچه که پدرانمان دارند برای ما کافی است و بدون تدبر و تفکر از آنها پیروی مینمایند؛ در دام احادیث فتنه و دروغ افتاده اند ؛ گرچه تصورشان بر این است که به کتاب خدا ایمان دارند. اینک من از آنان دعوت میکنم درموارد اختلاف؛به کتاب خدا حکمیت کنند- اما این دعوت را استجابت نمیکنند- من حکم را از خودم درنمیآورم؛ پناه برخدا که در بیان قرآن از روی گمان؛ به خداوند نسبتی بدهم. گمان کسی را از حق بینیاز نمیکند؛ بلکه حکم حق خداوند را از آیات محکم کتاب خدا برایشان میآورم؛ اگر که به قرآن عظیمی که ازتحریف محفوظ است ایمان دارند... برای مردم متقی چه حکمی بهتر از حکم خداوند است؟ و اگر حکمی در قرآن نبود به سراغ سنت حق نبوی میروم و جز اینها چیزی نزد خود ندارم. من شما را دعوت نمیکنم مگر به کتاب خدا و سنت حق نبوی که از نزد خداوند آمده و با محکمات قرآن عظیم مغایرت و مخالفت نداشته باشد. اما آنها میخواهند به احادیث دروغ فتنه برانگیز تمسک جویند و میخواهند امام مهدی بیاید و پیرو هواهای نفسانی و امیال آنان گردد و قرآن را پشت سر انداخته و به احادیثی پایبند باشد که مخالف آیات محکم قرآن هستند حجتشان هم این است که جز خداوند کسی تأویل قرآن را نمیداند. خداوند نفرموده است که تأویل قرآن را جز خودش کسی نمیداند حاشالله؛ همانا که خداوند فرموده است در کتاب آیات متشابهی هست که تنها خداوند تأویل آنها را میداند. اما آیات محکم و بینه؛ ام الکتابند و خداوند این ایات را واضح و روشن قرار داده چون ام الکتابند و اساس قرآن. احادیث فتنه برانگیز جعلی بر خلاف آیات محکم هستند؛ فقط بعضی از این احادیث با ظاهر آیات متشابه؛ شباهت دارند ولی مخالف محکمات قرآن هستند و کسانی که قلبهایشان منحرف و از حق تنگ است؛ آیات محکم را رها کرده و از ظاهر آیات متشابهی پیروی میکنند که تأویلی غیر از ظاهر متشابهشان دارند. سپس فکر میکنند این حدیث که شبیه ظاهر آن آیات است؛ برای تأویل آیه آمده است. آنها متمسک به قرآن نیستند و -در قرآن - به دنبال یافتن برهان برای حدیث جعلی فتنه برانگیز هستند و واقعیت این است که برخی از آیات کتاب خوشایند آنان است چون با حدیثشان مشابهت دارد و از آن آیات به عنوان برهانی برای صحت حدیث استفاده میکنند؛ با اینکه میداند این حدیث مخالف آیه محکمی از ایات قرآن است، ولی از آن آیه روگردانده وبه ظاهر آیهای که مشابه حدیثشان است تمسک میجویند در حالی که آن حدیث ؛جعلی و فتنه است. آنها فتنه به راه میاندازند؛ یعنی میخواهند صحت حدیث را با آیهای که تأویل آن را جز خدا نمیداند ثابت نمایند و فکر میکنند این حدیث تأویل آن آیه است. اما به انها میگویم؛ اگر این حدیث با هیچ یک از آیات محکم قرآن مغایرت نداشت، من اولین کسی بودم که آن را گرفته و تصدیق میکردم برای تأویل آیهای آمده که تأویلش را جز خدا نمیداند.. اما وقتی حدیثی مشابه ظاهر آیهای باشد که هنوز نیاز به تأویل دارد و بر خلاف آیه محکمی از آیات ام الکتاب قرآن عظیم باشد؛ چگونه میتوانم آن را بپذیرم! پناه برخدا از جاهلانی باشم که از ظاهر آیات متشابهی پیروی میکنند که تأویلشان را جز خدا نمیداند و از آیات محکم . بینه و ام الکتاب روگردانم...من به آیات محکم و متشابه قرآن ایمان دارم و پناه برخدا که به برخی از آیات ایمان داشته و نسبت به برخی دیگر کافر باشم . سخن من این است:
بی تردید آیات محکم و متشابه همه از نزد خدا آمدهاند؛ من به آیات محکم که ام الکتابند تمسک جسته و متشابهاتی که تأویلشان را نمیدانم به خداوند وپروردگار عالمیان که کسی جز او تاویل آنها را نمی داند واگذار می کنم ... که خداوند پروردگار عالمیان است و اگر بخواهد آنها را به بندهاش میآموزد که او علیم و حکیم است. من به احادیث حق سنت نبوی هم ایمان داشته و آنها را تصدیق میکنم چون این احادیث هم از نزد خدا آمدهاند؛ جز اینکه هر حدیثی که در سنت نبوی دروغ باشد و از نزد خدا نیامده باشد؛ یعنی حدیثی که شیطان و اولیایش وارد سنت نبوی کرده باشند را رد و تکذیب میکنم. چگونه میتوانم چیزی را تصدیق کنم که با ایات محکم کتاب تناقض دارد! در این صورت ولی و نصیری غیر از خدا نخواهم داشت... اما من به ایات محکم و متشابه قرآن و به سنت حق نبوی ایمان دارم. سزاوار نیست بین کتاب خدا و سنت حق رسولش تناقض وجود داشته باشد. حقی که در کتاب خداوند آمده است تنها با باطلی که از نزد خدا ورسولش نیست به دورغ وارد سنت نبوی شده؛ در تناقض است من علم متشابهات را به کسی که تنها اوست که تأویل آنها را میداند وامیگذارم و اگر او بخواهد تأویل آن را به من یاد خواهد داد که خداوند علیم و حکیم است.
خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهات فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا } صدق الله العظيم [آل عمران:۷]
ای جماعت مسلمانان؛ من خدا و تمام انصار برگزیده را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند کافی است؛ که من امام مهدی حق پروردگارتان هستم واز شما دعوت میکنم به حکمیت بر اساس کتاب خداوند سرنهید تا در مواردی که گرفتار اختلاف هستید حکم حق را از آیات محکم ام الکتاب برایتان بیاورم و اگر چنین نکنم؛ مهدی منتظر حق پروردگارتان نیستم. و برای هر دعوی؛ برهان لازم است پس ای علمای مسلمین- ای کسانی که دین را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود مسرورید- بر اساس قرآن حکم کنیم. پیش از این اهل کتاب دچار اختلاف شدند و هر فرقه به داشته خود دلخوش بودند؛ پس خداوند محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را به سوی تمام مردم فرستاد و به رسول خود فرمان داد اهل کتابی که پیش از شما بودند و گرفتار تفرقه دینی؛ به سوی کتاب خداوند قرآن عظیم دعوت نماید تا در موارد اختلاف درمیانشان حکم کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [النمل].
سپس محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آنها را به سوی کتاب خداوند قرآن العظيم فرا خواند تا در موارد اختلاف بر اساس فرمان خداوند برایشان حکم کند و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّـهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
برادران من ای علمای مسلمین! این دو آیه بالا از آیات محکم و بینه و از آیات ام الکتابند و هرکس که این دو آیه را بخواند یا بشنود؛ آن را درک کرده و میفهمد، چه عالم باشد چه ازعامه مردم ویا بیسوادی که قادر به خواندن و نوشتن نیست. این فتوایخداوند به مؤمنان است که در موارد اختلاف؛ قرآن عظیم مهیمن و حکم بین اهل تورات و انجیل است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿٤٨﴾ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿٤٩﴾ أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿٥٠﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
خداوند مسلمانان را نهی میکند تا مانند گروهی ازاهل کتاب دچار تفرقه دینی نشوند. خداوند تعالی میفرماید:
{بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَن يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّـهُ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿٢٩﴾ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٣١﴾ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [الروم]
و خداوند تعالی میفرماید: { أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ } [الشورى:۱۳]
و خداوند تعالی میفرماید:
{ شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى المشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّـهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾ } صدق الله العظيم [الشورى]
و خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّـهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
و خداوند تعالی میفرماید:
{ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ } صدق الله العظيم [الأنفال:۴۶]
ولی علمای مسلمین با تمام اوامر پروردگارشان که درآیات محکم و بینه کتاب آمده است؛ ودر آنها تفرقه دینی و دسته دسته شدن را نهی فرموده؛ مخالفت کردید. شما از امر پروردگارشان سرباز زده و باعث درگیری و شکست گردیده و لذا شوکت شما از بین رفت و حالتان چنین است که میبینید؛ ای جماعت مسلمین شما از جهاد روگردانده و نگاه میکنید که دشمنان خداوند و مفسدین کشورها با برادرانتان چه میکنند؛ فقط نگاه میکنید! انگار که این امر برایتان معنا و اهمیتی ندارد؛ مستضعفان در کشورها به پروردگارشان التماس کردند و خدا نیز دعای آنان را استجابت نمود و امام مهدی منتظر را در زمان وقدر شده در کتاب مسطور برانگیخت تا مسلمانان و تمام مردم عالم ا ب کتاب خدا و سنت حق رسولش دعوت کند. بهترین سخن؛ سخنان مهدی منتظر حق پروردگارتان است که شما را به کتاب خدا و سنت حق رسول فرا میخواند. نه میگوید شیعه هستم و نه میگوید سنی هستم؛ بلکه میگوید من از مسلمانانم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
لذا سزاوار نیست در بین تمام علمای امت، عالمی پیدا شود که در امر دعوت؛ کلامی بهتر از سخنان امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی حق پروردگارتان بر زبان بیاورد؛ مهدی منتظری که مسلمانان و تمام مردم عالم را به بصیرت پروردگار یعنی کتاب خدا و سنت حق رسولش دعوت میکند. من نمیگویم از شیعیان هستم. نمیگویم از اهل سنت یا فرقههای دیگر دینی هستم که در دین دچار اختلاف شدهاند؛ بلکه میگویم مسلمان هستم.
ای خردمندان شما را به خداوند بزرگ قسم داده و از شما میپرسم آیا درمیان علمایتان کسی را دارید که سخنانش در امر دعوت به سوی خداوند بهتر از سخنان امام مهدی ناصر محمد یمانی باشد که مردم را به سوی خداوند و سلوک در مسیر کتاب خدا و سنت حق رسول دعوت میکند؟ اما سنیان میخواهند مهدی منتظر سنی باشد و مردم را به سوی خدا دعوت کند به این شرط که بگوسد من سنی هستم و نام او هم محمد بن عبدالله باشد! و اما شیعیان منتظر مهدی منتظری هستند که مردم را به سوی خدا دعوت کند و بگوید من شیعه بوده و نامش هم محمدب ن حسن عسکری باشد؛ فرقههای دیگر هم منتظرند مهدی منتظر از آنان باشد؛ چون باور همه این است که حق با آنان است و باقی فرقهها همگی گمراهند و همه هم به داشتههای خود شادند و میخواهند امام مهدی از فرقه آنان بوده و مردم را به سوی آن فرقه فراخواند؛ پناه برخداوند سمیع و علیم که از شیعیان یا سنیان و یا هریک از این فرقههایی باشم که دینشان را پراکنده کردهاند. بلکه من امام مهدی حق پروردگار و خلیفه خداوند بر شما هستم و شما وهمه مردم را بر اساس بصیرت پروردگارم به کتاب خدا و سنت حق نبوی فرامیخوانم و از مسلمین هستم. و چه کلامی بهتر از کلام کسی است که مردم را بر اساس شریعت کتاب و منهاج سنت حق رسول به سوی خداوند میخواند نه به سوی یک فرقه معین؛ بلکه میگوید من از مسلمانان هستم؟ دعوت او حق است و تلاش میکند تا پراکندگی و ناتوانی امت را جمع کرده و تعدد حزبی در دین خداوند و تفرقه در میان مسلمانان را حرام میکند؛این دعوت کننده حق است که مردم را نه به سوی فرقه معین دینی بلکه به سوی خداوند میخواند و تلاش می کند پراکندگی امت را جمع کرده و بگوید: من ازمسلمین هستم. و در کتاب سخنی بهتر از این سخن پیدا نمیکنم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
و من امام مهدی از تمام مسلمانانی که دین خود را فرقه فرقه کردهاند دعوت میکنم به کتاب خداوند رو کنند تا بر اساس آن چه که خدا نازل فرموده در میانشان حکم کنم و شایسته نیست حق تابع امیال و هواهای ایشان گردد و من از هیچ یک از فرقههای آنان نیستم؛ و اگر نتوانم با ایات حق محکم کتاب خدا ساکتشان کنم؛ امام مهدی منتظر حق پروردگارشان نیستم و برای هر دعوی برهان لازم است. اگر با برهان آشکار و دلایل علمی برگرفته از آیات محکم قرآن عظیم دربرابرشان حجت آوردم ولی آنان هم مانند اهل کتاب از حکم حق خداوند در کتابش روگرداندند؛ مستحق میشوند تا با آنان هم همان برخوردی شود که با سایر روگردانان از حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم؛ یعنی اهل کتابی که دینشان را فرقه فرقه کرده بودند؛ شد. خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّـهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
همانا که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آنان را به حکمیت آیات محکم قرآن عظیم فراخواند چون در این کتاب حکم حق درباره موارد اختلاف آنان وجود داشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [النمل].
ای علمای مسلمین ؛ ای احزاب؛ میخواهید من ، شما را به چه چیزی دعوت کنم ؛ می خواهید چه نسبتی به خدا بدهم؟ چه کسی شما را از عذاب یوم عقیم؛عذاب سیاره آتش که شعله و شرارههایش به اندازه قصرهاست نجات میدهد؟ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید:
{أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ ﴿١٦﴾ ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ ﴿١٧﴾ كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿١٨﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿١٩﴾ أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ ﴿٢٠﴾ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ﴿٢١﴾ إِلَىٰ قَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿٢٢﴾ فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ ﴿٢٣﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٢٤﴾ أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا ﴿٢٥﴾ أَحْيَاءً وَأَمْوَاتًا ﴿٢٦﴾ وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا ﴿٢٧﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٢٨﴾ انطَلِقُوا إِلَىٰ مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿٢٩﴾ انطَلِقُوا إِلَىٰ ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ ﴿٣٠﴾ لَّا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّـهَبِ ﴿٣١﴾ إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ ﴿٣٢﴾ كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ ﴿٣٣﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٤﴾ هَـٰذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ ﴿٣٥﴾ وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ ﴿٣٦﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٧﴾ هَـٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ ۖ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ ﴿٣٨﴾ فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ ﴿٣٩﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٠﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ ﴿٤١﴾ وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿٤٢﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٤٣﴾ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٤٤﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٥﴾ كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجْرِمُونَ ﴿٤٦﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ ﴿٤٨﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٩﴾ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٠﴾}
صدق الله العظيم [المرسلات].
ای امت اسلام؛ ای مردم جهان به خداوند بزرگ قسم من با آیات حقیقی خداوند برایتان حجت میآورم؛ شما این آیات را در عالم واقعی و حقیقی پیدا می کنید اگر بدانید.....فرموده خداوند تعالی را به یاد آورید:
{تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الجاثيه].
شاید یکی از علمای امت یا پبروانشان بخواهد سؤال کند:" صبرکن صبرکن ای مدعی مهدویت؛ از سال ۱۴۲۶ هجری تو مرتب در بیانات مختلف تکرار میکنی:
[[آی مردم؛ خورشید به ماه رسیده-ادراک- و در زمان کسوف خورشیدی و در حالی که ماه به شکل هلال درآمده با آن جمع شده است. این نشانه تصدیق و شرطی از شروط بزرگ ساعت و نشانه تصدیق مهدی منتظر است]]
هنوز هم همین را گفته و به مردم هشدار میدهی نشانههای بزرگ ساعت از رمضان ۱۴۲۵ آغاز شده است؛ و ندا در دادهای که ای مردم خورشید به ماه رسیده و این نشانهای بزرگ از نشانههای بزرگ قیامت است و آیه تصدیق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی...ولی ما ندیدیم که خورشید به ماه رسیده باشد! چون خودت میگویی برای هرادعایی برهان لازم است و میگویی با بیان حقی برای ما حجت میآوری که درعالم واقعیات درست بودن فتوایت را به صورت حقیقی میتوانیم ببینیم ؛ پس بیا و به ما خبر بده چکونه بدانیم خورشید به ماه رسیده است؛ تا مردم قبل از آن که شب از روز پیشی گیرد، بدانند وارد عصر نشانههای بزرگ ساعت شدهاند که اگر از دعوت حق او روبگردانیم ذلیل و خوار خواهیم شد"
امام ناصر محمد یمانی در پاسخ چنین میگوید: برادر گرامی؛ بیتردید مدار کیهانی خورشید و ماه از هلال رمضان سال ۱۴۲۵ دچار اختلال شده و در آن زمان خسوف هشدار دهنده ماه رخ داده است. علت آن هم این است که خورشید به ماه رسیده -ادراک- و درحالی که ماه به شکل هلال درآمده بوده؛ خورشید با ان اقتران کرده و در یک خط قرار گرفته است. این اتفاق در روز پنجشنبه رخ داد و از سال ۱۴۲۵هجری در هر ماه رمضان این اتفاق تکرار شده و خورشید در حالی با ماه اقتران پیدا میکند که ماه از قبل به شکل هلال درآمده است. هیچ یک مردم روی زمین در شب اول ماه رمضان از سال ۱۴۲۵ هلال را نمی بینند چون خورشید به ماه رسیده و اقتران در حین هلالی بودن ماه رخ داده است و آغاز ماه بر اساس اقتران اعلان و لذا سال هجری بیش از ۳۵۴ روز محاسبه شده است. شما میدانید تعداد ایام روز در سال قمری برابر دوازده ماه قمری است و چون ماه قمری تنها با رؤیت هلال درنظر گرفته میشود از آنجا که هیچ کسی هلال را نمیبیند مگر بعد ازگذشتن ۱۲ ساعت از عمر آن؛ به این ترتیب هر ماه ۱۲ ساعت کم میآید. از آنجا که سال قمری دوازده ماه دارد و در هر ماه ۱۲ ساعت کم آمده در کل میشود ۶ روز. این را از ۳۶۰ روز که کم کنیم تعداد ایام سال قمری ۳۵۴ روز میشود و همه متفقید که بر اساس رؤیت شرعی هلال ماه، سال قمری ۳۵۴ روز است و ماههای قمری منظم بوده و بین هلال ماه محرم امسال تا هلال ماه رمضان سال بعد ۱۲ ماه فاصله است و هلال هر ماه دیده نمیشود مگر بعد ۲۹از روز و ۱۲ ساعت ؛ با اینکه از لحظه تولد هلال و بعد ازآغاز دور شدن از خورشید از سمت شرق- که لحظه تولد هلال ماه است- سی روز فاصله است. اما شما بعد از تولد هلال آن را نمیتوانید ببینید مگر ۱۲ ساعت از عمرش گذشته باشد و هلال ماه بعدی را نمیبینید مگر بعد از گذشت ۲۹ روز و ۱۲ ساعت ازآغاز شرعی ماه قبل و ۱۲ ساعت اضافه که در محاسبات نمیاید . پس در مجموع میشود ۳۰ روز. اما ما این ۱۲ ساعت اضافه را در سال قمری محاسبه نمیکنیم؛ تا فرمان خداوند را اجرا کرده باشیم که آغاز ماه قمری را بر اساس لحظه رؤیت هلال قرار دهیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ } صدق الله العظيم [البقره:185۱۸۵]
البته تمام کشورها هلال شب اول ماه رمضان را نمیبینند، بلکه برخی کشورها میبینند ودر برخی دیگر حتما ماه شعبان سی روزه میشود. ولی آنچه که ما درپی آن هستیم این است که بدانیم از آغاز ماه رمضان یک سال تا آغاز آن در سال قمری بعد ۳۵۴ روز فاصله است. برای مثال اگر به اعلان کشور عربستان سعودی نگاه کنیم؛ سال ۱۴۲۳ هجری بر حسب اعلان کشور عربستان سعودی روز چهارشنبه بود و لذا روز اول ماه رمضان سال بعد از آن یعنی سال ۱۴۲۴ هحری باید بی شک و تردید بعد از گذشتن ۳۵۴ روز از شب آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۳ هجری باشد. حال بیایید ببینیم آیا هلال ماه رمضان سال بعد؛ درست ۳۵۴ روز بعد از آغاز رمضان ۱۴۲۳ رؤیت شده است؟ اگر دیدید یک نفر اعلان کرده آغاز شده به شرط اینکه سال قمری کامل شده و ۳۵۴ روز از ماه رمضان سال قبل گذشته باشد-پس او صادق است ...و از آنجا که آغاز شرعی رمضان سال ۱۴۲۳ هجری - نه بر اساس هلال ماهی که معمر در لیبی اعلام میکند بلکه بر اساس رؤیت هلال با چشم و یا دوربین -مشکلی در این نیست فقط باید رؤیت هلال ثابت شود-روز چهارشنبه اعلان شد؛ پس باید هلال ماه رمضان سال بعدی در هر نقطه از زمین که میخواهد باشد؛ حتما بعد از گذشت ۳۵۴ روز از آغاز رمضان باشد و چون آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۳ بر اساس اعلان کشور عربستان سعودی چهارشنبه بود ؛ با احتساب گذشت ۳۵۴ روز؛ باید اولین مشاهده هلال رمضان سال بعد یعنی سال ۱۴۲۴ در شب یکشنبه باشد چون یک سال قمری یعنی ۳۵۴ روز از چهارشنبه اول رمضان ۱۴۲۳ تا غروب آفتاب روز شنبه ۲۹ماه شعبان بگذرد لذا شب یکشنبه۱۴۲۴ اگر کسی هلال را ببیند؛ درست گفته است و به انها افترا نمیزنیم که دروغ گفتهاند. و در یمن شاهد این رؤیت بودیم. به بیانی که در زیر میآید نگاه کنید.
(((( ثبوت رؤیت هلال ماه مبارک رمضان سال ۱۴۲۴ هجری. در یمن اردن فلسطین و مصر رؤیت هلال در روز ۲۰۰۳/۱۰/۲۵ میلادی ثابت شد و لذا در این کشورها آغاز ماه رمضان ۲۰۰۳/۱۰/۲۶ است؛ مگر در سعودی که تمام این گزارشهای رسمی را در نظر نگرت و روزه را از ۲۰۰۳/۱۰/۲۷ آغاز کرد))))))
لذا از آغاز ماه رمضان یک سال تا رؤیت هلال ماه رمضان سال بعد باید ۳۵۴ روز بگذرد؛ و لذا از شروع رمضان درشب چهارشنبه سال ۱۴۲۳ هجری تا غروب خورشید ۲۹ شعبان سال ۱۴۲۴هجری که لحظه اثبات رؤیت هلال رمضان بعد از غروب آفتاب روز شنبه و در شب یکشنبه است ۳۵۴ روز گذشته است و الحمدلله که هیچ یک از دانشمندان نجوم درمورد آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ هجری اعتراضی نداشتهاند و کسانی که در یمن و اردن و فلسطین و مصر آن را دیدهاند یقین دارند که آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ شب یکشنبه و شب آغاز روزه در رمضان ۱۴۲۴ است. پس از آغاز رمضان یک سال تا رؤیت هلال رمضان بعد ۳۵۴ روز فاصله است.
حال سراغ این امر مهم می آییم که بدانید آیا خورشید به ماه رسیده و درحالت هلال با آن اقتران یافته یا خیر. از شب یکشنبه رمضان سال ۱۴۲۴ یک سال کامل قمری که طول آن ۳۵۴ روز است را حساب میکنیم . خواهید دید که وضع تغییر کرده و خورشید به ماه رسیده و روز پنج شنبه بعد از گذشت ۳۵۵ روزو در حالی با آن اقتران کرده که ماه به شکل هلال درآمده . و روز آغاز شرعی روز اقتران و کسوف خورشید شده است.
تکرار کرده و میگویم: از لحظه غروب خورشید شنبه و شب یکشنبه که لحظه اثبات آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ است یک سال کامل قمری یعنی ۳۵۴ روز را حساب کنید؛پس مفروض این است که هلال ماه رمضان سال ۱۴۲۵ در شب پنج شنبه و بعد از غروب آفتاب در روز چهارشنبه رؤیت شود. ولی هیچ کس روی کره زمین نتوانست این را ببیند؛ چون خورشید به ماه رسیده و در فجر روز پنج شنبه در حالی که ماه به شکل هلال بود با ان اقتران داشته. میشد این را قبلا هم برایتان توضیح دهم؛ اما متوجه نمیشدید. لذا ترجیح دادم در مورد خسوف هشدار دهنده ماه با شما بحث کنم و تفکر و جستجو در باره چگونگی رخ دادن خسوف هشدار دهنده ماه را به خودتان سپردم.
اما الآن موضوع برایتان روشن میشود و میبینید که حقا هیچ انسانی هلال ماه رمضان سال ۱۴۲۵ را نخواهد دید مگر بعد از گذشت ۳۵۵ روز. چون درآغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۴ هجری مدار فلکی مختل نشده بود و اختلال فلکی از روز پنجشنبه در هلال رمضان سال ۱۴۲۵ رخ داد و روز آغاز شرعی؛ روز کسوف خورشید شد؛ یعنی خورشید به ماه رسید و در حالی که ماه هلال بود با آن جمع گردید و سال قمری به صورت مستمر ۳۵۵ روزه شد.لذا اگر دیدید که از لحظه اثبات آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ هجری در شب یکشنبه تا غروب آفتاب چهارشنبه۲۹ شعبان سال ۱۴۲۵ هجری معادل یک سال قمری کامل -۳۵۴ روز- نیست ؛ آن وقت متوجه میشوید که کسوف خورشید روز پنج شنبه و بعد از گذشت ۳۵۵ روزازشب یکشنبه آغاز رمضان ۱۴۲۴ رخ داده است. سپس از پنجشنبه شروع کرده و ۳۵۴ روز میشماریم؛ این ۳۵۴ روز در غروب آفتاب روز یکشنبه تمام میشود و میبینید که خورشید در کسوف خورشیدی در روز دوشنبه سال ۱۴۲۶ و در حالی که ماه هلالی شده است با آن اقتران پیدا کرده است. باز از روز دوشنبه؛ ۳۵۴ روز میشماریم و میبینیم با غروب آفتاب روز شنبه این ۳۵۴ روزتمام میشود و درمییابید خورشید در روز جمعه ۲۹ شعبان سال ۱۴۲۷ در حالی با ماه اقتران یافته که ماه به صورت هلال درآمده بوده است. از روز جمعه ۳۵۴ روز میشماریم و میبینیم بعد از غروب دوشنبه ۲۸ شعبان تمام میشود.پس خورشید در حالی که ماه هلالی شکل شده در کسوف خورشیدی در سه شنبه ۲۹ شعبان سال ۱۴۲۹ با ان اقتران یافته و هلال رمضان در برخی نقاط در شب چهارشنبه رؤیت شد و در برخی مناطق دیده نشد.
مهم ترین نکته این است که اولین غرة روز چهارشنبه بوده است ولی شما متوجه حرف و هشدار حق من نمیشوید که:
(( ای مردم؛ خورشید به ماه رسیده و هلال قبل از کسوف متولد شده و خورشید در حالی با ماه اقتران پیدا کرده که ماه به شکل هلال درآمده بود)))
لذا هلال رمضان سال ۱۴۲۴ بعد از گذشت ۳۵۵ روز رؤیت شد و در برخی کشورها بعد از ۳۵۶ روز روزه رمضان آغاز گردید. و این امر ادامه دارد تا اینکه شب از روز پیشی گیرد....
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
عبد الله وخليفته الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=4778
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
14 - جُمادى الآخرة - 1430 هـ
07 - 06 - 2009 مـ
۱۷-خرداد-۱۳۸۸ه.ش.
12:37 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــــــ
ای مردم؛ خورشید به ماه رسیده-ادراک- و در حالی که ماه به شکل هلال درآمده است،اقتران رخ داده است. این نشانه تصدیق و یکی از نشانههای بزرگ ساعت-قیامت- وهم چنین نشانه تصدیق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين النّبيّ الأمّي الأمين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
از مهدی منتظر؛ دوازدهمین امام از اهل بیت پاک و مطهر؛ به تمام بشریت؛ أشهدُ أن لا إله إلا الله، وأشهدُ أن محمداً رسول الله، و شهادت میدهم من مهدی منتظرانذار دهنده بشریتم و با بیان حق ذکر به مردم هشدار میدهم که وارد عصر نشانههای بزرگ ساعت شدهاند. به خداوند واحد قهار قسم میخورم که با بیان حق ذکر-قرآن- برای شما دلیل و برهان میآورم؛ شعر برایتان نمیخوانم و به ناحق با نثر مبالغه نمی کنم. بیتردید بشر وارد عصری شده است که نشانههای بزرگ ساعت در آن رخ میدهد؛ خورشید به ما رسیده-ادراک- تا هشداری به مردم باشد؛ قبل از آنکه به علت عبور سیاره آتشِ سیاره سقر، که از زمانهای دورو در طول اعصار در فواصل زمانی مقدر شده به سراغ بشر می آید- {لواحة للبشر} آیه ۲۹ سوره المدثر- شب از روز پیشی گیرد. و نوبت عبور این بار سیاره در دوران "گفتگو قبل از ظهور مهدی منتظر" است. پس اگر بیان حق قرآن عظیم را باور و تصدیق کردید؛ مهدی منتظر در کنار بیت عتیق برای بیعت با شما ظاهر خواهد شد و اگر بشریت بیان حق ذکر را تکذیب کنند؛ خداوند بنده و خلیفه خود در زمین را یک شبه بر تمام بشریت چیره خواهد کرد در حالی که همگی زبون و خوار شدهاند.
شایسته است تا با بیان حق ذکر جز حق به خداوند نسبت ندهم و با حقایق آیات قرآن عظیم که در جهان واقعی رخ میدهند با علم و منطق با شما سخن گفته و حجت بیاورم؛ تا برایتان روشن شود این آیات حق هستند. به تمام بشریت فتوا داده و میگویم: به خداوند قسم تنها خردمندان بیان حق کتاب را تصدیق خواهند کرد؛ کسانی که قبل از شنیدن سخنان فرد دعوت کننده؛ درباره او حکم نمیدهند. بلکه به سخنان او گوش فرا داده و درمورد دلایل علمی او اندیشه میکنند تا ببینند ایا عقل و منطق آنها را میپذیرد یا خیر. اگر دعوت او به سوی حق باشد و راه راست-صراط مستقیم- را نشان دهد؛ خداوند حتما دلیل و برهان قاطعی به او میدهد که خردمندان را قانع میکند. پس اگر امام ناصر محمد یمانی مجنون باشد؛ اندیشمندان او را ساکت خواهند کرد ولی اگرناصر محمد یمانی با برهان علمی سخن بگوید، شاهد خواهید بود که او اندیشمندان را خاموش خواهد ساخت.
خطاب من به تمام بشریت است؛ کسانی که نسبت به قرآن کافر بودند به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم میگفتند: او مجنون است. پس خداوند به آنها پاسخ داد و به نبی خود امر نمود به آنها بگوید:
{قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
خداوند به نبی خود فرمان داد تا به وسیله قرآن با آنان جهادی بزرگ نماید تا یا با حق ایشان را قانع کند و یا بعد از اقامه حجت ؛ خداوند عذاب سختی را بر آنان نازل نماید. خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
وکسی محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را تصدیق نکرد؛ مگر کسانی که از عقلهایشان استفاده میکردند. در مورد امام مهدی نیز، دعوت حق او را نمیپذیرند مگر آنانی که از عقلهایشان استفاده میکنند. متذکر حق نمیشوند مگر خردمندان؛ کسانی که قبل از شنیدن؛ حکم نمیدهند؛ بلکه تا به آخر به سخنان فرد گوش میدهند و اگر برایشان روشن شد حق است؛ از بهترین آن پیروی مینمایند؛ پس درباره برهانهای علمی ناصر محمد یمانی تفکر کرده و بعد از تدبر و تفکرقضاوت میکنند. این گونه افراد پیشگام تصدیق حق در زمان انبیاء و در عصر مهدی منتظر هستند، او که با بیان حق ذکر برای مردم حجت میآورد. خداوند هیچ یک از ذریه آدم را هدایت نکرد مگر خردمندانی که اهل تدبر و تفکرند و در هر زمان و مکانی که باشند ، بشارت بر آنان باد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
و این اصحاب تفکر و تدبر هستند که توسط خداوند هدایت میشوند؛ اما کسانی که میگویند آنچه که پدرانمان دارند برای ما کافی است و بدون تدبر و تفکر از آنها پیروی مینمایند؛ در دام احادیث فتنه و دروغ افتاده اند ؛ گرچه تصورشان بر این است که به کتاب خدا ایمان دارند. اینک من از آنان دعوت میکنم درموارد اختلاف؛به کتاب خدا حکمیت کنند- اما این دعوت را استجابت نمیکنند- من حکم را از خودم درنمیآورم؛ پناه برخدا که در بیان قرآن از روی گمان؛ به خداوند نسبتی بدهم. گمان کسی را از حق بینیاز نمیکند؛ بلکه حکم حق خداوند را از آیات محکم کتاب خدا برایشان میآورم؛ اگر که به قرآن عظیمی که ازتحریف محفوظ است ایمان دارند... برای مردم متقی چه حکمی بهتر از حکم خداوند است؟ و اگر حکمی در قرآن نبود به سراغ سنت حق نبوی میروم و جز اینها چیزی نزد خود ندارم. من شما را دعوت نمیکنم مگر به کتاب خدا و سنت حق نبوی که از نزد خداوند آمده و با محکمات قرآن عظیم مغایرت و مخالفت نداشته باشد. اما آنها میخواهند به احادیث دروغ فتنه برانگیز تمسک جویند و میخواهند امام مهدی بیاید و پیرو هواهای نفسانی و امیال آنان گردد و قرآن را پشت سر انداخته و به احادیثی پایبند باشد که مخالف آیات محکم قرآن هستند حجتشان هم این است که جز خداوند کسی تأویل قرآن را نمیداند. خداوند نفرموده است که تأویل قرآن را جز خودش کسی نمیداند حاشالله؛ همانا که خداوند فرموده است در کتاب آیات متشابهی هست که تنها خداوند تأویل آنها را میداند. اما آیات محکم و بینه؛ ام الکتابند و خداوند این ایات را واضح و روشن قرار داده چون ام الکتابند و اساس قرآن. احادیث فتنه برانگیز جعلی بر خلاف آیات محکم هستند؛ فقط بعضی از این احادیث با ظاهر آیات متشابه؛ شباهت دارند ولی مخالف محکمات قرآن هستند و کسانی که قلبهایشان منحرف و از حق تنگ است؛ آیات محکم را رها کرده و از ظاهر آیات متشابهی پیروی میکنند که تأویلی غیر از ظاهر متشابهشان دارند. سپس فکر میکنند این حدیث که شبیه ظاهر آن آیات است؛ برای تأویل آیه آمده است. آنها متمسک به قرآن نیستند و -در قرآن - به دنبال یافتن برهان برای حدیث جعلی فتنه برانگیز هستند و واقعیت این است که برخی از آیات کتاب خوشایند آنان است چون با حدیثشان مشابهت دارد و از آن آیات به عنوان برهانی برای صحت حدیث استفاده میکنند؛ با اینکه میداند این حدیث مخالف آیه محکمی از ایات قرآن است، ولی از آن آیه روگردانده وبه ظاهر آیهای که مشابه حدیثشان است تمسک میجویند در حالی که آن حدیث ؛جعلی و فتنه است. آنها فتنه به راه میاندازند؛ یعنی میخواهند صحت حدیث را با آیهای که تأویل آن را جز خدا نمیداند ثابت نمایند و فکر میکنند این حدیث تأویل آن آیه است. اما به انها میگویم؛ اگر این حدیث با هیچ یک از آیات محکم قرآن مغایرت نداشت، من اولین کسی بودم که آن را گرفته و تصدیق میکردم برای تأویل آیهای آمده که تأویلش را جز خدا نمیداند.. اما وقتی حدیثی مشابه ظاهر آیهای باشد که هنوز نیاز به تأویل دارد و بر خلاف آیه محکمی از آیات ام الکتاب قرآن عظیم باشد؛ چگونه میتوانم آن را بپذیرم! پناه برخدا از جاهلانی باشم که از ظاهر آیات متشابهی پیروی میکنند که تأویلشان را جز خدا نمیداند و از آیات محکم . بینه و ام الکتاب روگردانم...من به آیات محکم و متشابه قرآن ایمان دارم و پناه برخدا که به برخی از آیات ایمان داشته و نسبت به برخی دیگر کافر باشم . سخن من این است:
بی تردید آیات محکم و متشابه همه از نزد خدا آمدهاند؛ من به آیات محکم که ام الکتابند تمسک جسته و متشابهاتی که تأویلشان را نمیدانم به خداوند وپروردگار عالمیان که کسی جز او تاویل آنها را نمی داند واگذار می کنم ... که خداوند پروردگار عالمیان است و اگر بخواهد آنها را به بندهاش میآموزد که او علیم و حکیم است. من به احادیث حق سنت نبوی هم ایمان داشته و آنها را تصدیق میکنم چون این احادیث هم از نزد خدا آمدهاند؛ جز اینکه هر حدیثی که در سنت نبوی دروغ باشد و از نزد خدا نیامده باشد؛ یعنی حدیثی که شیطان و اولیایش وارد سنت نبوی کرده باشند را رد و تکذیب میکنم. چگونه میتوانم چیزی را تصدیق کنم که با ایات محکم کتاب تناقض دارد! در این صورت ولی و نصیری غیر از خدا نخواهم داشت... اما من به ایات محکم و متشابه قرآن و به سنت حق نبوی ایمان دارم. سزاوار نیست بین کتاب خدا و سنت حق رسولش تناقض وجود داشته باشد. حقی که در کتاب خداوند آمده است تنها با باطلی که از نزد خدا ورسولش نیست به دورغ وارد سنت نبوی شده؛ در تناقض است من علم متشابهات را به کسی که تنها اوست که تأویل آنها را میداند وامیگذارم و اگر او بخواهد تأویل آن را به من یاد خواهد داد که خداوند علیم و حکیم است.
خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهات فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا } صدق الله العظيم [آل عمران:۷]
ای جماعت مسلمانان؛ من خدا و تمام انصار برگزیده را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند کافی است؛ که من امام مهدی حق پروردگارتان هستم واز شما دعوت میکنم به حکمیت بر اساس کتاب خداوند سرنهید تا در مواردی که گرفتار اختلاف هستید حکم حق را از آیات محکم ام الکتاب برایتان بیاورم و اگر چنین نکنم؛ مهدی منتظر حق پروردگارتان نیستم. و برای هر دعوی؛ برهان لازم است پس ای علمای مسلمین- ای کسانی که دین را فرقه فرقه کرده و هریک به داشتههای خود مسرورید- بر اساس قرآن حکم کنیم. پیش از این اهل کتاب دچار اختلاف شدند و هر فرقه به داشته خود دلخوش بودند؛ پس خداوند محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را به سوی تمام مردم فرستاد و به رسول خود فرمان داد اهل کتابی که پیش از شما بودند و گرفتار تفرقه دینی؛ به سوی کتاب خداوند قرآن عظیم دعوت نماید تا در موارد اختلاف درمیانشان حکم کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [النمل].
سپس محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آنها را به سوی کتاب خداوند قرآن العظيم فرا خواند تا در موارد اختلاف بر اساس فرمان خداوند برایشان حکم کند و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّـهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
برادران من ای علمای مسلمین! این دو آیه بالا از آیات محکم و بینه و از آیات ام الکتابند و هرکس که این دو آیه را بخواند یا بشنود؛ آن را درک کرده و میفهمد، چه عالم باشد چه ازعامه مردم ویا بیسوادی که قادر به خواندن و نوشتن نیست. این فتوایخداوند به مؤمنان است که در موارد اختلاف؛ قرآن عظیم مهیمن و حکم بین اهل تورات و انجیل است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿٤٨﴾ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿٤٩﴾ أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿٥٠﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
خداوند مسلمانان را نهی میکند تا مانند گروهی ازاهل کتاب دچار تفرقه دینی نشوند. خداوند تعالی میفرماید:
{بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَن يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّـهُ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿٢٩﴾ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٣١﴾ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [الروم]
و خداوند تعالی میفرماید: { أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ } [الشورى:۱۳]
و خداوند تعالی میفرماید:
{ شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى المشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّـهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾ } صدق الله العظيم [الشورى]
و خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّـهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
و خداوند تعالی میفرماید:
{ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ } صدق الله العظيم [الأنفال:۴۶]
ولی علمای مسلمین با تمام اوامر پروردگارشان که درآیات محکم و بینه کتاب آمده است؛ ودر آنها تفرقه دینی و دسته دسته شدن را نهی فرموده؛ مخالفت کردید. شما از امر پروردگارشان سرباز زده و باعث درگیری و شکست گردیده و لذا شوکت شما از بین رفت و حالتان چنین است که میبینید؛ ای جماعت مسلمین شما از جهاد روگردانده و نگاه میکنید که دشمنان خداوند و مفسدین کشورها با برادرانتان چه میکنند؛ فقط نگاه میکنید! انگار که این امر برایتان معنا و اهمیتی ندارد؛ مستضعفان در کشورها به پروردگارشان التماس کردند و خدا نیز دعای آنان را استجابت نمود و امام مهدی منتظر را در زمان وقدر شده در کتاب مسطور برانگیخت تا مسلمانان و تمام مردم عالم ا ب کتاب خدا و سنت حق رسولش دعوت کند. بهترین سخن؛ سخنان مهدی منتظر حق پروردگارتان است که شما را به کتاب خدا و سنت حق رسول فرا میخواند. نه میگوید شیعه هستم و نه میگوید سنی هستم؛ بلکه میگوید من از مسلمانانم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
لذا سزاوار نیست در بین تمام علمای امت، عالمی پیدا شود که در امر دعوت؛ کلامی بهتر از سخنان امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی حق پروردگارتان بر زبان بیاورد؛ مهدی منتظری که مسلمانان و تمام مردم عالم را به بصیرت پروردگار یعنی کتاب خدا و سنت حق رسولش دعوت میکند. من نمیگویم از شیعیان هستم. نمیگویم از اهل سنت یا فرقههای دیگر دینی هستم که در دین دچار اختلاف شدهاند؛ بلکه میگویم مسلمان هستم.
ای خردمندان شما را به خداوند بزرگ قسم داده و از شما میپرسم آیا درمیان علمایتان کسی را دارید که سخنانش در امر دعوت به سوی خداوند بهتر از سخنان امام مهدی ناصر محمد یمانی باشد که مردم را به سوی خداوند و سلوک در مسیر کتاب خدا و سنت حق رسول دعوت میکند؟ اما سنیان میخواهند مهدی منتظر سنی باشد و مردم را به سوی خدا دعوت کند به این شرط که بگوسد من سنی هستم و نام او هم محمد بن عبدالله باشد! و اما شیعیان منتظر مهدی منتظری هستند که مردم را به سوی خدا دعوت کند و بگوید من شیعه بوده و نامش هم محمدب ن حسن عسکری باشد؛ فرقههای دیگر هم منتظرند مهدی منتظر از آنان باشد؛ چون باور همه این است که حق با آنان است و باقی فرقهها همگی گمراهند و همه هم به داشتههای خود شادند و میخواهند امام مهدی از فرقه آنان بوده و مردم را به سوی آن فرقه فراخواند؛ پناه برخداوند سمیع و علیم که از شیعیان یا سنیان و یا هریک از این فرقههایی باشم که دینشان را پراکنده کردهاند. بلکه من امام مهدی حق پروردگار و خلیفه خداوند بر شما هستم و شما وهمه مردم را بر اساس بصیرت پروردگارم به کتاب خدا و سنت حق نبوی فرامیخوانم و از مسلمین هستم. و چه کلامی بهتر از کلام کسی است که مردم را بر اساس شریعت کتاب و منهاج سنت حق رسول به سوی خداوند میخواند نه به سوی یک فرقه معین؛ بلکه میگوید من از مسلمانان هستم؟ دعوت او حق است و تلاش میکند تا پراکندگی و ناتوانی امت را جمع کرده و تعدد حزبی در دین خداوند و تفرقه در میان مسلمانان را حرام میکند؛این دعوت کننده حق است که مردم را نه به سوی فرقه معین دینی بلکه به سوی خداوند میخواند و تلاش می کند پراکندگی امت را جمع کرده و بگوید: من ازمسلمین هستم. و در کتاب سخنی بهتر از این سخن پیدا نمیکنم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
و من امام مهدی از تمام مسلمانانی که دین خود را فرقه فرقه کردهاند دعوت میکنم به کتاب خداوند رو کنند تا بر اساس آن چه که خدا نازل فرموده در میانشان حکم کنم و شایسته نیست حق تابع امیال و هواهای ایشان گردد و من از هیچ یک از فرقههای آنان نیستم؛ و اگر نتوانم با ایات حق محکم کتاب خدا ساکتشان کنم؛ امام مهدی منتظر حق پروردگارشان نیستم و برای هر دعوی برهان لازم است. اگر با برهان آشکار و دلایل علمی برگرفته از آیات محکم قرآن عظیم دربرابرشان حجت آوردم ولی آنان هم مانند اهل کتاب از حکم حق خداوند در کتابش روگرداندند؛ مستحق میشوند تا با آنان هم همان برخوردی شود که با سایر روگردانان از حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم؛ یعنی اهل کتابی که دینشان را فرقه فرقه کرده بودند؛ شد. خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّـهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
همانا که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آنان را به حکمیت آیات محکم قرآن عظیم فراخواند چون در این کتاب حکم حق درباره موارد اختلاف آنان وجود داشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [النمل].
ای علمای مسلمین ؛ ای احزاب؛ میخواهید من ، شما را به چه چیزی دعوت کنم ؛ می خواهید چه نسبتی به خدا بدهم؟ چه کسی شما را از عذاب یوم عقیم؛عذاب سیاره آتش که شعله و شرارههایش به اندازه قصرهاست نجات میدهد؟ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید:
{أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ ﴿١٦﴾ ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ ﴿١٧﴾ كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿١٨﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿١٩﴾ أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ ﴿٢٠﴾ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ﴿٢١﴾ إِلَىٰ قَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿٢٢﴾ فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ ﴿٢٣﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٢٤﴾ أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا ﴿٢٥﴾ أَحْيَاءً وَأَمْوَاتًا ﴿٢٦﴾ وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا ﴿٢٧﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٢٨﴾ انطَلِقُوا إِلَىٰ مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿٢٩﴾ انطَلِقُوا إِلَىٰ ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ ﴿٣٠﴾ لَّا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّـهَبِ ﴿٣١﴾ إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ ﴿٣٢﴾ كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ ﴿٣٣﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٤﴾ هَـٰذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ ﴿٣٥﴾ وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ ﴿٣٦﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٧﴾ هَـٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ ۖ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ ﴿٣٨﴾ فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ ﴿٣٩﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٠﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ ﴿٤١﴾ وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿٤٢﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٤٣﴾ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿٤٤﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٥﴾ كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجْرِمُونَ ﴿٤٦﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ ﴿٤٨﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿٤٩﴾ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٠﴾}
صدق الله العظيم [المرسلات].
ای امت اسلام؛ ای مردم جهان به خداوند بزرگ قسم من با آیات حقیقی خداوند برایتان حجت میآورم؛ شما این آیات را در عالم واقعی و حقیقی پیدا می کنید اگر بدانید.....فرموده خداوند تعالی را به یاد آورید:
{تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الجاثيه].
شاید یکی از علمای امت یا پبروانشان بخواهد سؤال کند:" صبرکن صبرکن ای مدعی مهدویت؛ از سال ۱۴۲۶ هجری تو مرتب در بیانات مختلف تکرار میکنی:
[[آی مردم؛ خورشید به ماه رسیده-ادراک- و در زمان کسوف خورشیدی و در حالی که ماه به شکل هلال درآمده با آن جمع شده است. این نشانه تصدیق و شرطی از شروط بزرگ ساعت و نشانه تصدیق مهدی منتظر است]]
هنوز هم همین را گفته و به مردم هشدار میدهی نشانههای بزرگ ساعت از رمضان ۱۴۲۵ آغاز شده است؛ و ندا در دادهای که ای مردم خورشید به ماه رسیده و این نشانهای بزرگ از نشانههای بزرگ قیامت است و آیه تصدیق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی...ولی ما ندیدیم که خورشید به ماه رسیده باشد! چون خودت میگویی برای هرادعایی برهان لازم است و میگویی با بیان حقی برای ما حجت میآوری که درعالم واقعیات درست بودن فتوایت را به صورت حقیقی میتوانیم ببینیم ؛ پس بیا و به ما خبر بده چکونه بدانیم خورشید به ماه رسیده است؛ تا مردم قبل از آن که شب از روز پیشی گیرد، بدانند وارد عصر نشانههای بزرگ ساعت شدهاند که اگر از دعوت حق او روبگردانیم ذلیل و خوار خواهیم شد"
امام ناصر محمد یمانی در پاسخ چنین میگوید: برادر گرامی؛ بیتردید مدار کیهانی خورشید و ماه از هلال رمضان سال ۱۴۲۵ دچار اختلال شده و در آن زمان خسوف هشدار دهنده ماه رخ داده است. علت آن هم این است که خورشید به ماه رسیده -ادراک- و درحالی که ماه به شکل هلال درآمده بوده؛ خورشید با ان اقتران کرده و در یک خط قرار گرفته است. این اتفاق در روز پنجشنبه رخ داد و از سال ۱۴۲۵هجری در هر ماه رمضان این اتفاق تکرار شده و خورشید در حالی با ماه اقتران پیدا میکند که ماه از قبل به شکل هلال درآمده است. هیچ یک مردم روی زمین در شب اول ماه رمضان از سال ۱۴۲۵ هلال را نمی بینند چون خورشید به ماه رسیده و اقتران در حین هلالی بودن ماه رخ داده است و آغاز ماه بر اساس اقتران اعلان و لذا سال هجری بیش از ۳۵۴ روز محاسبه شده است. شما میدانید تعداد ایام روز در سال قمری برابر دوازده ماه قمری است و چون ماه قمری تنها با رؤیت هلال درنظر گرفته میشود از آنجا که هیچ کسی هلال را نمیبیند مگر بعد ازگذشتن ۱۲ ساعت از عمر آن؛ به این ترتیب هر ماه ۱۲ ساعت کم میآید. از آنجا که سال قمری دوازده ماه دارد و در هر ماه ۱۲ ساعت کم آمده در کل میشود ۶ روز. این را از ۳۶۰ روز که کم کنیم تعداد ایام سال قمری ۳۵۴ روز میشود و همه متفقید که بر اساس رؤیت شرعی هلال ماه، سال قمری ۳۵۴ روز است و ماههای قمری منظم بوده و بین هلال ماه محرم امسال تا هلال ماه رمضان سال بعد ۱۲ ماه فاصله است و هلال هر ماه دیده نمیشود مگر بعد ۲۹از روز و ۱۲ ساعت ؛ با اینکه از لحظه تولد هلال و بعد ازآغاز دور شدن از خورشید از سمت شرق- که لحظه تولد هلال ماه است- سی روز فاصله است. اما شما بعد از تولد هلال آن را نمیتوانید ببینید مگر ۱۲ ساعت از عمرش گذشته باشد و هلال ماه بعدی را نمیبینید مگر بعد از گذشت ۲۹ روز و ۱۲ ساعت ازآغاز شرعی ماه قبل و ۱۲ ساعت اضافه که در محاسبات نمیاید . پس در مجموع میشود ۳۰ روز. اما ما این ۱۲ ساعت اضافه را در سال قمری محاسبه نمیکنیم؛ تا فرمان خداوند را اجرا کرده باشیم که آغاز ماه قمری را بر اساس لحظه رؤیت هلال قرار دهیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ } صدق الله العظيم [البقره:185۱۸۵]
البته تمام کشورها هلال شب اول ماه رمضان را نمیبینند، بلکه برخی کشورها میبینند ودر برخی دیگر حتما ماه شعبان سی روزه میشود. ولی آنچه که ما درپی آن هستیم این است که بدانیم از آغاز ماه رمضان یک سال تا آغاز آن در سال قمری بعد ۳۵۴ روز فاصله است. برای مثال اگر به اعلان کشور عربستان سعودی نگاه کنیم؛ سال ۱۴۲۳ هجری بر حسب اعلان کشور عربستان سعودی روز چهارشنبه بود و لذا روز اول ماه رمضان سال بعد از آن یعنی سال ۱۴۲۴ هحری باید بی شک و تردید بعد از گذشتن ۳۵۴ روز از شب آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۳ هجری باشد. حال بیایید ببینیم آیا هلال ماه رمضان سال بعد؛ درست ۳۵۴ روز بعد از آغاز رمضان ۱۴۲۳ رؤیت شده است؟ اگر دیدید یک نفر اعلان کرده آغاز شده به شرط اینکه سال قمری کامل شده و ۳۵۴ روز از ماه رمضان سال قبل گذشته باشد-پس او صادق است ...و از آنجا که آغاز شرعی رمضان سال ۱۴۲۳ هجری - نه بر اساس هلال ماهی که معمر در لیبی اعلام میکند بلکه بر اساس رؤیت هلال با چشم و یا دوربین -مشکلی در این نیست فقط باید رؤیت هلال ثابت شود-روز چهارشنبه اعلان شد؛ پس باید هلال ماه رمضان سال بعدی در هر نقطه از زمین که میخواهد باشد؛ حتما بعد از گذشت ۳۵۴ روز از آغاز رمضان باشد و چون آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۳ بر اساس اعلان کشور عربستان سعودی چهارشنبه بود ؛ با احتساب گذشت ۳۵۴ روز؛ باید اولین مشاهده هلال رمضان سال بعد یعنی سال ۱۴۲۴ در شب یکشنبه باشد چون یک سال قمری یعنی ۳۵۴ روز از چهارشنبه اول رمضان ۱۴۲۳ تا غروب آفتاب روز شنبه ۲۹ماه شعبان بگذرد لذا شب یکشنبه۱۴۲۴ اگر کسی هلال را ببیند؛ درست گفته است و به انها افترا نمیزنیم که دروغ گفتهاند. و در یمن شاهد این رؤیت بودیم. به بیانی که در زیر میآید نگاه کنید.
(((( ثبوت رؤیت هلال ماه مبارک رمضان سال ۱۴۲۴ هجری. در یمن اردن فلسطین و مصر رؤیت هلال در روز ۲۰۰۳/۱۰/۲۵ میلادی ثابت شد و لذا در این کشورها آغاز ماه رمضان ۲۰۰۳/۱۰/۲۶ است؛ مگر در سعودی که تمام این گزارشهای رسمی را در نظر نگرت و روزه را از ۲۰۰۳/۱۰/۲۷ آغاز کرد))))))
لذا از آغاز ماه رمضان یک سال تا رؤیت هلال ماه رمضان سال بعد باید ۳۵۴ روز بگذرد؛ و لذا از شروع رمضان درشب چهارشنبه سال ۱۴۲۳ هجری تا غروب خورشید ۲۹ شعبان سال ۱۴۲۴هجری که لحظه اثبات رؤیت هلال رمضان بعد از غروب آفتاب روز شنبه و در شب یکشنبه است ۳۵۴ روز گذشته است و الحمدلله که هیچ یک از دانشمندان نجوم درمورد آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ هجری اعتراضی نداشتهاند و کسانی که در یمن و اردن و فلسطین و مصر آن را دیدهاند یقین دارند که آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ شب یکشنبه و شب آغاز روزه در رمضان ۱۴۲۴ است. پس از آغاز رمضان یک سال تا رؤیت هلال رمضان بعد ۳۵۴ روز فاصله است.
حال سراغ این امر مهم می آییم که بدانید آیا خورشید به ماه رسیده و درحالت هلال با آن اقتران یافته یا خیر. از شب یکشنبه رمضان سال ۱۴۲۴ یک سال کامل قمری که طول آن ۳۵۴ روز است را حساب میکنیم . خواهید دید که وضع تغییر کرده و خورشید به ماه رسیده و روز پنج شنبه بعد از گذشت ۳۵۵ روزو در حالی با آن اقتران کرده که ماه به شکل هلال درآمده . و روز آغاز شرعی روز اقتران و کسوف خورشید شده است.
تکرار کرده و میگویم: از لحظه غروب خورشید شنبه و شب یکشنبه که لحظه اثبات آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ است یک سال کامل قمری یعنی ۳۵۴ روز را حساب کنید؛پس مفروض این است که هلال ماه رمضان سال ۱۴۲۵ در شب پنج شنبه و بعد از غروب آفتاب در روز چهارشنبه رؤیت شود. ولی هیچ کس روی کره زمین نتوانست این را ببیند؛ چون خورشید به ماه رسیده و در فجر روز پنج شنبه در حالی که ماه به شکل هلال بود با ان اقتران داشته. میشد این را قبلا هم برایتان توضیح دهم؛ اما متوجه نمیشدید. لذا ترجیح دادم در مورد خسوف هشدار دهنده ماه با شما بحث کنم و تفکر و جستجو در باره چگونگی رخ دادن خسوف هشدار دهنده ماه را به خودتان سپردم.
اما الآن موضوع برایتان روشن میشود و میبینید که حقا هیچ انسانی هلال ماه رمضان سال ۱۴۲۵ را نخواهد دید مگر بعد از گذشت ۳۵۵ روز. چون درآغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۴ هجری مدار فلکی مختل نشده بود و اختلال فلکی از روز پنجشنبه در هلال رمضان سال ۱۴۲۵ رخ داد و روز آغاز شرعی؛ روز کسوف خورشید شد؛ یعنی خورشید به ماه رسید و در حالی که ماه هلال بود با آن جمع گردید و سال قمری به صورت مستمر ۳۵۵ روزه شد.لذا اگر دیدید که از لحظه اثبات آغاز رمضان سال ۱۴۲۴ هجری در شب یکشنبه تا غروب آفتاب چهارشنبه۲۹ شعبان سال ۱۴۲۵ هجری معادل یک سال قمری کامل -۳۵۴ روز- نیست ؛ آن وقت متوجه میشوید که کسوف خورشید روز پنج شنبه و بعد از گذشت ۳۵۵ روزازشب یکشنبه آغاز رمضان ۱۴۲۴ رخ داده است. سپس از پنجشنبه شروع کرده و ۳۵۴ روز میشماریم؛ این ۳۵۴ روز در غروب آفتاب روز یکشنبه تمام میشود و میبینید که خورشید در کسوف خورشیدی در روز دوشنبه سال ۱۴۲۶ و در حالی که ماه هلالی شده است با آن اقتران پیدا کرده است. باز از روز دوشنبه؛ ۳۵۴ روز میشماریم و میبینیم با غروب آفتاب روز شنبه این ۳۵۴ روزتمام میشود و درمییابید خورشید در روز جمعه ۲۹ شعبان سال ۱۴۲۷ در حالی با ماه اقتران یافته که ماه به صورت هلال درآمده بوده است. از روز جمعه ۳۵۴ روز میشماریم و میبینیم بعد از غروب دوشنبه ۲۸ شعبان تمام میشود.پس خورشید در حالی که ماه هلالی شکل شده در کسوف خورشیدی در سه شنبه ۲۹ شعبان سال ۱۴۲۹ با ان اقتران یافته و هلال رمضان در برخی نقاط در شب چهارشنبه رؤیت شد و در برخی مناطق دیده نشد.
مهم ترین نکته این است که اولین غرة روز چهارشنبه بوده است ولی شما متوجه حرف و هشدار حق من نمیشوید که:
(( ای مردم؛ خورشید به ماه رسیده و هلال قبل از کسوف متولد شده و خورشید در حالی با ماه اقتران پیدا کرده که ماه به شکل هلال درآمده بود)))
لذا هلال رمضان سال ۱۴۲۴ بعد از گذشت ۳۵۵ روز رؤیت شد و در برخی کشورها بعد از ۳۵۶ روز روزه رمضان آغاز گردید. و این امر ادامه دارد تا اینکه شب از روز پیشی گیرد....
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
عبد الله وخليفته الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=4778