المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : بیان راز شفاعت برای شیعیان و اهل سنت و جماعت شفاعت آن گونه که شما می‌پندارید نیست سُبحان الله العظيم !



Admin
21-06-2016, 03:22 AM
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
24 - رمضان - 1431 هـ
03 - 09 - 2010 مـ
۱۲-شهریور-۱۳۸۹ه.ش.
10:صباحًا
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ] (https://mahdialumma.online/showthread.php?t=2192&p=7467#post7467)
https://mahdialumma.online/showthread.php?t=2192&p=7467#post7467 (https://mahdialumma.online/showthread.php?t=2192&p=7467#post7467)
____________

بیان راز شفاعت برای شیعیان و اهل سنت و جماعت؛ شفاعت آن گونه که شما می‌پندارید نیست سُبحان الله العظيم !

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورُسله إلى الإنس والجنّ من أوّلهم إلى خاتمهم مُحمد رسول الله إلى النّاس كافة صلّى الله عليهم وآلهم الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، ولا أفرق بين أحد من رُسله حنيفاً مُسلماً وما أنا من المُشركين..
هان ای مردم؛ من امام مهدی منتظر خلیفه خداوند واحد قهار هستم و به بشریت هشدار می‌دهم که آنها وارد عصر اشراط بزرگ ساعت ـ قیامت- شده‌اند واکثرشان از پیروی از ذکر -قرآن عظیم- که رساله خداوند برای تمام انس و جن است سرباز می‌زنند؛ و گروهی از جنیان به آن ایمان آورده و گفتند:
{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ ۖ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [الجنّ].
ای گروه انس و جن؛ من امام مهدی خلیفه خدا در کتاب هستم؛ انسانی که خداوند الرحمن بیان حق قرآن را به او آموخت. انس و جنی نیست که با من به محاجه برخیزد؛ مگر اینکه با برهان علمی از آیات محکم قرآن عظیم بر وی غالب و مهیمن شوم. پروردگارم به من فتوا داد که من مهدی منتظر خلیفه خدا بر شما هستم. جبریل یا ملایکه مقرب خداوند الرحمن مرا به عنوان خلیفه خدا بر شما انتخاب نکردند؛ شیطان و یا هیچ یک از جن و انس نیز در این انتخاب نقشی نداشتند؛ هیچ یک از مخلوقات خداوند در آسمان‌ها و زمین نمی‌توانند و در حد آنان نیست که به جای خداوند سبحان؛ خلیفه‌ی او را انتخاب کنند سبحانه و تعالی علوا کبیرا....این تصدیق فتوای خداوند در آیات محکم قرآن به جن وانس است که اختیار انتخاب خلیفه خداوند الرحمن در زمین؛ تنها مختص خداوند یکتایی است که معبودی جز او وجود ندارد؛ شما حق ندارید به جای خداوند خلیفه او را اننتخاب کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [القصص]
چرا؟ چون شما که از خداوند داناتر نیستید؛ سبحانه و تعالی علوا کبیرا....! ملایکه مقرب خداوند الرحمن بدون اینکه قصدی داشته باشند؛ وقتی سخن پروردگارشان را شنیدند که خطاب به آنان صادر شده بود؛ در مورد حق پروردگارشان خطا کردند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
و بیان حق پاسخی که خداوند به آنان داد: { قال إنّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم، این است که شما بیشتر از پروردگارتان نمی‌دانید. و چون ملایکه در حق پروردگارشان خطا کرده بودند؛ خداوند الرحمن این امر را در نزد خود نگه داشت و برای آنان آشکار نکرد؛ مگر بعد از آفریدن آدم و ذریه او که در پشت آدم بودند(صلب). تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ } صدق الله العظيم [النجم:۳۲].
بعد؛ خداوند از آدم و تمام ذریه او پیمان و میثاق گرفت. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ ﴿١٧٢﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]
سپس خداوند خلفای خود در زمین از ائمه کتاب و انبیا و رسولان و ائمه صالح را برگزید و اسامی همه‌ی آنها را به آدم آموخت. سپس آنها را به ملائکه‌ای نشان داد که در حق پروردگار خود خطا کرده و گفته بودند:
{ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قال إنّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [البقرة:۳۰].
برای همین خداوند خلفای خود از ذریه آدم را که به سخن آورده بود(قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا) برگزید و نام خلفایی که از ذریه آدم انتخاب کرده بود؛ به او آموخت. سپس آنها را به ملایکه نشان داد و در برابر ملایکه مقرب حجت آورد تا بدانند آنها بیش از پروردگارشان نمی‌دانند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
آنگاه بود که ملایکه مقرب خداوند الرحمن دریافتند ازحدود خود خارج شده و درامری وارد شده‌اند که مجاز نبودند دخالت کنند. آنها در حق پروردگارشان خطا کرده و لذا توبه و انابه کرده و پروردگار خود را از اینکه علمش ناقص باشد منزه دانستند. تسبیح او را بجا آورده و اعتراف نمودند چیزی جز آن چه که خدا به ایشان آموخته، نمی‌دانند؛ خداوندی که آگاهی و علمش همه چیز را فرا می‌گیرد:
{ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ } صدق الله العظيم [البقرة].
سپس خداوند به خلیفه خود آدم -که به عنوان خلیفه‌ی آنان برگزیده و دانشی بیش از دانش ملایکه‌ی مقرب خداوند الرحمن به او عطا نموده بود- فرمان داد تا با برهان به انان ثابت کند به او که خلیفه برگزیده خداست؛ دانش بیشتری عطا شده است. تا دانش بیشتر خلیفه نسبت به کسانی که برآنان گمارده شده؛ برهان امامت و خلافت باشد. برای همین هم تا زمانی که خداوند با برهان علمی دربرابر ملایکه حجت نیاورده بود؛ به آنان فرمان سجده در برابر آدم را نداد. بلکه به آدم امر نمود با برهان ثابت کند که خداوند به او بیش از همه آنها دانش عطا نموده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
پس از این داستان احکام حق زیر را استنباط می‌کنیم:
برای شما روشن شد که اختیار انتخاب خلیفة الله تنها به خداوند اختصاص دارد نه ملایکه و جن و انس؛ آنها نمی‌توانند به جای خدا خلیفه انتخاب کنند و هیچ اختباری ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [القصص]
شما چه حقی دارید تا به جای خداوند خلیفه خدا امام مهدی منتظر را انتخاب کنید؟سُبحانه وتعالى عمّا يشركون!
ای گروه جن و انس؛ من امام مهدی منتظر به خدایی که انسان را از خاک آفرید و کتاب را نازل فرمود؛ به خداوند عزیز الوهاب قسم می‌خورم؛ تنها گروهی از جن و انس که خردمند هستند از امام مهدی حق پیروی می‌کنند و لاغیر؛ کسانی که از عقل خود استفاده کرده و قبل از شنیدن برهان علمی کسی که آنان را به سوی خداوند فرا می‌خواند؛ درباره او قضاوت نکرده و ابتدا در مورد دلایل او اندیشه می‌کنند تا ببینند آیا برهان‌های علمی او از نظر عقلی قابل قبول است؟ سپس اگر برایشان روشن شد علم او از نظر عقل پذیرفتنی است؛ از بهترین سخنان پیروی می‌نمایند. اینها کسانی هستند که خداوند در هر زمان و مکانی؛ چه در عصر برانگیختن انبیا و چه در عصر برانگیخته شدن مهدی منتظرایشان را از هر جنسی که باشند- چه جن و چه انس- هدایت می‌کند. به جز خردمندان که بهترین موجودات هستند؛ کسی به دعوت داعی به سوی حق پاسخ نمی‌دهد. اما بدترین جنبندگان جن و انس؛ آنانی هستند که هیچ از عقل خود استفاده نکرده و درمورد برهان‌های علمی پروردگارشان تدبر نمی‌کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿١٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
اصحاب آتش دانستند که علت عدم پیروی آنها از حق آمده از نزد پروردگارشان؛ پیروی کورکورانه از گذشتگان است و اینکه آنان از عقل خود برای تفکر در برهان علمی کسی که خداوند به سوی آنان فرستاده بود تا ایشان را به راه راست هدایت کند؛ استفاده نکردند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الملك].
بدانید تنها کسانی اهل اندیشه و تدبرهستند از کسی که مردم را به راه راست خداوند دعوت می‌کند پیروی خواهند کرد. آنان تا زمانی که به برهان علمی و کلامی که دعوت کننده الهی با آن برای مردم حجت می‌آورد، گوش نداده‌اند تا ببینند حق است یا باطل؛ درباره او حکم نمی‌دهند. چون کسی که مردم را به سوی خداوند دعوت می‌کند باید بر اساس بصیرتی از جانب پروردگارش سخن بگوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
اما کسانی که قبل از شنیدن سخنان، در مورد دعوت کنندگان الهی قضاوت نمی‌کنند؛ اول در منطق و بصیرت علمی او تدبر می‌کنند تا ببینند حق است و از جانب خداوند؛ در این صورت اگر عقل و فکر منطقی؛ برهان علمی را بپذیرد حتما عقلشان آن را می‌پذیرد چون اگر فرد تفکر کند؛ بصیرتش کور نمی‌شود. اما قلوبی نابینا می‌شوند که بر آنها قفل زده شده چون به عقل خود اجازه تفکر نمی‌دهند. عقل حاکم بر قلب نیست؛ تنها وظیفه عقل این است که اگر توسط صاحبش استفاده شود؛ قادر به تشخیص و تمیز بین حق و باطل است. ببینید منطق عقلانی قوم ابراهیم چقدر سریع بین مردم و نبی الله ابراهیم علیه الصلاة و السلام حکم می‌کند. حاصل این تفکر این حکم بود:
{فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٦٤﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
واین زمانی بود که نبی الله ابراهیم خواست آنها را وادار کند از عقل خود استفاده و تفکر کنند و حاصل آن حکمی بود که به سرعت صادر شد و حکم کننده هم عقل قوم ابراهیم علیه الصلاة و السلام بود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَـٰذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿٦٢﴾ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَـٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ ﴿٦٣﴾ فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٦٤﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
هریک به نفس خود رجوع کرده و با عقل خود در مورد رازعبادت بت‌هایی که با دست خود ساخته و سپس معتکف درگاه آنها شده و به عبادت آنها روکرده‌اند ؛ فکر کردند؛ آیا عقل می‌تواند این را بپذیرد؟ عقل تک تک آنها بین خودشان و نبی الله ابراهیم به حق حکم داد که:
{فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٦٤﴾} صدق الله العظيم.
و امام مهدی نیز چنین می‌گوید: ای مردم من امام مهدی منتظر حق کتاب هستم و خداوند خرد را که همان عقل است حکم و داور بین من و شما قرار داده است. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛سزاوار عقل نیست که خطا کرده و در حق مهدی منتظر ظلم کند؛ بلکه چنین حکم می‌کند که این شما هستید که ظالمید؛ چون ناصر محمد یمانی از شما دعوت می‌کند ازآیات بینه‌ کتاب که از محکمات قرآن عظیم- کتاب محفوظ از تحریف خدا- هستند پیروی کنید؛ او به شما فرمان می‌دهد از آنچه که برخلاف آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم است تبعیت نکنید. او نسبت به سنت نبوی کافر نیست؛ فقط با قرآن مبین ثابت می‌کند که سنت بیان از تحریف شیاطین بشر- که تظاهر به ایمان کرده و کفر خود را پنهان نگه می‌دارند- در امان نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النساء].
شما می‌دانید که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم دراحادیث سنت نبوی هم از روی میل و هوی سخن نمی‌گوید . اما نکته اینجاست که سنت نبوی از تحریف و دست‌کاری مصون نیست و ممکن است مطالبی از قول نبيّ صلّى الله عليه وآله وسلم نقل شده باشد- که ایشان نفرموده‌اند- برای همین هم خداوند کتاب خود قرآن عظیم را مرجع قرار داده تا با رجوع به آن؛ احادیثی که به دروغ به نبی نسبت داده شده‌اند را کشف کنید. خداند به حق به شما خبر داده که اگر حدیثی به دورغ از نبيّ صلّى الله عليه وآله وسلم نقل شده واز جانب شیطان باشد؛ با ایات محکم قرآن عظیم اختلافات جدی خواهد داشت چرا که حق و باطل یک دیگر را نقض می‌کنند و نمی‌تواند متفق باشند. امام مهدی تنها از شما همین را می‌خواهد؛ اگر اهل تدبر باشید؛ حال از دید شما ظالم کیست؟ آیا کسانی ظالمند که به کتاب خدا و سنت حق رسول خدا ایمان داشته و نسبت به آنچه که در سنت نبوی مخالف آیات محکم کتاب آمده کافرند؟ چون می‌بینند حدیثی که ازنبی خدا نقل شده مخالف کلام خداوند آیات محکم کتابش است . پس این حدیث از نزد خدا ورسولش نیست بلکه از شیطان و اولیای اوست. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ } صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۱].
اما ای مسلمانان؛ شما متأسفانه از آنان اطاعت کرده‌اید تا جایی که نسبت به خدا شرک آورده‌اید . آنان بعد از این که ایمان آوردید شما را به عقب برگردانده و نسبت به آیات محکم کتاب خدا کافر کردند. برای همین هم خداوند مهدی منتظر حق پروردگار را برانگیخته است تا با قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کند و با آیات حق ومحکم کتاب سر باطل زند، تا آن را درهم كوبد که باطل نابود شونده است. و واى بر شما از آنچه به خدا نسبت مى‌دهيد{اشاره به آیه کریمه سوره الأنعام: بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿١٨﴾} و با برهان آشکار ثابت خواهد کرد که مسلمانان هم به خدا شرک آورده و پیرو روش مشرکان اهل کتاب شده‌اند ؛ کسانی که درمورد انبیا ورسولان الهی مبالغه نموده و آنها را مورد تعظیم ناحق قرار داده‌اند؛ همانند تعظیم ناحق مسیحیان در مورد عبدالله ورسولش عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وآله وسلم.
شاید یکی از علمای مسلمین بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" ناصر محمد یمانی از خدا بترس؛ چطور در مورد عقیده مسلمانان و علمایشان فتوا داده و آنها را مانند اهل کتاب مشرک می‌خوانی؛ ما اعتقاد نداریم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - فرزند خداوند است سُبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً".امام مهدی که برانگیخته شده تا با قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیزهدایت کند در جواب می‌گوید: ای علمای مسلمین وامتشان؛ آیا معتقدید حق دارید برای حب وقرب الهی با محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلم - رقابت کنید یا خیر؟ جواب شما معلوم است؛ پاسخ شما این خواهد بود:" ای مدعی؛ ناصر محمد یمانی! مراقب باش. مگر نمی‌دانی محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم؛ حبیب الله است و از إبراهيم خليل الله عليه الصلاة والسلام، گرامی‌تر و مکرم‌تر؛ چطو ازما می‌خواهی باور داشته باشیم که حق داریم برای حب و قرب الهی با محمد رسول الله که حبیب و برگزیده خدا و مکرم‌ترین بنده نزد خداست؛ رقابت کنیم" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسختان می‌گوید: من در ایات محکم کتاب نشانی از این که اعلان شده باشد کدام یک از بندگان خدا؛ نزد او مکرم‌ترند نمی‌یابم. هنوز معلوم نیست این بنده مکرم که بیش از همه محبوب و مقرب درگاه خداست،چه کسی است. برای همین هم چنان برای قرب بیشتر به خدا به دنبال مقام وسیله هستند و هربنده‌ای که خدا هدایتش کرده باشد؛ آرزو دارد او آن بنده‌ای باشد که بیش از همه مورد حب قرب خداست. اما شما به جای این که از آنها پیروی کنید؛ از این امر روگردانده و پیرو شرک شده و در مورد بندگان مقرب به ناحق مبالغه می‌کنید و امیدوارید آنها در پیشگاه خدا شفاعت شما را بکنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ‌ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَ‌بِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَ‌بُ وَيَرْ‌جُونَ رَ‌حْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَ‌بِّكَ كَانَ مَحْذُورً‌ا ﴿٥٧﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء].
ولی خداوند به شما فتوا می‌دهد؛ خبر ندارد که به کسی از بندگانش حق داده باشد در پیشگاه پروردگار معبود؛ شفاعت بندگان را بنماید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَيَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبحانه وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ } صدق الله العظيم [يونس:۱۸].
شاید یکی از علمای عالی مقام امت بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" مقصود خداوند بت‌پرستان است" امام مهدی در پاسخ او می‌گوید: آیا نمی‌دانید در ابتدای کار راز عبادت بت‌ها چه بوده است؟ بت‌ها؛ مجسمه و تمثیل بندگان مکرم خداوندهستند. امت‌های نخستین بعد از مرگ این بندگان مکرم؛ از آنها بت ساختند و به خاطر این که این فرد بنده مکرم پروردگارش بود؛ به جای خدا به درگاه او دعا کردند. گروهی دیگر از امت‌های نخستین؛ تصویر چهره نبی مکرم خدا و یا چهره یکی ازاولیای مکرم خداوند را کشیدند ؛کسانی که به داشتن کرامات معروف بوده و چهره‌شان در زمان حیات برای آنان شناخته شده بود. اما با گذشت نسل‌ها راز عبادت بت‌ها پنهان شد ولی کسانی که بت را به صورت مردی از اولیای صالح خدا ساخته بودند؛ وقتی خداوند آنها را در درگاه خود گرد می‌آورد؛ چهره کسانی که به عنوان بت ساخته بودند و به جای خدا به درگاه آنها دعا می‌کردند را می‌شناسند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِن دُونِكَ ۖ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٨٦﴾} صدق الله العظيم [النحل].
چون آنها (بندگان مکرم و صالحان) می‌دانند که به مردم امر کرده بودند خداوند یکتا و بی‌شریک را عبادت کنند نه اینکه آنها را به جای خدا مورد تعظیم و تکریم قرار داده و رقابت برای حب و قرب بیشتر به خدا را منحصر به خود کنند. لذا خداوند از انبیای الهی و رسولان و اولیای مکرم خود سؤال می‌کند:
{ وَيَوْمَ يَحْشُرُ‌هُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ‌ وَكَانُوا قَوْمًا بُورً‌ا ﴿١٨﴾ } صدق الله العظيم [الفرقان].
ممکن است یکی از علمای عالی مقام سخن مرا قطع کرده و بگوید:" چطور ممکن است خداوند رسولان و انبیای خود را همراه مشرکان در آتش جهنم گرد آورد؟ مگر خداوند تعالی نفرموده است:
{احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٢٢﴾ مِن دُونِ اللَّـهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الصافات]؟"
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: اینها گروه دیگری هستند که به جای خداوند؛ شیاطین را عبادت می‌کنند و به زعم خود خود هدایت شده هم هستند. شیاطین به آنها می‌گویند ما بندگان مقرب خداوند هستیم و امر می‌کنند که برای نزدیک شدن به خدا؛ آنها را عبادت کنند تا در برابر خدا شفیعشان شوند. در حالی که شایسته ملایکه خداوند الرحمن نیست تا حتی به یک نفر بگویند که برای قرب به خدا؛ آنها را عبادت کنند. چون زمانی که خداوند از این گروه می‌پرسد جای خدا چه چیزی را عبادت می‌کردید در جواب می‌گویند ما بندگان مقرب تو یعنی ملایکه خداوند الرحمن را به امید قرب به پروردگارمان می‌پرستیدیم . انها چنین دستوری به ما داده بودند. پس خداوند از ملایکه سؤال می‌فرماید:
{ وَيَوْمَ يَحْشُرُ‌هُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُ‌هُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾ } صدق الله العظيم [سبأ].
و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٢٢﴾ مِن دُونِ اللَّـهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم.
و مقصودش شیاطین است؛ پس ببینید ملایکه چه پاسخی می‌دهند:
{ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُ‌هُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾ } صدق الله العظيم.

کسانی که به خداوند شرک آورده‌اند چند دسته هستند. گروهی از آنان بندگان مکرم را عبادت کرده و به همین دلیل وارد آتش می‌شوند چون به ناحق در مورد آنان مبالغه کرده و به جای خداوند؛ بندگان مقرب را می‌خواندند. اما کسانی که با خداوند شریک گرفته شده‌اند؛ گناهی ندارند؛ چون مبالغه درمورد آنها بعد از مرگشان صورت گرفته است. آنها تا زمانی که میان مردم بودند؛ شاهدند ولی بعد ازمرگشان می‌گویند خداوند برای شهادت بین ما و این مردم کافی است چون ما از عبادت شدن توسط آنها غافل بودیم. خداوند تعالی می‌فرماید: {وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿٢٩﴾ هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ ۚ وَرُدُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۖ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [يونس].آیا می‌دانید بیان حق این فرموده خداوند تعالی چیست:

{ وَرُدُّواْ إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الحقّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ } صدق الله العظيم؟
چون کسانی که منتظرند محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم و یا غیر او از جمله انبیا و اولیای مکرم برایشان شفاعت کنند؛ شاهد خواهند بود که آنان نسبت به عقیده آنهاـ شفاعت برای بنده رد پیشگاه پروردگار- کافرند و محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم نسبت به عقیده آنان مبنی بر شفاعت کردن از آنها در پیشگاه خدا کافر خواهد بود واز آنان تبری خواهد جست. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ‌ ﴿١٣﴾ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ‌ونَ بِشِرْ‌كِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ‌ ﴿١٤﴾ } صدق الله العظيم [فاطر].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الزمر].
شاید یکی از خطیبان منابر بخواهد سخن مهدی منتظر حق پروردگار را قطع کرده و بگوید:" ناصر محمد یمانی توقف کن. به برهان جدیدی که آوردی و بر اساس فرموده خداوند تعالی است باز‌گردیم:
{ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ } صدق الله العظيم،
چگونه ممکن است خداوند به انبیا و رسولانش بفرماید که : {وَلَا يَعْقِلُونَ}؟ مگر نمی‌بینی خداوند تعالی فرموده است:
{أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم".
مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: سبحان الله؛ شما را چه می‌شود؟ فقط می خواهید به دنبال کلمات متشابه قرآن عظیم بیفتید؟! خداوند و پروردگار عالمیان را به شها ت می‌گیرم در این آیه انبیا ورسولان الهی مورد نظر خدا هستند.
{ أَوَلَوْ كَانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلا يَعْقِلُونَ } صدق الله العظيم.
شاید همه علمای امت از دست امام مهدی ناصر محمد یمانی خشمگین شده و بگویند: " چطور چنین فتوایی داده و با بهتان زدن به انبیا و رسولان خداوند میگویی در این آیه آنهامورد نظر خداوند هستند که فرموده است: { أَوَلَوْ كَانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلا يَعْقِلُونَ } صدق الله العظيم.؟" امام مهدی منتظر حق پروردگارشان در پاسخ می‌گوید: همانا که این آیه؛ از موارد متشابهی است که تأویل آن را کسی جز خداوند و راسخون درعلم کتاب نمی‌داند.پناه بر خدا که از جاهلان باشم. من از خداوند خبری را دارم که شما نمی‌دانید. پس بیایید مورد تشابه در این ایه را برایتان روشن کنم. مورد تشابه دقیقاً در این کلمه { وَلا يَعْقِلُونَ } است. ما کلمه متشابه را با اندازه بزرگ‌تر مشخص می‌کنیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ }صدق الله العظيم.
خداوند سبحان انبیا و رسولان و بندگان مکرم خود را که به عنوان شفیع در پیشگاه خدا درنظر گرفته شده‌اند را نا آگاه و نادان توصیف نمی‌کند؛ بلکه مقصود این است که آنها از راز شفاعت و چگونگی آن در پیشگاه خداوند خبر ندارند؛ یعنی راز شفاعت در برابر خداوند را نمی‌دانند چون همه شفاعت برای خداوند است و رحمت خدا در برابر غضبش؛ شفاعت بندگانش را خواهد کرد. همانا که خداوند به بنده‌ای که راز شفاعت را درک کرده؛ اجازه می‌دهد با پروردگارش سخن بگوید؛ چون او از خدا برای هیچ کس طلب شفاعت نمی‌کند؛ شایسته و سزاوار او نیست که چنین کند. اگر در پیشگاه خدا برای احدی از بندگان شفاعت کند؛ اولین کسی خواهد بود که خداوند او را به آتش جهنم می‌افکند و پناه برخدا که ازجاهلان باشم.
از آنجا که من می‌دانم خداوند ارحم الراحمین است؛ چطور ممکن است در پیشگاه او برای بندگانش طلب شفاعت کند! آیا این اوست که ارحم الراحمین است؟ سبحان الله العلی العظیم! بلکه خداوند ارحم الراحمین است و برای همین هم برای بندگانی متحسر است که رسولان پروردگارشان را تکذیب کرده و به سبب دعای رسولان؛ خداوند آن بندگان را هلاک کرده است چون نصرت و یاری رساندن به رسولان و مؤمنان ؛ حقی است که خدا برگردن دارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا } صدق الله العظيم [غافر:۵۱].
اما شما از عظمت تحسری که در نفس خداوند ارحم الراحمین است بی‌خبرید؛ تحسری که به محض هلاکت آنها در نفس خدا رخ می‌دهد و این هلاکت تصدیق وعده حق خداوند به رسولان و مؤمنان برای یاری رساندن به آنان است. ببینید خداوند چگونه به مردی یاری می‌رساند که از مردم و قومش دعوت می‌کند از رسولان خدا تبعیت کنند و در برابر مردم ایمان خود را علنی کرده و سخنان بلیغی به آنان می‌گوید:
{وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ ۖ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ ۚ أَئِن ذُكِّرْتُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
می‌بینید که انبیا و رسولان و کسانی که ایمان آورده و پیرو آنان شده‌اند؛ ازاینکه خداوند دشمنانشان را نابود و آنها را وارث زمین کرده ویاریشان نموده؛ شاد و مسرور هستند. آنها با این که مهربان و رحیم هستند؛از نصرت الهی و هلاکت کافران مسرور هستند و هیچ بر آنان حسرت نمی‌خورند؛ آنها شادمان هستند که دشمنانشان نابود شده وبعد از آنان زمین به آنها رسیده است. اما سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است؛ آیا خداوند هم از این نصرت و هلاک کردن بندگانی که رسولان الهی را تکذیب کرده‌اند خرسند است؟ جواب را درآیات محکم کتاب پیدا می‌کنید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ انگار محبوبان و محبان خداوند را می‌بینم که وقتی به این نقطه می‌رسند، چشمانشان پر از اشک شده و می‌گویند:" حسرت بر نعیم اعظم؛ یا ارحم الراحمین پس ما را برای چه آفریده‌ای؟ چطور می‌توانیم سعادتمند باشیم در حالی که حبیب ما خداوند ارحم الراحمین درنفس خود می‌گوید:
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم؟
سبحان الله العظیم؛ چگونه می‌توانیم رضوان خدا را تنها وسیله‌ای برای ورود به بهشت قرار دهیم؛‌ایا ما را برای همین آفریده‌ای؟ برای بهشت نعیم و حور العین و گوشت پرندگان از آن چه که بخواهیم؟ آیا از پروردگارمان نپرسیم و به او نگوییم: ای حبیب ما خدایا؛ حال تو در نفست چطور است؟ آیا از این که ما را یاری داده و کسانی که نسبت به رسولانت کافر شده‌اند هلاک کرده و زمین را بعد از آنان به ما داده‌ای؛ خرسندی؟ کسانی که از حال پروردگار الرحمن الرحیم جویا شوند؛ جواب خود را در آیات محکم کتاب پیدا می‌کنند:
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم؟
پس گریه کرده و می‌گویند:" ای خدای عالمیان؛ ما را برای چه آفریده‌ای؟ ما شاهد تحقق هدف خلقت که برگزیدن رضوان نفس تو،به عنوان غایت ونه وسیله؛ نیستیم. لذا اگر تنها به رضوان تو بر خود راضی باشیم یعنی رضوان تو را وسیله ورود به بهشت قرار داده و به آن راضی شده‌ایم. اما هیهات هیهات؛ قسم به عزت و جلالت که راضی نخواهیم شد مگر اینکه نعیمی را برای ما محقق گردانی که از ملکوت دنیا و آخرت بزرگ‌تر است؛ و تو در نفس خود راضی بوده و برای بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند متحسر وحزین نباشی؛ای حسرت بر روزگاری که گذشته و پروردگار ما عمیقاً برای بندگانی که با تکذیب رسولان الهی به خود ظلم کرده و به همین دلیل نیز هلاک شده‌اند؛ حزین و متحسر است و بلافاصله بعد از هلاکتشان می‌فرماید:
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم؟
شاید یکی از کسانی که از حقیقت اسم اعظم الهی بی‌خبر است، بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" ناصر محمد یمانی ؛ تو را چه می‌شود که این آیه را این قدر در بیانات مختلف تکرار می‌کنی؟" امام مهدی در پاسخ او می‌گوید: صبرکن صبر کن عزیز من؛ آیا تو از کسانی هستی که خداوند را به شدت دوست دارند؟ پس اگر چنین باشد؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ با ملکوت دنیا و آخرت خداوند راضی نمی‌شوی مگر اینکه کسی که از ملکوت دنیا و آخرت برایت عزیزتر و گرامی‌تر است در نفس خود راضی بوده ودیگر حزین و متحسر نباشد؛ در این صورت رضوان پروردگارت برایت غایت است نه وسیله. ممکن است فرد دیگری بگوید:" از کجا بدانم که رضوان نفس خداوند را غایت خود گرفته‌ام یا وسیله؟". امام مهدی در پاسخ او فتوا می‌دهد: به نفست بازگرد. به خدا راست بگو تا خدا تو را تصدیق کند. اگر دیدی که اگر خداوند جان تو را بگیرد و بلافاصله بعد از مرگ، خود را در بهشت بیابی و این امر تو را خرسند کرده و به آن راضی باشی و حال کسانی را داشته باشی که خداوند درموردشان فرموده است:‌
{وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿١٦٩﴾ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠﴾ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٧١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
اگر دیدی به محض مرگ از این امر راضی خواهی بود؛ بدان که رضوان خدا را وسیله ورود به بهشت قرار داده‌ای و مانند افراد مکرمی هستی که :
{فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿١٧٠﴾ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٧١﴾} صدق الله العظيم
چون هدف‌شان محقق شده و به منتهای آرزویشان که ورود به بهشت و نجات از آتش خداوند رسیده‌اند؛ برای همین هم می‌بینید از فضلی که خدا به ایشان عطا نموده خرسندند و به کسانی که به آنها ملحق نشده‌اند بشارت می‌دهند که نه ترسی برای آنان است و نه غمی خواهند داشت.
اما اگر خدا را بیش از جنت ملکوت و حور و نعیم آن دوست داشته باشی؛ به خداودی که خدایی جز او نیست؛ راضی نمی‌شوی مگر اینکه کسی که او را دوست داری درنفس خود راضی بوده و متحسر و حزین نباشد. اگر چنین بودی؛ بدان رضوان خدا را نه وسیله‌ای برای رفتن به بهشت بلکه غایت خود قرار داده‌ای. و برای همین راضی نمی‌شوی تا زمانی که خداوند در نفس خود راضی باشد و این هدف خلقت شماست. خداوند شما را آفریده تا نعیم رضوان او بر بندگانش را عبادت کنید.
حال به فرموده خداوند تعالی بازمی‌گردیم: { أَمِ اتّخذوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلا يَعْقِلُونَ } صدق الله العظيم [الزمر:۴۳].
همان طور که قبلا فتوا دادیم؛ در اینجا کلمه متشابهی است که تأویل آن را جز خداوند و راسخون در علم کتاب؛ کسی نمی‌داند و از آنجا که مام مهدی از راسخون در علم کتاب است؛ پس باید خداوند این امر را به او آموخته و در مورد بیان متشابهات قرآن دانش بیشتری به او عنایت کرده باشد. همانا که تشابه در یک کلمه از این آیه است: { أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الزمر].
به دقت به کلمه متشابه دقت کنید:{ وَلا يَعْقِلُونَ }. مقصود از این کلمه چیست؟ و جواب این است که شایسته نیست جز حق به خدا نسبت دهم و همانا که "ولایعقلون" یعنی:
آنها از راز شفاعت بی‌خبرند. شفاعت به کل از آن خداست. همانا آن کس که از راز شفاعت باخبر است؛ حقیقت اسم اعظم الهی را به مردم یاد می‌دهد. برای همین هم خداوند به او اجازه می‌دهد تا با پروردگار سخن گوید چون او می‌داند شفاعت به کل از آن خداست . پس برای تحقق نعیم اعظم با خدا محاجه می‌کند تا خداوند در نفس خود راضی باشد و به این ترتیب نعیم اعظم محقق گردد. و چگونه خداوند درنفس خود راضی خواهد بود؟وقتی که بندگانش را مشمول رحمت خود فرماید؛ و این راز سخن گفتن از شفاعت است. چون او برای کسی شفاعت نمی‌کند؛ بلکه با پروردگارش محاجه می‌کند تا نعیمی را که از نعیم جنت بزرگ‌تر است برایش محقق سازد و چون سخن این بنده با خدایش؛ صواب ودرست است و از او درخواست می‌کند تا نعیم اعظم -نعیم بزرگ‌تر از بهشت- را برایش محقق سازد؛ خداوند راضی می‌شود و اگر خدا در نفس خود راضی گردد؛ شفاعت در درگاه خدا از سوی خدا محقق می‌شود یعنی رحمت خدا در برابر غضبش شفاعت می‌کند. لذا بنده‌ای که خداوند به او اذن سخن گفتن می‌دهد؛ سخن صواب بر زبان آورده و برای تحقق نعیمی که بزرگ‌تر از بهشت است یعنی رضای خدا با پروردگارش محاجه می‌کند. برای همین هم شفاعت تمام ملایکه مقرب خداوند به کارشان نمی‌اید چون از راز شفاعت بی‌خبرند مگر خداوند به هرکسی که می‌خواهد اذن دهد و راضی شود. اینجاست که راز اسم اعظم الهی برای تمام مردم روشن می‌شود و برای همین هم آفریده شده‌اند.
برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الزمر].
می‌بینید که کلمه { وَلَا يَعْقِلُونَ } در مواضع مختلف به معنای فهم و دانش آمده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [البقرة:۷۵]،
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ ۖ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿٤٣﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
لذا برایتان روشن شد مقصود خداوند تعالی از این فرموده چیست:
{ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الزمر].
و حقاً مقصود خداوند از { وَلا يَعْقِلُونَ }، این است که راز شفاعت را ندانسته و درک نکرده‌اند که شفاعت به کل متعلق به خداوند است وزمانی که بنده‌اش برای تحقق نعیم اعظم با او محاجه می‌کند؛ رحمت خداوند در برابر غضبش؛ شفیع بندگانش می‌شود. چون آن بنده می‌داند خداوند ارحم الراحمین برای بندگانی که به خود ظلم کرده اند متحسر و حزین است و علت این حسرت در نفس خدا این است که بی‌تردید خداوند ارحم الراحمین است و هیچ یک از بندگان خدا رحیم‌تر از خداوند نیست... سبحان الله! بلکه وعده خداوند حق است و او ارحم الراحمین است. همانا آن کس که از راز شفاعت آگاه شده و می‌داند با تحقق اسم اعظم الهی؛ شفاعت رخ خواهد داد؛ در این باره با خدا محاجه می‌کند . اسم اعظم الهی یعنی راضی شدن خداوند در نفسش و اگر خدا در نفس خود راضی شود؛ شفاعت محقق خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [النجم].
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخو بني آدم في الدم من حواء وآدم عبد النّعيم الأعظم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=7469