Admin
10-07-2016, 03:19 AM
الإمام ناصِر محمد اليماني
03 - 10 - 1437 هـ
08 - 07 - 2016 مـ
1395-04-18ه.ش.
10:10 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
تذکر؛ هشدار و اعلام خطر به تمام مسلمانان و کافرانی که از کسی رو میگردانند که آنها را به سوی نعیمی دعوت میکند که از نعیم دنیا و آخرت عظیمتر است(نعیم اعظم)..
بسم الله الرحمن الرحيم و صلاة و سلام بر محمدرسول الله و اولیای اواز آل بیتش و تمام مؤمنان به پروردگار عالمیان که هیچ چیز را با اوشریک نگرفته وهمراه خدا به درگاه احدی دعا نمیکنند تا نزد پروردگارشان شفاعت آنان را بکند؛ چون جز خدا هیچ ولی و نبی نیست که بتواند نزد خدا شفاعتشان را کند؛ چرا که شفاعت تماماً به دست خداوند است و رحمت خدا در نفسش در برابر غضبش شفاعت آنها را میکند؛ تا اینکه بعد از اینکه مستقیم از پروردگار ارحم الراحمینشان میشنوند که با رحمت خود آنها را بخشیده؛ رحمتی که در نفس خدا در برابر غضبش شفاعت آنها را کرده؛ وحشت و ترس از ساکن شدن ابدی در آتش از قلب گمراهان رخت میبندد.و بعد از اینکه نتیجه اعمالشان را دیدند؛خداوند با رحمت خود ایشان را وارد بهشت مینماید. آنها ازمتقیانی که میهمان خداوند الرحمن است سؤال میکنند:
{مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴿٢٣﴾} [سبأ]،
{ میگویند: پروردگارتان چه فرمود؛ میگویند: حقّ را واوست بلندمقام و بزرگمرتبه}
این پاسخ گروهی از متقیان است که نزد خداوند رحمان محشور میشوند و میهمان اویند؛ کسانی که اجازه سخن گفتن در پیشگاه خداوند را دارند{ اشاره به آیه کریمه سوره النباء : رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾}و سخن صواب بر زبان آورده و از پروردگارشان تحقق نعیمی را میکنند که از نعیم جنت عظیمتراست یعنی این که خداوند در نفسش راضی گردد. آنها جرأت نمیکنند نزد پروردگارشان برای احدی شفاعت بخواهند؛ نه برای پدرانشان؛ نه برای مادرانشان؛ نه برای اولادشان و نه برای برادرانشان؛ چون خداوند را بیش از خود و تمام مخلوقاتش دوست دارند و رضوان خدا در نفسش و رفتن حزن از نفس خداوند خلاصه غایتشان است. تنها هدفشان رضوان خداوند عزیز و حمید است؛ چون آنها تنها به رضایت خداوند از خودشان و حفظ آنها از آتش و وارد کردنشان به بهشت اکتفا نمیکنند. بلکه طمع دارند خداوند نعیمی اکبر را برایشان محقق سازد؛ نعیمی که از نعیم جنت بزرگتر است و در نفسش راضی شود چون از حقیقت اسم اعظم الهی باخبر شده و میدانند که اسم اعظم الهی، صفت رضوان خدا از بندگانش است. این اسم اعظم خداوند شماست و پروردگار این نام را فقط به امام مهدی منتظر آموخت& تا او نیز آن را به مردم یاد دهد، چون راز و حکمت آفرینش بندگانش در آن نهفته است. خداوند بندگانش را برای جنات نعیم و حور و قصرهای آن نیافریده است؛ بلکه اینها را برای بندگانش آفریده و بندگانش را برای نعیم اکبر خلق نموده؛ نعیمی که از نعیم بهشت او بزرگتراست؛ نعیم اکبر؛ رضوان خدا از بندگانش است؛ البته اگر تنها خدا را عبادت میکنید و خدا نیز شما را برای این آفریده تا رضوان خدا را غایت خود گردانید. چون رضوان خدا بر بندگانش؛ نعیم اکبر خدا در برابر نعیم جنت اوست.
من امام مهدی منتظر عبدالنعیم اکبر ناصر محمد یمانی؛ به خداوند واحد قهار؛ پروردگار بشر و پروردگار همه چیز و مالک آن قسم میخورم که حقیقت اسم اعظم خداوند؛ بزرگترین نشانه تصدیقی است که خداوند ازمیان تمام بندگانش در ملکوت آسمانها و زمین؛ بندهای را که مردم را به سوی خدا دعوت میکند؛ با آن یاری نموده است . بلکه این آیه از ملکوت آسمانها وزمین بزرگتر است؛ بلکه نشانهی اکبر در مقایسه با ملکوت جنات نعیمی است که به اندازه آسمانها و زمین است؛ بلکه در نزد بندگان نعیم اعظم الی بی نهایت بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر از نعیم ملکوت جنات نعیم است ؛و پروردگارشان آنها را با ملکوت جنان نعیم راضی نمیکند؛ هرچقدر هم پروردگار بر درجات جنات نعیم بیفزاید و هر درجهای هم از درجه نعیم ملک بزرگتر باشد و حتی اگرخداوند به درجات نعیم به اندازه تمام ذرات ملکوت عظیم خود بیفزاید؛ در نزد بندگان نعیم اعظم مثقال ذرهای نخواهد بود.
شاید همهی مفتیان دیار مسلمین بخواهند بگویند:"ای کسی که به زعم خود مهدی منتظر عبدالنعیم اکبر است؛ این نعیم اکبر نسبت به جنات نعیم چیست؟ ما چنین چیزی در آیات محکم ذکر قرآن عظیم پیدا نمیکنیم. تو دروغگوی گستاخی هستی که مردم را به سوی کفر به خدا دعوت میکنی؛ ما چیزی از نعیمی که ازجنات نعیم عظیم تر و بزرگتر باشد نشنیدهایم." پس در پاسخ تمام علمای مسلمین و پیروانشان میگویم: آیا کسی که بشریت را به پیروی از رضوان خداوند دعوت میکند و از آنها میخواهد رضوان الهی را هدف خود قرار دهند ودر صدد هدایت آنها به راه صلح (سبل السلام) است؛ کسی میدانید که به سوی کفر دعوت میکند؟ تمام علمای مسلمین و پیروانشان در پاسخ مهدی منتظر میگویند:" حاشالله ؛دعوت ازمردم برای پیروی از رضوان الهی و هدایت آنها به مسیرصلح و سلامت؛ دعوت به سوی کفر به خدا نیست. ولی تو خود را با نام عبد النعیم اکبر میخوانی و ما چیزی به عنوان نعیم اکبری که از نعیم جنات بزرگتر است؛ نمیشناسیم و در آیات محکم ذکر هم نخواندهایم. مگر تو قرآن را ازنزد خویش و براساس نظر شخصی وطبق میل خودت تفسیر میکنی؛ نعیم اکبر نسبت به نعیم جنات چیست؛ از آیات محکم قرآن عظیم؛ آیهای محکم و بینه برای تمام علمای مسلمین و امتشان -از هر فرقه و گروه مذهبی که باشند- بیاور تا احدی از علمای مسلمین و عامه مسلمانان نتوانند بر سر آن با تو مجادله کنند؛ چون این نعیم اعظمی که به زعم تو از جنات نعیم بزرگتر است؛ قاعده اساسی دعوت جهانی توست و اگر ما تفسیر حق و بهتری بیاوریم؛ پایه و اساس دعوتت را نابود کرده و کارت تمام خواهد شد و انصارت در نقاط مختلف از پیروی از تو دست برمیدارند.. پس اگر از صادقان هستی؛بیا و برهانی آشکار در مورد این نعیم اکبر؛ نعیمی که از جنات نعیم بزرگتر است برای ما بیاور.
پس در جواب تمام انسانهایی که چنین پرسشی را دارند میگویم: مهدی منتظر این فتوا را نداده است. این فتوای خداوند است که از نعیمی سخن میگوید که بزرگتر از جنات نعیم است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
{خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن وعده بهشتی را داده است که جویباران از فرودست آن جاری است، که جاودانه در آنند و [نیز] خانههای پاک و پسندیدهای در بهشت عدن، و رضوان الهی بزرگتر [از همه چیز] است این همان رستگاری بزرگ است (۷۲)}
آیا این آیه نیاز به تفسیر ابن کثیر و دیگرمفسران دارد؟ آیا فتوای خداوند "العلی الکبیر" درآیات محکم ذکر مبنی بر اینکه نعیم رضوان خدا بر بندگانش نعیم اکبر است و از نعیم جنات او بزرگتر؛ نیاز به تفسیر دارد؟ حال دیگر کسی را نمییابم که تسلیم پروردگار عالمیان باشد و به این آیه اعتراض کند؛ آیهای که خداوند در آن به بندگانش فتوا میدهد رضوان خدا ازبندگانش، نعیمی است که از نعیم جنات خداوند بزرگتراست.
پس امام مهدی منتظر ناصرمحمد یمانی حجت آورده و میگویم: آیا درست است نعیم اکبر یعنی رضوان الهی را وسیله تحقق نعیم کوچکتر یعنی نعیم جنات کنید؟ آیا خداوند شما را برای بهشت نعیم آفریده یا بهشت نعیم را به خاطر شما خلق کرده است و شما را برای عبادت خدا و پیروی از رضوان الهی به عنوان هدف نهائیتان؟ والله والله که قومی که محبوب خدا و محب او هستند( یحبهم الله و یحبونه) در این امت زندگی میکنند. من تعداد زیادی از آنان را نمیشناسم ولی آنها خود میدانند که به بالاترین درجه جنات نعیم که با نام "وسیله" شناخته میشود راضی نخواهند شد . واگر هریک از آنان به فوز این مقام نایل گردند؛آن را وسیلهای برای تحقق نعیمی خواهند کرد که از نعیم جنات بسیار بزرگتر است ؛ یعنی راضی بودن خداوند در نفسش بدون این که متحسر و حزین باشد.
ممکن است یکی از علمای مسلمین که به خواست خداوند از این بیان باخبر شدهاند بخواهد بگوید:" ای کسی که تصور میکنی خداوند در نفس خود به خاطر بندگان گمراهش حزین و متحسر است؛ از خداوند واحد قهار بترس"
پس مهدی منتظر درپاسخ میگوید: آیا معترفید خداوند از توبه بندهاش بسیار خوشحال میشود؟ برای همین هم حزن او برای بندگان گمراهش -که به خاطر کوتاهیهای خود نزد پروردگار متحسرند- بسیار عظیم است. وجود حسرت و حزن در نفس خدا را در این آیات مییابیم؛ آیاتی که خداوند در محکم کتابش از حال خود به ما خبر میدهد و میفرماید به خاطر ظلمی که آنان به خود کردهاند متحسر و حزین است. خداوند تعالی میفرماید:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [يس].
{فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹) حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
اما آنان از این که خداوند ایشان را مورد رحمت خود قرار دهد مأیوسند و به خاطر همین یأس؛ خداوند آنها را در عذاب وامیگذارد، چون به کلی از رحمتش ناامید و مأیوسند. برای همین هم از خدا نمی خواهند به آنها رحم کند؛ بلکه از پروردگارشان درخواست میکنند تا آنها را به حیات دنیوی بازگرداند تا اعمالی غیر از اعمالی که مرتکب شده بودند؛ انجام دهند و سپس میگویند اگر به اعمالی بازگردند که خدا نهی فرموده؛ ظالمند. تک تکشان میگویند:
{رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿٩٩﴾ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ} [المؤمنون:99-100]،
{«پروردگار من! مرا بازگردانید! (۹۹) شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!»}
اما خداوند با برانگیختن رسولان خود و کسانی که برای تذکر و یا داشتن عذر در پیشگاه خدا؛ آیات او را برای آنان میخواندند؛ در برابرشان حجت آورده است. این تذکر دهندگان با آیات محکم و بینه برای آنان حجت میآوردند ولی آنها نسبت به آن کافر شده و به رسولان خدا و پیروانشان میگفتند:
{إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾} [يس]،
{شما فقط دروغ میگویید!» (۱۵) (رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوی شما هستیم، (۱۶) و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» (۱۷)}
تا جایی که رسولان الهی و کسانی که با وی ایمان آورده بودند بگویند نصرت خداوند کی فرا خواهد رسید؟ و خداوند هم به ایشان یاری میرساند که خداوند تغییری در کلماتش نداده و خلف وعده نمیکند. وقتی معارضان لرزیدن زمین زیر پایشان را حس کنند ؛از ترس فرو ریختن سقف بر سرشان، از دیار و خانههایشان میگریزند. خداوند عذاب جنگ خود را از زمین و آسمان و دریا بر سر آنان میفرستاد. وقتی با احساس لرزیدن زمین ؛ از ترس ریختن سقف بر سرشان از خانه و دیارشان بگریزند؛ خداوند چشمههای آتشفشان را در برابرشان منفجر می کند و بر سرشان آتش میبارد؛ لذا به سوی خانههایشان برمیگردند چون خراب شدن سقف خانه برسرشان بهتر از این آتش سنگهای مذابی است که از آتشفشان بر سرشان میریزد و یا بهتر از غرق شدن با موجهای سهمگین دریای مسجور ( به خشکی ) است. عذاب از هر طرف بر سرشان میبارید؛ لذا کسانی که اول کار فرار کرده و از زلزله نجات یافته بودند؛ به خانههایشان بازمیگشتند اما خانههایشان ر ا هم ویران شده مییافتند. آنان با فرار از عذاب الهی نمیتوانستند خدا را عاجز کنند؛ لذا میگفتند: {"يا ويلنا إنَّا كنّا ظالمين"!} { وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!»} از خداوند نمیخواستند به حق رحمتی که برخود نوشته است؛ بر آنان رحم کرده و عذاب را از آنان بردارد و هم چنان تکرار میکردند: {"يا ويلنا إنَّا كنّا ظالمين"!}{ وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!»}
و همچنان این سخن را تکرار میکردند، تا خداوند آنها را درو کرده و خاموش میساخت! {اشاره به آیه کریمه سوره الأنبیاء:فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵ (http://tanzil.net/?locale=fa_IR#21:15)﴾} و به سوی عذابی که شدیدتر و پایدارتر بود منقل میشدند. هریک از گمراهان میگفتند:
{يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾} [الزمر]،
{افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان (آیات او) بودم!}
و آنان دیگر بر کفر و عناد و تکبرشان اصراری نداشتند ؛ بلکه ظالمانشان از شدت ندامت دست خود را میگزیدند . سپس در زندان مرکزی به حبس ابد گرفتار شدند.
ممکن است کسی سؤال کند:"این زندان کدام است؟". میگوییم: زندان عظیم خداوند که هفت در دارد؛ ظاهر آن آتشی است که شعله میکشد و باطن آن شدیدتر و بزرگتر است. بر بالای سرشان چتر آتش واز زیر پایشان رود آتش جاری است. درهای هفتگانه آن به روی آنان بسته میشود.حیات آنان مرگ ندارد و در آنجا نه میمیرند و نه زنده میمانند. هربار که پوستشان میسوزد در چشم برهم زدنی خداوند پوست جدیدی جای آن میآورد؛ در کمتر از چشم برهم زدن....ایا دربرابر آتشی که سوخت ان سنگ است طاقت دارید؟ آتش آن مانند آتشی نیست که شما از چوب درختان روشن میکنید...بلکه سوخت این آتش سنگ و هم چنین ساکنان آن است که از بندگانی هستند که در حق خود ظلم کردهاند و از رحمت پروردگارشان ناامید و از بندگان مقرب خدا درخواست رحمت پروردگارشان را دارند:
{ادعوا ربكم يخفِف عنّا يوماً واحداً من العذاب } {از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد! }
علت اینکه به جای خداوند از بندگانش درخواست میکنند این است که از رحمت الهی مأیوسند و با این کار بیشتر از قبل درحق خود ظلم میکنند؛ با اینکه باب دعا به پیشگاه خداوند در دنیا و آخرت باز است... در آخرت در اعمال بسته است؛ اما برای کسانی که از خداوند درخواست رحمت کنند، در دعا باز میماند و وعده خدا حق است. خداوند ارحم الراحمین است...
ای بندگان خدا از خدا بترسید و از کسی که شما را به سوی رضوان الهی دعوت میکند؛ پیروی نمایید. از آنچه که در آیات محکم ذکر آمده است پیروی کنید. الفرار الفرار از خداوند واحد قهار به سوی خودش... و بدانید جز خدا پناهگاهی برای فرار از عذاب خدا در دنیا و آخرت وجود ندارد. آن طورنیست که شما تصور کرده و به خدا افترا میزنید؛ شفاعت هیچ کسی نزد او فایده ندارد و جز پروردگار ولی و نبی شفاعت کنندهای ندارید....
از گروههای و أحزاب مسلمین به شدت در تعجبم که میدانند این بیان، به حق از آنچه که در قرآن عظیم آمده؛ استنباط شده ولی میروند وبه نام دین یک دیگر را میکشند و به دنبال قدرت و سلطهی حقیر دنیا هستند؛ ای عجب ازآنچه که محبوبشان است و طمع رسیدن به آن را دارند؛ رسیدن به کرسی حکومت به عشق قدرت و مال! آیا نمیدانند که دراول کار در برابر پروردگار تنها مسئول اهل بیتشان هستند ولی بعد از رسیدن به کرسی حکومت؛ در پیشگاه خدا مسؤلیت تمام امت را بر گردن دارند؟ و اگر حاکم ظالمی باشند که به طعام مساکین اهمیتی ندهند و حق آنان از بیت المال مسلمین را به ایشان نپردازند؛ خواهند گفت:
{مَا أَغْنَىٰ عَنِّي مَالِيَهْ ﴿٢٨﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ ﴿٢٩﴾} [الحاقة]،
{ مال و ثروتم هرگز مرا بینیاز نکرد، (۲۸) قدرت من نیز از دست رفت!» (۲۹)}
و خداوند به این پادشاه یا رئیس میگوید:
{خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿٣٠﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿٣١﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿٣٢﴾ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ الْعَظِيمِ ﴿٣٣﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [الحاقة]
{ او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید! (۳۰) سپس او را در دوزخ بیفکنید! (۳۱) بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید؛ (۳۲) چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمیآورد، (۳۳) و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمینمود؛ (۳۴)}
ای عاشقان قدرت از خدا بترسید؛ شما به حیات دنیا راضی شده و دانشتان از دنیا همین است: حب سلطنت و یا کسب مال از هر راهی ولو اینکه از راه ریختن خون مردم باشد....و سپاهشان هم برای خواست آنها خود را به مهلکه و ورطه میافکنند! ای عجب؛ ایا احدی از آنان وقتی میخواهد کسی را بکشد از خودش میپرسد عاقبتش چه خواهد شد؟ والله والله که اگرتمام کوههای و خاک زمین را طلا کنید و همه آن را بدهید تا خدا شما را از آتش جهنم نجات دهد؛ خدا زمین پر از طلا را به جای او نخواهد پذیرفت؛ پس چرا این قدر مال را دوست دارید{ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿٢٠﴾ سوره فجر} و به خاطر مال و قدرت؛ خون هم را برزمین میریزید؟
ای جماعت مسلمین؛ اگر صادقید و واقعا در پی این هستید که به قدرت برسید تا قدرت وسیلهای باشد برای حکم بر اساس فرامین الهی و برداشتن ظلم انسان از برادر انسانش؛ پس چرا به دعوت کسی که شما را به حکمیت کتاب خدا فرا میخواند، پاسخ نمیدهید؟ و اگر فریاد دینداری شما برای رسیدن به حکومت و سلطنت و مال باشد؛ به این دعوت پاسخ نخواهید داد. فرض کنید یکی از شما به کرسی حکومت برسد و صد سال از مال و قدرت برخوردار شود و سپس بمیرد در حالی که برای رعایای ضعیف و فقرا و مساکین؛حاکم ظالمی بوده است. سپس خداوند او را تا بینهایت در آتش جهنم حبس کند؛ آنچه که در دنیا از آن بهره برده بودید در آنجا به چه کارتان میآید؟ آیا تعقل نمیکنید! پس هر کس از شما که میخواهد برای حکم کردن بر اساس فرامین نازل شده خداوند به قدرت برسد؛به دعوت کسی که شما را به حکمیت کتاب خدا فرا میخواند پاسخ دهد و اگر سرباز زنید؛ دروغگو هستید و تنها فریاد دینداری سر دادهاید تا به قدرت برسید. در این صورت به شما بشارت میدهم که خداوند از زمین و آسمان و دریا به جنگ شما میآید و این عذاب روز عقیم است که از سیاره عذاب به شما میرسد. سیار عذابی که از جنوب زمین بر شما طلوع خواهد کرد. این سیاره؛ سیاره سقر است که هر از چندگاهی به سراغ بشر می آید. به صورت ناگهانی به سراِغتان میآید و نمیتوانید مانع عبور آن از آسمان زمینتان شوید و بر سرتان بارانی از سنگهای آتشین فرو میفرستد ومهلت داده نمیشوید واین وعده محتوم خداوند است...
من میترسم زودتر از آن؛ عذابی نزدیکتر بر سر مسلمانان نازل شود؛ می ترسم به خاطر روگردان شما از آنچه که خداوند در کتاب خود قرآن عظیم برایتان فرستاده؛ گرفتار بادی عقیم شوید و یا شهابی آتشین از آسمان بر زمینتان فرود آید، مانند "راجفة"ای که بر سر ثمود نازل شد...قرآنی که به آن ایمان دارید ولی آن را مهجور گذاشته و احکام وحدود آن را اجرا نمیکنید. خداوند شما را به خاطر کفر نسبت به امام مهدی ناصر محمد یمانی عذاب نمی کند من تنها بشری مانند شما هستم؛ بلکه غضب خداوند بر شما به علت این است که از حکمیت فرمان خدا میانتان روگردانید. بر بنده خدا و خلیفه او امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی وظیفهای جز این ندارد که در موارد مشاجرات دینی؛ حکم خدا را برایتان بیاورد. ای جماعت مسلمین؛ اگر به کتاب خدا و سنت حق رسولش- که مخالف محکمات قرآن عظیم نیست- ایمان دارید؛پس تسلیم حکم خداشوید که این برای شما بهتر است. و اگر سرباز زدید؛ پروردگارمن و پروردگار شما بهتر میداند چقدر نسبت به دعوت حق پروردگارتان توجه نشان میدهید وحکم با خداوند اسرع الحاسبین است.
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
عبد الله وخليفته للحكم بما أنزل الله؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=230844
03 - 10 - 1437 هـ
08 - 07 - 2016 مـ
1395-04-18ه.ش.
10:10 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
تذکر؛ هشدار و اعلام خطر به تمام مسلمانان و کافرانی که از کسی رو میگردانند که آنها را به سوی نعیمی دعوت میکند که از نعیم دنیا و آخرت عظیمتر است(نعیم اعظم)..
بسم الله الرحمن الرحيم و صلاة و سلام بر محمدرسول الله و اولیای اواز آل بیتش و تمام مؤمنان به پروردگار عالمیان که هیچ چیز را با اوشریک نگرفته وهمراه خدا به درگاه احدی دعا نمیکنند تا نزد پروردگارشان شفاعت آنان را بکند؛ چون جز خدا هیچ ولی و نبی نیست که بتواند نزد خدا شفاعتشان را کند؛ چرا که شفاعت تماماً به دست خداوند است و رحمت خدا در نفسش در برابر غضبش شفاعت آنها را میکند؛ تا اینکه بعد از اینکه مستقیم از پروردگار ارحم الراحمینشان میشنوند که با رحمت خود آنها را بخشیده؛ رحمتی که در نفس خدا در برابر غضبش شفاعت آنها را کرده؛ وحشت و ترس از ساکن شدن ابدی در آتش از قلب گمراهان رخت میبندد.و بعد از اینکه نتیجه اعمالشان را دیدند؛خداوند با رحمت خود ایشان را وارد بهشت مینماید. آنها ازمتقیانی که میهمان خداوند الرحمن است سؤال میکنند:
{مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴿٢٣﴾} [سبأ]،
{ میگویند: پروردگارتان چه فرمود؛ میگویند: حقّ را واوست بلندمقام و بزرگمرتبه}
این پاسخ گروهی از متقیان است که نزد خداوند رحمان محشور میشوند و میهمان اویند؛ کسانی که اجازه سخن گفتن در پیشگاه خداوند را دارند{ اشاره به آیه کریمه سوره النباء : رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾}و سخن صواب بر زبان آورده و از پروردگارشان تحقق نعیمی را میکنند که از نعیم جنت عظیمتراست یعنی این که خداوند در نفسش راضی گردد. آنها جرأت نمیکنند نزد پروردگارشان برای احدی شفاعت بخواهند؛ نه برای پدرانشان؛ نه برای مادرانشان؛ نه برای اولادشان و نه برای برادرانشان؛ چون خداوند را بیش از خود و تمام مخلوقاتش دوست دارند و رضوان خدا در نفسش و رفتن حزن از نفس خداوند خلاصه غایتشان است. تنها هدفشان رضوان خداوند عزیز و حمید است؛ چون آنها تنها به رضایت خداوند از خودشان و حفظ آنها از آتش و وارد کردنشان به بهشت اکتفا نمیکنند. بلکه طمع دارند خداوند نعیمی اکبر را برایشان محقق سازد؛ نعیمی که از نعیم جنت بزرگتر است و در نفسش راضی شود چون از حقیقت اسم اعظم الهی باخبر شده و میدانند که اسم اعظم الهی، صفت رضوان خدا از بندگانش است. این اسم اعظم خداوند شماست و پروردگار این نام را فقط به امام مهدی منتظر آموخت& تا او نیز آن را به مردم یاد دهد، چون راز و حکمت آفرینش بندگانش در آن نهفته است. خداوند بندگانش را برای جنات نعیم و حور و قصرهای آن نیافریده است؛ بلکه اینها را برای بندگانش آفریده و بندگانش را برای نعیم اکبر خلق نموده؛ نعیمی که از نعیم بهشت او بزرگتراست؛ نعیم اکبر؛ رضوان خدا از بندگانش است؛ البته اگر تنها خدا را عبادت میکنید و خدا نیز شما را برای این آفریده تا رضوان خدا را غایت خود گردانید. چون رضوان خدا بر بندگانش؛ نعیم اکبر خدا در برابر نعیم جنت اوست.
من امام مهدی منتظر عبدالنعیم اکبر ناصر محمد یمانی؛ به خداوند واحد قهار؛ پروردگار بشر و پروردگار همه چیز و مالک آن قسم میخورم که حقیقت اسم اعظم خداوند؛ بزرگترین نشانه تصدیقی است که خداوند ازمیان تمام بندگانش در ملکوت آسمانها و زمین؛ بندهای را که مردم را به سوی خدا دعوت میکند؛ با آن یاری نموده است . بلکه این آیه از ملکوت آسمانها وزمین بزرگتر است؛ بلکه نشانهی اکبر در مقایسه با ملکوت جنات نعیمی است که به اندازه آسمانها و زمین است؛ بلکه در نزد بندگان نعیم اعظم الی بی نهایت بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر از نعیم ملکوت جنات نعیم است ؛و پروردگارشان آنها را با ملکوت جنان نعیم راضی نمیکند؛ هرچقدر هم پروردگار بر درجات جنات نعیم بیفزاید و هر درجهای هم از درجه نعیم ملک بزرگتر باشد و حتی اگرخداوند به درجات نعیم به اندازه تمام ذرات ملکوت عظیم خود بیفزاید؛ در نزد بندگان نعیم اعظم مثقال ذرهای نخواهد بود.
شاید همهی مفتیان دیار مسلمین بخواهند بگویند:"ای کسی که به زعم خود مهدی منتظر عبدالنعیم اکبر است؛ این نعیم اکبر نسبت به جنات نعیم چیست؟ ما چنین چیزی در آیات محکم ذکر قرآن عظیم پیدا نمیکنیم. تو دروغگوی گستاخی هستی که مردم را به سوی کفر به خدا دعوت میکنی؛ ما چیزی از نعیمی که ازجنات نعیم عظیم تر و بزرگتر باشد نشنیدهایم." پس در پاسخ تمام علمای مسلمین و پیروانشان میگویم: آیا کسی که بشریت را به پیروی از رضوان خداوند دعوت میکند و از آنها میخواهد رضوان الهی را هدف خود قرار دهند ودر صدد هدایت آنها به راه صلح (سبل السلام) است؛ کسی میدانید که به سوی کفر دعوت میکند؟ تمام علمای مسلمین و پیروانشان در پاسخ مهدی منتظر میگویند:" حاشالله ؛دعوت ازمردم برای پیروی از رضوان الهی و هدایت آنها به مسیرصلح و سلامت؛ دعوت به سوی کفر به خدا نیست. ولی تو خود را با نام عبد النعیم اکبر میخوانی و ما چیزی به عنوان نعیم اکبری که از نعیم جنات بزرگتر است؛ نمیشناسیم و در آیات محکم ذکر هم نخواندهایم. مگر تو قرآن را ازنزد خویش و براساس نظر شخصی وطبق میل خودت تفسیر میکنی؛ نعیم اکبر نسبت به نعیم جنات چیست؛ از آیات محکم قرآن عظیم؛ آیهای محکم و بینه برای تمام علمای مسلمین و امتشان -از هر فرقه و گروه مذهبی که باشند- بیاور تا احدی از علمای مسلمین و عامه مسلمانان نتوانند بر سر آن با تو مجادله کنند؛ چون این نعیم اعظمی که به زعم تو از جنات نعیم بزرگتر است؛ قاعده اساسی دعوت جهانی توست و اگر ما تفسیر حق و بهتری بیاوریم؛ پایه و اساس دعوتت را نابود کرده و کارت تمام خواهد شد و انصارت در نقاط مختلف از پیروی از تو دست برمیدارند.. پس اگر از صادقان هستی؛بیا و برهانی آشکار در مورد این نعیم اکبر؛ نعیمی که از جنات نعیم بزرگتر است برای ما بیاور.
پس در جواب تمام انسانهایی که چنین پرسشی را دارند میگویم: مهدی منتظر این فتوا را نداده است. این فتوای خداوند است که از نعیمی سخن میگوید که بزرگتر از جنات نعیم است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
{خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن وعده بهشتی را داده است که جویباران از فرودست آن جاری است، که جاودانه در آنند و [نیز] خانههای پاک و پسندیدهای در بهشت عدن، و رضوان الهی بزرگتر [از همه چیز] است این همان رستگاری بزرگ است (۷۲)}
آیا این آیه نیاز به تفسیر ابن کثیر و دیگرمفسران دارد؟ آیا فتوای خداوند "العلی الکبیر" درآیات محکم ذکر مبنی بر اینکه نعیم رضوان خدا بر بندگانش نعیم اکبر است و از نعیم جنات او بزرگتر؛ نیاز به تفسیر دارد؟ حال دیگر کسی را نمییابم که تسلیم پروردگار عالمیان باشد و به این آیه اعتراض کند؛ آیهای که خداوند در آن به بندگانش فتوا میدهد رضوان خدا ازبندگانش، نعیمی است که از نعیم جنات خداوند بزرگتراست.
پس امام مهدی منتظر ناصرمحمد یمانی حجت آورده و میگویم: آیا درست است نعیم اکبر یعنی رضوان الهی را وسیله تحقق نعیم کوچکتر یعنی نعیم جنات کنید؟ آیا خداوند شما را برای بهشت نعیم آفریده یا بهشت نعیم را به خاطر شما خلق کرده است و شما را برای عبادت خدا و پیروی از رضوان الهی به عنوان هدف نهائیتان؟ والله والله که قومی که محبوب خدا و محب او هستند( یحبهم الله و یحبونه) در این امت زندگی میکنند. من تعداد زیادی از آنان را نمیشناسم ولی آنها خود میدانند که به بالاترین درجه جنات نعیم که با نام "وسیله" شناخته میشود راضی نخواهند شد . واگر هریک از آنان به فوز این مقام نایل گردند؛آن را وسیلهای برای تحقق نعیمی خواهند کرد که از نعیم جنات بسیار بزرگتر است ؛ یعنی راضی بودن خداوند در نفسش بدون این که متحسر و حزین باشد.
ممکن است یکی از علمای مسلمین که به خواست خداوند از این بیان باخبر شدهاند بخواهد بگوید:" ای کسی که تصور میکنی خداوند در نفس خود به خاطر بندگان گمراهش حزین و متحسر است؛ از خداوند واحد قهار بترس"
پس مهدی منتظر درپاسخ میگوید: آیا معترفید خداوند از توبه بندهاش بسیار خوشحال میشود؟ برای همین هم حزن او برای بندگان گمراهش -که به خاطر کوتاهیهای خود نزد پروردگار متحسرند- بسیار عظیم است. وجود حسرت و حزن در نفس خدا را در این آیات مییابیم؛ آیاتی که خداوند در محکم کتابش از حال خود به ما خبر میدهد و میفرماید به خاطر ظلمی که آنان به خود کردهاند متحسر و حزین است. خداوند تعالی میفرماید:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [يس].
{فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹) حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
اما آنان از این که خداوند ایشان را مورد رحمت خود قرار دهد مأیوسند و به خاطر همین یأس؛ خداوند آنها را در عذاب وامیگذارد، چون به کلی از رحمتش ناامید و مأیوسند. برای همین هم از خدا نمی خواهند به آنها رحم کند؛ بلکه از پروردگارشان درخواست میکنند تا آنها را به حیات دنیوی بازگرداند تا اعمالی غیر از اعمالی که مرتکب شده بودند؛ انجام دهند و سپس میگویند اگر به اعمالی بازگردند که خدا نهی فرموده؛ ظالمند. تک تکشان میگویند:
{رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿٩٩﴾ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ} [المؤمنون:99-100]،
{«پروردگار من! مرا بازگردانید! (۹۹) شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!»}
اما خداوند با برانگیختن رسولان خود و کسانی که برای تذکر و یا داشتن عذر در پیشگاه خدا؛ آیات او را برای آنان میخواندند؛ در برابرشان حجت آورده است. این تذکر دهندگان با آیات محکم و بینه برای آنان حجت میآوردند ولی آنها نسبت به آن کافر شده و به رسولان خدا و پیروانشان میگفتند:
{إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾} [يس]،
{شما فقط دروغ میگویید!» (۱۵) (رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوی شما هستیم، (۱۶) و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» (۱۷)}
تا جایی که رسولان الهی و کسانی که با وی ایمان آورده بودند بگویند نصرت خداوند کی فرا خواهد رسید؟ و خداوند هم به ایشان یاری میرساند که خداوند تغییری در کلماتش نداده و خلف وعده نمیکند. وقتی معارضان لرزیدن زمین زیر پایشان را حس کنند ؛از ترس فرو ریختن سقف بر سرشان، از دیار و خانههایشان میگریزند. خداوند عذاب جنگ خود را از زمین و آسمان و دریا بر سر آنان میفرستاد. وقتی با احساس لرزیدن زمین ؛ از ترس ریختن سقف بر سرشان از خانه و دیارشان بگریزند؛ خداوند چشمههای آتشفشان را در برابرشان منفجر می کند و بر سرشان آتش میبارد؛ لذا به سوی خانههایشان برمیگردند چون خراب شدن سقف خانه برسرشان بهتر از این آتش سنگهای مذابی است که از آتشفشان بر سرشان میریزد و یا بهتر از غرق شدن با موجهای سهمگین دریای مسجور ( به خشکی ) است. عذاب از هر طرف بر سرشان میبارید؛ لذا کسانی که اول کار فرار کرده و از زلزله نجات یافته بودند؛ به خانههایشان بازمیگشتند اما خانههایشان ر ا هم ویران شده مییافتند. آنان با فرار از عذاب الهی نمیتوانستند خدا را عاجز کنند؛ لذا میگفتند: {"يا ويلنا إنَّا كنّا ظالمين"!} { وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!»} از خداوند نمیخواستند به حق رحمتی که برخود نوشته است؛ بر آنان رحم کرده و عذاب را از آنان بردارد و هم چنان تکرار میکردند: {"يا ويلنا إنَّا كنّا ظالمين"!}{ وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!»}
و همچنان این سخن را تکرار میکردند، تا خداوند آنها را درو کرده و خاموش میساخت! {اشاره به آیه کریمه سوره الأنبیاء:فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵ (http://tanzil.net/?locale=fa_IR#21:15)﴾} و به سوی عذابی که شدیدتر و پایدارتر بود منقل میشدند. هریک از گمراهان میگفتند:
{يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾} [الزمر]،
{افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان (آیات او) بودم!}
و آنان دیگر بر کفر و عناد و تکبرشان اصراری نداشتند ؛ بلکه ظالمانشان از شدت ندامت دست خود را میگزیدند . سپس در زندان مرکزی به حبس ابد گرفتار شدند.
ممکن است کسی سؤال کند:"این زندان کدام است؟". میگوییم: زندان عظیم خداوند که هفت در دارد؛ ظاهر آن آتشی است که شعله میکشد و باطن آن شدیدتر و بزرگتر است. بر بالای سرشان چتر آتش واز زیر پایشان رود آتش جاری است. درهای هفتگانه آن به روی آنان بسته میشود.حیات آنان مرگ ندارد و در آنجا نه میمیرند و نه زنده میمانند. هربار که پوستشان میسوزد در چشم برهم زدنی خداوند پوست جدیدی جای آن میآورد؛ در کمتر از چشم برهم زدن....ایا دربرابر آتشی که سوخت ان سنگ است طاقت دارید؟ آتش آن مانند آتشی نیست که شما از چوب درختان روشن میکنید...بلکه سوخت این آتش سنگ و هم چنین ساکنان آن است که از بندگانی هستند که در حق خود ظلم کردهاند و از رحمت پروردگارشان ناامید و از بندگان مقرب خدا درخواست رحمت پروردگارشان را دارند:
{ادعوا ربكم يخفِف عنّا يوماً واحداً من العذاب } {از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد! }
علت اینکه به جای خداوند از بندگانش درخواست میکنند این است که از رحمت الهی مأیوسند و با این کار بیشتر از قبل درحق خود ظلم میکنند؛ با اینکه باب دعا به پیشگاه خداوند در دنیا و آخرت باز است... در آخرت در اعمال بسته است؛ اما برای کسانی که از خداوند درخواست رحمت کنند، در دعا باز میماند و وعده خدا حق است. خداوند ارحم الراحمین است...
ای بندگان خدا از خدا بترسید و از کسی که شما را به سوی رضوان الهی دعوت میکند؛ پیروی نمایید. از آنچه که در آیات محکم ذکر آمده است پیروی کنید. الفرار الفرار از خداوند واحد قهار به سوی خودش... و بدانید جز خدا پناهگاهی برای فرار از عذاب خدا در دنیا و آخرت وجود ندارد. آن طورنیست که شما تصور کرده و به خدا افترا میزنید؛ شفاعت هیچ کسی نزد او فایده ندارد و جز پروردگار ولی و نبی شفاعت کنندهای ندارید....
از گروههای و أحزاب مسلمین به شدت در تعجبم که میدانند این بیان، به حق از آنچه که در قرآن عظیم آمده؛ استنباط شده ولی میروند وبه نام دین یک دیگر را میکشند و به دنبال قدرت و سلطهی حقیر دنیا هستند؛ ای عجب ازآنچه که محبوبشان است و طمع رسیدن به آن را دارند؛ رسیدن به کرسی حکومت به عشق قدرت و مال! آیا نمیدانند که دراول کار در برابر پروردگار تنها مسئول اهل بیتشان هستند ولی بعد از رسیدن به کرسی حکومت؛ در پیشگاه خدا مسؤلیت تمام امت را بر گردن دارند؟ و اگر حاکم ظالمی باشند که به طعام مساکین اهمیتی ندهند و حق آنان از بیت المال مسلمین را به ایشان نپردازند؛ خواهند گفت:
{مَا أَغْنَىٰ عَنِّي مَالِيَهْ ﴿٢٨﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ ﴿٢٩﴾} [الحاقة]،
{ مال و ثروتم هرگز مرا بینیاز نکرد، (۲۸) قدرت من نیز از دست رفت!» (۲۹)}
و خداوند به این پادشاه یا رئیس میگوید:
{خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿٣٠﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿٣١﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿٣٢﴾ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ الْعَظِيمِ ﴿٣٣﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [الحاقة]
{ او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید! (۳۰) سپس او را در دوزخ بیفکنید! (۳۱) بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید؛ (۳۲) چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمیآورد، (۳۳) و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمینمود؛ (۳۴)}
ای عاشقان قدرت از خدا بترسید؛ شما به حیات دنیا راضی شده و دانشتان از دنیا همین است: حب سلطنت و یا کسب مال از هر راهی ولو اینکه از راه ریختن خون مردم باشد....و سپاهشان هم برای خواست آنها خود را به مهلکه و ورطه میافکنند! ای عجب؛ ایا احدی از آنان وقتی میخواهد کسی را بکشد از خودش میپرسد عاقبتش چه خواهد شد؟ والله والله که اگرتمام کوههای و خاک زمین را طلا کنید و همه آن را بدهید تا خدا شما را از آتش جهنم نجات دهد؛ خدا زمین پر از طلا را به جای او نخواهد پذیرفت؛ پس چرا این قدر مال را دوست دارید{ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿٢٠﴾ سوره فجر} و به خاطر مال و قدرت؛ خون هم را برزمین میریزید؟
ای جماعت مسلمین؛ اگر صادقید و واقعا در پی این هستید که به قدرت برسید تا قدرت وسیلهای باشد برای حکم بر اساس فرامین الهی و برداشتن ظلم انسان از برادر انسانش؛ پس چرا به دعوت کسی که شما را به حکمیت کتاب خدا فرا میخواند، پاسخ نمیدهید؟ و اگر فریاد دینداری شما برای رسیدن به حکومت و سلطنت و مال باشد؛ به این دعوت پاسخ نخواهید داد. فرض کنید یکی از شما به کرسی حکومت برسد و صد سال از مال و قدرت برخوردار شود و سپس بمیرد در حالی که برای رعایای ضعیف و فقرا و مساکین؛حاکم ظالمی بوده است. سپس خداوند او را تا بینهایت در آتش جهنم حبس کند؛ آنچه که در دنیا از آن بهره برده بودید در آنجا به چه کارتان میآید؟ آیا تعقل نمیکنید! پس هر کس از شما که میخواهد برای حکم کردن بر اساس فرامین نازل شده خداوند به قدرت برسد؛به دعوت کسی که شما را به حکمیت کتاب خدا فرا میخواند پاسخ دهد و اگر سرباز زنید؛ دروغگو هستید و تنها فریاد دینداری سر دادهاید تا به قدرت برسید. در این صورت به شما بشارت میدهم که خداوند از زمین و آسمان و دریا به جنگ شما میآید و این عذاب روز عقیم است که از سیاره عذاب به شما میرسد. سیار عذابی که از جنوب زمین بر شما طلوع خواهد کرد. این سیاره؛ سیاره سقر است که هر از چندگاهی به سراغ بشر می آید. به صورت ناگهانی به سراِغتان میآید و نمیتوانید مانع عبور آن از آسمان زمینتان شوید و بر سرتان بارانی از سنگهای آتشین فرو میفرستد ومهلت داده نمیشوید واین وعده محتوم خداوند است...
من میترسم زودتر از آن؛ عذابی نزدیکتر بر سر مسلمانان نازل شود؛ می ترسم به خاطر روگردان شما از آنچه که خداوند در کتاب خود قرآن عظیم برایتان فرستاده؛ گرفتار بادی عقیم شوید و یا شهابی آتشین از آسمان بر زمینتان فرود آید، مانند "راجفة"ای که بر سر ثمود نازل شد...قرآنی که به آن ایمان دارید ولی آن را مهجور گذاشته و احکام وحدود آن را اجرا نمیکنید. خداوند شما را به خاطر کفر نسبت به امام مهدی ناصر محمد یمانی عذاب نمی کند من تنها بشری مانند شما هستم؛ بلکه غضب خداوند بر شما به علت این است که از حکمیت فرمان خدا میانتان روگردانید. بر بنده خدا و خلیفه او امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی وظیفهای جز این ندارد که در موارد مشاجرات دینی؛ حکم خدا را برایتان بیاورد. ای جماعت مسلمین؛ اگر به کتاب خدا و سنت حق رسولش- که مخالف محکمات قرآن عظیم نیست- ایمان دارید؛پس تسلیم حکم خداشوید که این برای شما بهتر است. و اگر سرباز زدید؛ پروردگارمن و پروردگار شما بهتر میداند چقدر نسبت به دعوت حق پروردگارتان توجه نشان میدهید وحکم با خداوند اسرع الحاسبین است.
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
عبد الله وخليفته للحكم بما أنزل الله؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=230844