Admin
20-04-2017, 04:38 AM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
14 - ربیع الآوّل - 1426 هـ
23 - 04 - 2005 مـ
۳-اردیبهشت-۱۳۸۴ه.ش.
04:33 صباحاً
ــــــــــــــــــ
قرآن رسالهای شامل برای هردو گروه-ثقلین جن و انس- است و تمام کلیدهای غیب حوادث مهم وبزرگ از اولین تا آخرین و نهایتشان در آن آمده است..
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
خداوند تعالی میفرماید:
{فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
صبرکن صبرکن؛ انسان عجول است و زود حکم میکند؛ چنین کسی کوتاه نظر بوده و بدون عقل ومنطق عمل میکند. من درمورد طلسمها با شما حرف نمیزنم؛ بلکه با علم و منطق از قرآن عظیم برایتان سخن میگویم و حقایق را از این قرآن عظیم که مهجورش گذاشتهاید؛ استنباط مینمایم. قرآن کاتالوگ آفرینش خداوند است؛ خدایی که هر چیز را استادانه و استوار ساخته است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ(۵۳)} صدق الله العظيم [الأعراف].
وخداوند تعالى میفرماید:
{وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن ربّكم وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً} صدق الله العظيم [الإسراء: ۱۲].
ولی با تأسف شدید باید گفت هم و غم عده کثیری از مسلمانان در مورد قرآن خواندن با غنه و قلقله و توجه به مخارج حروف شده است؛ بدون آن که در کلمات قرآن تدبر کنند؛ مانند کسی شدهاند که به او بانگ زده میشود ولی نمیشنود؛ یا نمیداند چه چیزی را حمل میکند مثل الاغی که نمیداند چه کتابی را با خود حمل میکند و نمیداند آن چه که برپشت حمل میکند چیست. قرآن دانشنامه عظیم خداوند است و در آن اخبار شما و کسانی که قبل و بعد شما بودند و خواهند بود آمده است؛ در حالی که در تورات اخبار نسلهای اولیه نیامده است . فرعون به موسی گفت:
{قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ ﴿٥١﴾قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى ﴿٥٢﴾} [طه].
و خداوند تعالی در قرآن میفرماید:
{اَمِ اتَّخَذُوْا مِنْ دُوْنِهٖۤ اٰلِهَةً قُلْ هَاتُوْا بُرْهَانَكُمْۚ هٰذَا ذِكْرُ مَنْ مَّعِىَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِىْؕ بَلْ اَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُوْنَۙ الحقّ فَهُمْ مُّعْرِضُوْنَ} صدق الله العظيم [الأنبياء: ۲۴].
پس قرآن کتابی جامع است که دربرگیرنده تمام کتب آسمانی است و خداوند آن را برای تمام انس و جن نازل نموده و کتابی شامل و فراگیرش قرار داده است؛ و رسول او نیز فراگیر است و به سوی انس و جن فرستاده شده است و وقتی جنیان قرآن را شنیدند گفتند:
{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴿٢﴾} [الجن].
بنابراین قرآن رساله فراگیر و شاملی است که برای هردوجنس(ثقلین جن و انس) فرستاده شده و تمام کلیدهای غیب است و حوادث مهم و بزرگ از اولین تا آخرین و نهایتشان در آن آمده است و اگر تمام آن دانشی که نزد من است را برایتان بازگو کنم؛ همهی شما یک صدا فریاد و غوغا میکنید که که ما قبل از این چنین چیزی نشنیدهایم و این دروغ است.[اشاره به آیه کریمه سوره ص:مَا سَمِعْنَا بِهَـٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿٧﴾] چون این قرآن در زمان نزولش غریب بود و در زمان تأویلش هم غریب خواهد بود.
برادران گرامیم؛ من نمیگویم نبی یا رسول خدا هستم؛ ولی خداوند دانش مرا فزونی بخشیده و از نزد خدا چیزهایی را میدانم که شما نمیدانید. البته شایسته شما نیست تا زمانی که برهانی آشکار و مبین از قرآن عظیم برایتان نیاورده باشم، مرا تصدیق و باور کنید. اما شرطمان این باشد که بر اساس قرآن حکم کنیم و چه کسی بهتر از خداوند حکم میدهد و چه کسی راستگوتر از خداوند است و چه حدیثی درستتر و راستتر از حدیث خداست؟ خداوند تعالی میفرماید:
{فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٠﴾} صدق الله العظيم [المرسلات].
و اگر به شما بگویم که مسلمانان به علت افتادن- در دام- فتنه مسیح دجال نسبت به این قرآن عظیم کافر شدهاند مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند-چه میکنید؟- با تأسف شدید باید بگویم که مسلمانان از آیات محکمی که خداوند در قرآن آورده و از آیات واضح و بینه آن بوده و نیازی به تأویل ندارند، گمراه شدهاند؛ آیاتی که تنها هلاک شوندگان از آن منحرف شده و هر عرب زبانی آنها را میفهمد. به خداوند بزرگ قسم میخورم که این آیات مانند خورشید ظهر در آسمان؛ روشن و واضحند. این سخن من برای عده ای غریب میاید؛ چطور ممکن است مسلمانان نسبت به آیات محکمی گمراه شدهاند که خداوند ظاهر و باطن آنها را یکسان قرار داده و برای عالم و جاهل روشن هستند و تنها هلاک شوندگان از آنها منحرف میشوند؟ ولی برادران مسلمان؛ این حقیقت است. شما در فتنه مسیح دجال گرفتار شده و بعد از ایمانتان کافر شدید مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و از اسلام تنها نامی و از قرآن تنها نوشته و خط آن در دستتان باقی است.
میخواهم از هرکسی که قلبی-بصیر- و یا گوشی شنوا دارد و شاهد است سؤال کنم: اگر دیدید حدیثی از طریق تواتر به ما رسیده که همه راویان روی آن اتفاق نظر دارند ولی به کل با قرآن اختلاف دارد؛ آیا علی رغم این که با تمام آیات محکم و واضح و بینه قرآنی که زبان عربی مبین است اختلاف دارد؛ برخود واجب میدانید آن را باور و تصدیق کنید؟ یکی از کسانی که در علم حدیث ید طولا دارد میگوید:" این حدیث از افراد موثق-ثقات- نقل شده؛ و تو سنت رسول الله را تکذیب میکنی ؛ تو از قرآنیون هستی" پناه برخدا از کسانی باشم که بین خدا و رسولش جدایی میافکنند؛ من نسبت به احادیث طاغوت کافرم؛ احادیثی که بر زبان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جاری نشدهاند و به عروة الوثقایی که انفصام و گسستگی در آن نیست پایبند و ملتزم هستم وطاغوت و اولیایش قادر نیستند هیچ تحریفی در ان ایجاد کنند و این ذکر خداوند است که تا یوم الدین از تحریف محفوظ خواهد بود ورسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- به مسلمانان امر نمیکند احادیث روایت شده را تصدیق کنند؛ حال هرچقدر هم راوی مورد اعتماد باشد؛ بلکه احادیث خود را به قرآن عظیم ربط داده و میفرماید:
[ما تشابه مع القرآن فهو مني]
[هرچه که مانند قرآن بود از من است] صدق رسول الله.
چون شایسته ایشان نیست که حدیثی مخالف حدیث خداوند بگوید؛ محض اطلاع باید بگویم من تنها درمورد احادیثی مجادله می کنم که به کل با قرآن اختلاف دارند ؛ و هرچه که موافق قرآن باشد؛ میدانم از رسول الله است و ایمان به آن بر من و هر مسلمانی که به خدا ورسولش ایمان دارد امری واجب است. من از هیچ یک از طوایف و گروههای اسلامی نیستم و در تمام عمرم ابداً نزد هیچ یک از آنها دوره ندیده و علم اندوزی نکردهام. اما من به آن چیزی که رسول الله و هرکس که با اوست ملتزم است؛ پایبندم. پس به احادیثی که از رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- نقل شده مینگرم و نه میگویم این حدیث ضعیف است ونه میگویم این حدیث قوی است و از افراد مورد اعتماد-ثقات- به صورت متواتر نقل شده است؛ من از پارسا و باتقوا بودن کسی سخن نمیگویم - این کار خداوند است- چه میدانم آنها چه کردهاند؟ بلکه هرچه را که با قرآن عظیم موافق باشد؛ میپذیرم. اگر حق پیرو امیال و خواست آنان گردد؛ آسمانها و زمین به فساد کشیده میشود و اگر از اکثریت مردم زمین پیروی کنی؛ گمراه میشوی. من نمیگویم رضی الله عن فلان؛ من از کجا بدانم در نفس خداوند نسبت به او چه میگذرد و از فلانی راضی است؛ بلکه میگویم خدا از او راضی شود(یرضی عنه) و این دعای طیب و پاک است. اما اگر بگویم رضی الله عن فلان؛ این حکمی بدون دلیل و برهان است که بگویم خداوند از فلانی راضی است(رضی الله عن فلان) و شایسته من نیست ندانسته به خداوند نسبت دهم. معنای سخنم این نیست که نسبت به او بدگمان هستم؛ بلکه بسیار از بدگمانی دوری میکنم و به اوخوش گمانم. ولی اگر شهادت بدهم این فرد از صالحان است و خدا از او راضی است؛ مانند این است که میدانم در نفس خدا چه میگذرد و این مخالف فرمان خداوند در قرآن است؛ آیا جز خالقشان کسی از تقوای آنان باخبر است؟ چطور شهادت به پارسایی و پاکی بدهم در حالی که نه از آن چه که در نفس مخلوق میگذرد باخبرم و نه از آن چه که در نفس خالق است. همانا که اعمال به نیات است و پشت هر امری نیتی نهفته . آیاجز خالق آنها کسی از نیات باخبر است و وقتی که آن چه که در قبرها هستند برانگیخته میشوند، آنچه در درون سینههاست آشکار میگردد، در آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً باخبر است![اشاره به آیات کریمه سوره العادیات: أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿٩﴾ وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿١٠﴾ إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿١١﴾]. تنها خداوند است که از تقوای بندگان باخبر است و مردم سزاوار نبوده و درجایگاهی نیستند که یکدیگر را پارسا و با تقوا بخوانند و اگر از تقوای کسی سؤال شد، در مورد آن چه که در ظاهر امر از او دیدهام شهادت میدهم، مثل شهادت زنان در مورد یوسف که گفتند حاشالله ما از او بدی ندیدیم و شایسته نیست بگویم:" ولی شنیدهام مردم از او بد میگویند" و اگر شخص از آن بدگوییهای مردم بری باشد؛ فاجعه اینجاست و من در نشر و اعلان آن مشارکت کرده و در این گناه سهیم خواهم بود و کسی هم که بخش عمده این دروغ کار اوست، عذابی بزرگ خواهد داشت.[ اشاره به آیه کریمه سوره نور: إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١١﴾] اگر مردم چیزهایی را که میشنیدند؛ انتشار نمیدادند؛ کسانی که به دیگران نسبت دروغ داده و بهتان میزنند؛ نمیتوانستند زنان و مردان مؤمن را آزار دهند. مسلمان درمورد آبروی برادرش حرفی میزند و آن را آسان میشمارد؛ در حالی که نزد خدا بسیار بزرگ است و به خاطر آن در آتش جهنم سقوط کرده و نمیداند خداوند بعد از آن که از او راضی شده بود؛ نسبت به وی خشمگین شده است و انسان آینده خود نزد پروردگارش را به خاطر کلماتی گذرا که درمورد آبروی برادر مسلمانش گفته؛ نابود میکند . میگوید:" شنیدهام مردم میگویند فلان و فلان؛ والله من ندیدم؛ من از مردم شنیدم که چنین میگویند"! و گوینده سخن فکر میکند با گفتن "والله من ندیدم" خود را بری کرده در حالی که در اعلان و انتشار آن مشارکت کرده و سهمی از عذابی را خواهد داشت که به آن توجه نکرده و باعث فرو افتادن او در آتش جهنم خواهد شد. اما کسی که عامل اصلی بهتان بوده؛ عذاب بزرگی داشته و در اسفل السافلین آتش است. مسلمان نماز و زکات و روزه با خود آورده و تمام أوامر خدا را اجرا کرده؛ فقط به سخن بدی که دیگران درمورد کسی گفتهاند گوش داده و فکر میکند گناهی مرتب نشده است و حرفی که زده آسان است در حالی که نزد خدا عظیم است؛ اگر زبانتان چیزی بگوید که به آن آگاهی ندارید و حساب کنید که مشکلی نیست- آسان است- در حالی که نزد خدا بسیار بزرگ است و برای همین رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرموده است:
[فهل يهوي بالناس في نار جهنم إلا حصائد ألسنتهم].
[ آیا چیزی جز سخنان بیهودهای که درمورد دیگران گفته میشود؛ انسان را به آتش جهنم میافکند].
ولی نمیگویم رضی الله عن فلان؛ چون در این صورت با امر خداوند مخالفت کرده و شهادت به پارسا و با تقوا بودن کسی دادهام؛ انگاه که از آن چه که در نفس آن شخص میگذرد و از آن چه که در نفس خدا و رضایت او از فلانی است با خبرم؛ و خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم: ۳۲].
معنی سخن خداوند این است: خودتان را بیگناه و پارسا مشمارید؛ یعنی همدیگر را پارسا و بیگناه نخوانید چون خداوند بهتر میداند چه کسی با تقواست؛ بنگرید نوح در جواب مردمش چه میگوید:
{قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿١١١﴾ قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١١٢﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ ربّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿١١٣﴾ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١١٤﴾ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿١١٥﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
این سخن نبی است؛ او اصحاب خود را تزکیه نمیکند و میگوید:
{وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١١٢﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ ربّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿١١٣﴾}.
با این که او نبیّ است و پیروانش با وی زندگی میکنند، ولی با این حال از پاکی و پارسایی آنها سخن نمیگوید؛ بلکه آگاهی از احوال آنان را به خداوندی که از چشمهای خیانتکار و رازهای مخفی شده در سینهها باخبر است واگذار میکند؛ همانا که در آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً باخبر است [اشاره به آیه کریمه سوره العادیات: إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿١١﴾]. اما مسلمان امروز؛ کسانی را تزکیه میکند که نه با آنها زندگی کردهاس و نه شناختی از ایشان دارد؛ بلکه صدها سال میانشان فاصله است. و به حدیثی که از انسانهای مورد وثوق نقل شده میآویزد، انگار خود شاهد آن بودهاست و به شدت با من جدال میکند و ولو این که هزار آیه از قران برایش بیاورم که به کل مخالف این حدیث است؛ از این که اعتراف کند حدیث به دروغ به رسول الله رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- نسبت داده شده سرباز میزند؛ چون راویان حدیث مورد وثوق هستند...سبحان الله! احادیث افراد مورد وثوق درست است و حدیث خداوند دروغ! ولی درستترین حدیث ؛ حدیث خداست. کاش میگفت تأویل من از این آیه درست نبوده و آن طور که من گمان میکنم نیست، اما نمیتواند، چون من در مورد ایات متشابه با او مجادله نمیکنم؛ بلکه از آیات محکم و بینهای سخن میگویم که نیازی به تأویل ندارد و حق واضح و بینه است؛ و آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی است؟
از این که کلامم طولانی شد عذرخواهی میکنم .ما هنوز در مقدمه مطلب هستیم و در باب فتنه مسیح دجال سخن میگوییم و این که مسلمانان به دام آن افتاده و احادیث فتنه مسیح دجال را باور کردهاند که قرآن را پشت و رو کرده است و مسلمانان حق را باطل و باطل را حق میدانند. من میتوانم هزاران دلیل از قرآن درمورد احادیث فتنه مسیح دجال بیاورم که نشان میدهد آن چه که در قرآن درمورد مسیح دجال آمده است، با احادیث فتنه کاملا فرق دارد و تفاوت آنها مانند تفاوت نور و ظلمت است؛ آن هم چه ظلمتی!!، فرقی مانند فرق بین نور آفتاب در پهنه آسمان و تاریکی و ظلمت شب در دریا که موجی روی موج دیگر میآید و بالای آن هم ابرهای انبوه تاریک و سیاه است. محض اطلاع بگویم که من با قیاس صحبت نمیکنم و موضوعات را در هم نمیآمیزم؛ بلکه آیهای از آیات محکم را میآورم که درست درباره همان موضوع است. قبل از این که وارد موضوع فتنه مسیح دجال شویم؛ از اهل عقل و منطق سؤالی دارم: آیا خداوند سبحان و تعالی با نشانههای معجزه و برهانهایی که قدرت او را نشان میدهند به شیطان و اولیایش که سرسختترین دشمنان او هستند کمک میکند؟ یعنی کسانی که مردم را به سوی کفر و شرک خدا میخوانند؛ آیا خداوند با معجزاتی که نشان دهنده قدرتش هستند به آنها کمک کرده و دعوت آنها بر ضد خودش و ضد کلمه توحید تصدیق میکند و باعث فتنه کسی میشود که به کلمه توحید ایمان آورده است؟ یا مگر خداوند از کفر بندگانش راضی است؟ این نسبت دروغ و بهتان بزرگی به خدا و رسولش است و مسلمانان باور کردهاند خدا با ملکوت آسمانها و زمین به مسیح دجال کمک میکند و دجال به آسمان میگوید ببار؛ میبارد و به زمین میگوید رویش کن و زمین میروید و سپس مردی را از وسط نصف کرده و بین دو نیمه جسدش راه میرود و سپس بعد او را زنده میکند....
{وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
من آمادگی کامل دارم با میلیونها دلیل قرآنی ثابت کنم که خداوند با معجزاتش تنها رسولان و انبیا و اولیایش را یاری میرساند تا گواه صدق دعوت آنها از مردم به سوی کلمه توحید باشد و هرکس رسولان خدا را بعد از این که با معجزات الهی یاری شدند؛ تکذیب کند؛ خداوند او را گرفتار عذابی خواهد کرد که هیچ یک از عالمیان را به آن گرفتار نکرده است.
ای اهالی علم و منطق؛ شما را به خدا؛ اگر خداوند با معجزه شیاطین را یاری بدهد تا دعوتشان را باور کنیم و انبیا را هم با معجزه یاری کند تا دعوت آنها را تصدیق کنیم؛ چطور مردم میتوانند حق را از گمراهی تشخیص دهند؟ این چه خزعبلات و دروغهایی است که یهود تألیف کرده و مسلمانان باور کردهاند؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم میخورم اگر کسی به الاغ بگوید:" ای الاغ آیا میدانی در آخر الزمان دشمن خدا آمده و میگوید: خدا یا پسر خداست و سپس خدا با معجزاتش به او کمک میکند تا مردم ادعای او برای به فتنه انداختنشان را باور کنند" الاغ که الاغ است میگوید:" به خدا قسم اگر خدا چنین کند؛ و ما دجال را تصدیق کنیم؛ برای خداوند حجتی در برابر ما نمیماند"سپس الاغ میگوید:" سبحان الله! خداوند مجنون نیست که با معجزات هم دعوت باطل را تصدیق کند و هم دعوت حق را"
ای مسلمانان چقدر یهود عقل شما را تحقیر کردهاند و شما را در دام فتنه مسیح دجال انداختهآند تا این که بعد از ایمان؛ به کفر بازگشتید.
درنگ کنید؛ درنگ کنید؛ ای مسلمانان گوش و چشم و قلبتان کجاست؟ چطور دنبال چیزی افتادهاید که از آن آگاهی ندارید و برایش حتی یک برهان در قرآن وجود ندارد؟ حتی یک کلمه؛ بلکه یک حرف هم در قرآن عظیم برای تأیید آن نیست. مگر خداوند شما را از پیروی آن چه که برخلاف این قرآن باشد؛ منع نفرموده است؟ مگر خداوند نفرموده است:
{وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً} [الإسراء: 36].
بصیرتتان کجاست که احادیثی را باور کردهاید که به کل مخالف قرآنی است که خدا نازل فرموده و تبدیل به عقیده و باور مسلمانان شده است؟ تا جایی که نزد عالم و جاهلتان اخبار مربوط به فتنه مسیج دجال از هر چیز دیگری معروفتر شده است! اگر از یک چوپان در مورد ارکان اسلام سؤال کنید؛ میگوید نمیدانم اسلام چند رکن دارد. سپس اگر از فتنه مسیح دجال بپرسید؛ پشت سر هم آنها را برایتان بازگو میکند؛ چرا که نزد مسلمانان،کوچک و بزرگشان احادیث این فتنه معروفتر است و بیشتر نقل میشود تا باعث فتنه عقیدتی مسلمانان شود و باورهایی داشته باشند که مخالف قرآن است، مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند.
من فریاد زده و علمای مسلمین را مورد خطاب قرار میدهم؛ من این قرآن عظیم را بر سر نیزه بلند کرده و از شما دعوت میکنم تا از راه این پایگاه با عقل و منطق گفتگو کنیم؛ پس اگر دیدید من آشکارا گمراهم؛ نجاتم دهید و آن چه را خداوند در قران نازل فرموده به من بفهمانید؛ مرا تحقیر نکرده و یا نگویید اشتباهات لغوی داری. من اعتراف میکنم زبان شما از من فصیحتر است و در لغت و ادای حروف ورزیدهترید و سهم شما از دانش همین است. اما من از شما دعوت میکنم قرآن را بخوانید؛ نه برای این که از هر حروفی اجری ببریم و سریع از روی کلمات قرآن بدون آن که بفهمیم مقصود آن چیست؛ بگذریم و قرآن را حفظ کنیم بدون این که آن را بفهمیم؛ مثل الاغ که کتاب بر پشت خود حمل می کند ولی نمیداند که بارش چیست. این پیشنهاد من نیست؛ بلکه فرمان خداست که امر میفرماید از کسانی نباشیم که درموردشان گفته شده:
{أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿٢٤﴾ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [محمد].
ای مسلمانان؛ بیایید ببینیم آیا قرآن احادیث فتنهای که در آن آمده است دجال مردی را از وسط به دونیم میکند و بین دو نیمه لاشه گام برمیدارد و سپس او را از مرگ به حیات و زندگی بازمیگرداند را قبول دارد یا ردشان میکند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
و این تنها یک برهان از قرآن است که چنین حادثهای را رد میکند. گمان نمیکنم این آیه نیاز به تأویل داشته باشد؛ ظاهر و باطن آیه یکسان است چون این خداوند است که آفرینش را آغاز و آن را بازمیگرداند. اگر باطل میتواند روح را بعد از خروج از جسم به آن بازگرداند؛ پس چرا خداوند کافران اهل باطل را به تحدی میکشد که وقتی روح از حلقوم خارج شد؛ آن را به جسم بازگردانند؟ خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَبِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿٨١﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿٨٢﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿٨٣﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿٨٤﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿٨٥﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿٨٦﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
یهود و مسیح دجال دروغ میگویند که-دجال- روح را، بعد از خارج شدن از جسم، به آن بازمیگرداند؛ زنده کردن مردگان از حقایق مربوط به قدرتهای الهی است که در قرآن نازل شدهاست؛ پس چطور ممکن است دجال بتواند آیاتی را که خداوند در قرآن نازل فرموده؛ به صورت حقیقی در عالم انجام دهد در حالی که دجال-دروغگو- است و ادعا می کند خداست؟ مگر خدا نفرموده است آنها قادر نیستند حتی یکی از آیات این قرآن عظیم را در عالم واقعیات محقق سازند؛ و حتی اگر تمام شیاطین جن و انس جمع شوند نمیتوانند چیزی مانند این قرآن بیاورند ولو این که به یاری هم بشتابند؟ بلکه اگر همه هم جمع شوند قادر نیستند حتی یک مگس بیافرینند.
ای مسلمانان؛ مگر نزول باران از حقایق آین خدا در این قرآن نیست؟ خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿٦٨﴾ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿٦٩﴾ لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
پس چطور دجال- که به دروغ- ادعای خدایی میکند میتواند باران نازل کند؟ آیا این آیهای که خداوند در قرآن نازل فرموده؛ حجت خدا برما نیست؟ ای مسلمانان آیا رویش درختان از آیات خدوند نیست که در این قرآن نازل شده است؟ خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿٦٣﴾ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿٦٤﴾ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿٦٥﴾ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿٦٦﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿٦٧﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
برای این که شما بذرهایتان را در زمین میپاشید و آنها را رها کرده و هدر می رود و چیزی رشد نمیکند؛ پس چطور ممکن است دجال بگوید ای زمین برویان و زمین فوراً بروید و تبدیل به باغی سبز گردد؛ در حالی که او به دروغ ادعای ربوبیت میکند؛ چطور ممکن است حقایق آیات الهی را در عالم واقعیات برایتان بیاورد؟ شما ملکوت آسمانها و زمین را به او دادهاید! آیا او در آفرینش آسمانها و زمین به خداوند کمک کرده که حال شریک او شود و آنها از او اطاعت کنند؟ اما قرآن در این مسئله؛ همه را به مبارزه خوانده و تحدی میکند. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ} صدق الله العظيم [سبأ: 22]
این آفرینش خداست؛ ای مسلمانان به من نشان دهید جز خدا؛ دیگران چه آفریدهاند؟ یهود شما را از قرآن به بیراهه کشاندند و شما پیرو احادیث باطلی شدهاید که از نزد خدا برهانی در قرآن برای آنها نازل نشده است.چیزی جز خط و نوشته قرآن در دست شما نمانده است و مایه تأسف شدید است که آنها توانستهاند شما را از آیات محکم و واضح و بینه قرآن منحرف کنند. ما برخی از آنها را به شما گوشزد کردیم و آن چه که یادآوری کردیم تنها مطلبی اسان و ساده بود. قرآن حکم میان من و شماست تا روشن شود کدام از ما در راه هدایتیم و کدام ما در گمراهی آشکاریم. من نمیگویم تمام مسلمانان در مسیر باطل هستند؛ بلکه گروهی در مسیر هدایت بوده و خواهند گفت: راست میگویی؛ من چیزی از خودم نیاوردهام و هر کس مرا تکذیب کند؛ قرآن را تکذیب کرده است. قرآن رسالهای که برای تک تک انسانها فرستاده شده و هر یک از شما جوانان امت اسلامی به این خطاب اعتراضی دارید؛ بر او واجب است از قرآن برهان بیاورد؛ اما اگر از فلانی و فلانی برهان بیاورد تا قرآن را درهم کوبد؛ به قرآن کافر شده و امری که درباره آن نظر خواستید، قطعی و حتمی است[اشاره به آیه کریمه سوره یوسف: قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴿٤١﴾]
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=7061
الإمام ناصر محمد اليماني
14 - ربیع الآوّل - 1426 هـ
23 - 04 - 2005 مـ
۳-اردیبهشت-۱۳۸۴ه.ش.
04:33 صباحاً
ــــــــــــــــــ
قرآن رسالهای شامل برای هردو گروه-ثقلین جن و انس- است و تمام کلیدهای غیب حوادث مهم وبزرگ از اولین تا آخرین و نهایتشان در آن آمده است..
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
خداوند تعالی میفرماید:
{فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
صبرکن صبرکن؛ انسان عجول است و زود حکم میکند؛ چنین کسی کوتاه نظر بوده و بدون عقل ومنطق عمل میکند. من درمورد طلسمها با شما حرف نمیزنم؛ بلکه با علم و منطق از قرآن عظیم برایتان سخن میگویم و حقایق را از این قرآن عظیم که مهجورش گذاشتهاید؛ استنباط مینمایم. قرآن کاتالوگ آفرینش خداوند است؛ خدایی که هر چیز را استادانه و استوار ساخته است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ۚ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ(۵۳)} صدق الله العظيم [الأعراف].
وخداوند تعالى میفرماید:
{وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن ربّكم وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً} صدق الله العظيم [الإسراء: ۱۲].
ولی با تأسف شدید باید گفت هم و غم عده کثیری از مسلمانان در مورد قرآن خواندن با غنه و قلقله و توجه به مخارج حروف شده است؛ بدون آن که در کلمات قرآن تدبر کنند؛ مانند کسی شدهاند که به او بانگ زده میشود ولی نمیشنود؛ یا نمیداند چه چیزی را حمل میکند مثل الاغی که نمیداند چه کتابی را با خود حمل میکند و نمیداند آن چه که برپشت حمل میکند چیست. قرآن دانشنامه عظیم خداوند است و در آن اخبار شما و کسانی که قبل و بعد شما بودند و خواهند بود آمده است؛ در حالی که در تورات اخبار نسلهای اولیه نیامده است . فرعون به موسی گفت:
{قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ ﴿٥١﴾قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى ﴿٥٢﴾} [طه].
و خداوند تعالی در قرآن میفرماید:
{اَمِ اتَّخَذُوْا مِنْ دُوْنِهٖۤ اٰلِهَةً قُلْ هَاتُوْا بُرْهَانَكُمْۚ هٰذَا ذِكْرُ مَنْ مَّعِىَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِىْؕ بَلْ اَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُوْنَۙ الحقّ فَهُمْ مُّعْرِضُوْنَ} صدق الله العظيم [الأنبياء: ۲۴].
پس قرآن کتابی جامع است که دربرگیرنده تمام کتب آسمانی است و خداوند آن را برای تمام انس و جن نازل نموده و کتابی شامل و فراگیرش قرار داده است؛ و رسول او نیز فراگیر است و به سوی انس و جن فرستاده شده است و وقتی جنیان قرآن را شنیدند گفتند:
{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴿٢﴾} [الجن].
بنابراین قرآن رساله فراگیر و شاملی است که برای هردوجنس(ثقلین جن و انس) فرستاده شده و تمام کلیدهای غیب است و حوادث مهم و بزرگ از اولین تا آخرین و نهایتشان در آن آمده است و اگر تمام آن دانشی که نزد من است را برایتان بازگو کنم؛ همهی شما یک صدا فریاد و غوغا میکنید که که ما قبل از این چنین چیزی نشنیدهایم و این دروغ است.[اشاره به آیه کریمه سوره ص:مَا سَمِعْنَا بِهَـٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿٧﴾] چون این قرآن در زمان نزولش غریب بود و در زمان تأویلش هم غریب خواهد بود.
برادران گرامیم؛ من نمیگویم نبی یا رسول خدا هستم؛ ولی خداوند دانش مرا فزونی بخشیده و از نزد خدا چیزهایی را میدانم که شما نمیدانید. البته شایسته شما نیست تا زمانی که برهانی آشکار و مبین از قرآن عظیم برایتان نیاورده باشم، مرا تصدیق و باور کنید. اما شرطمان این باشد که بر اساس قرآن حکم کنیم و چه کسی بهتر از خداوند حکم میدهد و چه کسی راستگوتر از خداوند است و چه حدیثی درستتر و راستتر از حدیث خداست؟ خداوند تعالی میفرماید:
{فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٠﴾} صدق الله العظيم [المرسلات].
و اگر به شما بگویم که مسلمانان به علت افتادن- در دام- فتنه مسیح دجال نسبت به این قرآن عظیم کافر شدهاند مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند-چه میکنید؟- با تأسف شدید باید بگویم که مسلمانان از آیات محکمی که خداوند در قرآن آورده و از آیات واضح و بینه آن بوده و نیازی به تأویل ندارند، گمراه شدهاند؛ آیاتی که تنها هلاک شوندگان از آن منحرف شده و هر عرب زبانی آنها را میفهمد. به خداوند بزرگ قسم میخورم که این آیات مانند خورشید ظهر در آسمان؛ روشن و واضحند. این سخن من برای عده ای غریب میاید؛ چطور ممکن است مسلمانان نسبت به آیات محکمی گمراه شدهاند که خداوند ظاهر و باطن آنها را یکسان قرار داده و برای عالم و جاهل روشن هستند و تنها هلاک شوندگان از آنها منحرف میشوند؟ ولی برادران مسلمان؛ این حقیقت است. شما در فتنه مسیح دجال گرفتار شده و بعد از ایمانتان کافر شدید مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و از اسلام تنها نامی و از قرآن تنها نوشته و خط آن در دستتان باقی است.
میخواهم از هرکسی که قلبی-بصیر- و یا گوشی شنوا دارد و شاهد است سؤال کنم: اگر دیدید حدیثی از طریق تواتر به ما رسیده که همه راویان روی آن اتفاق نظر دارند ولی به کل با قرآن اختلاف دارد؛ آیا علی رغم این که با تمام آیات محکم و واضح و بینه قرآنی که زبان عربی مبین است اختلاف دارد؛ برخود واجب میدانید آن را باور و تصدیق کنید؟ یکی از کسانی که در علم حدیث ید طولا دارد میگوید:" این حدیث از افراد موثق-ثقات- نقل شده؛ و تو سنت رسول الله را تکذیب میکنی ؛ تو از قرآنیون هستی" پناه برخدا از کسانی باشم که بین خدا و رسولش جدایی میافکنند؛ من نسبت به احادیث طاغوت کافرم؛ احادیثی که بر زبان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جاری نشدهاند و به عروة الوثقایی که انفصام و گسستگی در آن نیست پایبند و ملتزم هستم وطاغوت و اولیایش قادر نیستند هیچ تحریفی در ان ایجاد کنند و این ذکر خداوند است که تا یوم الدین از تحریف محفوظ خواهد بود ورسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- به مسلمانان امر نمیکند احادیث روایت شده را تصدیق کنند؛ حال هرچقدر هم راوی مورد اعتماد باشد؛ بلکه احادیث خود را به قرآن عظیم ربط داده و میفرماید:
[ما تشابه مع القرآن فهو مني]
[هرچه که مانند قرآن بود از من است] صدق رسول الله.
چون شایسته ایشان نیست که حدیثی مخالف حدیث خداوند بگوید؛ محض اطلاع باید بگویم من تنها درمورد احادیثی مجادله می کنم که به کل با قرآن اختلاف دارند ؛ و هرچه که موافق قرآن باشد؛ میدانم از رسول الله است و ایمان به آن بر من و هر مسلمانی که به خدا ورسولش ایمان دارد امری واجب است. من از هیچ یک از طوایف و گروههای اسلامی نیستم و در تمام عمرم ابداً نزد هیچ یک از آنها دوره ندیده و علم اندوزی نکردهام. اما من به آن چیزی که رسول الله و هرکس که با اوست ملتزم است؛ پایبندم. پس به احادیثی که از رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- نقل شده مینگرم و نه میگویم این حدیث ضعیف است ونه میگویم این حدیث قوی است و از افراد مورد اعتماد-ثقات- به صورت متواتر نقل شده است؛ من از پارسا و باتقوا بودن کسی سخن نمیگویم - این کار خداوند است- چه میدانم آنها چه کردهاند؟ بلکه هرچه را که با قرآن عظیم موافق باشد؛ میپذیرم. اگر حق پیرو امیال و خواست آنان گردد؛ آسمانها و زمین به فساد کشیده میشود و اگر از اکثریت مردم زمین پیروی کنی؛ گمراه میشوی. من نمیگویم رضی الله عن فلان؛ من از کجا بدانم در نفس خداوند نسبت به او چه میگذرد و از فلانی راضی است؛ بلکه میگویم خدا از او راضی شود(یرضی عنه) و این دعای طیب و پاک است. اما اگر بگویم رضی الله عن فلان؛ این حکمی بدون دلیل و برهان است که بگویم خداوند از فلانی راضی است(رضی الله عن فلان) و شایسته من نیست ندانسته به خداوند نسبت دهم. معنای سخنم این نیست که نسبت به او بدگمان هستم؛ بلکه بسیار از بدگمانی دوری میکنم و به اوخوش گمانم. ولی اگر شهادت بدهم این فرد از صالحان است و خدا از او راضی است؛ مانند این است که میدانم در نفس خدا چه میگذرد و این مخالف فرمان خداوند در قرآن است؛ آیا جز خالقشان کسی از تقوای آنان باخبر است؟ چطور شهادت به پارسایی و پاکی بدهم در حالی که نه از آن چه که در نفس مخلوق میگذرد باخبرم و نه از آن چه که در نفس خالق است. همانا که اعمال به نیات است و پشت هر امری نیتی نهفته . آیاجز خالق آنها کسی از نیات باخبر است و وقتی که آن چه که در قبرها هستند برانگیخته میشوند، آنچه در درون سینههاست آشکار میگردد، در آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً باخبر است![اشاره به آیات کریمه سوره العادیات: أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿٩﴾ وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿١٠﴾ إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿١١﴾]. تنها خداوند است که از تقوای بندگان باخبر است و مردم سزاوار نبوده و درجایگاهی نیستند که یکدیگر را پارسا و با تقوا بخوانند و اگر از تقوای کسی سؤال شد، در مورد آن چه که در ظاهر امر از او دیدهام شهادت میدهم، مثل شهادت زنان در مورد یوسف که گفتند حاشالله ما از او بدی ندیدیم و شایسته نیست بگویم:" ولی شنیدهام مردم از او بد میگویند" و اگر شخص از آن بدگوییهای مردم بری باشد؛ فاجعه اینجاست و من در نشر و اعلان آن مشارکت کرده و در این گناه سهیم خواهم بود و کسی هم که بخش عمده این دروغ کار اوست، عذابی بزرگ خواهد داشت.[ اشاره به آیه کریمه سوره نور: إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١١﴾] اگر مردم چیزهایی را که میشنیدند؛ انتشار نمیدادند؛ کسانی که به دیگران نسبت دروغ داده و بهتان میزنند؛ نمیتوانستند زنان و مردان مؤمن را آزار دهند. مسلمان درمورد آبروی برادرش حرفی میزند و آن را آسان میشمارد؛ در حالی که نزد خدا بسیار بزرگ است و به خاطر آن در آتش جهنم سقوط کرده و نمیداند خداوند بعد از آن که از او راضی شده بود؛ نسبت به وی خشمگین شده است و انسان آینده خود نزد پروردگارش را به خاطر کلماتی گذرا که درمورد آبروی برادر مسلمانش گفته؛ نابود میکند . میگوید:" شنیدهام مردم میگویند فلان و فلان؛ والله من ندیدم؛ من از مردم شنیدم که چنین میگویند"! و گوینده سخن فکر میکند با گفتن "والله من ندیدم" خود را بری کرده در حالی که در اعلان و انتشار آن مشارکت کرده و سهمی از عذابی را خواهد داشت که به آن توجه نکرده و باعث فرو افتادن او در آتش جهنم خواهد شد. اما کسی که عامل اصلی بهتان بوده؛ عذاب بزرگی داشته و در اسفل السافلین آتش است. مسلمان نماز و زکات و روزه با خود آورده و تمام أوامر خدا را اجرا کرده؛ فقط به سخن بدی که دیگران درمورد کسی گفتهاند گوش داده و فکر میکند گناهی مرتب نشده است و حرفی که زده آسان است در حالی که نزد خدا عظیم است؛ اگر زبانتان چیزی بگوید که به آن آگاهی ندارید و حساب کنید که مشکلی نیست- آسان است- در حالی که نزد خدا بسیار بزرگ است و برای همین رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرموده است:
[فهل يهوي بالناس في نار جهنم إلا حصائد ألسنتهم].
[ آیا چیزی جز سخنان بیهودهای که درمورد دیگران گفته میشود؛ انسان را به آتش جهنم میافکند].
ولی نمیگویم رضی الله عن فلان؛ چون در این صورت با امر خداوند مخالفت کرده و شهادت به پارسا و با تقوا بودن کسی دادهام؛ انگاه که از آن چه که در نفس آن شخص میگذرد و از آن چه که در نفس خدا و رضایت او از فلانی است با خبرم؛ و خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى} صدق الله العظيم [النجم: ۳۲].
معنی سخن خداوند این است: خودتان را بیگناه و پارسا مشمارید؛ یعنی همدیگر را پارسا و بیگناه نخوانید چون خداوند بهتر میداند چه کسی با تقواست؛ بنگرید نوح در جواب مردمش چه میگوید:
{قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿١١١﴾ قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١١٢﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ ربّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿١١٣﴾ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١١٤﴾ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿١١٥﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].
این سخن نبی است؛ او اصحاب خود را تزکیه نمیکند و میگوید:
{وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١١٢﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ ربّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿١١٣﴾}.
با این که او نبیّ است و پیروانش با وی زندگی میکنند، ولی با این حال از پاکی و پارسایی آنها سخن نمیگوید؛ بلکه آگاهی از احوال آنان را به خداوندی که از چشمهای خیانتکار و رازهای مخفی شده در سینهها باخبر است واگذار میکند؛ همانا که در آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً باخبر است [اشاره به آیه کریمه سوره العادیات: إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ ﴿١١﴾]. اما مسلمان امروز؛ کسانی را تزکیه میکند که نه با آنها زندگی کردهاس و نه شناختی از ایشان دارد؛ بلکه صدها سال میانشان فاصله است. و به حدیثی که از انسانهای مورد وثوق نقل شده میآویزد، انگار خود شاهد آن بودهاست و به شدت با من جدال میکند و ولو این که هزار آیه از قران برایش بیاورم که به کل مخالف این حدیث است؛ از این که اعتراف کند حدیث به دروغ به رسول الله رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- نسبت داده شده سرباز میزند؛ چون راویان حدیث مورد وثوق هستند...سبحان الله! احادیث افراد مورد وثوق درست است و حدیث خداوند دروغ! ولی درستترین حدیث ؛ حدیث خداست. کاش میگفت تأویل من از این آیه درست نبوده و آن طور که من گمان میکنم نیست، اما نمیتواند، چون من در مورد ایات متشابه با او مجادله نمیکنم؛ بلکه از آیات محکم و بینهای سخن میگویم که نیازی به تأویل ندارد و حق واضح و بینه است؛ و آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی است؟
از این که کلامم طولانی شد عذرخواهی میکنم .ما هنوز در مقدمه مطلب هستیم و در باب فتنه مسیح دجال سخن میگوییم و این که مسلمانان به دام آن افتاده و احادیث فتنه مسیح دجال را باور کردهاند که قرآن را پشت و رو کرده است و مسلمانان حق را باطل و باطل را حق میدانند. من میتوانم هزاران دلیل از قرآن درمورد احادیث فتنه مسیح دجال بیاورم که نشان میدهد آن چه که در قرآن درمورد مسیح دجال آمده است، با احادیث فتنه کاملا فرق دارد و تفاوت آنها مانند تفاوت نور و ظلمت است؛ آن هم چه ظلمتی!!، فرقی مانند فرق بین نور آفتاب در پهنه آسمان و تاریکی و ظلمت شب در دریا که موجی روی موج دیگر میآید و بالای آن هم ابرهای انبوه تاریک و سیاه است. محض اطلاع بگویم که من با قیاس صحبت نمیکنم و موضوعات را در هم نمیآمیزم؛ بلکه آیهای از آیات محکم را میآورم که درست درباره همان موضوع است. قبل از این که وارد موضوع فتنه مسیح دجال شویم؛ از اهل عقل و منطق سؤالی دارم: آیا خداوند سبحان و تعالی با نشانههای معجزه و برهانهایی که قدرت او را نشان میدهند به شیطان و اولیایش که سرسختترین دشمنان او هستند کمک میکند؟ یعنی کسانی که مردم را به سوی کفر و شرک خدا میخوانند؛ آیا خداوند با معجزاتی که نشان دهنده قدرتش هستند به آنها کمک کرده و دعوت آنها بر ضد خودش و ضد کلمه توحید تصدیق میکند و باعث فتنه کسی میشود که به کلمه توحید ایمان آورده است؟ یا مگر خداوند از کفر بندگانش راضی است؟ این نسبت دروغ و بهتان بزرگی به خدا و رسولش است و مسلمانان باور کردهاند خدا با ملکوت آسمانها و زمین به مسیح دجال کمک میکند و دجال به آسمان میگوید ببار؛ میبارد و به زمین میگوید رویش کن و زمین میروید و سپس مردی را از وسط نصف کرده و بین دو نیمه جسدش راه میرود و سپس بعد او را زنده میکند....
{وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
من آمادگی کامل دارم با میلیونها دلیل قرآنی ثابت کنم که خداوند با معجزاتش تنها رسولان و انبیا و اولیایش را یاری میرساند تا گواه صدق دعوت آنها از مردم به سوی کلمه توحید باشد و هرکس رسولان خدا را بعد از این که با معجزات الهی یاری شدند؛ تکذیب کند؛ خداوند او را گرفتار عذابی خواهد کرد که هیچ یک از عالمیان را به آن گرفتار نکرده است.
ای اهالی علم و منطق؛ شما را به خدا؛ اگر خداوند با معجزه شیاطین را یاری بدهد تا دعوتشان را باور کنیم و انبیا را هم با معجزه یاری کند تا دعوت آنها را تصدیق کنیم؛ چطور مردم میتوانند حق را از گمراهی تشخیص دهند؟ این چه خزعبلات و دروغهایی است که یهود تألیف کرده و مسلمانان باور کردهاند؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم میخورم اگر کسی به الاغ بگوید:" ای الاغ آیا میدانی در آخر الزمان دشمن خدا آمده و میگوید: خدا یا پسر خداست و سپس خدا با معجزاتش به او کمک میکند تا مردم ادعای او برای به فتنه انداختنشان را باور کنند" الاغ که الاغ است میگوید:" به خدا قسم اگر خدا چنین کند؛ و ما دجال را تصدیق کنیم؛ برای خداوند حجتی در برابر ما نمیماند"سپس الاغ میگوید:" سبحان الله! خداوند مجنون نیست که با معجزات هم دعوت باطل را تصدیق کند و هم دعوت حق را"
ای مسلمانان چقدر یهود عقل شما را تحقیر کردهاند و شما را در دام فتنه مسیح دجال انداختهآند تا این که بعد از ایمان؛ به کفر بازگشتید.
درنگ کنید؛ درنگ کنید؛ ای مسلمانان گوش و چشم و قلبتان کجاست؟ چطور دنبال چیزی افتادهاید که از آن آگاهی ندارید و برایش حتی یک برهان در قرآن وجود ندارد؟ حتی یک کلمه؛ بلکه یک حرف هم در قرآن عظیم برای تأیید آن نیست. مگر خداوند شما را از پیروی آن چه که برخلاف این قرآن باشد؛ منع نفرموده است؟ مگر خداوند نفرموده است:
{وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً} [الإسراء: 36].
بصیرتتان کجاست که احادیثی را باور کردهاید که به کل مخالف قرآنی است که خدا نازل فرموده و تبدیل به عقیده و باور مسلمانان شده است؟ تا جایی که نزد عالم و جاهلتان اخبار مربوط به فتنه مسیج دجال از هر چیز دیگری معروفتر شده است! اگر از یک چوپان در مورد ارکان اسلام سؤال کنید؛ میگوید نمیدانم اسلام چند رکن دارد. سپس اگر از فتنه مسیح دجال بپرسید؛ پشت سر هم آنها را برایتان بازگو میکند؛ چرا که نزد مسلمانان،کوچک و بزرگشان احادیث این فتنه معروفتر است و بیشتر نقل میشود تا باعث فتنه عقیدتی مسلمانان شود و باورهایی داشته باشند که مخالف قرآن است، مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند.
من فریاد زده و علمای مسلمین را مورد خطاب قرار میدهم؛ من این قرآن عظیم را بر سر نیزه بلند کرده و از شما دعوت میکنم تا از راه این پایگاه با عقل و منطق گفتگو کنیم؛ پس اگر دیدید من آشکارا گمراهم؛ نجاتم دهید و آن چه را خداوند در قران نازل فرموده به من بفهمانید؛ مرا تحقیر نکرده و یا نگویید اشتباهات لغوی داری. من اعتراف میکنم زبان شما از من فصیحتر است و در لغت و ادای حروف ورزیدهترید و سهم شما از دانش همین است. اما من از شما دعوت میکنم قرآن را بخوانید؛ نه برای این که از هر حروفی اجری ببریم و سریع از روی کلمات قرآن بدون آن که بفهمیم مقصود آن چیست؛ بگذریم و قرآن را حفظ کنیم بدون این که آن را بفهمیم؛ مثل الاغ که کتاب بر پشت خود حمل می کند ولی نمیداند که بارش چیست. این پیشنهاد من نیست؛ بلکه فرمان خداست که امر میفرماید از کسانی نباشیم که درموردشان گفته شده:
{أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿٢٤﴾ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ۙ الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَىٰ لَهُمْ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [محمد].
ای مسلمانان؛ بیایید ببینیم آیا قرآن احادیث فتنهای که در آن آمده است دجال مردی را از وسط به دونیم میکند و بین دو نیمه لاشه گام برمیدارد و سپس او را از مرگ به حیات و زندگی بازمیگرداند را قبول دارد یا ردشان میکند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
و این تنها یک برهان از قرآن است که چنین حادثهای را رد میکند. گمان نمیکنم این آیه نیاز به تأویل داشته باشد؛ ظاهر و باطن آیه یکسان است چون این خداوند است که آفرینش را آغاز و آن را بازمیگرداند. اگر باطل میتواند روح را بعد از خروج از جسم به آن بازگرداند؛ پس چرا خداوند کافران اهل باطل را به تحدی میکشد که وقتی روح از حلقوم خارج شد؛ آن را به جسم بازگردانند؟ خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَبِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿٨١﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿٨٢﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿٨٣﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿٨٤﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿٨٥﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿٨٦﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
یهود و مسیح دجال دروغ میگویند که-دجال- روح را، بعد از خارج شدن از جسم، به آن بازمیگرداند؛ زنده کردن مردگان از حقایق مربوط به قدرتهای الهی است که در قرآن نازل شدهاست؛ پس چطور ممکن است دجال بتواند آیاتی را که خداوند در قرآن نازل فرموده؛ به صورت حقیقی در عالم انجام دهد در حالی که دجال-دروغگو- است و ادعا می کند خداست؟ مگر خدا نفرموده است آنها قادر نیستند حتی یکی از آیات این قرآن عظیم را در عالم واقعیات محقق سازند؛ و حتی اگر تمام شیاطین جن و انس جمع شوند نمیتوانند چیزی مانند این قرآن بیاورند ولو این که به یاری هم بشتابند؟ بلکه اگر همه هم جمع شوند قادر نیستند حتی یک مگس بیافرینند.
ای مسلمانان؛ مگر نزول باران از حقایق آین خدا در این قرآن نیست؟ خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿٦٨﴾ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿٦٩﴾ لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
پس چطور دجال- که به دروغ- ادعای خدایی میکند میتواند باران نازل کند؟ آیا این آیهای که خداوند در قرآن نازل فرموده؛ حجت خدا برما نیست؟ ای مسلمانان آیا رویش درختان از آیات خدوند نیست که در این قرآن نازل شده است؟ خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿٦٣﴾ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿٦٤﴾ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿٦٥﴾ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿٦٦﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿٦٧﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
برای این که شما بذرهایتان را در زمین میپاشید و آنها را رها کرده و هدر می رود و چیزی رشد نمیکند؛ پس چطور ممکن است دجال بگوید ای زمین برویان و زمین فوراً بروید و تبدیل به باغی سبز گردد؛ در حالی که او به دروغ ادعای ربوبیت میکند؛ چطور ممکن است حقایق آیات الهی را در عالم واقعیات برایتان بیاورد؟ شما ملکوت آسمانها و زمین را به او دادهاید! آیا او در آفرینش آسمانها و زمین به خداوند کمک کرده که حال شریک او شود و آنها از او اطاعت کنند؟ اما قرآن در این مسئله؛ همه را به مبارزه خوانده و تحدی میکند. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ} صدق الله العظيم [سبأ: 22]
این آفرینش خداست؛ ای مسلمانان به من نشان دهید جز خدا؛ دیگران چه آفریدهاند؟ یهود شما را از قرآن به بیراهه کشاندند و شما پیرو احادیث باطلی شدهاید که از نزد خدا برهانی در قرآن برای آنها نازل نشده است.چیزی جز خط و نوشته قرآن در دست شما نمانده است و مایه تأسف شدید است که آنها توانستهاند شما را از آیات محکم و واضح و بینه قرآن منحرف کنند. ما برخی از آنها را به شما گوشزد کردیم و آن چه که یادآوری کردیم تنها مطلبی اسان و ساده بود. قرآن حکم میان من و شماست تا روشن شود کدام از ما در راه هدایتیم و کدام ما در گمراهی آشکاریم. من نمیگویم تمام مسلمانان در مسیر باطل هستند؛ بلکه گروهی در مسیر هدایت بوده و خواهند گفت: راست میگویی؛ من چیزی از خودم نیاوردهام و هر کس مرا تکذیب کند؛ قرآن را تکذیب کرده است. قرآن رسالهای که برای تک تک انسانها فرستاده شده و هر یک از شما جوانان امت اسلامی به این خطاب اعتراضی دارید؛ بر او واجب است از قرآن برهان بیاورد؛ اما اگر از فلانی و فلانی برهان بیاورد تا قرآن را درهم کوبد؛ به قرآن کافر شده و امری که درباره آن نظر خواستید، قطعی و حتمی است[اشاره به آیه کریمه سوره یوسف: قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴿٤١﴾]
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=7061