Admin
30-04-2017, 11:17 AM
{ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ }
صدق الله العظيم..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمُرسلين وآلهم الطيبين والتابعين لهم إلى يوم الدين ولا أُفرّقبين أحدٍ من رُسله وأنا من المُسلمين..
عزیزان من؛ از یکی از بندگان مکرم خداوند سؤالی به ما رسیده که در آن خواسته برهانی را که یوسف به حق دید و در این آیه آمده است، بیان کنیم:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ} صدق الله العظيم [يوسف:۲۴]
امام مهدی درمورد بیان حق فرموده خداوند تعالی {وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ} صدق الله العظيم پاسخ میدهد: برای این که بدون هیچ شک و تردیدی بدانیم این برهان حق چیست؛ باید در دریای قرآن سیر کنیم تا بیان حق این آیه را آورده و آن را به حق توضیح دهیم.
اولا در مورد بیان حق این بخش از فرموده خداوند تعالی تفحص میکنیم: {وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا}، آیا واقعا آن طور که برخی مفسرین میگویندیوسف به سوی او رفت و در آغوشش گرفت؟ و برخی میگویند بین پاهایش نشست! به خاطر چنین توصیفهایی از خدا یاری میجوییم....پس امام مهدی پاسخ را به زن العزیز میسپارد که در آیات محکم کتاب امده است:
{وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ} صدق الله العظيم [۳۲]
و همین طور برهان برائت وی را به شهادت زنان و زن العزیز واگذار میکنیم که به حق در بین خودشان شهادت دادند.
{قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امرأة الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الحقّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ} صدق الله العظيم [يوسف:۵۱]
لذا ای مردم؛ زنان به حق شهادت دادند که کار بدی از او ندیدهاند و سپس شهادت آنها را زن العزیز تأیید میکند؛ زن العزیز شهادت میدهد او- یوسف- راست میگوید؛ پس به حق روشن میشود که این یوسف نبوده که به سوی او رفته و یا شروع کرده که به درخواست آن زن پاسخ دهد و یا بین پاهایش نشسته است! به خاطر چنین توصیفهایی از خدا یاری میجوییم....
و برایتان روشن شد که رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام در نفس خود نزدیک بود به درخواست آن زن پاسخ مثبت بدهد ولی این خواسته را عملی نکرد و هنوز در نفسش مقاومت میکرد تا خود را از پیروی از هوی بازدارد؛ تا این که برهان از نزد پروردگار به قلبش برسد؛ این نوری است که قلب را بیمناک ( هراسناک ) کرده و باعث میشود در راه حق ثابت قدم بماند و خداوند هرکس از حزب خود را که به درگاه او انابه کند؛ با آن یاری میکند؛ خداوند با روحی از نزد خود آنان را یاری مینماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ} صدق الله العظيم [المجادله:۲۲].
این "روح"؛ حقیقت اسم اعظم الهی است؛ این رضوان خداوند بربندگانش است و اگر این روح رضوان بر قلبهایشان نازل شود؛ هیچ انس و جنی نمیتواند آنها را به فتنه بیندازد؛ این روحی برای تثبیت قلب مؤمنان است؛ اگر خداوند با روحی از نزد خود به آنان یاری کند؛ سینهشان را میگشاید و میبینید که به خاطر شناخت حق- سُبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً-اشک از چشمانشان جاری میگردد....
و خداوند کسانی که از حزب او باشند و به درگاهش انابه کنند که قلبشان را ثابت و استوار نگاه دارد؛ با آن یاری میدهد؛ کما این که وقتی رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام دید در قلبش میخواهد به سوی آن زن تمایل پیدا کند و درخواست او را استجابت نماید؛ به درگاه پروردگارش انابه کرد تا قلبش را استوار نگاه دارد و پروردگارش هم به او پاسخ داد و قلبش را از عمل زشت و فحشاء دور نگاه داشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ هَمّتْ بِهِ وَهَمّ بِهَا لَوْلآ أَن رّأَى بُرْهَانَ رَبّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السّوَءَ وَالْفَحْشَآءَ إِنّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ} صدق الله العظيم.
و برای تان روشن شد که برهان پروردگار؛ روح رضوان الهی است که به قلب حزب الله که به درگاه خداوند خالصانه انابه میکنند؛ القا میشود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ} صدق الله العظيم
و این برهانی برای حقیقت رضوان خداوند است که پروردگار به قلبهایی عنایت میکند که نسبت به حق بصیرت یافتهاند و خداوند با نور رضوانش سینه آنان را میگشاید و به خاطر شناخت حق اشک از چشمهایشان جاری میگردد و این حق خداوند سبحان و تعالی است...
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ کسی خداوند را آن گونه که شایسته اوست نمیشناسد؛ مگر کسانی که با روح رضوان الله یاری شدهاند و احساس سعادت و آرامش و طمأنینهای دارند که با هیچ نعیمی قابل قیاس نیست؛ چون رضوان خداوند بزرگترین نعیم-نعیم اعظم- است؛ این برهان پروردگار است که به قلب القا میشود؛ ولی اکثر مردم نمیدانند...
رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام هم وقتی احساس کرد دارد ضعیف میشود و در نفسش به سوی آن زن تمایل پیدا میکند؛ به درگاه پروردگارش انابه کرد؛ او از آن عمل کراهت داشت و هنوز در نفسش مقاومت میکرد و ضعف خود را به زن العزیز که تمایل خود به او را آشکارکرده بود نشان نداد؛ یوسف فقط در نفسش به او تمایل پیدا کرده بود و این را به زن نشان نداد؛ و این خداوند است که خبر آن را به ما میدهد؛ همان گونه که از نفس بندهاش یوسف علیه الصلاة و السلام آگاه بود. خداوند میدانست که او در قلبش به خاطر احساس تمایلی که برای پاسخ به مطالبه زن داشت-ولو آن را ظاهر نکرده بود و با زن محاجه میکرد - حزین است. یوسف به او گفت:
{قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۲۳]
تا این که خبر زن العزيز و يوسف عليه الصلاة والسلام پخش شد و بانوان شهر شروع کردند به ملامت کردن زن که:" چطور تا این حد پایین آمده که میخواهد با غلامش مراوده کند در حالی که همسر العزیز است"! پس همسر العزیز از زنان دعوت کرد تا به دیدنش بروند و میهمانش باشند. آنها هم دعوتش را پذیرفتند. او به دست هر یک از آنها چاقو و میوهای نرم داد و سپس به یوسف دستور داد که وارد شود تا آنها و تمام عالمیان بدانند او از کسانی نیست که تابع شهوت باشد ولی زیبایی و جمال یوسف او را به فتنه انداخته است. وقتی زنان زیبایی و جمالی را دیدند که تا به حال در عمرشان ندیده بودند؛ بدون این که متوجه شوند؛ دستشان را بریدند؛ از هول بشر زیبایی که کسی را به جمال او در زمین ندیده بودند؛ پس انسان بودن یوسف را انکار کرده و او را فرشته خواندند و گفتند:
{حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ} صدق الله العظيم [يوسف:۳۱]
پس زن العزیز از اتفاقی که برای زنان پیش آمده و همگی گرفتار عشق یوسف شده بودند؛ خندید. سپس گفت:
{قَالَتْ فَذَٰلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ ۖ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ ۖ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِّنَ الصَّاغِرِينَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
وقتی یوسف دید زنان همگی شیفته و عاشق او شدهاند و زن العزیز تنها کسی نیست که شیفته و عاشق یوسف علیه الصلاة و السلام شده است؛ به درگاه پروردگارش انابه کرد و گفت:
{قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام هم چنان به درگاه پروردگارش انابه میکرد و به یاد داشت که در نفسش نسبت به زن العزیز تمایل پیدا کرده بود؛ واز نفسش میترسید اگر درخواست آنها ادامه یابد؛ به آنها پاسخ مثبت دهد. برای همین به درگاه پروردگارش انابه کرد و گفت:
{ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٤﴾ } صدق الله العظيم [يوسف]
و برایتان روشن شد که برهان پروردگارش؛ نور رضوان نفس پروردگار است که به قلب حزبش میتابد تا آن را استوار و ثابت قدم نگاه دارد.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{للَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ۖ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [المجادلةّ]
ای جماعت جن و انس این برهان رضوان نفس خداوند الرحمن است؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم ؛ آنان که یقین دارند من مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم؛ خداوند با روحی از نزد خود یاریشان میکند و هیچ چیز نمیتواند آنها را نسبت به برهان پروردگار که حقیقت اسم اعظم الهی است؛ به فتنه بیندازد و من از راستگویانم و آنها خود شاهدند. بلکه این برهان درستی و صدق دعوت مهدی منتظر است و در نزد آنان رضوان خداوند غایت است نه وسیله ورود به بهشت؛ چرا که نعیم رضوان خدا بر بندگانش از نعیم بهشت خداوند بسیار بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة]
بزرگترین برهان وجود پروردگارشان؛ برهان رضوان خداوند الرحمن است و آنان این نعیم را از نعیم جنت خداوند که به اندازه آسمانها وزمین است بزرگتر مییابند. این امر را کسانی درک میکنند که در قلبشان حقیقت این برهان را درک کرده و بی شک و تردید نسبت به "حق" بصیرت یافتهاند و خودشان شاهد- صحت این امر- هستند. این برهانی است که در محکمات کتاب در مورد حقیقت رضوان خداوند رحمن آمده است؛ خداوند آن را به قلب حزبش میافکند و آنان را از عمل سوء و فحشا دور میکند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم،
و برایتان روشن شد برهان پروردگار متعلق به قلب است و برای همین خداوند تعالى میفرماید:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
وسلامٌ على المُرسلين ، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=9679
صدق الله العظيم..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمُرسلين وآلهم الطيبين والتابعين لهم إلى يوم الدين ولا أُفرّقبين أحدٍ من رُسله وأنا من المُسلمين..
عزیزان من؛ از یکی از بندگان مکرم خداوند سؤالی به ما رسیده که در آن خواسته برهانی را که یوسف به حق دید و در این آیه آمده است، بیان کنیم:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ} صدق الله العظيم [يوسف:۲۴]
امام مهدی درمورد بیان حق فرموده خداوند تعالی {وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ} صدق الله العظيم پاسخ میدهد: برای این که بدون هیچ شک و تردیدی بدانیم این برهان حق چیست؛ باید در دریای قرآن سیر کنیم تا بیان حق این آیه را آورده و آن را به حق توضیح دهیم.
اولا در مورد بیان حق این بخش از فرموده خداوند تعالی تفحص میکنیم: {وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا}، آیا واقعا آن طور که برخی مفسرین میگویندیوسف به سوی او رفت و در آغوشش گرفت؟ و برخی میگویند بین پاهایش نشست! به خاطر چنین توصیفهایی از خدا یاری میجوییم....پس امام مهدی پاسخ را به زن العزیز میسپارد که در آیات محکم کتاب امده است:
{وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ} صدق الله العظيم [۳۲]
و همین طور برهان برائت وی را به شهادت زنان و زن العزیز واگذار میکنیم که به حق در بین خودشان شهادت دادند.
{قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امرأة الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الحقّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ} صدق الله العظيم [يوسف:۵۱]
لذا ای مردم؛ زنان به حق شهادت دادند که کار بدی از او ندیدهاند و سپس شهادت آنها را زن العزیز تأیید میکند؛ زن العزیز شهادت میدهد او- یوسف- راست میگوید؛ پس به حق روشن میشود که این یوسف نبوده که به سوی او رفته و یا شروع کرده که به درخواست آن زن پاسخ دهد و یا بین پاهایش نشسته است! به خاطر چنین توصیفهایی از خدا یاری میجوییم....
و برایتان روشن شد که رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام در نفس خود نزدیک بود به درخواست آن زن پاسخ مثبت بدهد ولی این خواسته را عملی نکرد و هنوز در نفسش مقاومت میکرد تا خود را از پیروی از هوی بازدارد؛ تا این که برهان از نزد پروردگار به قلبش برسد؛ این نوری است که قلب را بیمناک ( هراسناک ) کرده و باعث میشود در راه حق ثابت قدم بماند و خداوند هرکس از حزب خود را که به درگاه او انابه کند؛ با آن یاری میکند؛ خداوند با روحی از نزد خود آنان را یاری مینماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ} صدق الله العظيم [المجادله:۲۲].
این "روح"؛ حقیقت اسم اعظم الهی است؛ این رضوان خداوند بربندگانش است و اگر این روح رضوان بر قلبهایشان نازل شود؛ هیچ انس و جنی نمیتواند آنها را به فتنه بیندازد؛ این روحی برای تثبیت قلب مؤمنان است؛ اگر خداوند با روحی از نزد خود به آنان یاری کند؛ سینهشان را میگشاید و میبینید که به خاطر شناخت حق- سُبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً-اشک از چشمانشان جاری میگردد....
و خداوند کسانی که از حزب او باشند و به درگاهش انابه کنند که قلبشان را ثابت و استوار نگاه دارد؛ با آن یاری میدهد؛ کما این که وقتی رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام دید در قلبش میخواهد به سوی آن زن تمایل پیدا کند و درخواست او را استجابت نماید؛ به درگاه پروردگارش انابه کرد تا قلبش را استوار نگاه دارد و پروردگارش هم به او پاسخ داد و قلبش را از عمل زشت و فحشاء دور نگاه داشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ هَمّتْ بِهِ وَهَمّ بِهَا لَوْلآ أَن رّأَى بُرْهَانَ رَبّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السّوَءَ وَالْفَحْشَآءَ إِنّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ} صدق الله العظيم.
و برای تان روشن شد که برهان پروردگار؛ روح رضوان الهی است که به قلب حزب الله که به درگاه خداوند خالصانه انابه میکنند؛ القا میشود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ} صدق الله العظيم
و این برهانی برای حقیقت رضوان خداوند است که پروردگار به قلبهایی عنایت میکند که نسبت به حق بصیرت یافتهاند و خداوند با نور رضوانش سینه آنان را میگشاید و به خاطر شناخت حق اشک از چشمهایشان جاری میگردد و این حق خداوند سبحان و تعالی است...
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ کسی خداوند را آن گونه که شایسته اوست نمیشناسد؛ مگر کسانی که با روح رضوان الله یاری شدهاند و احساس سعادت و آرامش و طمأنینهای دارند که با هیچ نعیمی قابل قیاس نیست؛ چون رضوان خداوند بزرگترین نعیم-نعیم اعظم- است؛ این برهان پروردگار است که به قلب القا میشود؛ ولی اکثر مردم نمیدانند...
رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام هم وقتی احساس کرد دارد ضعیف میشود و در نفسش به سوی آن زن تمایل پیدا میکند؛ به درگاه پروردگارش انابه کرد؛ او از آن عمل کراهت داشت و هنوز در نفسش مقاومت میکرد و ضعف خود را به زن العزیز که تمایل خود به او را آشکارکرده بود نشان نداد؛ یوسف فقط در نفسش به او تمایل پیدا کرده بود و این را به زن نشان نداد؛ و این خداوند است که خبر آن را به ما میدهد؛ همان گونه که از نفس بندهاش یوسف علیه الصلاة و السلام آگاه بود. خداوند میدانست که او در قلبش به خاطر احساس تمایلی که برای پاسخ به مطالبه زن داشت-ولو آن را ظاهر نکرده بود و با زن محاجه میکرد - حزین است. یوسف به او گفت:
{قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۲۳]
تا این که خبر زن العزيز و يوسف عليه الصلاة والسلام پخش شد و بانوان شهر شروع کردند به ملامت کردن زن که:" چطور تا این حد پایین آمده که میخواهد با غلامش مراوده کند در حالی که همسر العزیز است"! پس همسر العزیز از زنان دعوت کرد تا به دیدنش بروند و میهمانش باشند. آنها هم دعوتش را پذیرفتند. او به دست هر یک از آنها چاقو و میوهای نرم داد و سپس به یوسف دستور داد که وارد شود تا آنها و تمام عالمیان بدانند او از کسانی نیست که تابع شهوت باشد ولی زیبایی و جمال یوسف او را به فتنه انداخته است. وقتی زنان زیبایی و جمالی را دیدند که تا به حال در عمرشان ندیده بودند؛ بدون این که متوجه شوند؛ دستشان را بریدند؛ از هول بشر زیبایی که کسی را به جمال او در زمین ندیده بودند؛ پس انسان بودن یوسف را انکار کرده و او را فرشته خواندند و گفتند:
{حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ} صدق الله العظيم [يوسف:۳۱]
پس زن العزیز از اتفاقی که برای زنان پیش آمده و همگی گرفتار عشق یوسف شده بودند؛ خندید. سپس گفت:
{قَالَتْ فَذَٰلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ ۖ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ ۖ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِّنَ الصَّاغِرِينَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
وقتی یوسف دید زنان همگی شیفته و عاشق او شدهاند و زن العزیز تنها کسی نیست که شیفته و عاشق یوسف علیه الصلاة و السلام شده است؛ به درگاه پروردگارش انابه کرد و گفت:
{قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [يوسف]
رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام هم چنان به درگاه پروردگارش انابه میکرد و به یاد داشت که در نفسش نسبت به زن العزیز تمایل پیدا کرده بود؛ واز نفسش میترسید اگر درخواست آنها ادامه یابد؛ به آنها پاسخ مثبت دهد. برای همین به درگاه پروردگارش انابه کرد و گفت:
{ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٣٣﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٤﴾ } صدق الله العظيم [يوسف]
و برایتان روشن شد که برهان پروردگارش؛ نور رضوان نفس پروردگار است که به قلب حزبش میتابد تا آن را استوار و ثابت قدم نگاه دارد.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{للَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ۖ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [المجادلةّ]
ای جماعت جن و انس این برهان رضوان نفس خداوند الرحمن است؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم ؛ آنان که یقین دارند من مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم؛ خداوند با روحی از نزد خود یاریشان میکند و هیچ چیز نمیتواند آنها را نسبت به برهان پروردگار که حقیقت اسم اعظم الهی است؛ به فتنه بیندازد و من از راستگویانم و آنها خود شاهدند. بلکه این برهان درستی و صدق دعوت مهدی منتظر است و در نزد آنان رضوان خداوند غایت است نه وسیله ورود به بهشت؛ چرا که نعیم رضوان خدا بر بندگانش از نعیم بهشت خداوند بسیار بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة]
بزرگترین برهان وجود پروردگارشان؛ برهان رضوان خداوند الرحمن است و آنان این نعیم را از نعیم جنت خداوند که به اندازه آسمانها وزمین است بزرگتر مییابند. این امر را کسانی درک میکنند که در قلبشان حقیقت این برهان را درک کرده و بی شک و تردید نسبت به "حق" بصیرت یافتهاند و خودشان شاهد- صحت این امر- هستند. این برهانی است که در محکمات کتاب در مورد حقیقت رضوان خداوند رحمن آمده است؛ خداوند آن را به قلب حزبش میافکند و آنان را از عمل سوء و فحشا دور میکند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم،
و برایتان روشن شد برهان پروردگار متعلق به قلب است و برای همین خداوند تعالى میفرماید:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
وسلامٌ على المُرسلين ، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=9679