المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : بیان بیشتر پیرامون معنای"نسخ" در قرآن و بیانی در مورد لغت"قرة الاعین"



Admin
07-08-2017, 12:58 PM
الإمام ناصر محمد اليماني
12 - 09 - 1432 هـ
12 - 08 - 2011 مـ
۲۱-مرداد-۱۳۹۰ه.ش.
8:17 صباحاً
ـــــــــــــــــــــ

بیان بیشتر پیرامون معنای «نسخ» در قرآن و بیانی در مورد لغت «قرة الاعین»

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله إلى كافة البشر وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار ما تعاقب الليل والنهار إلى اليوم الآخر، أمّا بعد..
سلام الله ورحمة الله عليكم معشر الأنصار السابقين الأخيار، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
ای جماعت انصار پیشگام برگزیده در دوران گفتگو قبل از ظهور؛ مهدی منتظر به سلامت از سفر بازگشت؛ نگران امام‌تان نباشید؛ خداوند واحد قهار که شب و روز بیدار است و نمی‌خوابد مراقب اوست ای زنان و مردانی که نور چشمان(قرة العین) مهدی منتظرهستید. شاید یکی از جاهلان بخواهد سخن مهدی منتظر را قطع کرده و بگوید:" ای مهدی منتظر تو را چه می‌شود که به بانوان انصار می‌گویی قرة العین؟ آیا این لغت از کلمات عاشقانه نیست؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: وقتی من به انصارم می‌گویم قرة العین، این یعنی دختران و پسرانم؛ چون در آیات محکم کتاب معنای قرة العین را چنین یافته‌ام؛ یعنی فرزندان. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ‎﴿٧٤﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].


اینان اولیای خدا هستند که امیدوارند خداوند از همسران‌شان، فرزندانی-قرة العین- نصیب آنان کند و آنها را پیشاپیش به پروردگارشان انفاق می‌کنند تا خداوند فرزندان‌شان را پذیرفته و آنها را رهبر و امام مردم قرار دهد تا انسان‌ها را از تاریکی به روشنایی و نور ببرند؛ هدف بندگان مقرب خدا از داشتن فرزند این است؛ مثل همسر عمران علیهم الصلاة و السلام:


{إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‎﴿٣٥﴾‏ } صدق الله العظيم [آل عمران]


چون هدف این بانو از داشتن فرزند این بود که به اسلام و مسلمین نفع برساند نه این که فقط طمع داشته باشد عمران بن یعقوب ذریه داشته باشد؛ ولی با کمال تأسف هدف مسلمانان از داشتن فرزند همان هدف کافران است که حریصند فرزند بیاورند تا زینت‌شان باشد و و همین طور بعد از مرگ‌شان نسل‌شان ادامه یابد و منقرض نشود. پس خطاب به کافران و مسلمانان می‌گویم: ای عجب! آیا این قدر حریص هستید که حتی بعد از مرگ هم در دنیا یاد و ذکر شما باقی بماند؟ آیا نمی‌دانید که اموال و اولادتان فتنه‌ای از نزد خداوند است؛ و باید اینها را به خاطر خدا و خانه آخرت بخواهید؟ یا حریصانه به دنبال مال و فرزند در دنیا هستید چون به زینت‌های دنیا علاقه دارید و به همین بسنده می‌کنید؟ اگر این طور است؛ پس به شما می‌گوییم همانا که مال دنیا و فرزندان فتنه و امتحان است که روشن شود آیا با اینها به دنبال دنیا هستید یا آخرت؟ خداوند تعالی می‌فرماید:


{ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ‎﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [الأنفال]
و خداوند تعالی می‌فرماید:


{مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الآخِرَةَ}صدق الله العظيم [آل عمران:۱۵۲].
خداوند برخوردار بودن و لذت بردن از زینت دنیا را بر شما حرام نفرموده؛ آن چه که خدا حرام کرده این است که اینها تبدیل به غایت و نهایت آرزوی‌تان شود؛ در حالی که خداوند اینها را وسیله تحقق هدف اصلی کرده که در نفس شما برای خدا وخانه آخرت وجود دارد. خداوند تعالی می‌فرماید:


{فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَ‌بَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَ‌ةِ مِنْ خَلَاقٍ ﴿٢٠٠﴾ وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَ‌بَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَ‌ةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ‌ ﴿٢٠١﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
مقصود خداوند تعالی از این که می‌فرماید:‌


{فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَ‌بَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَ‌ةِ مِنْ خَلَاقٍ}
مسلمانانی است که به خاطرعلاقه به داشتن زینت‌های دنیوی از پروردگار شان مال و فرزند طلب می‌کنند و هدف‌شان از داشتن مال و اولاد؛ خداوند و خانه آخرت نیست. ولی متقیان می‌گویند:


{رَبَّنَا آَتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآَخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ} صدق الله العظيم
آنها داشتن مال و فرزند را برای تحقق هدف والای خود که قرب به در گاه پروردگار است می‌خواهند. اینها بندگان خداوند الرحمن هستند که در آیات محکم قرآن درموردشان چنین آمده است:


{وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ‌ وَإِذَا مَرُّ‌وا بِاللَّغْوِ مَرُّ‌وا كِرَ‌امًا ﴿٧٢﴾ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُ‌وا بِآيَاتِ رَ‌بِّهِمْ لَمْ يَخِرُّ‌وا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا ﴿٧٣﴾ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَ‌بَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّ‌يَّاتِنَا قرّة أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿٧٤﴾ أُولَـٰئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْ‌فَةَ بِمَا صَبَرُ‌وا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا ﴿٧٥﴾ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّ‌ا وَمُقَامًا ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
ای جماعت انصار از داشتن مال و فرزند هدفی عظیم برای خدا داشته باشید و در این دنیا برای تحقق هدف والا و عظیمی در نفس خداوند زندگی کنید وهر یک از شما ذریه خود را در حالی که هنوز در شکم مادران‌شان هستند انفاق کنند تا خداوند انفاق اولاد در راه پروردگار را از آنان بپذیرد:

{إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‎﴿٣٥﴾‏ } صدق الله العظيم [آل عمران]
اگر چنین کنید ودر نفس‌تان؛هدف‌تان از داشتن اولاد به خاطر خدا باشد ، خدا ذریات شما را می پذیرد و آنها را به نیکی پرورش می دهد؛ همان طور که از همسر عمران، مریم دختر عمران بن یعقوب را پذیرفت و خداوند تعالی می‌فرماید:


{فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا} صدق الله العظيم [آل عمران:۳۷].
ای عزیزان من که درمورد این بیان فرموده خداوند تعالی مجادله می‌کنید:


{فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ} صدق الله العظيم [الحج:۵۲]،


ما قبلا از آیات محکم کتاب در این باره فتوا داده بودیم: همانا که بیان حق "نسخ" به هیچ وجه محو شدن نیست؛ بلکه "نسخ" یعنی چیزی را از روی چیزی نوشتن؛ تصویری برابر اصل؛ پس به سراغ مقصود خداوند از "نسخ" در این فرموده خداوند تعالی می‌آییم:


{فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ}
یعنی خداوند به ملایکه فرمان می‌دهد وسوسه‌ای که در نفس ایجاد شده را بدون این که کوچک ترین ظلمی شده باشد، دقیقا بنویسند چون خداوند درباره آن از شما سؤآل خواهد کرد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۸۴].
فقط این که رقیب و عتید ازوسوسه‌ای که در نفس انسان رخ می‌دهد بی‌خبرند؛ و آن را از طریق وحی از خداوندی که از چشم‌های خیانت بار و رازهای پنهان در سینه‌ها باخبر است؛ دریافت می‌کنند؛ خداوندی که به خاطر آگاهی و علمش ازرگ ورید انسان به اونزدیک‌تر است.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَ‌بُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِ‌يدِ ﴿١٦﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾}
صدق الله العظيم [ق]
یعنی از خداوند به آنها درمورد وسوسه‌ای که در نفس انسان می‌شود؛ وحی می‌رسد و باید آن وسوسه‌ای که درنفس انسان شده نوشته شود؛ حال چه خداوند آن را مورد مغفرت قرار دهد و یا فرد را مورد محاسبه قرار دهد وباید خداوند آن را به ملایکه رقیب یا عتید وحی کند تا آن وسوسه‌های که در نفس بنده‌اش شده و خدا از آن باخبر است؛ بنویسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۸۴].
و این به کتاب اعمالش اضافه می‌شود تا حجت در برابر انسان باشد؛ و یا برای این که توبه کنندگان بدانند خداوند چقدر از گناهان آنها را آمرزیده است؟ حتی وسوسه‌ای که در نفس انبیا می‌شود را هم خداوند به ملایکه وحی می‌کند تا آن را درست مثل و مطابق وسوسه‌ای که در نفسشان گذشته در کتاب اعمالشان بنویسند و سپس خداوند آیات خود را برای آنان استوار می‌سازد. و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است که :


{فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ}صدق الله العظيم [الحج:۵۲].


یعنی آن چه که در نفسش می‌گذرد را برای نوشتن به ملایکه خبر می‌دهد تا درست همان چیزی که در نفس گذشته است ثبت شود چون این ملایکه تنها خیر یا شری را که انسان بر زبان می‌آورد می‌دانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَ‌بُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِ‌يدِ ﴿١٦﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾ مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَ‌قِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾ وَجَاءَتْ سَكْرَ‌ةُ الْمَوْتِ بالحقّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿١٩﴾ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ‌ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿٢٠﴾ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿٢١﴾ لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَـٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُ‌كَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿٢٢﴾ وَقَالَ قَرِ‌ينُهُ هَـٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿٢٣﴾ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ‌ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ‌ مُعْتَدٍ مُّرِ‌يبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾ قَالَ قَرِ‌ينُهُ رَ‌بَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَـٰكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿٢٧﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ﴿٢٨﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿٢٩﴾ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ﴿٣٠﴾ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ‌ بَعِيدٍ ﴿٣١﴾ هَـٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿٣٢﴾ مَّنْ خَشِيَ الرَّ‌حْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ﴿٣٣﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿٣٤﴾ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [ق].
اگر در این آیات تدبر کنید می‌بینید خداوند آن وسوسه‌ای که در نفس انسان شده را به ملایکه وحی می کند تا بنویسند. سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا آن چه را که خداوند به ملایکه وحی خواهد کرد موکدا همان وسوسه‌ای نیست که در نفس بنده رخ داده بدون این که کم و زیاد شده باشد و درست مثل نسخه اصلی است؟ و این بیان فرموده خداوند تعالی است:


{فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ} صدق الله العظيم [الحج:۵۲].


آیا نمی‌دانید به علت این که مفسران این آیه را درست نفهمیده و نسخ را محو کردن معنا کرده‌اند؛ هم خود و هم مردم بسیاری را گمراه کرده‌اند؟ و ما هم چنان برای بیان "نسخ" و این که در تمام جاهایی از کتاب که کلمه نسخ آمده است؛معنای آن تصویری درست به شکل اصل است؛ برهان‌های آشکاری دیگری داریم و من از راست‌گویانم.


چقدر ابو محمد الکعبی ابو ناصر مرد خوبی است؛ و چه ناصر و یاور خوبی است «سبحان الله و بحمده» [شناسه نام یکی از انصار] که درمورد مقصود خداوند از : {فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ}به صورت مختصر به شما فتوا داد .ولی «عبدالنعیم» در بیان "نسخ"در این آیه اشتباه کرده است.ولی امام مهدی از عبدالنعیم و انصار عزیزم تعریف می‌کند؛ و عبدالنعیم عزیزم این درسی از سوی پروردگارت است تا در مورد چیزی فتوا ندهی مگر برهان واضحی از سوی پروردگارت داشته باشی که بی شک و تردید درست باشد. و من همه را به چالش می‌کشم که هر انسانی که بدون برهان از نزد خداوند در امر دین فتوا دهد؛ در بیان حق به خطا می‌رود. امور به خداوند بازمی‌گردد که ازخیانت چشم‌ها و رازهای پنهان در سینه‌ها باخبر است و همه در پیشگاه او گرد خواهند آمد...
وسلام ٌعلى المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.online/showthread.php?p=20264