الموضوع: بیان آیه کریمه وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى

1

بیان آیه کریمه { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى }

-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - محرم - 1431 هـ
03 - 01 - 2010 مـ
۱۳-دی-۱۳۸۸ه.ش
10:27 مساءً
ــــــــــــــــــــــ

{ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى }

تفسير المُفسرين:
التفسير الجلالين القرطبي الطبري تفسير فتح القدير تفسير البغوي تفسير البيضاوي الوجير في تفسير القرآن العزيزالحسن و عكرمة و عطاء و جابرآمده که سوره مکی است و ابن عباس و قتادة می‌گویند مگر یک آیه که آن فرموده خداوند تعالى است: الذين يجتنبون كبائر الإثم والفواحش [ النجم: 32]یک آیه. وگفت:شصت و دوآیه. وگفت: تمام سوره مدنی است. وصحي این است که مکی است. آن چنان که ابن مسعود نقل کرده و می‌گوید: ه این اولین سوره‌ای است که رسول الله صلى الله عليه وسلم در مکه اعلان نموده است و در البخاری از ابن عباس نقل شده. أن النبي صلى الله عليه وسلم با سوره نجم سجده نمود و مسلمانان و مشرکان و جن و انس همراه او سجده نمودند، و از عبد الله: النبي صلى الله عليه وسلم سوره نجم را قرائت و برای آن سجده نمود و کسی از مردم باقی نماند که سجده نکند و یکی از مردم مشتی سنگ‌ریزه یا خام برداشتن و بالا برد نزدیک صورتش و گفت؛ برای من همین قدرکفایت می‌کند. عبد الله می‌گوید: بعداً دیدم در حالی که کافر بود کشته شد و همه بر این قول متفق هستند. الرجل می‌گوید او أمية بن خلف است در الصحيحين از زيد بن ثابت رضي الله عنه آمده: النبي صلى الله عليه وسلم سورة والنجم إذا هوىرا قرائت نمود و سجده نکرد و رآخر سوره الاعراف این موضوع آمده است.والحمد لله.

فرموده خداوند تعالى: والنجم إذا هوى؛ ابن عباس و مجاهد می‌گویند: معنى والنجم إذا هوى والثريا یعنی وقتی زمان فجر سقوط می‌کند و عرب به نجم؛ ثریا می‌گوید و اگر چند تا باشند نجوم گفته می‌شوند، والعرب تسمي الثريا نجماً می‌گوید: همانا که هفت ستاره(نجم) هستند که شش تای آنها قابل دیدند و یکی مخفی است و مردم با آن چشم خود را امتحان می‌کنند، . و در وفي الشفا لـ القاضي عياض می‌گوید: النبي صلى الله عليه وسلم گویا در ثریا یازده نجم می‌دید و از مجاهد نقل شده معنی و قرآن وقتی نازل شد؛ چون مانند نجوم نازل شد. و گفت پسوته و رویه. وهم چنین از او نقل شده: يعني نجوم آسمان حین غروب کردنشان. وقول الحسن می‌گوید: خداوند به زمان غروب کردن ستاره‌ها قسم می‌خورد و موردی نیست که از لغت و لفظ مفرد استفاده شده معنایش جمع است. مثل گفته الراعی: فباتت تعد النجم في مستحيرة سريع بأيدي الآكلين جمودها
و عمر بن أبي ربيعة گفت : بهترین ستاره در آسمان ثریاست و در ثریا در زمین زینت زنان است .
و الحسن هم چنین می‌گوید: مقصود از نجم؛ سقوط نجوم در قیامت است. و السدي می‌گوید:مقصود از نجم سیاره زهر است که عرب ان را می‌پرستیدند . وگفت: مقصود ستاره‌هایی است که با آن شیاطین رجم می‌شوند، و دلیل آن ای است که وقتی خداوند تعالی خواست محمد صلى الله عليه وسلم را به عنوان رسول برانگیزد؛ انهدام و سقوط اجرام آسمانی قبل از مولودش زیاد شدو عرب به هراس افتادند و به، سراغ کاهنی رفتند که بینایی خود را زا دست داده بود و از حوادث -آینده- به آنان خبر می‌داد از او سؤال کردند و جواب داد: به بروج دوازده گانه نگاه کنند. اگر چیزی از آنها زا بین رفته باشد معنی آن از بین رفتن دنیاست ولی اگر اینها سالم باشند یعنی اتفاق مهمی در شرف وقوع است، و من این را احساس می‌کنم،و وقتی خداوند رسول الله صلى الله عليه وسلم را برانگیخت این همان امری بود که او احساس کرده بود، پس خداوند تعالی : والنجم إذا هوى را نازل کرد یعنیاین نجمی که فرو رفت نشانه نبوتی است که رخ داد وگفته شده: منظور از نجم رد این جا گیاهی است که ساقه و پایه ندارد و هوی یعنی روی زمین افتاده است، . جعفر بن محمد بن علي بن الحسين رضي الله عنهم گفت : والنجم يعني محمداً صلى الله عليه وسلم زمانی که حین شب معراج از آسمان پایین آمد. و از عروة بن الزبير رضي الله عنهما نقل شده: عتبة بن أبي لهب دختر رسول الله صلى الله عليه وسلم را داشت خواست به شام برود و گفت:محمد را بیاوریم و اذیتش کنیم ، و آورده شد و گفت: يا محمد من نسبت بالنجم إذا هوى، وبالذي دنا فتدلى کافرم و سپس به صورت رسول الله صلى الله عليه وسلم، آب دهان انداخت ودخترش را به او بازگرداند و طلاقش داد رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود : (سگی از سگانت را بر او تسلط ده) و أبو طالب حاضربود فوجم لها وگفت: يا بن أخي تو از یان دعوت بی نیاز نیستی، عتبة به نزد پدرش رفت و به او خبر داد سپس به سوی شام رفت، و در جایی منزل گرفت. راهب دیر به انان گفت : این زمین محل حیوانات درنده است. أبو لهب به اصحابش گفت: يا معشر قريش امشب به داد ما برسید من از دعای محمد در حق پسرم می‌ترسم!،شترها وبرادرانش را دور او جمع کرد و عتبة را در بر گرفته و دوره کردند، شیری آمد و بوی‌شان کرد تا به عتبه رسید و به او حمله کرد و او را کشت. و حسان می‌گوید: من يرجع العام إلى أهله فما أكيل السبع بالراجع وأصل النجم الطلوع، يقال: نجم السن ونجم فلان ببلاد كذا أي خرج على السلطان. والهوي النزول والسقوط، يقال: هوى يهوي هوياً مثل مضى يمضي مضياً، قال زهير: فشج بها الأماعز وهي تهوي هوي الدلو أسلمها الرشاء وقال آخر: بينما نحن بالبلاكث فالقا ع سراعاً والعيس تهوي هوياً
خطرت خطرة على القلب من ذكـ ـراك وهنا فما استطعت مضياً
الأصمعي: هوى بالفتح يهوي هوياً أي سقط إلى أسفل. قال: وكذلك انهوى في السير إذا مضى فيه، وهوى وانهوى فيه لغتان بمعنى، وقد جمعهما الشاعر في قوله:
وكم منزل لولاي طحت كما هوى بأجرامه من قلة النيق منهوي
ويقال في الحب: هوي بالكسر يهوي هوى، أي حب
پایان

وحال بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی درباره فرموده خداوند تعالی:
{ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى(۱) }صدق الله العظيم [النجم]
و بیان حق این فرموده حق این است : و نجم زمانی که می‌آید و نزدیک می‌شود و برداشت اهل تفسیر درست نیست که از آن به عنوان پشت کردن و رفتن یاد می‌کنند. بلکه معنای آن آمدن و نزدیک شدن است و من
در کتاب خداوند، کلمه «هَوَى» را مترادف کلمه «أتی» می‌یابم،‌ با لغت «الهوی» تفاوت دارد. چرا که برای بیان حق کلمه «هَوَى»، آنچه که در کتاب می‌یابم این است که مترادف «أتی» است و می‌گوییم: «هوى - يهوي» ، «أتى - يأتي» ، به معنی «آمد - می‌آید» و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ(۳۷) } صدق الله العظيم [ابراهيم ]
یعنی: به‌سوی آنها به خانه‌ای که حرم توست بیایند.
برهان دیگر، فرموده خداوند تعالی است که :

{ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ
يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ(۲۷) } صدق الله العظيم [الحج ].

پس مقصود خداوند از [این] کلمه در قرآن عظیم برایتان روشن شد:
{ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ }[إبراهيم:۳۷]
یعنی به‌سوی آنها بیایند
و هم چنین خداوند تعالی می‌فرماید:

{ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ(۹)}
یعنی می‌آید
.
{ وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ (۱۰) نَارٌ حَامِيَةٌ (۱۱) }
صدق الله العظيم [القارعة]
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ } صدق الله العظيم [الأنبياء:۴۰]
پس اکنون بیان حق فرموده خداوند تعالی برایتان روشن شد که :
{ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى }
یعنی زمانی که نجم می‌آید و این همان «نجم الطارق» ، کوکب جهنم است.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{ وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِ‌قِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الطَّارِ‌قُ ﴿٢﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الطارق]
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 14-01-2022 10:41 AM
2

کلمه «هوی» از متشابهات است و معنی «هوی» دوست داشتن و یا «ظن و گمان» نیست بلکه به معنای آمدن و فرارسیدن است...

-2-
الإمام ناصر محمد اليماني
17 - 05 - 1431 هـ
01 - 05 - 2010 مـ
۱۱-اردیبهشت-۱۳۸۹ه.ش
03:04 صــ
ـــــــــــــــــــــ


کلمه «هوی» از متشابهات است و معنی «هوی» دوست داشتن و یا «ظن و گمان» نیست بلکه به معنای آمدن و فرارسیدن است...

بسم الله الرحمن الرحيم
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..

سلام بر تمام حق جویان؛ خدا را بر شما شاهد می‌گیرم ای کسانی که به تفاسیر مفسرانی که نادانسته به خداوند نسبت می‌دهند اعتماد کرده و به دنبال آنها افتاده و در مورد بیانات قرآن از آنها پیروی می‌کنید؛ شما فرمان خداوند را در مورد طلاب و دانش پژوهان فراموش کرده‌اید .او فرمان داده است حق ندارید از گروهی ازعالمان دینی پیروی نمایید که برای بیانات خود از جانب خداوند رحمن برهان قاطعی ندارند. خداوند در آیات محکم کتاب خود به شما فتوا داده که بر دانشجوی مسلمانی که در طلب حق است حرام است تا از آن چه که به آن اطمینان ندارد و مطمئن نیست كه از جانب خداوند رحمن و به حق آمده، و عقل و منطق آن را نمی‌پذیرد و قلب از آن اطمینان نمی‌یابد ، پیروی کند. سؤالی که مطرح می‌شود این است؛ ای علمای امت آیا شما از آیات محکم کتاب خداوند درنیافته‌اید که خداوند پیروی از چیزی که مطمئن نیستید از جانب خداوند رحمن و به حق نازل شده و با برهان روشن باعث می‌شود عقل دربرابر آن خضوع کرده و قلب به آن اطمینان یابد ؛ پیروی نمایید ؟ خداوند تعالی فرموده است:
{ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا (۳۱) وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً (۳۲) وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّى الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا (۳۳) وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِى هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً (۳۴) وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً (۳۵) وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (۳۶) وَلاَ تَمْشِ فِى الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً (۳۷) كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيٍّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا (۳۸) ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلاَ تَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِى جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا (۳۹) } صدق الله العظيم [الإسراء]
به مطالب زیر که اقتباسی از تفاسیر کسانی است که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند نگاه کنید:
{ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } (نجم گاهی است که ساقه ندارد و بر روی زمین گسترش می یابد)
وأما آخر فروى التفسير عن إبن عباس ومجاهد فقال { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } (قال ابن عباس و مجاهد: معنى والنجم إذا هوى والثريا إذا سقطت مع الفجر، والعرب تسمي الثريا نجماً وإن كانت في العدد نجوماً، يقال: إنها سبعة أنجم، ستة منها ظاهرة وواحدة خفي يمتحن الناس به أبصارهم. وفي الشفا لـ القاضي عياض: أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يرى في الثريا أحد عشر نجماً)
وأما آخر فروى عن مجاهد فقال أن البيان لقول الله تعالى { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى} وعن مجاهد أيضاً أن المعنى والقرآن إذا نزل، لأنه كان ينزل نجوماً. وقاله الفراء. وعنه أيضاً: يعني نجوم السماء كلها حين تغرب. وهو قول الحسن قال: أقسم الله بالنجوم إذا غابت. وليس يمتنع أن يعبر عنها بلفظ واحدة ومعناه جمع، كقول الراعي:
فباتت تعد النجم في مستحيرة سريع بأيدي الآكلين جمودها.
وأما آخر فقال ان بيان قوله تعالى { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } وقال عمر بن أبي ربيعة: أحسن النجم في السماء الثريا والثريا في الأرض زين النساء.
وقال الحسن أيضاً: المراد بالنجم النجوم إذا سقطت يوم القيامة. وقال السدي: إن النجم ها هنا الزهرة لأن قوماً من العرب كانوا يعبدونها. وقيل: المراد به النجوم التي ترجم بها الشياطين، وسببه أن الله تعالى لما أراد بعث محمد صلى الله عليه وسلم رسولاً كثر انقضاض الكواكب قبل مولده، فذعر أكثر العرب منها وفزعوا إلى كاهن كان لهم ضريراً، كان يخبرهم بالحوادث فسألوه عنها فقال: انظروا البروج الاثني عشر فإن انقض منها شيء فهو ذهاب الدنيا، فإن لم ينقض منها شيء فسيحدث في الدنيا أمر عظيم، فاستشعروا ذلك، فلما بعث رسول الله صلى الله عليه وسلم كان هو الأمر العظيم الذي استشعروه، فأنزل الله تعالى: والنجم إذا هوى أي ذلك النجم الذي هوى هو لهذه النبوة التي حدثت. وقيل: النجم هنا هو النبت الذي ليس له ساق، وهوى أي سقط على الأرض. وقال جعفر بن محمد بن علي بن الحسين رضي الله عنهم: والنجم يعني محمداً صلى الله عليه وسلم إذا هوى إذا نزل من السماء ليلة المعراج...
وأما آخر فقال أن البيان لقول الله تعالى { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } والنجم يعني محمداً صلى الله عليه وسلم إذا هوى إذا نزل من السماء ليلة المعراج.
وأما آخر فقال أن البيان الحق لقول الله تعالى { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } و عن عروة بن الزبير رضي الله عنهما:
أن عتبة بن أبي لهب وكان تحته بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم أراد الخروج إلى الشام فقال: لآتين محمداً فلأوذينه، فأتاه فقال: يا محمد هو كافر بالنجم إذا هوى، وبالذي دنا فتدلى. ثم تفل في وجه رسول الله صلى الله عليه وسلم، ورد عليه ابنته وطلقها، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (اللهم سلط عليه كلباً من كلابك) وكان أبو طالب حاضرا فوجم لها وقال: ما كان أغناك يا بن أخي عن هذه الدعوة، فرجع عتبة إلى أبيه فأخبره، ثم خرجوا إلى الشام، فنزلوا منزلاً، فأشرف عليهم راهب من الدير فقال لهم: إن هذه أرض مسبغة. فقال أبو لهب لأصحابه: أغيثونا يا معشر قريش هذه الليلة! فإني أخاف على ابني من دعوة محمد، فجمعوا جمالهم وأناخوها حولهم، وأحدقوا بعتبة، فجاء الأسد يتشمم وجوههم حتى ضرب عتبة فقتله. وقال حسان: من يرجع العام إلى أهله فما أكيل السبع بالراجع..
وأصل النجم الطلوع، يقال: نجم السن ونجم فلان ببلاد كذا أي خرج على السلطان. والهوي النزول والسقوط، يقال: هوى يهوي هوياً مثل مضى يمضي مضياً..
وأما آخر فأتى بالبرهان من شعر الشعراء الذين يقولون مالا يفعلون وقال أن البيان لقول الله تعالى { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } قال زهير:
فشج بها الأماعز وهي تهوي هوي الدلو أسلمها الرشاء..
وقال آخر :
بينما نحن بالبلاكث فالقا ع سراعاً والعيس تهوي هوياً
خطرت خطرة على القلب من ذكـ ـراك وهنا فما استطعت مضياً
الأصمعي : هوى بالفتح يهوي هوياً أي سقط إلى أسفل. قال: وكذلك انهوى في السير إذا مضى فيه، وهوى وانهوى فيه لغتان بمعنى، وقد جمعهما الشاعر في قوله:
وكم منزل لولاي طحت كما هوى بأجرامه من قلة النيق منهوي
ويقال في الحب: هوي بالكسر يهوي هوى، أي حب.
پایان (تفاسیر باطل)
سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا طالب علم در باره بیان حق این فرموده حق خداوند :{ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } صدق الله العظيم؟ به نتیجه‌ای می‌رسد؟
اینها پيشوايانی هستند که شما به دنبال آنها راه افتاده‌ايد و در حالي كه می‌دانيد آنها باهم ديگر (در عقيده ) اختلاف دارند و هریک با بیان خود از قرآن ندانسته به خداوند نسبتی می‌دهند، ولی باز هم (از آنها پیروی کرده و) تصور می‌كنيد كه از هدایت شدگان هستید. باز هم این سؤال مطرح می‌شود که: آیا فردی که چنین فتوا می‌دهد و تصور می‌کند معلم امت است، آيا به طلاب دانشی را می‌آموزد که حق است و از جانب پروردگارشان آمده وآنها را با بصیرتی که از جانب خداوند آمده آموزش می‌دهد یا از فرمان شیطان پیروی کرده و چیزی را که به یقین نمی‌داند مقصود خداوند رحمن است ؛ با ناآگاهی به او نسبت می‌دهد ؟ حال كه براي حق جويان این گونه تبیین شده که اینان مفسران قرآن عظیم و کسانی هستند که کتاب خداوند را برای مردم روشن و شفاف می‌کنند ؛ آیا بیان آن ها واقعاً از جانب خداوند رحمن است و برهانی دارند که خداوند آن ها را به عنوان پیشوایان مسلمین انتخاب کرده تا کتاب پروردگار را برای مردمان بیان کنند؟ از آن جا که هر ادعایی باید بر اساس دلیل و برهان باشد؛ پس لازم است برهانی از جانب خداوند رحمن برایشان آمده باشد و آن برهان "فزون بودن علم آنها در بیان حق قرآن عظیم" است تا دلیل امامت و رهبری آن ها بر امت باشد تا به واسطه آن بتوانند امت را به مسیر اولیه - نبوت- بازگرداند اگر كه راست می‌گويند. و اگر برایتان روشن شد خداوند واقعا این فرد را از نظر علمی بر تمام علمای امت برتری داده است ( و به او دانش بیشتری عطا نموده ) و با دانشی که از جانب خداوند رحمن است بر همه آنها چیره است؛ آن گاه بر شماست که از خداوند پروا کرده و از کسانی باشید که پیشوایانی را که خداوند آنها را برگزیده است باور و تصدیق کنید چرا که خداوند اورا برگزیده و از نظر دانش و علم برشما فزونی بخشده است و برایتان روشن شده است که راست‌گو وصادق است ؛ چون آن کسی که قرآن را نازل کرده و بیان آن نیز با اوست ؛ علم بیان قرآن را به او عطا نموده؛ تا دلیل اثبات صدق گفتارو دعوتش باشد.سپس خداوند به شما فرمان داده است که از پروردگار پروا کرده و از کسانی باشید که از فرد برگزیده او پیروی نموده و پشت او را محکم نموده و گرامیش داشته ویاریش نمایید چرا که برایتان روشن شده است او حقیقتاً صادق است و از کسانی است که با جان و دل از مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم پیروی می‌کنند و مردم را با قرآن عظیم ؛ بصیرتی که از جانب پروردگارشان آمده است به سوی او دعوت می‌نماید:
{ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ } صدق الله العظيم [يوسف:۱۰۸]
از خدا بترسید و همراه کسانی باشید که از محمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم پیروی می‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۱۹﴾ مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّـهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۰﴾ وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّـهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۱﴾ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿۱۲۲﴾ }
صدق الله العظيم [التوبة]
اما سؤال این است که :طالب علم برای یادگرفتن بیان حق ذکر حکیم باید به سوی کدام یک از علمای مسلمین برود تا بعد به سوی مردم خود بازگشته و آنها را با بصیرتی که از جانب پروردگار است به راه خداوند دعوت کند؟ فرموده خداوند تعالی است که :
{ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ(۱۲۲) }
صدق الله العظيم [التوبة]

سؤال را مجددا تکرار می‌کنیم طالب حقیقی علم باید به کجا رو کند تا بدون شک و تردید بداند آن علم حق است که از جانب پروردگار عالم آمده است؟
جواب را در آیات محکم کتاب خداوند و در این فرموده می‌یابید:
{ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [الأنبياء:۷]
آن ها راست‌گویانی هستند که از حق فرستاده شده از جانب پروردگارشان پیروی کرده و ندانسته به خداوند نسبت نمی‌دهند، مهدی منتظر سؤالی در پیش روی بازدید کنندگان میز گفتگو قرار می‌دهد : آیا ناصرمحمد یمانی را حقاً اهل ذکر نیافته‌اید ؟ اهل قرآن عظیم و از کسانی است که به ریسمان الهی قرآن عظیم و بصیرتی که از جانب جدشان محمد رسول الله صل علیه و اله و سلم پای بند است ؟ و برای همین کسی نیست که از قرآن عظیم با من به گفتگو
بنشیند مگر اینکه با دانش و دلایل قطعی و علمی ازقرآن(ذکر حکیم) بر او غلبه نمایم.
ای مردم! به درستی که امام مهدی ناصر محمد یمانی با قرآن عظیم با شما گفتگو کرده و از آن برایتان حجت و دلیل می‌آورد، چرا که می‌داند قرآن حجت حق پروردگار بر شماست و درباره آن از شما سؤال خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۴۳﴾ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿۴۴﴾ } صدق الله العظيم [الزخرف]
پس چرا به کتاب حق خداوند که از تحریف مصون نگه داشته شده است و در صورت منحرف شدن از راه راست-صراط مستقیم- حجت خداوند بر شما خواهد بود؛ جداً پایبند نیستید؟ مگر نمی‌بینید در تمام دنیا تنها یک نسخه از قرآن وجود دارد و حتی یک لغت آن تغییر نکرده و این از نشانه‌های تصدیق قرآن عظیم و دلیل برای اثبات حق بودن این امر است که قرآن از جانب پروردگار عالم آمده است و خداوند به وعده خود مبنی بر مصون نگه داشتن آن از تحریف تا روز قیامت عمل نموده است. این هم بدان سبب است که بعد از نزول آن دیگر مردم تا روز قیامت –یوم الدین- حجت و بها
نه نداشته باشند. خداوند مردم را به علت روبرگرداندن از مهدی منتظر عذاب نمی‌نماید ؛ بلکه به دليل رو برگرداندن از ذکر خداوند است ( كه آنها را عذاب می‌کند )؛ رسالتی که از سوی پروردگار عالمیان و برای کسانی که طالب هدایت به راه راست باشند فرستاده شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ (۲۶) إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (۲۷) لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (۲۸) } صدق الله العظيم [التكوير]
اما با کمال تأسف معنای فرموده حق خداوند تعالی که می‌فرماید:
{ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ (۲۶)} صدق الله العظيم

را درک نمی‌کنند.
برای شما به حق فتوا می‌دهم مقصود خداوند از این آیه این است که از عذاب خداوند در "کوکب سقر" بعد از مرگتان یا هنگامی که در یک شب به سراغتان می‌آید و بر بالای شما قرار می گیرد( وسنگ‌هایش بر سرتان فرود می‌آید) به کجا می‌گریزید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ ﴿١٦﴾ وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ ﴿١٧﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ﴿١٨﴾ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ ﴿١٩﴾ فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٢٠﴾ وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ ۩ ﴿٢١﴾ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ ﴿٢٢﴾ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ ﴿٢٣﴾ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٢٤﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (۲۵)} صدق الله العظيم [الانشقاق]
ای کسانی که از کتاب خداوند قرآن عظیم روبرمی‌گردانید، آیا خداوند به شما فرمان داده است تا درعمل به قرآن پای بند باشید یا این که از شما خواسته تا تنها به آن ایمان داشته باشد؟ و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ } صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷۰]
مگر خداوند به شما فرمان نداده است تا از بهترین‌هایی که در آیات محکم و اساسی کتاب آمده و برای عالم و جاهل روشن هستند پیروی کنید و کسی به راه راست هدایت نخواهد شد مگر آن که ذکر را تصدیق کرده و از آن پیروی نماید؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ } صدق الله العظيم [يس:۱۱]
واما بشارتی که خداوند به روگردانان از قرآن عظیم می‌دهد را نیز در فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنید که:
{فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (۲۰) وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ (۲۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُكَذِّبُونَ (۲۲) وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ (۲۳) فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (۲۴)} صدق الله العظيم [الانشقاق]
پس علت عذاب آن ها ان است که ازبهترین‌هایی که از جانب پروردگارشان نازل شده وازآیات محکمی هستند که اساس کتاب خداوند را تشکیل می‌دهند و حجت روشن خداوند بر آنهاست؛ پیروی نمی‌کنند. وخداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (۵۵) أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (۵۶) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (۵۷) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (۵۸) بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (۵۹) } صدق الله العظيم [الزمر]
پس به حجت خداوند دربرابر بنده‌اش نظر کنید ؛ خواهید دید که حجت خداوند عدم پیروی شما
از آیات محکم کتاب است که برای عالم و جاهلتان روشن هستند و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [الزمر:۵۹]
ممکن است یکی از علمای مسلمین یا پیروانشان سؤال کند: " محمد ناصر از خدا پروا کن ما مسلمانیم و به قرآن ایمان داشته و نسبت به آن کافر نیستیم ". پس امام ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: به خدا که اگر حق را وارونه نمی‌کردی و راهی برعکس حق را اتخاذ نمی‌کردی اسم مهدی منتظر را وارونه ادا نمی‌کردی . از آن جا که تو مسیری عکس مسیر حق را انتخاب می‌کنی؛ نام مهدی منتظر را نیز برعکس کرده‌ای و به جای آن که مرا ناصر محمد صدا کنی آن را برعکس کرده و مرا محمد ناصر خطاب می‌کنی واین از آن جهت است که می‌ببینی منطقی است که نام مهدی منتظر ناصر محمد باشد و نمی‌توانی حتی یک روایت حق یا باطل بیاوری که فتوا بدهد نام مهدی منتظر (فلان) است ابدا نمی‌توانی چون خداوند نام او را تا رسیدن زمان و عصرش؛ ناشناس و مجهول نگاه داشته است .حکمت آن هم این است که شیاطین این نام را کشف نکنند و نتوانند هرکسی که نامش ناصر محمد است را وسوسه کنند تا تصور کند مهدی منتظر است. برای همین هم هست که اصلا نمی‌توانی کسی از این مدعیان مهدویت را پیدا کنی که خود را مهدی منتظر ناصر محمد بنامد بلکه می‌بینی اغلب کسانی که ادعای مهدویت می‌کنند خود را محمد می‌نامند چرا که تصور می‌کنند نام مهدی منتظر محمد است. به همین دلیل هیچ یک از این شیطان زدگان یا کسانی که نفسشان آنها را وسوسه می‌کند؛ نمی‌توانند شخصیت امام مهدی ناصر محمد یمانی را به سرقت ببرند؛ و این به نظر طرفدارانشان نمی‌رسد چون آنها منتظرند تا به او بگویند تو مهدی منتظر هستی و سپس او بگوید خیر من مهدی منتظر نیستم سپس بر اصرار باطل خود می افزایند ( مترجم: طبق روایت اهل سنت مهدی منتظر نمی‌داند که مهدی منتظر است تا وقتی که علما و مردم او را می‌شناسند و به او می‌گویند که تو مهدی منتظر هستی ، طبق روایت او انکار می‌کند و این نشانه مهدی منتظر بودن اوست که باعث اصرار بیشتر مردم می‌شود ) اما محمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم در تمام روایات حق ومکتوب تنها فتوا داده است که نام محمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم با نام مهدی منتظر ناصر محمد همراهی و هم پوشانی دارد و تقدیر خداوند بر این قرار گرفته است که نام محمد در نام پدرم با نام من هم پوشانی و همراهی داشته باشد تا نامم نشانه هدف و پرچمی باشد که بر دوش من است( ناصر محمد صلى الله عليه وآله وسلم). لذا سزاوار نیست من از چیزی به جز آن چه که بر محمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده است برای شما دلیل آورده و بحث کنم، حق نباید از امیال شما پیروی کند، اما درباره حجتتان؛ شما تمام مذاهب مختلف دینی به قرآن ایمان دارید اما از آن پیروی نمی‌کنید پس من همان فرموده خداوند تعالی را به شما می‌گویم که شما به آن عمل کرده‌اید:
{ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ (۹۳) } صدق الله العظيم [البقرة]
چگونه است که شما به قرآن عظیم به عنوان کتاب خداوند که رسالتی از جانب پروردگار عالمیان برای تمام انسان‌ها و جنیان است ایمان دارید و آن تنها کتابی است که تا روز قیامت از تحریف مصون خواهد بود؛ سپس خداوند امام مهدی را برمی‌انگیزد تا از شما را دعوت کند از این کتاب پیروی کرده وبر اساس آن حکم نموده و داوری کتاب خداوند را در موارد اختلافتان بپذیرید؛ اما شما هم چنان از آن روبرمی‌گردانید؛ با وجود این که به آن ایمان دارید :
{ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ (۹۳)
} صدق الله العظيم [البقرة]
کار شما مانند کسانی است که گفتند شنیدیم و سرپیچی می کنیم:
{ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ (۹۳)} صدق الله العظيم [البقرة]
ای علمای اهل تسنن و علمای شیعیان آیا می‌خواهید خداوند مهدی منتظر را برانگیزد و او از تمام گروه‌های مختلف دینی بخواهد که احکام "البخاری و مسلم" را که سنیان به آن آویخته یا احکام کتاب بحار الانوار را که شیعیان به آن پای‌بند هستند را بپذیرید؟ آیا از فکر خود استفاده نمی‌کنید؟ و خداوند تعالی فرموده است:
{ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (۵۰) } صدق الله العظيم [المرسلات]
و من با حدیثی محفوظ از تحریف که از طرف خداوند بر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده است با شما سخن گفته و برایتان دلیل می‌آورم؛ حدیثی از جانب خداوند که جبریل علیه الصلاة و السلام از نزد خداوند حکیم و سبحان و بسیار والامرتبه بررسول الله صلى الله عليه وآله وسلم تلاوت کرده است .خداوند تعالی می‌فرماید:
{ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ } صدق الله العظيم [الجاثية:۶]
فرض کنید که مهدی من
تظر خدای نکرده از خواسته‌های شما پیروی کرده و به کتب شیعه یا اهل سنت استناد کند؛ آیا تصور می‌کنید در آن صورت می‌توانم با کتاب‌هایی که نزد شماست و توسط بشر وعلمای دینی نوشته شده است بر شما غلبه کنم؟ هیهات هیهات ! قسم به آن که آسمان‌ها را برافراشته است و اعمال ناشایست توبه کنندگان و بازگشت کنندگان ( تائب و منیب) را به حسنات تبدیل می‌کند وبه الله پروردگار عالمیان قسم که مهدی منتظر نمی‌تواند بر تمام مردم برتری یافته و غلبه کند مگر آن که از ذکر حکیم؛ قرآن عظیم برایتان استدلال کند؛ قرآنی که بر تورات وانجیل و کتاب البخاری و مسلم و تمام کتاب‌های بیشمار شیعه و سنی برتری دارد و با کلامی که مستقیم از جانب خداوند در آیات محکم کتابش آمده است دهان همه را بسته و شما را وادار به سکوت نماید و براساس احکام خداوند که در محکمات کتابش آمده است برایتان حکم کند و من صد در صد اطمینان دارم که با کتاب خداوند قرآن عظیم بر تمام علمای مسلمین و مسیحیان و یهودیان پیروانشان غلبه خواهم کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است که :
{ إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن كِتَابِ اللَّـهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿۴۴﴾ وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنفَ بِالْأَنفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۴۵﴾ وَقَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴿۴۶﴾ وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴۷﴾ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾ أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۵۰﴾ } صدق الله العظيم [المائدة]
آیا می‌خواهید از احکام البخاری و مسلم و یا نویسنده کتاب بحار الانواربرایتان حکم بیاورم؛ در حالی که مطالب این کتب از اینجا و آنجا جمع شده و۹۰ درصد آنها خزعبلات و روایاتی است که به دروغ به خداوند و رسولش نسبت داده شده اند؟ اما بخشی از آن حق است و با سنت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن عظیم مغایرتی ندارد و من با آن و با کتاب خداوند و سنت او برای شما حجت آورده و با جدیت جهاد می‌کنم. ممکن است یکی از علمای دینی بخواهد صحبت ناصر محمد یمانی را قطع کرده و بگوید:" صبر کن ببین چه می‌گویم؛ گفتی ازسنت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برایمان حجت می‌آوری، اما ما می‌بینیم که تو تنها از کتاب خداوند حجت می‌آوری؛ آیا تصور می کنی نبی جدیدی هستی که کتاب جدیدی با خود آورده‌ای؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی، خلیفه‌ای که مردم را به راه حق راهنمایی می‌کند؛ درجواب ایشان می‌گوید: بیان مهدی منتظر درباره قرآن همان بیان محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ } صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
اما محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ملزم نبود که برای بیان سنت از قرآن برای مردم حجت بیاورد بلکه مقصود را مستقیما از قرآن و بدون ارائه حجت‌های قرآنی بیان می‌نمود و چون که قرآن –از جانب خداوند- نازل شده است هرکس به بیان آن کافر می‌شد در حقیقت نسبت به لفظ قرآن کافر شده بود چون قرآن و سنت بیان هر دو از قرآنند. اما مهدی منتظر باید برهان را از همین قرآن استخراج نماید چرا که بعد از قرآن مجید وحی جدید با دستورات جدید درکار نیست و ما با قرآن و بیان آن برایتان حجت می‌آوریم تا شما را به راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی کرده و با حکم خداوند که در قرآن و بیان آن آمده است در میان تان حکم کنیم؛ چرا که خداوند قرآن و سنت بیان که آن را به تفصیل شرح می‌دهد در همین قرآن ، نازل نموده است؛ یا مگر شما نمی‌دانید سنت نبوی چیست و از کجا آمده است؟ به راستی که سنت نبوی توضیح و تفصیل آیات کتاب خداوند است و خداوند کتاب خلاصه‌ای برایتان نازل نکرده است بلکه آیات آن هم به صورت مجمل (خلاصه ) و هم بصورت تفصیلی بیان شده‌اند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلاتَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ } صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴]
خدایا مسلمانان نیز چنین هستند :

{ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ}

و با وجود این از آن پیروی نمی‌کنند. خداوند اهل کتاب را به خاطر آن(روگرداندن از قرآن) عذاب می‌کند چگونه ممکن است که عذاب خود را از مسلمانان بازگیرد؟ مادامی که همه مردم ازمسلمان و مسیحی و یهودی از پذیرش پیروی از احکام کتاب خداوند روبرمیٔگردانند؛ چه فرقی بین شما و اهل کتاب است؟ و برای همین مهدی منتظر بشارت دهنده عذابی است که تمام جوامع بشری چه مسلمان و چه کافر را گرفتار خواهد کرد. چون همگی از دعوت به پذیرش احکام قرآن عظیم، ذکری که از تحریف محفوظ نگاه داشته و برای تمام بشریت فرستاده شده است روبرمی‌گردانند. ای امت اسلام و ای علمای امت اسلام! شما حجتی ندارید، بلکه خداوند و خلیفه او به حق دربرابر شما حجت دارند و تا زمانی که به حبل و ریسمان الهی التزام داشته باشم؛ و تا زمانی که من به برهانی که از جانب خداوند رحمن بر جن و انس نازل شده است التزام داشته باشم؛ خداوند مرا گمراه نخواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا (۱۷۴) فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا (۱۷۵) يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۱۷۶) } صدق الله العظيم [النساء]
آیا نمی‌بینید که خداوند به حق فتوا داده و کلامش روشن ومفصل است؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (۱۸) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (۱۹) } صدق الله العظيم
ولی برخی از بیانات حق را نمی‌توان درک کرد مگر با علم استنباط وعلم استنباط را جز "راسخون در علم" در نمی‌یابند. برای مثال فرموده خداوند تعالی: { وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى } صدق الله العظيم
اگر درباره این آیه فکر کنید درمی‌یابید خداوند زمان حادثه‌ی خاصی را بیان و با قسم آن را تصدیق می‌کند { إِذَا هَوَى } یعنی زمانی که از اطراف (قطبها) به سوی زمین می‌آید و برای آن که مقصود دقیق فرموده خداوند { إِذَا هَوَى } را بدانم پس باید مهدی منتظر از راسخین در علم باشد که به علوم کتاب و آیات محکم و متشابه آن عالم باشد .چون کلمه "هوی" از متشابهات است و مقصود از آن نه "حب" است و نه "ظن". بلکه منظور از آن آمدن است؛ پس برایتان از محکمات برهان می‌آوریم . برخلاف نظر مفتریان در قرآن هیچ گونه تناقضی نیست اما از نظر شما راسخین در علم کسانی هستند که از علوم کتاب البخاری و مسلم آگاهند و سهم شان از دانش همان است! اما چنین نیست ؛ راسخان در علم کسانی هستند که نسبت به آیات محکم و متشابه کتاب عالم باشند و این طور نباشد که به بعضی از قسمت‌های کتاب ایمان داشته و نسبت به بعضی دیگر کافر باشند چرا که آنها هم چون شما عمل نمی‌‌کنند که بخشی از قرآن را که با روایاتشان هم‌خوانی داشته باشد درنظر گرفته و قسمت‌هایی را که با روایاتشان مطابقت ندارد فروگذارند و به بخشی از آن ایمان داشته و نسبت به بخش دیگر آن کافر باشند ولو آن که به زعم خود نسبت به قرآن مؤمن باشند. اما شیعیان؛ آنها می‌دانند که حجت خداوند مهدی منتظر تنها با قرآن عظیم با علمای امت مناظره و گفتگو می‌کند اما از حق اکراه داشته و می‌خواهند تا او از خواسته ایشان پیروی کند. هنوز تردید دارند که آیا ناصر محمد یمانی مهدی منتظر است یا یک دروغ گوی بی شرم. بهترین شیعیان اثنی عشری آنها هستند که ذکر خداوند قرآن را باور کرده و از مهدی منتظر پیروی نمایند؛ و برخی از آنها مانند چهارپایان وحتی گمراه‌تر هستند ومنتظرند مهدی منتظر با وحی جدید قرآن عظیم را تغییر داده و طبق عقیده آن ها کتاب وصیت فاطمه زهرا را بیاورد. پناه بر خداوند از این که جاهل باشم؛ من جز کتاب خداوند قرآن عظیم چیز دیگری ندارم. برخی از آنهایی که در زمان "گفتگو قبل از ظهور" از مهدی منتظر پیروی کرده‌اند از مکرمین خواهند بود و ما آن ها را قبل از اینکه هدایت شوند به نام "محزونان و غمگینان " می‌نامیم. آنان کسانی هستند که می‌گویند ما شیعیان بیش از همه بشریت در انتظار مهدی منتظر بوده‌ایم و می‌ترسند که ناصر محمد یمانی واقعا مهدی منتظر حق باشد و آنها از آن روبرگردانده باشند. خداوند اینان را هدایت خواهد کرد تا مهدی منتظر را در "عصر گفتگوی قبل از ظهور" تصدیق کنند. می‌دانید سبب هدایت شدن آنها چیست؟ برای این است که می‌بینند ناصر محمد یمانی عقیده آنها را درباره مهدی منتظر محمد بن حسن عسگری متزلزل کرده و در نزد نفوس خود به شدت حزین و غمگین هستند آن قدر حزین که می‌خواهند گریه کنند چرا که نمی‌دانند حق و باطل کدام است. آیا محمد حسن عسکری مهدی منتظر است یا باطل بوده و حق با یمانی است که می‌بینند پرچم او در بین پرچم‌های دینی به کلی از همه برحق‌تر است. این روایتی است که خردمندان شیعه روی آن تدبر می‌کنند که چگونه ممکن است پرچم یمانی از همه هدایت‌گرتر باشد در حالی که تنها پرچم مهدی منتظر است که هدایت‌گرترین پرچم هاست. هنوز درباره یمانی در حیرتند و در آستانه این هستند که هدایت شوند. اما گروهی دیگر می‌گویند منظور این است که پرچم او از پرچم خراسانی و سفیانی هدایت‌گرتراست؛ حمد و سپاس خداوند را سزاست که از شیعه و سنی و از تمام مذاهب مختلف اسلامی زیر پرچم مهدی منتظر جمع شده و خداوند را به دور از شرک می‌پرستند. آنها ارشاد شده و از نجات یافتگان و خردمندانند چرا که به راستی تنها کسانی از آتش نجات می‌یابند که با قلب سلیم و عاری از شرک به پیشگاه خداوند آمده و ایمان خود را با ظلم آلوده نکرده باشند.
اما شیعیان اثنی عشری! شما با کوتاه نظری و کم عقلی می‌خواهید گروه نجات یافته باشید؛ اهل سنت و جماعت نیز چنین می‌خواهند و همگی ناموس حساب را که در کتاب خداوند آمده است فراموش کرده‌اید که می‌فرماید:
{ أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ (۹) وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ (۱۰) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ(۱۱) }
صدق الله العظيم [العاديات]

به راستی که اساس حساب در کتاب خداوند قلب است. اگر خالص بوده و شرک نیاورده باشد (قلب سلیم)؛ خداوند تمام اعمال او را پذیرفته و بیشتر می‌کند واگر قلب او از شرک پاک نباشد ؛ خداوند اعمال او را غبار و پراکنده می کند گویا خاکستری است که در روزی توفانی به دست باد سپرده می‌شود. آن ها از اعمال خود چیزی به دست نمی‌آورند و چون قلبشان از شرک پاک نیست؛ عباداتشان پذیرفته نمی‌شود .خداوند فتوا خود در این باره را در آیات محکم کتاب خود نهاده و می‌فرماید:
{ يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾ } صدق الله العظيم [الشعراء]
پس مسلمان کسی است که قلبش از شرک پاک باشد و مشرک کسی است که برای خداوند شریک بگیرد. حساب خداوند بر اساس انحرافات مذهبی نیست. گناهی بر گردن مردم عادی که عالم نبوده و از علما درخواست فتوا می‌کنند نیست؛ چون خداوند به آنها امر نفرموده که از مفتیان درخواست کنند که دلایل و برهان‌های روشن بیاورند. بلکه تنها به دانش پژوهان و طلاب فرمان می‌دهد که به دنبال برهان و دلایل آشکار باشند و تمام مسلمانان نمی‌توانند عالم دینی شوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی؛

{ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ } صدق الله العظيم [التوبة:۱۲۲]
به راستی که خطاب خداوند تعالی در این فرموده:
{ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا }
صدق الله العظيم [الإسراء:۳۶]

طلاب دانش پژوه هستند .خداوند در آیات محکم کتاب خود به این گروه امر می‌نماید تا از عالمان علم بیاموزند. منظور خداوند کسانی نیست که از عالمان فتوا می‌گیرند و تمام مؤمنان لازم نیست که در امور دینی فقیه باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‏ } صدق الله العظيم [التوبه:۱۲۸]
سؤالی که مطرح می‌شود این است: اگر گروهی از مسلمانان برای آموختن علم به نزد عالمان بروند و به عنوان علمای منابر و فقها به میان مردم بازگردند، حال اگر علم آن ها با منبع تشریعی کتاب خداوند قرآن عظیم درتناقض ومخالف آن باشد؛ تکلیف مردم عادی که به دنبال کسب علم نرفته اند چه می‌شود؟ چه کسی بار گناه آن فرد بینوا و مسکینی را می‌کشد که از خداوند می‌ترسد پس به سراغ عالمی که در منطقه آن ها شناخته شده است رفته و از او فتوا خواسته و به آن عمل می‌کند؟ بر گردن اینان چیزی نیست بلکه علمای آن ها که ندانسته چیزی را به خداوند نسبت می‌دهند که نمی دانند حقا از جانب اوست، بار آن ها را بر دوش می‌کشند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ القِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ } صدق الله العظيم [النحل:۲۵]
برای همین خداوند به دانش پژوهان و طلاب هشدار داده است که از پیروی کورکورانه از کسی که تصور می‌کند امام امت است ولی با برهان قاطعی که از جانب خداوند رحمن آمده باشد و عقل آن را بپذیرد و قلب با آن آرام شود نتواند بر همه غلبه کند؛ پیروی کنند. لذا خداوند به دانش پژوهان و طلاب امر نموده است که :
{ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا } صدق الله العظيم [الإسراء:۳۶]
ممکن است برخی ازمیانه‌روها بگویند حال که عالم به خاطر آن که نباید نادانسته به خداوند نسبت دهد به این شدت در خطر است برای ما بهتر است که طلبه نباشیم .مهدی منتظر در پاسخ به آنها می‌گوید بین عالمی که مردم را ارشاد می‌نماید و انسان عادی که تنها در طلب فتواست، تفاوت بسیار بسیار بسیار عظیمی وجود دارد؛ چرا که خداوند رتبه عالمی را که باعث هدایت مردمان می‌شود آن قدر بالا می‌برد که به درجه انبیاء و رسولان برسد و او را از مقربان و مکرمین درگاه خود قرار داده و اجر تمام کسانی را که به دست او به راه حق هدایت شده‌اند را بر اجر او می‌افزاید و این فضل عظیمی است. اما اگر طلبه و دانش پژوهی باشد که کورکورانه اطاعت کند بار گناه خود و کسانی را که گمراه کرده است بر دوش خواهد کشید.
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
مُفتي البشر المهدي المنتظر الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 24-08-2022 11:48 AM
3

و اما «الطارق» یا ستاره‌ی کوبنده، همان «نجم الثاقب» است. ستاره‌ای نافذ و غُرّان که منشأ غُرِّش آن از قعر جهنم و از محل تنور منافقان استل تنور منافقان است

-3-
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - ذی القعدة - 1430 هـ
28 - 10 - 2009 مـ
۶ - آبان -۱۳۸۸ه.ش
01:02 صبح
ـــــــــــــــــــــ


و اما «الطارق» یا ستاره‌ی کوبنده، همان «نجم الثاقب» است. ستاره‌ای نافذ و غُرّان که منشأ
غُرِّش آن از قعر جهنم و از محل تنور منافقان است

بسم الله الرحمن الرحيم وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
«امیر النور» مشکل تو این است که با بسیاری از بیانات حق مخالفت می‌کنی و من نمی‌دانم این عمدی است یا به دلیل بی‌اطلاعی تو از بیانات است. برای مثال شرحی که درباره یأجوج و مأجوج و یا «نجم الثاقب» آورده‌ای...تو «نجم الثاقب» را چندین ستاره دانسته‌ای، درحالی‌که قسم در آسمان قرار داده شده و سپس تنها به یک ستاره‌ی واحد در فضای کیهانی منحصر شده است و ما قبلاً تعریف کرده‌ایم که این نجم، جهنم است. شاید بخواهی حرف مرا قطع کرده و بگویی: «اما جهنم یک کوکب است [سياره] و در اینجا به نجم [ستاره] قسم خورده شده است». درجواب می‌گوییم: در کتاب به تمام نجوم موجود در فضای کیهانی بطور عمومی نام کوکب داده شده است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ‎﴿١﴾‏ فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ‎﴿٢﴾‏ فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا ‎﴿٣﴾‏ إِنَّ إِلَٰهَكُمْ لَوَاحِدٌ ‎﴿٤﴾‏ رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ‎﴿٥﴾‏ إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ‎﴿٦﴾‏ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ‎﴿٧﴾‏ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ‎﴿٨﴾‏ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ‎﴿٩﴾‏ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ‎﴿١٠﴾ }صدق الله العظيم [الصافات]
اما «الطارق» ، همان «نجم الثاقب» ستاره‌ای کوبنده وغُرّان است و منشأ این غُرِّشِ نافذ، قعر جهنم می‌باشد که تنور منافقان است و دروازه‌ی مربوط به منافقان، دروازه‌ی وسط جهنم است و سه دروازه در سمت راست و سه دروازه در سمت چپ آن قرار دارد. جهنم هفت دروازه دارد که هر یک برای گروهی درنظر گرفته شده است و برای منافقان، دروازه‌ی خاصی وجود دارد چرا که بیش از همه، سزاوار آتش هستند. چون فرق بزرگی بین گمراهان [الضالین] و مغضوب‌شدگان [المغضوب علیهم] وجود دارد. مغضوب‌شدگان بیش ازهمه انسان‌ها از امر« الرحمن» سرپیچی کرده‌اند. آن‌ها دشمنانی سرسخت هستند که شب‌وروز تلاش می‌کنند و بدون مسامحه و خستگی می‌خواهند نور خداوند را خاموش سازند. آن‌ها از شیاطین بشر و گونه‌ای بسیار ناپاک هستند که باعث گمراهی جن و انس می‌شوند و علت غُرّان بودن کوکب آتش این است که آتشِ دروازه‌ای که مختص این گروه است، از شدیدترین آتش‌ها و بسیار افروخته است تا جایی که از شدت حرارتش، نوری نافذ از آن خارج می‌شود مانند آنچه که در این تصویر دیده می‌شود:

و هم چنین صدایی را خواهید شنید که از طریق آسمان به گوشتان خواهد رسید. اما منبع این صوت کجاست؟ و
جواب این است که این صدای «نجم الثاقب» است تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ‎﴿٢﴾‏ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ‎﴿٣﴾‏ } صدق الله العظيم [الطارق]
این نجم، همان کوکب سقر است و
شما صدای آن را زمانی که از مکانی دور شما را می‌بیند، خواهید شنید. این صدایی که به شدت بر در گوشتان می‌کوبد چیست؟ صدای انفجار مهیبی است که در آسمان رخ می‌دهد و به گوش می‌رسد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی است:
{ إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا ‎﴿١٢﴾}صدق الله العظيم [الفرقان:۱۲]
الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 21-07-2023 05:43 AM