(پاسخهای امام به عبد ربه )
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
28 - جمادی الآخر - 1428 هـ
14 - 07 - 2007 مـ
۲۳ - تیر - ۱۳۸۶ه.ش.
10:05 مساءً
ـــــــــــــــــــــ
نمیگویم طلوع خورشید از مغرب به دلیل ادراک خواهد بود
اگر خداوند با اسباب کیهانی آسمانها را نگاه ندارد؛ آنها به سمت مرکز جاذبه عالم وجود کشیده شده و بر روی زمین میافتند...
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين ومن تبعهم بإحسانٍ إلى يوم الدين، ثم أمّا بعد..
برادر من عبد ربه؛ برتوست که در بیانات من به خوبی تدبر کنی تا برداشت غلط نکنی! من نمیگویم ادراک به علت طلوع خورشید از مغرب است. ما از راه اینترنت جهانی به مردم جهان خبر دادیم که ای مردم خورشید به ماه رسیده است (ادراک) چرا؟ چون خورشید نباید در زمانی که فجر در ماه رخ داده و چهره ماه روشن شده با آن اجتماع کند؛ بلکه اقتران خورشید با ماه زمانی است که ماه هنوز در محاق بوده و چهره ماه مطلقا تاریک باشد وبعد از این که ماه از خورشید فاصله گرفت؛ ماه قمری آغاز و سطح ماه روشن و نورانی میشود. معنی ادراک این است که خورشید و ماه در آغاز ماه قمری و بعد از این که روز در سطح خود ماه آغاز و فجر در ماه فرا رسید؛ با هم اقتران کنند.،در بیانات قبلی روشن کردیم درکسوف خورشید در آخر شعبان ۱۴۲۶ ؛ اجتماع رخ داد؛ چون خورشید تقریبا ۹ ساعت بعد از تولد هلال ماه نو با آن اقتران کرد؛ چرا که زمان تولد هلال ماه قبل از طلوع خورشید دوشنبه بود و کسوف در ظهر رخ داد و اگرعمر ماه برحسب گمان دانشمندان نجوم سه ساعت و چهل و پنج دقیقه بود؛ چطور توانستند هلال ماه را با این عمر کوتاه رؤیت کنند. ولی وقتی از عمر هلال دوازده ساعت گذشت؛ علمای شریعت که مراقب منازل ماه بودند آن را رؤیت کردند- برحسب ساعت مکه مکرمه- دانشمندان نجوم از این امرتعجب کردند چون میدانند این امر غیرممکن است و ما پیش از این دلیل رؤیت هلال را برایشان بیان کرده بودیم. علت این بود که عمر هلال بیش از زمانی است که آنها تصور میکنند؛ چون هلال ماه قبل از موعد کسوف خورشیدی متولد شد و خورشید با هلال ماه اقتران کرد یعنی بعد ازظهور و طلوع فجر( در خود ماه). و من نگفتم این امر به علت طلوع خورشید از مغرب است؛ بلکه رسیدن خورشید به ماه (ادراک) نشانهای از نشانههای بزرگ ساعت و قیامت (اشراط الساعة الکبری) است و قبل از طلوع خورشید از مغرب رخ می دهد.
و اما دلیل این که خورشید از مغرب طلوع میکند؛ نزدیک شدن پایینترین زمین از زمینهای هفتگانه است؛ همان سیارهای که با نام سیاره دهم شناخته شده و از ناحیه قطب شمال* نزدیک شده و از کنار زمین میگذرد و خداوند آن را سبب تغییرنحوه چرخش زمین قرار داده و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد.خداوند شاهد و وکیل این سخن من است و این شب ظهور و پیروزی بزرگ خواهد بود. با ظن و گمان درمورد امری که از آن آگاهی نداری مجادله نکن؛ شاید و امور نسبی همه ظن و گمان هستند و ظن جای حق را نمیگیرد و کسی را از آن بینیاز نمیکند.
و اما این که مرکز جاذبه کیهانی در زمین نیست و میگویی علم ثابت کرده مرکز این جاذبه در خورشید است؛ اگر آن طوری که تو میگویی باشد؛ پس چرا طول روز در عطارد ۱۷۶ روز زمینی است؟ آیا با توجه به نزدیکتر بودن آن به مرکز جاذبه؛ نباید سرعت دوران حول محورش سریعتر باشد؟ من نمیخواهم با علوم نسبی با تو مجادله کنم؛ بلکه میگویم: جناب! زمین مرکز جاذبه کیهانی است و اگر خداوند با اسباب کیهانی آسمانها را نگاه نمیداشت؛ آنها به سمت مرکز جاذبه عالم وجود کشیده شده و روی زمین سقوط میکردند؛ مرکز جاذبه کیهانی زمینی است که ما روی آن زندگی میکنیم؛ این همانی است که به عنوان "کوکب الرتق"- در قرآن- نامیده شده و مرکز استقرار تمام عالم وجود است و آغاز از آن بوده و نهایت هم به آن بازمیگردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ} صدق الله العظيم [الأنبياء:١٠٤].
آغاز از آن بوده و نهایت هم به آن بازمیگردد؛ وقتی مهیای انفجار شد؛ با سرعتی که در خیال نمیگنجد؛به دور خود میچرخد و میبینی آسمان به سرعت به حرکت درمیآید و آن چه که در آسمانهاست؛ یعنی اجرام آسمانی و ستارهها با سرعت باورنکردنی طلوع و غروب میکنند و علت آن سرعت گردش زمین است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْراً (۹) وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْراً(۱۰)} صدق الله العظيم [الطور]
و زمین به شکل زمین دیگری درآمده و سپس اجرام آسمانی پراکنده شده و به سمن زمین که مرکز جاذبه است میایند و با توجه به سرعت غیرقابل باور کوکب مادری؛ هروقت یکی از اجرام آسمانی که روی آن سقوط میکند به شدت در هم کوبیده می شود؛[اشاره به آیه کریمه سوره الفجر: كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿٢١﴾] فقط این که آن زمان کره زمین کروی نیست ودرآن هیچ پستی و بلندی نمیبینی.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا ﴿١٠٥﴾ فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ﴿١٠٦﴾ لَا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ﴿١٠٧﴾} صدق الله العظيم [طه]
و این زمین و کوکب مادری است که مقر و مرکز عالم وجود است و اجرام آسمانی و ستارهها را بعد از انفجار بزرگش میبلعد و آسمان و آن چه که از اجرام آسمانی و ستارهها در آن است در برابر قدرت مغناطیسی سهمگین زمین هیچ است و تسلیم آن؛ زمینی که به چیزی بسیار بزرگ تبدیل شده که خارج از قوه خیال است و تمام اجرام آسمانی به سوی آن کشیده شده و تمام زمین ها با کوههای آن از جا برداشته شده و به سوی زمین مادری حمل میشوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً} صدق الله العظيم [الحاقة:١٤].
اما به کجا کوبیده میشوند؟ بالطبع به زمین مادری. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا} صدق الله العظيم [الفجر:٢١]،
و زمین یکی میشود و آسمان و آن چه که از اجرام آسمانی و ستارهها که در آن است در کوکب مادری پیچیده شده و آسمان و زمین به حالت نخستین( ابتدای آفرینش) که یک زمین بود بازمیگردند و این همیان چیزی است که با نام جرم نیترونی خوانده میشود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ}صدق الله العظيم [الأنبياء:١٠٤]،
و کیهان به یک کوکب واحد تبدیل میشود؛ یعنی به حالتی بازمیگردد که در ابتدای خلقت و قبل از انفجار بزرگ بود و شما میدانید آسمان و زمین یک کوکب بودند و سپس منفجر- وازهم جدا- شدند.
به این ترتیب قرآن عظیم چنین میگوید واز کافران امروزین دعوت میکند به قرآن ایمان بیاورند و هم چنین ایمان بیاورند که محمد رسول الله قرآن را به حق از نزد خداوند حکیم و علیم که خالق و خبیر و بصیر است دریافت کرده است. محمد رسول الله از کجا میدانست آسمانها و زمین اول به صورت یک جرم آسمانی واحد و یک زمین بودند! خداوند در این آیه کافران هم دوره رسول الله را مورد خطاب قرار نمیدهد؛ چون آنها از این امر خبر نداشتند. بلکه با این معجزه؛ کافران امروز را مورد خطاب قرار داده و درمورد دانشمندان آنها میفرماید:
{وَكَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:١٠٥].
برای همین میبینیم قرآن از آنان دعوت میکند تا قبل از این که زمین را با انفجاری بزرگ به کلی نابود کند چنان که مردم مانند ملخها پراکنده و کوهها مانند پشم زده شده شوند؛ {اشاره یه آیات کریمه سوره القارعة: يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿٤﴾ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿٥﴾ به حق اعتراف نمایند. خداوند تعالی میفرماید:
{أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:٣٠].
عبد ربه؛ تو را چه میشود که با علوم نسبی با من مجادله میکنی که قرآن عظیم آنها را رد میکند! تمام علوم ستاره شناسی و نجوم درست نیستند؛ برای برخی از آنها، خداوند برهانی نازل نفرموده است و بخشی از این علم که درست و حق باشد؛ خواهیم دید که با قرآن عظیم مطابقت دارند؛ قرآن حدیث پروردگار عالمیان است و هرچه که به صورت ظنی و نسبی بیان شود؛ احتمال دارد درست از آب دربیاید یا غلط و –اگر غلط باشد- خواهیم دید مخالف قرآن عظیم است.
من از علوم بشری پیروی نمیکنم؛ آن علومی که حق باشند با منطق قرآن عظیم از درستی آنها سخن میگویم مثل سخن گفتن شما و آن چه را که صحیحی نباشد رد کرده و حق را ازمنطق قرآن عظیم میآورم تا نگویند ما از آن علوم آگاه شده و آنها را خواندهایم و بعد با آن علوم با ایشان مجادله میکنیم. بلکه میبینند من در بسیاری از موارد از علوم آنها پیروی نمیکنم مگر حق باشد و برهان-حق بودن – آن را نه ازنوشتههای آنها ؛ بلکه از کتاب پروردگار عالمیان میآورم؛ و سپس دانشی بیش از آن چه که میدانستند برایشان میآورم؛ پس بعد از آن به چه حدیثی ایمان میآورید؟
عبد ربه؛ تو را چه میشود که به سخن پروردگارت ایمان نمیآوری؟ بلکه با علومی با من مجادله میکنی که میبینی برخلاف بیان حق قرآن هستند. اگر دیدی من آیات قرآن را سرخود و با اجتهاد شخصی بیان میکنم؛ به تو دلیلی بر علیه خود دادهام. اگر دیدی قرآن را با قیاس بیان میکنم؛ دلیلی به دست تو دادهام و اگردیدی حدیث خدا را با چیزی جز حدیث خدا تأویل میکنم؛ دلیل بر علیه خوم به تو دادهام. واگر میبینی من قرآن را با خود قرآن تأویل میکنم و به اندازه تار مویی از آن منحرف و دور نمیشوم؛ به حق برتوغلبه کردهام؛ اگر حق را میخواهی و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست. من ندیدم که حتی یک آیه را انکار کنی و بگویی در تأویل آن خطا کردهای؛ وسپس تأویلی بهتر و تفسیری درستتر از تفسیر من بیاوری. بلکه با سخنانی با من مجادله میکنی که مخالف حدیث خداوند هستند؛ برادرمن عبد ربه آیا آنها را از خداوند عالمتر میدانی! و خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:١٤٠]
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:٢٥٥].
و اما این که مرگ پسر مریم را رد میکنی؛ میگویم: مرگ او مانند مرگ اصحاب کهف بوده و روح او در آسمان است؛ برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ} صدق الله العظيم [الكهف:١٩]
عبد ربه واما خواب مرگ ؛ خواب ،مرگ کوچک است؛ پس در مورد خواب عمیقی که چشمها در آن باز هستند و آنها را بیدار میپنداری در حالی که به خواب فرو رفتهاند چه فکر می کنی {اشاره به آیه کریمه سوره الکهف وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ }؟همانا که خداوند فوت پسر مریم را مانند فوت اصحاب کهف قرار داد؛ خداوند ارواح کسانی را که به خواب میروند را هم همینطور میمیراند و خداوند تعالی میفرماید:
{اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى} صدق الله العظيم [الزمر:٤٢].
ومقصود از فوت پسر مریم و اصحاب کهف این است عبد ربه. برادرمن عبد ربه مردم را از راه حق دور مکن که قلبت گناهکار خواهد بود؛ تو با این کارت مردم را به شدت از راه حق بازمیداری و کسانی که تصاویر تو را میبینند تصور میکنند برهان آوردهای در حالی که حتی یک دلیل هم ارائه نکردهای؛ تمام اینها تنها ظن و گمان است.
دیگر این که نمیبینم از سیاره دهم(نیبیرو) که در قرآن عظیم پایینترین زمین از زمینهای هفتگانه و همان "کوکب سجیل" است، سخنی به زبان بیاوری. آیا میدانی خداوند با آن در یک شب مرا بر همه عالمیان غلبه خواهد داد در حالی که همگی خوار و ناتوان هستند؟ این جرم آسمانی باعث خواهد شد جهت گردش زمین تغییر کرده و برعکس شود و مردم شاهد طلوع خورشید از مغرب باشند! و خداوند شاهد و وکیل سخن من است. آیا صبح نزدیک نیست؟ {اشاره به آیه کریمه سوره هود: أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿٨١﴾}.عبد ربه؛ تو گمان میکنی قرآن را انکار نکردهای؛ اما چنین کردی؛ پس به درگاه پروردگارت استغفار کن و یا بیان حقی برای قرآن بیاور که از بیان امامی که مردم را به صراط مستقیم هدایت میکند؛ بهتر باشد.
برادرتان امام مهدی ناصر محمد الیمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
28 - جمادی الآخر - 1428 هـ
14 - 07 - 2007 مـ
۲۳ - تیر - ۱۳۸۶ه.ش.
10:05 مساءً
ـــــــــــــــــــــ
نمیگویم طلوع خورشید از مغرب به دلیل ادراک خواهد بود
اگر خداوند با اسباب کیهانی آسمانها را نگاه ندارد؛ آنها به سمت مرکز جاذبه عالم وجود کشیده شده و بر روی زمین میافتند...
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين ومن تبعهم بإحسانٍ إلى يوم الدين، ثم أمّا بعد..
برادر من عبد ربه؛ برتوست که در بیانات من به خوبی تدبر کنی تا برداشت غلط نکنی! من نمیگویم ادراک به علت طلوع خورشید از مغرب است. ما از راه اینترنت جهانی به مردم جهان خبر دادیم که ای مردم خورشید به ماه رسیده است (ادراک) چرا؟ چون خورشید نباید در زمانی که فجر در ماه رخ داده و چهره ماه روشن شده با آن اجتماع کند؛ بلکه اقتران خورشید با ماه زمانی است که ماه هنوز در محاق بوده و چهره ماه مطلقا تاریک باشد وبعد از این که ماه از خورشید فاصله گرفت؛ ماه قمری آغاز و سطح ماه روشن و نورانی میشود. معنی ادراک این است که خورشید و ماه در آغاز ماه قمری و بعد از این که روز در سطح خود ماه آغاز و فجر در ماه فرا رسید؛ با هم اقتران کنند.،در بیانات قبلی روشن کردیم درکسوف خورشید در آخر شعبان ۱۴۲۶ ؛ اجتماع رخ داد؛ چون خورشید تقریبا ۹ ساعت بعد از تولد هلال ماه نو با آن اقتران کرد؛ چرا که زمان تولد هلال ماه قبل از طلوع خورشید دوشنبه بود و کسوف در ظهر رخ داد و اگرعمر ماه برحسب گمان دانشمندان نجوم سه ساعت و چهل و پنج دقیقه بود؛ چطور توانستند هلال ماه را با این عمر کوتاه رؤیت کنند. ولی وقتی از عمر هلال دوازده ساعت گذشت؛ علمای شریعت که مراقب منازل ماه بودند آن را رؤیت کردند- برحسب ساعت مکه مکرمه- دانشمندان نجوم از این امرتعجب کردند چون میدانند این امر غیرممکن است و ما پیش از این دلیل رؤیت هلال را برایشان بیان کرده بودیم. علت این بود که عمر هلال بیش از زمانی است که آنها تصور میکنند؛ چون هلال ماه قبل از موعد کسوف خورشیدی متولد شد و خورشید با هلال ماه اقتران کرد یعنی بعد ازظهور و طلوع فجر( در خود ماه). و من نگفتم این امر به علت طلوع خورشید از مغرب است؛ بلکه رسیدن خورشید به ماه (ادراک) نشانهای از نشانههای بزرگ ساعت و قیامت (اشراط الساعة الکبری) است و قبل از طلوع خورشید از مغرب رخ می دهد.
و اما دلیل این که خورشید از مغرب طلوع میکند؛ نزدیک شدن پایینترین زمین از زمینهای هفتگانه است؛ همان سیارهای که با نام سیاره دهم شناخته شده و از ناحیه قطب شمال* نزدیک شده و از کنار زمین میگذرد و خداوند آن را سبب تغییرنحوه چرخش زمین قرار داده و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد.خداوند شاهد و وکیل این سخن من است و این شب ظهور و پیروزی بزرگ خواهد بود. با ظن و گمان درمورد امری که از آن آگاهی نداری مجادله نکن؛ شاید و امور نسبی همه ظن و گمان هستند و ظن جای حق را نمیگیرد و کسی را از آن بینیاز نمیکند.
و اما این که مرکز جاذبه کیهانی در زمین نیست و میگویی علم ثابت کرده مرکز این جاذبه در خورشید است؛ اگر آن طوری که تو میگویی باشد؛ پس چرا طول روز در عطارد ۱۷۶ روز زمینی است؟ آیا با توجه به نزدیکتر بودن آن به مرکز جاذبه؛ نباید سرعت دوران حول محورش سریعتر باشد؟ من نمیخواهم با علوم نسبی با تو مجادله کنم؛ بلکه میگویم: جناب! زمین مرکز جاذبه کیهانی است و اگر خداوند با اسباب کیهانی آسمانها را نگاه نمیداشت؛ آنها به سمت مرکز جاذبه عالم وجود کشیده شده و روی زمین سقوط میکردند؛ مرکز جاذبه کیهانی زمینی است که ما روی آن زندگی میکنیم؛ این همانی است که به عنوان "کوکب الرتق"- در قرآن- نامیده شده و مرکز استقرار تمام عالم وجود است و آغاز از آن بوده و نهایت هم به آن بازمیگردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ} صدق الله العظيم [الأنبياء:١٠٤].
آغاز از آن بوده و نهایت هم به آن بازمیگردد؛ وقتی مهیای انفجار شد؛ با سرعتی که در خیال نمیگنجد؛به دور خود میچرخد و میبینی آسمان به سرعت به حرکت درمیآید و آن چه که در آسمانهاست؛ یعنی اجرام آسمانی و ستارهها با سرعت باورنکردنی طلوع و غروب میکنند و علت آن سرعت گردش زمین است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْراً (۹) وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْراً(۱۰)} صدق الله العظيم [الطور]
و زمین به شکل زمین دیگری درآمده و سپس اجرام آسمانی پراکنده شده و به سمن زمین که مرکز جاذبه است میایند و با توجه به سرعت غیرقابل باور کوکب مادری؛ هروقت یکی از اجرام آسمانی که روی آن سقوط میکند به شدت در هم کوبیده می شود؛[اشاره به آیه کریمه سوره الفجر: كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿٢١﴾] فقط این که آن زمان کره زمین کروی نیست ودرآن هیچ پستی و بلندی نمیبینی.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا ﴿١٠٥﴾ فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ﴿١٠٦﴾ لَا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ﴿١٠٧﴾} صدق الله العظيم [طه]
و این زمین و کوکب مادری است که مقر و مرکز عالم وجود است و اجرام آسمانی و ستارهها را بعد از انفجار بزرگش میبلعد و آسمان و آن چه که از اجرام آسمانی و ستارهها در آن است در برابر قدرت مغناطیسی سهمگین زمین هیچ است و تسلیم آن؛ زمینی که به چیزی بسیار بزرگ تبدیل شده که خارج از قوه خیال است و تمام اجرام آسمانی به سوی آن کشیده شده و تمام زمین ها با کوههای آن از جا برداشته شده و به سوی زمین مادری حمل میشوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً} صدق الله العظيم [الحاقة:١٤].
اما به کجا کوبیده میشوند؟ بالطبع به زمین مادری. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا} صدق الله العظيم [الفجر:٢١]،
و زمین یکی میشود و آسمان و آن چه که از اجرام آسمانی و ستارهها که در آن است در کوکب مادری پیچیده شده و آسمان و زمین به حالت نخستین( ابتدای آفرینش) که یک زمین بود بازمیگردند و این همیان چیزی است که با نام جرم نیترونی خوانده میشود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ}صدق الله العظيم [الأنبياء:١٠٤]،
و کیهان به یک کوکب واحد تبدیل میشود؛ یعنی به حالتی بازمیگردد که در ابتدای خلقت و قبل از انفجار بزرگ بود و شما میدانید آسمان و زمین یک کوکب بودند و سپس منفجر- وازهم جدا- شدند.
به این ترتیب قرآن عظیم چنین میگوید واز کافران امروزین دعوت میکند به قرآن ایمان بیاورند و هم چنین ایمان بیاورند که محمد رسول الله قرآن را به حق از نزد خداوند حکیم و علیم که خالق و خبیر و بصیر است دریافت کرده است. محمد رسول الله از کجا میدانست آسمانها و زمین اول به صورت یک جرم آسمانی واحد و یک زمین بودند! خداوند در این آیه کافران هم دوره رسول الله را مورد خطاب قرار نمیدهد؛ چون آنها از این امر خبر نداشتند. بلکه با این معجزه؛ کافران امروز را مورد خطاب قرار داده و درمورد دانشمندان آنها میفرماید:
{وَكَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:١٠٥].
برای همین میبینیم قرآن از آنان دعوت میکند تا قبل از این که زمین را با انفجاری بزرگ به کلی نابود کند چنان که مردم مانند ملخها پراکنده و کوهها مانند پشم زده شده شوند؛ {اشاره یه آیات کریمه سوره القارعة: يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿٤﴾ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿٥﴾ به حق اعتراف نمایند. خداوند تعالی میفرماید:
{أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:٣٠].
عبد ربه؛ تو را چه میشود که با علوم نسبی با من مجادله میکنی که قرآن عظیم آنها را رد میکند! تمام علوم ستاره شناسی و نجوم درست نیستند؛ برای برخی از آنها، خداوند برهانی نازل نفرموده است و بخشی از این علم که درست و حق باشد؛ خواهیم دید که با قرآن عظیم مطابقت دارند؛ قرآن حدیث پروردگار عالمیان است و هرچه که به صورت ظنی و نسبی بیان شود؛ احتمال دارد درست از آب دربیاید یا غلط و –اگر غلط باشد- خواهیم دید مخالف قرآن عظیم است.
من از علوم بشری پیروی نمیکنم؛ آن علومی که حق باشند با منطق قرآن عظیم از درستی آنها سخن میگویم مثل سخن گفتن شما و آن چه را که صحیحی نباشد رد کرده و حق را ازمنطق قرآن عظیم میآورم تا نگویند ما از آن علوم آگاه شده و آنها را خواندهایم و بعد با آن علوم با ایشان مجادله میکنیم. بلکه میبینند من در بسیاری از موارد از علوم آنها پیروی نمیکنم مگر حق باشد و برهان-حق بودن – آن را نه ازنوشتههای آنها ؛ بلکه از کتاب پروردگار عالمیان میآورم؛ و سپس دانشی بیش از آن چه که میدانستند برایشان میآورم؛ پس بعد از آن به چه حدیثی ایمان میآورید؟
عبد ربه؛ تو را چه میشود که به سخن پروردگارت ایمان نمیآوری؟ بلکه با علومی با من مجادله میکنی که میبینی برخلاف بیان حق قرآن هستند. اگر دیدی من آیات قرآن را سرخود و با اجتهاد شخصی بیان میکنم؛ به تو دلیلی بر علیه خود دادهام. اگر دیدی قرآن را با قیاس بیان میکنم؛ دلیلی به دست تو دادهام و اگردیدی حدیث خدا را با چیزی جز حدیث خدا تأویل میکنم؛ دلیل بر علیه خوم به تو دادهام. واگر میبینی من قرآن را با خود قرآن تأویل میکنم و به اندازه تار مویی از آن منحرف و دور نمیشوم؛ به حق برتوغلبه کردهام؛ اگر حق را میخواهی و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست. من ندیدم که حتی یک آیه را انکار کنی و بگویی در تأویل آن خطا کردهای؛ وسپس تأویلی بهتر و تفسیری درستتر از تفسیر من بیاوری. بلکه با سخنانی با من مجادله میکنی که مخالف حدیث خداوند هستند؛ برادرمن عبد ربه آیا آنها را از خداوند عالمتر میدانی! و خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:١٤٠]
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:٢٥٥].
و اما این که مرگ پسر مریم را رد میکنی؛ میگویم: مرگ او مانند مرگ اصحاب کهف بوده و روح او در آسمان است؛ برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ} صدق الله العظيم [الكهف:١٩]
عبد ربه واما خواب مرگ ؛ خواب ،مرگ کوچک است؛ پس در مورد خواب عمیقی که چشمها در آن باز هستند و آنها را بیدار میپنداری در حالی که به خواب فرو رفتهاند چه فکر می کنی {اشاره به آیه کریمه سوره الکهف وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ }؟همانا که خداوند فوت پسر مریم را مانند فوت اصحاب کهف قرار داد؛ خداوند ارواح کسانی را که به خواب میروند را هم همینطور میمیراند و خداوند تعالی میفرماید:
{اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى} صدق الله العظيم [الزمر:٤٢].
ومقصود از فوت پسر مریم و اصحاب کهف این است عبد ربه. برادرمن عبد ربه مردم را از راه حق دور مکن که قلبت گناهکار خواهد بود؛ تو با این کارت مردم را به شدت از راه حق بازمیداری و کسانی که تصاویر تو را میبینند تصور میکنند برهان آوردهای در حالی که حتی یک دلیل هم ارائه نکردهای؛ تمام اینها تنها ظن و گمان است.
دیگر این که نمیبینم از سیاره دهم(نیبیرو) که در قرآن عظیم پایینترین زمین از زمینهای هفتگانه و همان "کوکب سجیل" است، سخنی به زبان بیاوری. آیا میدانی خداوند با آن در یک شب مرا بر همه عالمیان غلبه خواهد داد در حالی که همگی خوار و ناتوان هستند؟ این جرم آسمانی باعث خواهد شد جهت گردش زمین تغییر کرده و برعکس شود و مردم شاهد طلوع خورشید از مغرب باشند! و خداوند شاهد و وکیل سخن من است. آیا صبح نزدیک نیست؟ {اشاره به آیه کریمه سوره هود: أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿٨١﴾}.عبد ربه؛ تو گمان میکنی قرآن را انکار نکردهای؛ اما چنین کردی؛ پس به درگاه پروردگارت استغفار کن و یا بیان حقی برای قرآن بیاور که از بیان امامی که مردم را به صراط مستقیم هدایت میکند؛ بهتر باشد.
برادرتان امام مهدی ناصر محمد الیمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*در بیانات بعدی امام روشن کردند سیاره عذاب از سمت شمال آمده و بعد از دور زدن خورشید از سمت جنوب به سوی زمین میآید و برفراز آن قرار میگیرد
اقتباس: اضغط للقراءة