-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
16 - رمضان - 1433 هـ
04 - 08 - 2012 مـ
۱۴-مرداد-۱۳۹۱ه.ش.
08:55 am
ــــــــــــــــــ
الإمام ناصر محمد اليماني
16 - رمضان - 1433 هـ
04 - 08 - 2012 مـ
۱۴-مرداد-۱۳۹۱ه.ش.
08:55 am
ــــــــــــــــــ
فتوا برای پرسشگران در باره مدت اقامت اول و دوم اصحاب کهف بر اساس حرکت سه سیاره در کتاب خداوند؛ کتابی که پندی است برای خردمندان....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين الطاهرين والتابعين الحق إلى يوم الدين، أما بعد..
ای کسانی که درباره مدت اقامت اول و دوم اصحاب کهف سؤال میکنید؛ شایسته نیست جز به حق به خداوند نسبت داده شود پس به این پرسش و پاسخ توجه کنید که ذکری است برای خردمندان...
س۱- بر اساس فرموده خداوند تعالی در آیه زیر، اصحاب کهف در زمان برانگیخته شدن خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسولالله صلى الله عليه وآله وسلم نیز هنوز درغار بودهاند:
{ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ ۚ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا }صدق الله العظيم [الكهف:۱۸]
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا اصحاب کهف بعد از سپری شدن خواب و اقامت اول خود از غار خارج شده و دوباره به آن بازگشتند؟ و از آیات محکم کتاب چه دلیلی دارید که نشان دهد آنها بعد از خواب اول از غار خارج شده و سپس برای گذراندن دوره دوم اقامت به آن بازگشتهاند؟
ج۱-برهان آشکار کتاب خداوند که نشانه خارج شدن همه آنها از غار بعد از خواب اول است این فرموده خداوند تعالی است:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ } صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
از این آیه استنباط میکنیم همه آنها بعد از تمام شدن خواب اول از غار خارج شدهاند و برای همین هم خداوند تعالی میفرماید:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ } صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
یعنی آنها بعد از گذشت ۳۰۰ سال قمری [مترجم: منظور سال بر اساس حرکت ماه است؛ هر روز قمری معادل ۳۰ روز زمینی و هر سال قمری معادل ۳۰ سال زمینی است. لذا ۳۰۰سال قمری معادل۹۰۰۰ سال زمینی است] از غار خارج شدهاند.
س۲- بعد از آنگه خداوند آنان را از خواب اول برانگیخت، آیا از سوی مردم مورد سؤال واقع شدند تا داستان خود را برایشان بیان کنند؟
ج۲- جواب این سؤال را در آیات محکم کتاب خداوند پیدا میکنید؛ حکمت برخاستن اول آنها پرسوجو بین خودشان بود؛ آنها از جانب احدی از مردم عالم مورد سؤال واقع نشدند، تا قبل از فرا رسیدن زمان مقدر در کتاب مسطور خداوند؛ رازشان فاش نشود. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{ كَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ } صدق الله العظيم [الكهف:۱۹]
پس برایتان روشن شد که خداوند آنها را از خواب اول برانگیخت تا با یکدیگر صحبت کنند.آنها بعد از بلند شدن از خواب اول با هیچ کسی صحبت نکردند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{ وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ ۚ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ ۖ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۚ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَـٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿١٩﴾ إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم [الكهف]
س ۳- آیا مردی که از غار خارج شد به شهر رفت و برایشان غذا آورد؟
ج۳- خیر به غار بازگشت، چون خداوند بعد از آنها شهر مردمشان را به زمین فروبرده بود. کسی که به در غار رفت، نه شهر را دید و نه نوری به چشمش خورد. شب هنگام بود و او به جز تاریکی مطلق در آرامش شب، چیزی نتوانست ببیند؛ حتی کورسویی از منازل مردم شهر به چشم نمیخورد و سیاهی مطلق بود.
پس از اصحاب نظر خواست، همگی بر در غار آمدند و تلاش کردند صدای پارس سگ و یا صدای الاغ یا سایر چهارپایان یا بانگ خروسی را بشنوند که نشانهای از وجود زندگانی باشد که در خوابند. اما هیچ چیز نشنیدند، گویا در اطرافشان اثری از حیات نیست. این امر باعث وحشتشان شد! پس تصمیم گرفتند به غار بازگردند و تا صبح بخوابند و سپس ببینند بعد از آنها چه بر سر مردمان آمده است. آنها نمیدانستند خداوند آبادیشان را ۹۰۰۰ سال قبل به کام زمین فرو برده است. به غار بازگشتند که تا صبح بخوابند و خداوند آنها را به خواب برد تا زمان برانگیختن دومشان که بعد از نه سال رخ خواهد داد فرابرسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
به خداوند شهادت میدهم که مدت زمان اقامت اول آنها ۹۰۰۰ سال زمینی و زمان خواب دوم آنها نیز برابر ۹۰۰۰ سال زمینی است و ما از راستگویانیم.
ممکن است کسی این سؤال را مطرح نماید: «سخن شما عجیب است! چگونه چنین چیزی ممکن است؟ مدت خواب اولشان ۳۰۰ سال است، اما شما میگویید ۹۰۰۰سال ! و خواب دومشان هم ۹ سال است و باز شما میگویید ۹۰۰۰ سال! این چیز عجیبی است! پس از آیات محکم کتاب اسرار مربوط به شمارش سال و حساب را به ما بیاموزید تا ذکری برای خردمندان و فتوایی برای کسانی باشد که از مدت اقامت و خواب اول و دوم اصحاب کهف سؤال میکنند».
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان می گوید: محاسبات کتاب خداوند بر اساس حرکت سه جرم آسمانی است؛ یکی از آنها جرمی است که نور میدهد یعنی«مضیء» است [خورشید]؛ دیگری نور را بازتاب میدهد یعنی «منیر» [ماه] و سومی زمینی که انسان در آن زندگی میکند. ممکن است کسی سؤال کند: «آیا در کتاب خداوند یک حساب شمسی و یک حساب قمری وجود دارد؟». در جواب سؤال کنندگان به حق فتوا میدهیم: حساب شمسی وجود دارد که بر اساس حرکت خورشید است و حساب قمری بر اساس حرکات ماه است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ الشَّمْس وَالْقَمَر بِحُسْبَانٍ(۵) } صدق الله العظيم [الرحمن]
یک ماه شمسی [طول یک ماه در خورشید] برابر هزار روز در کره ماه است.
سؤالی که مطرح میشود این است که: یک روز قمری براساس تقویم بشر چند روز میشود؟ و جواب این است که: یک روز قمری معادل سی روز زمینی است و به همین ترتیب یک ماه شمسی معادل هزار ماه زمینی است.
برای اینکه مسئله برایتان پیچیده نشود، بدانید یک ثانیه قمری برابر سی ثانیه زمینی است؛ به همین ترتیب یک دقیقه قمری برابر سی دقیقه زمینی و یک ساعت قمری برابر سی ساعت زمینی و یک روز قمری برابر سی روز زمینی است. یک ماه قمری معادل سی ماه زمینی است. پس یک سال قمری حتماً معادل سی سال زمینی میشود. حال به سراغ فرموده خداوند تعالی میآییم که:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ } صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
مقصود از ۳۰۰ سال؛ سال برحسب سال قمری و حرکت ماه و حساب ایام در ماه است.
سؤالی که مطرح میشود این است: ۳۰۰ سال قمری معادل چند سال زمین است؟ جواب اینکه: چون یک روز قمری معادل سی روز زمین است و یک ماه قمری معادل سی ماه زمین؛ پس اگر ضرب انجام دهیم:
۳۰۰x۳۰سال =۹۰۰۰ سال
یعنی ۹۰۰۰ سال بر اساس محاسبات زمینی نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
پس { ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ} سیصد سال قمری و برابر ۹۰۰۰ سال زمینی است نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
حال به سراغ مدت اقامت و خواب دوم آنها میاییم. خداوند تعالی میفرماید:
{وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
به کلام خداوند تعالی باز میگردیم که میفرماید:
{ الشَّمْس وَالْقَمَر بِحُسْبَانٍ(۵) } صدق الله العظيم [الرحمن]
این یعنی مدت خواب دوم آنها بر اساس حرکت خورشید و محاسبات شمسی؛ ار آنجایی که یک ماه شمسی برابر هزار ماه بشر است؛ پس یک سال شمسی برابر هزار سال از سالهایی میشود که شما شمارش میکنید و اینجاست که بیان حق این فرموده خداوند تعالی را درک میکنیم:
{وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
یعنی نه سال شمسی و از آن جایی که هر سال شمسی برابر هزار سال زمین است، پس معنی حق { وَازْدَادُوا تِسْعاً } نه سال شمسی است. به خاطر آنکه یک ماه شمسی برابر هزار ماه در زمین است، پس یک سال شمسی هم برابرهزار سالی است که شما میشمارید.
پس بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
۹سال شمسی است که معادل ۹۰۰۰ سال شماست و مدت اقامت اول و دوم آنها برابراست و یک ثانیه کم و زیاد نیست، با وجود این که مدت زمان ذکر شده بر اساس حرکت یک سیاره نیست؛ بلکه خورشید و ماه و زمین در آن [مدت زمان] مشارکت داشتند
پس حساب مدت اقامت بر حسب محاسبات بشر این شد که:
اقامت اول ۹۰۰۰ سال بوده است و اقامت دوم نیز ۹۰۰۰ سال خواهد بود و سخن ما راست است....
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله رب العالمين..
ممکن است یکی از پرسشگران بخواهد بگوید: «ناصر محمد! تو در مورد محاسبه حرکات فلکی، عالم نجومی دانایی هستی». امام مهدی در پاسخ میگوید: به خداوند قسم من نه روزی از علوم فلکی خبر داشتم و نه عالم دینی بودم. این بیان حق قرآن است! آیا فکر نمیکنید؟ اگر من از علمای فلک بودم که آغاز ماه شوال سال ۱۴۳۳[۱۳۹۱ه.ش.] را مانند علمای نجوم عرب و عجم اعلام میکردم. همه آنها متفق القول روز یکشنبه را آغاز ماه شوال سال ۱۴۳۳ اعلام کردند، چون بر حسب محاسبات فلکی آنها، ماه در غروب جمعه ۲۹رمضان قبل از خورشید غروب میکرد و لذا امکان رصد آن وجود نداشت و شنبه ادامه رمضان به حساب آمد. اما مهدی منتظر روز شنبه را عید مبارک فطر اعلام نمود؛ چرا که من از جانب خداوند چیزی را میدانم که تمام علمای نجوم عرب و عجم از آن بی خبرند.
«ستایش براى خداست. به زودى آیاتش را به شما نشان خواهد داد، و آن را خواهید شناخت.» و پروردگارت از آنچه مىکنید، غافل نیست
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين الطاهرين والتابعين الحق إلى يوم الدين، أما بعد..
ای کسانی که درباره مدت اقامت اول و دوم اصحاب کهف سؤال میکنید؛ شایسته نیست جز به حق به خداوند نسبت داده شود پس به این پرسش و پاسخ توجه کنید که ذکری است برای خردمندان...
س۱- بر اساس فرموده خداوند تعالی در آیه زیر، اصحاب کهف در زمان برانگیخته شدن خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسولالله صلى الله عليه وآله وسلم نیز هنوز درغار بودهاند:
{ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ ۚ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا }صدق الله العظيم [الكهف:۱۸]
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا اصحاب کهف بعد از سپری شدن خواب و اقامت اول خود از غار خارج شده و دوباره به آن بازگشتند؟ و از آیات محکم کتاب چه دلیلی دارید که نشان دهد آنها بعد از خواب اول از غار خارج شده و سپس برای گذراندن دوره دوم اقامت به آن بازگشتهاند؟
ج۱-برهان آشکار کتاب خداوند که نشانه خارج شدن همه آنها از غار بعد از خواب اول است این فرموده خداوند تعالی است:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ } صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
از این آیه استنباط میکنیم همه آنها بعد از تمام شدن خواب اول از غار خارج شدهاند و برای همین هم خداوند تعالی میفرماید:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ } صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
یعنی آنها بعد از گذشت ۳۰۰ سال قمری [مترجم: منظور سال بر اساس حرکت ماه است؛ هر روز قمری معادل ۳۰ روز زمینی و هر سال قمری معادل ۳۰ سال زمینی است. لذا ۳۰۰سال قمری معادل۹۰۰۰ سال زمینی است] از غار خارج شدهاند.
س۲- بعد از آنگه خداوند آنان را از خواب اول برانگیخت، آیا از سوی مردم مورد سؤال واقع شدند تا داستان خود را برایشان بیان کنند؟
ج۲- جواب این سؤال را در آیات محکم کتاب خداوند پیدا میکنید؛ حکمت برخاستن اول آنها پرسوجو بین خودشان بود؛ آنها از جانب احدی از مردم عالم مورد سؤال واقع نشدند، تا قبل از فرا رسیدن زمان مقدر در کتاب مسطور خداوند؛ رازشان فاش نشود. لذا خداوند تعالی میفرماید:
{ كَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ } صدق الله العظيم [الكهف:۱۹]
پس برایتان روشن شد که خداوند آنها را از خواب اول برانگیخت تا با یکدیگر صحبت کنند.آنها بعد از بلند شدن از خواب اول با هیچ کسی صحبت نکردند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{ وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ ۚ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ ۖ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۚ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَـٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿١٩﴾ إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم [الكهف]
س ۳- آیا مردی که از غار خارج شد به شهر رفت و برایشان غذا آورد؟
ج۳- خیر به غار بازگشت، چون خداوند بعد از آنها شهر مردمشان را به زمین فروبرده بود. کسی که به در غار رفت، نه شهر را دید و نه نوری به چشمش خورد. شب هنگام بود و او به جز تاریکی مطلق در آرامش شب، چیزی نتوانست ببیند؛ حتی کورسویی از منازل مردم شهر به چشم نمیخورد و سیاهی مطلق بود.
پس از اصحاب نظر خواست، همگی بر در غار آمدند و تلاش کردند صدای پارس سگ و یا صدای الاغ یا سایر چهارپایان یا بانگ خروسی را بشنوند که نشانهای از وجود زندگانی باشد که در خوابند. اما هیچ چیز نشنیدند، گویا در اطرافشان اثری از حیات نیست. این امر باعث وحشتشان شد! پس تصمیم گرفتند به غار بازگردند و تا صبح بخوابند و سپس ببینند بعد از آنها چه بر سر مردمان آمده است. آنها نمیدانستند خداوند آبادیشان را ۹۰۰۰ سال قبل به کام زمین فرو برده است. به غار بازگشتند که تا صبح بخوابند و خداوند آنها را به خواب برد تا زمان برانگیختن دومشان که بعد از نه سال رخ خواهد داد فرابرسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
به خداوند شهادت میدهم که مدت زمان اقامت اول آنها ۹۰۰۰ سال زمینی و زمان خواب دوم آنها نیز برابر ۹۰۰۰ سال زمینی است و ما از راستگویانیم.
ممکن است کسی این سؤال را مطرح نماید: «سخن شما عجیب است! چگونه چنین چیزی ممکن است؟ مدت خواب اولشان ۳۰۰ سال است، اما شما میگویید ۹۰۰۰سال ! و خواب دومشان هم ۹ سال است و باز شما میگویید ۹۰۰۰ سال! این چیز عجیبی است! پس از آیات محکم کتاب اسرار مربوط به شمارش سال و حساب را به ما بیاموزید تا ذکری برای خردمندان و فتوایی برای کسانی باشد که از مدت اقامت و خواب اول و دوم اصحاب کهف سؤال میکنند».
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان می گوید: محاسبات کتاب خداوند بر اساس حرکت سه جرم آسمانی است؛ یکی از آنها جرمی است که نور میدهد یعنی«مضیء» است [خورشید]؛ دیگری نور را بازتاب میدهد یعنی «منیر» [ماه] و سومی زمینی که انسان در آن زندگی میکند. ممکن است کسی سؤال کند: «آیا در کتاب خداوند یک حساب شمسی و یک حساب قمری وجود دارد؟». در جواب سؤال کنندگان به حق فتوا میدهیم: حساب شمسی وجود دارد که بر اساس حرکت خورشید است و حساب قمری بر اساس حرکات ماه است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ الشَّمْس وَالْقَمَر بِحُسْبَانٍ(۵) } صدق الله العظيم [الرحمن]
یک ماه شمسی [طول یک ماه در خورشید] برابر هزار روز در کره ماه است.
سؤالی که مطرح میشود این است که: یک روز قمری براساس تقویم بشر چند روز میشود؟ و جواب این است که: یک روز قمری معادل سی روز زمینی است و به همین ترتیب یک ماه شمسی معادل هزار ماه زمینی است.
برای اینکه مسئله برایتان پیچیده نشود، بدانید یک ثانیه قمری برابر سی ثانیه زمینی است؛ به همین ترتیب یک دقیقه قمری برابر سی دقیقه زمینی و یک ساعت قمری برابر سی ساعت زمینی و یک روز قمری برابر سی روز زمینی است. یک ماه قمری معادل سی ماه زمینی است. پس یک سال قمری حتماً معادل سی سال زمینی میشود. حال به سراغ فرموده خداوند تعالی میآییم که:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ } صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
مقصود از ۳۰۰ سال؛ سال برحسب سال قمری و حرکت ماه و حساب ایام در ماه است.
سؤالی که مطرح میشود این است: ۳۰۰ سال قمری معادل چند سال زمین است؟ جواب اینکه: چون یک روز قمری معادل سی روز زمین است و یک ماه قمری معادل سی ماه زمین؛ پس اگر ضرب انجام دهیم:
۳۰۰x۳۰سال =۹۰۰۰ سال
یعنی ۹۰۰۰ سال بر اساس محاسبات زمینی نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
پس { ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ} سیصد سال قمری و برابر ۹۰۰۰ سال زمینی است نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر.
حال به سراغ مدت اقامت و خواب دوم آنها میاییم. خداوند تعالی میفرماید:
{وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
به کلام خداوند تعالی باز میگردیم که میفرماید:
{ الشَّمْس وَالْقَمَر بِحُسْبَانٍ(۵) } صدق الله العظيم [الرحمن]
این یعنی مدت خواب دوم آنها بر اساس حرکت خورشید و محاسبات شمسی؛ ار آنجایی که یک ماه شمسی برابر هزار ماه بشر است؛ پس یک سال شمسی برابر هزار سال از سالهایی میشود که شما شمارش میکنید و اینجاست که بیان حق این فرموده خداوند تعالی را درک میکنیم:
{وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
یعنی نه سال شمسی و از آن جایی که هر سال شمسی برابر هزار سال زمین است، پس معنی حق { وَازْدَادُوا تِسْعاً } نه سال شمسی است. به خاطر آنکه یک ماه شمسی برابر هزار ماه در زمین است، پس یک سال شمسی هم برابرهزار سالی است که شما میشمارید.
پس بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{وَازْدَادُوا تِسْعاً}صدق الله العظيم [الكهف:۲۵]
۹سال شمسی است که معادل ۹۰۰۰ سال شماست و مدت اقامت اول و دوم آنها برابراست و یک ثانیه کم و زیاد نیست، با وجود این که مدت زمان ذکر شده بر اساس حرکت یک سیاره نیست؛ بلکه خورشید و ماه و زمین در آن [مدت زمان] مشارکت داشتند
پس حساب مدت اقامت بر حسب محاسبات بشر این شد که:
اقامت اول ۹۰۰۰ سال بوده است و اقامت دوم نیز ۹۰۰۰ سال خواهد بود و سخن ما راست است....
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله رب العالمين..
ممکن است یکی از پرسشگران بخواهد بگوید: «ناصر محمد! تو در مورد محاسبه حرکات فلکی، عالم نجومی دانایی هستی». امام مهدی در پاسخ میگوید: به خداوند قسم من نه روزی از علوم فلکی خبر داشتم و نه عالم دینی بودم. این بیان حق قرآن است! آیا فکر نمیکنید؟ اگر من از علمای فلک بودم که آغاز ماه شوال سال ۱۴۳۳[۱۳۹۱ه.ش.] را مانند علمای نجوم عرب و عجم اعلام میکردم. همه آنها متفق القول روز یکشنبه را آغاز ماه شوال سال ۱۴۳۳ اعلام کردند، چون بر حسب محاسبات فلکی آنها، ماه در غروب جمعه ۲۹رمضان قبل از خورشید غروب میکرد و لذا امکان رصد آن وجود نداشت و شنبه ادامه رمضان به حساب آمد. اما مهدی منتظر روز شنبه را عید مبارک فطر اعلام نمود؛ چرا که من از جانب خداوند چیزی را میدانم که تمام علمای نجوم عرب و عجم از آن بی خبرند.
«ستایش براى خداست. به زودى آیاتش را به شما نشان خواهد داد، و آن را خواهید شناخت.» و پروردگارت از آنچه مىکنید، غافل نیست
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني