الموضوع: پاسخ مثبت امام مهدی ناصر محمد الیمانی به درخواست گفت‌وگو با منکر قرآن مجید استاد علی البخیتی

1

پاسخ مثبت امام مهدی ناصر محمد الیمانی به درخواست گفت‌وگو با منکر قرآن مجید، استاد علی البخیتی.

-1-
الامام مهدي ناصر محمد اليمانيّ

20 - صفر - 1446 هـ
24 - 08 - 2024 مـ
۳ – شهریور – ۱۴۰۳ ه.ش.
12:06 بعد از ظهر
(بحسب التقويم الرسميّ لأُمّ القُرى)

[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://mahdialumma.online/showthread.php?p=457891
__________

پاسخ مثبت امام مهدی ناصر محمد الیمانی به درخواست گفت‌وگو با منکر قرآن مجید، استاد علی البخیتی.

بسم الله الواحد القهار، آفریننده‌ی همه‌چیز، خداوندی که در میان مخلوقاتش، هیچ‌چیز شبیه او نیست. خداوند بزرگ، پاک و منزه است، خداوند «احد» و «یگانه» و «صمد». نه فرزند دارد و نه فرزند کسی است و هیچ همتایی برای او نیست و صلوات و سلام بر آخرین نبیّ و رسول خدا، محمد رسول الله صلی الله علیه که با قرآن عظیم به‌سوی مردم فرستاده شد و صلوات و سلام بر تمام پیشینیان و آیندگان و ساکنان ملأ اعلی که تا یوم الدین با بصیرتی که از نزد خدا آمده است از راه او به‌سوی خداوند پیروی می‌کنند و اما بعد...
خداوند برای تمام رسولان الهی قاعده‌ای مقرر فرموده است تا در حین دعوت مردم به‌سوی راه شناخت خداوند از آن پیروی کنند و آن قاعده، استفاده از حکمت و سخنان و موعظه‌ی حسنه است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ٱدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلْحِكْمَةِ وَٱلْمَوْعِظَةِ ٱلْحَسَنَةِ ۖ وَجَٰدِلْهُم بِٱلَّتِى هِىَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِٱلْمُهْتَدِينَ ‎﴿١٢٥﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ النَّحۡلِ]
بر همین اساس به استاد محترم استاد علی البخیتی (برادر خونی من از راه حوا و آدم) که در پی یافتن خداوند است، به گرمی خیر مقدم می‌گویم، کسی که از امام مهدی ناصر محمد یمانی دعوت کرده است در گفت‌وگویی آزاد با او شرکت کند. ولی من، خداوند را با یقینی کامل و به حق گواه می‌گیرم، عقلِ تمام بشریت را نیز به گواه می‌گیرم و نتیجه‌ی این گفت‌وگو را پیشاپیش اعلان می‌نمایم که بر عقل و منطق استاد علی البخیتی پیروز خواهم شد. بلکه در برابر تمام مردم اندیشمند جهان حجت اقامه خواهم کرد، چون دعوت تمام انبیا و رسولان الهی و دعوت امام مهدی، دعوتی واحد است که خداوند اساس آن را بر استفاده از عقل و منطق بنا نهاده است و حکمت تفاوت بین انسان و چهارپایانشان در همین امر نهفته است، تصدیقِ فرموده‌ خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ كَٱلْأَنْعَٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ ٱلْغَٰفِلُونَ ‎﴿١٧٩﴾‏ وَلِلَّهِ ٱلْأَسْمَآءُ ٱلْحُسْنَىٰ فَٱدْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا۟ ٱلَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِىٓ أَسْمَٰٓئِهِۦ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ ‎﴿١٨٠﴾‏ وَمِمَّنْ خَلَقْنَآ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِٱلْحَقِّ وَبِهِۦ يَعْدِلُونَ ‎﴿١٨١﴾‏ وَٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَٰتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ‎﴿١٨٢﴾‏ وَأُمْلِى لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِى مَتِينٌ ‎﴿١٨٣﴾‏ أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا۟ ۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‎﴿١٨٤﴾‏ أَوَلَمْ يَنظُرُوا۟ فِى مَلَكُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَىْءٍ وَأَنْ عَسَىٰٓ أَن يَكُونَ قَدِ ٱقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ ۖ فَبِأَىِّ حَدِيثِۭ بَعْدَهُۥ يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٨٥﴾‏ مَن يُضْلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِىَ لَهُۥ ۚ وَيَذَرُهُمْ فِى طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ ‎﴿١٨٦﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَعۡرَافِ].
برادر گرامی، استاد محترم جناب علی البخیتی، اجازه بدهید پیشاپیش نتیجه‌ی این گفت‌وگو را اعلان نمایم: استاد علی البخیتی و هر انسان اندیشمندی که از عقلش استفاده کند، حتماً خواهد دید که عقل (علی‌رغم میل صاحبش) پیش خود، به او می‌گوید: بدون شک‌وتردید، حق با امام مهدی ناصر محمد یمانی است. عقل علی البخیتی و تمام انسان‌های اندیشمند، از این امر مستثنی نیست. شاید علی البخیتی که در پی یافتن خداوند است، بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی، تو از راز نهفته‌ی درونی من چه می‌دانی که بخواهی قبل از آغاز گفت‌وگو و با علم غیب، پیشاپیش آن را اعلان ‌کنی؟» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ چنین می‌گوید: دو گروه بزرگ جن و انس [الثقلان] شاهد باشند که این تحدی امام مهدی ناصر محمد یمانی در برابر تمام انسان‌هایی است که بعد از گفت‌وگو به فتوای عقلشان احترام می‌گذارند، چون عقل به صورت منطقی قادر است دعوت حق را از دعوت باطل تشخیص دهد. عقل حجت خداوند در برابر بندگانی است که از دعوت حق الهی برای عبادت خداوندی که شریکی ندارد و اینکه نباید احدی را همراه او خواند پیروی نکرده‌اند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{۞ أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ٱلْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰٓ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَٰبِ ‎﴿١٩﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الرَّعۡدِ].
چون خداوند، عقل را به گونه‌ای قرار داده است که به صورت منطقی عمل می‌کند و اگر انسان با عقلش مشورت کند و مسئله را با آن در میان بگذارد تا برهان علمی را که شنیده است برایش روشن کند و در مورد آن فتوا دهد، سزاوار عقل نیست قادر به دیدن حق نباشد. اگر برهان علمی از نزد خداوند سبحان آمده باشد، شاهد فتوای حقِ عقلش خواهد بود. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى ٱلْأَبْصَٰرُ وَلَٰكِن تَعْمَى ٱلْقُلُوبُ ٱلَّتِى فِى ٱلصُّدُورِ} صدق الله العظيم [سُورَةُ الحَجِّ: ٤٦].
طبق فتوای خداوند، دیده‌ی عقل قادر است حق را که خالق اوست بشناسد به شرط اینکه حین شنیدن و گوش دادن به سخنان فرد، عقلش به صورت کامل بر شنیده‌ها تمرکز کرده و در برهان علمی سخنگو، تدبر نماید و فکرش مشغول مطالب دیگر نباشد. یا حین قرائت کلام صامت و مکتوب با چشمانش، مطالب را با تدبر بخواند نه اینکه عقلش حین خواندن مطالب مشغول امور دیگری باشد یا حین گوش دادن از طریق حس شنوایی، عقلش حاضر نباشد، بلکه در تمام مدت از اول تا آخر سخنان باید بدون هیچ وقفه‌ای، کامل به سخنان توجه و در آنها تدبر نماید. اگر کلام دعوتگر، به حق کلامی منطقی باشد، شنونده درمی‌یابد که عقلش کاملاً تسلیم پروردگار عالمیان می‌گردد، چون نسبت به حق بصیرت پیدا کرده و عقل منطقی او آن را تصدیق کرده است. اینها تنها گروهی از بندگان خدا هستند که در تمام زمان‌ها و مکان‌ها هدایت می‌شوند و این تصدیق بشارتی است که خداوند در آیات محکم قرآن عظیم داده است. خداوند پیشاپیش به اندیشمندان بشارت داده است که اگر به درگاه الهی انابه کرده و از او بخواهند قلبشان را هدایت فرماید، آنان را به راه راست خود هدایت می‌نماید. این بشارتی الهی است اما شرط هدایت آنان به راه خداوند عزیز و حمید، استفاده از عقل است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَٱلَّذِينَ ٱجْتَنَبُوا۟ ٱلطَّٰغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوٓا۟ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ‎﴿١٧﴾‏ ٱلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ ٱلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُۥٓ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُ ۖ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمْ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَٰبِ ‎﴿١٨﴾‏ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ ٱلْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِى ٱلنَّارِ ‎﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الزُّمَرِ]
لذا استاد علی البخیتی، علت هدایت نشدن امت‌ها و نشناختن عظمت خالقشان این است که کورکورانه از پدرانشان پیروی می‌کردند و با جمود فکری، فقط به آنچه که از پدرانشان به آنان رسیده بود تمسک جسته و از تفکر در میراث فکری پدرانشان به کلی امتناع می‌کردند. ولی اگر پدرانشان به صورت آشکار، گمراه بودند و خداوند رسولی برایشان می‌فرستاد، به علت اصرار بر میراث عقیدتی پدرانشان و با حجت اینکه اجدادشان آگاه‌تر و داناتر بودند، عقل خود را از تدبر و اندیشه در مورد برهان علمی دعوتگر الهی، منع می‌کردند. درحالی‌که اگر از عقلشان سوال می‌کردند، در صورت گمراه بودن پدرانشان، امکان نداشت عقلشان با میراث عقیدتی پدرانشان قانع شود. بیا تا از علم غیب الهی ببینیم عدم استفاده از عقل و منطق، چه نتیجه‌ی وخیمی برایشان داشت. می‌بینیم نتیجه‌ی عدم استفاده از عقل، فاجعه‌بار بود! تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَقَالُوا۟ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِىٓ أَصْحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ ‎﴿١٠﴾‏ فَٱعْتَرَفُوا۟ بِذَنۢبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ ‎﴿١١﴾‏ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِٱلْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ‎﴿١٢﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ المُلۡكِ].
لذا برایتان روشن شد گناهی که در درجه‌ی اول باعث ورود آنان به آتش شد، استفاده نکردن از عقل بود. چون عقل، بر فرد تسلط ندارد بلکه فقط نقش مشاور انسان را ایفا می‌کند. مانند یارِ صادق و وفاداری که اگر دوستش از او مشورت بخواهد، به او حقه نمی‌زند و از آنجایی که می‌بینیم خداوند عقل را از ناتوانی در شناخت خداوند مبرا ساخته است، با استفاده از کلمه «لا» نفی‌کننده، عقل را از نابینا شدن مبرّا دانسته است، تصدیقِ فرموده‌ خداوند تعالی:
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى ٱلْأَبْصَٰرُ وَلَٰكِن تَعْمَى ٱلْقُلُوبُ ٱلَّتِى فِى ٱلصُّدُورِ} صدق الله العظيم [سُورَةُ الحَجِّ: ٤٦].
چراکه عقل، حجت خداوند بر بندگانش است، چون به توان جداسازی و تشخیص دعوت حق از دعوت باطل مجهز شده است. تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَتِلْكَ حُجَّتُنَآ ءَاتَيْنَٰهَآ إِبْرَٰهِيمَ عَلَىٰ قَوْمِهِۦ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَٰتٍ مَّن نَّشَآءُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ‎﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَنۡعَامِ].
سوالی که برای عقل و منطق مطرح می‌شود این است: خداوند به ابراهیم در برابر قومش چه حجتی داده بود؟ و جواب حق این است: حجت خدا، «عقل و منطق» بود. چون رسول الله ابراهیم که صلوات و سلام بر او باد، کاری کرد که عقلِ تمامِ مردم جانب دعوت حق پروردگارشان را بگیرد و به این امر شهادت دهد. اما آنها این امر را درون خودشان پنهان کرده و بروز ندادند، نه به ابراهیم و نه به یکدیگر، با اینکه پیش خودشان اقرار کردند ظالم هستند و حق با رسول خدا ابراهیم است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{فَرَجَعُوٓا۟ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوٓا۟ إِنَّكُمْ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ‎﴿٦٤﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَنبِيَاءِ].
چون قوم رسول خدا ابراهیم، در مورد میراث عقیدتی پدرانشان تفکر نکرده بودند مگر بعد از اینکه ابراهیم [بت‌های] آنها را در هم شکست و علی‌رغم گمانشان آسیبی از شیاطین به او نرسید. چون آنها و اجدادشان گمان می‌کردند بت‌هایشان مانع از این می‌شوند که مورد مسّ شیاطین قرار گیرند و باور داشتند هرکس از خدایشان بدگویی کند گرفتار مسّ شیطان رجیم شده و آسیب می‌بیند و برای همین به رسول خدا ابراهیم هشدار دادند که یکی از خدایانشان به او آسیب می‌زند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَحَآجَّهُۥ قَوْمُهُۥ ۚ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّى فِى ٱللَّهِ وَقَدْ هَدَىٰنِ ۚ وَلَآ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَشَآءَ رَبِّى شَيْـًٔا ۗ وَسِعَ رَبِّى كُلَّ شَىْءٍ عِلْمًا ۗ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ‎﴿٨٠﴾‏ وَكَيْفَ أَخَافُ مَآ أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِٱللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِۦ عَلَيْكُمْ سُلْطَٰنًا ۚ فَأَىُّ ٱلْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِٱلْأَمْنِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿٨١﴾‏ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَلَمْ يَلْبِسُوٓا۟ إِيمَٰنَهُم بِظُلْمٍ أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ ‎﴿٨٢﴾‏ وَتِلْكَ حُجَّتُنَآ ءَاتَيْنَٰهَآ إِبْرَٰهِيمَ عَلَىٰ قَوْمِهِۦ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَٰتٍ مَّن نَّشَآءُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ‎﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَنۡعَامِ].
و سوالی که برای عقل و منطق مطرح می‌شود این است: نبیّ الله ابراهیم از جانب خداوند چه حجتی برایشان آورد؟ و جواب این است: حجتی بر اساس عقل و منطق تا باطل بودن عقایدشان را ثابت کند؛ آنها کورکورانه از عقاید اجدادشان (بت‌پرستی) پیروی می‌کردند. آنها هشدارهای زیادی در مورد خشمگین‌ شدن بت‌هایشان می‌دادند. ادعا می‌کردند بت‌ها می‌توانند باعث ضرر یا سود شوند و آنان را از مسّ شیاطین در امان نگاه می‌دارند. پس رسول خدا، ابراهیم، ​​مجبور شد بت‌های آنان را در الصعداء (تالاری روباز در نزدیکی آبادیشان)، در جایی که معبد بت‌هایشان بر روی زمین قرار داشت، ویران کند. وقتی آنها رسول خدا ابراهیم را می‌ترساندند که به‌خاطر کفر نسبت به بت‌ها، خدایانشان او را گرفتار مسّ شیطان خواهند کرد، رسول الله ابراهیم پیش خود قسم خورد که پس از آنکه پشت کرده و رفتند، چاره‌ی بت‌هایشان را خواهد کرد و درحالی‌که در خانه‌‌هایشان خوابیده بودند، آخر شب، ابراهیم با خیالی آسوده به معبد آنها در الصعداء رفت و با تیشه‌ی نجاری بسیار تیز و آهنین بت‌ها را تکه‌تکه کرد، مگر بت بزرگشان را تا شاید به سراغ او رفته و از او بپرسند چه کسی این کار را با خدایانشان کرده است، اگر که خدایانشان قادر به سخن گفتن بودند. رسول خدا ابراهیم حکمت دیگری هم پیش خود داشت، چون بت بزرگ اصلاً بت شیخ قبیله (در نظام معبد) بود. حکمت رسول خدا ابراهیم از نشکستن آن بت این بود که شیخ قبیله اعصابش را کنترل کند و با سوالش در مورد اینکه چرا با خدایان قومش چنین کرده است، فرصتی برای ابراهیم فراهم شود تا مردم موضوع را درک کنند. صبح روز بعد (از شبی که رسول خدا ابراهیم بت‌هایشان را شکست) برای عبادت به آنجا رفتند و دیدند همه بت‌ها شکسته شده‌اند مگر بت بزرگشان [بت بزرگ قومشان]. گفتند: «کدام ظالمی چنین کاری را با خدایان ما کرده است»؟ به شیخ گفتند: «شنیدیم جوانی به نام ابراهیم در مورد آنها سخن [بد] می‌گوید». شیخ به الهه‌ی بزرگی که هنوز سرپا مانده و نشکسته بود قسم خورد، اعتبار تمام خدایان قومش را بازمی‌گرداند و به مردم گفت: «در برابر چشم مردم احضارش کنید، باشد که آنان گواهی دهند [که او از معبودان به بدی یاد کرده است]. پس ابراهیم را به معبد خود در الصعداء آوردند و تمام مردم جمع شدند و بزرگ قوم از ابراهیم سوال کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{۞ وَلَقَدْ ءَاتَيْنَآ إِبْرَٰهِيمَ رُشْدَهُۥ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِهِۦ عَٰلِمِينَ ‎﴿٥١﴾‏ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِىٓ أَنتُمْ لَهَا عَٰكِفُونَ ‎﴿٥٢﴾‏ قَالُوا۟ وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمْ فِى ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ ‎﴿٥٤﴾‏ قَالُوٓا۟ أَجِئْتَنَا بِٱلْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ ٱللَّٰعِبِينَ ‎﴿٥٥﴾‏ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ ٱلَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا۠ عَلَىٰ ذَٰلِكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ ‎﴿٥٦﴾‏ وَتَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَٰمَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا۟ مُدْبِرِينَ ‎﴿٥٧﴾‏ فَجَعَلَهُمْ جُذَٰذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ‎﴿٥٨﴾‏ قَالُوا۟ مَن فَعَلَ هَٰذَا بِـَٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ‎﴿٥٩﴾‏ قَالُوا۟ سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُۥٓ إِبْرَٰهِيمُ ‎﴿٦٠﴾‏ قَالُوا۟ فَأْتُوا۟ بِهِۦ عَلَىٰٓ أَعْيُنِ ٱلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ‎﴿٦١﴾‏ قَالُوٓا۟ ءَأَنتَ فَعَلْتَ هَٰذَا بِـَٔالِهَتِنَا يَٰٓإِبْرَٰهِيمُ ‎﴿٦٢﴾‏ قَالَ بَلْ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمْ هَٰذَا فَسْـَٔلُوهُمْ إِن كَانُوا۟ يَنطِقُونَ ‎﴿٦٣﴾‏ فَرَجَعُوٓا۟ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوٓا۟ إِنَّكُمْ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ‎﴿٦٤﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَنبِيَاءِ].
استاد علی البخیتی، به حقیقت فتوای خداوند در مورد استفاده از عقل بنگر. آنها و شیخشان وقتی به خودشان رجوع کرده و در فکر فرو رفتند به این نتیجه رسیدند که چطور گمان می‌کردند طبق باور خودشان و اجدادشان اگر کسی فقط از بتشان بد بگوید گرفتار مسّ شیطان رجیم و آزارش می‌شود؟ برایشان روشن شد این عقیده‌ای دروغین و باطل است و ابراهیم با وجود اینکه بت‌ها را در هم شکسته بود، آسیبی ندیده است. و برعکسِ آن برایشان روشن گردید که از جانب خداوند، برهانی برای خدایانشان نازل نشده است. بلکه خداوند حق، خدایی است که پروردگار آسمان‌ها و زمین و پروردگار عالمیان است، خدایی جز او نیست، هم او که پروردگار آنان و پروردگار ابراهیم است. این فتوای عقلشان بود، عقلی که قادر به دیدن حق است، چون دیده‌ی عقل کور نمی‌شود و اگر از آن استفاده شود، حق را خواهد شناخت. برای همین پیش خود گفتند: «شما به حق ظالم هستید، چطور الهه‌ای را عبادت می‌کنید که سود و زیانی ندارد و قادر به جلوگیری از مسّ شیطان نیست؟!» چون ابراهیم آسیبی ندیده بود ولی فتوای عقل مبنی بر ظالم بودنشان را پنهان کردند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَجَعَلَهُمْ جُذَٰذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ‎﴿٥٨﴾‏ قَالُوا۟ مَن فَعَلَ هَٰذَا بِـَٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ‎﴿٥٩﴾‏ قَالُوا۟ سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُۥٓ إِبْرَٰهِيمُ ‎﴿٦٠﴾‏ قَالُوا۟ فَأْتُوا۟ بِهِۦ عَلَىٰٓ أَعْيُنِ ٱلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ‎﴿٦١﴾‏ قَالُوٓا۟ ءَأَنتَ فَعَلْتَ هَٰذَا بِـَٔالِهَتِنَا يَٰٓإِبْرَٰهِيمُ ‎﴿٦٢﴾‏ قَالَ بَلْ فَعَلَهُۥ كَبِيرُهُمْ هَٰذَا فَسْـَٔلُوهُمْ إِن كَانُوا۟ يَنطِقُونَ ‎﴿٦٣﴾‏ فَرَجَعُوٓا۟ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوٓا۟ إِنَّكُمْ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ‎﴿٦٤﴾‏ ثُمَّ نُكِسُوا۟ عَلَىٰ رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ يَنطِقُونَ ‎﴿٦٥﴾‏ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْـًٔا وَلَا يَضُرُّكُمْ ‎﴿٦٦﴾‏ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‎﴿٦٧﴾‏ قَالُوا۟ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓا۟ ءَالِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَٰعِلِينَ ‎﴿٦٨﴾‏ قُلْنَا يَٰنَارُ كُونِى بَرْدًا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبْرَٰهِيمَ ‎﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَنبِيَاءِ].
اینجاست که انسان متفکر درنگ کرده و می‌گوید: «صبر کن، صبر کن، حادثه‌ای بزرگ رخ داد. چون آتشی که به دست خود او را در آن انداختند، به او آسیبی نرساند و خداوند آن را برای ابراهیم سرد و سلامت قرار داد. اگر هدایت با نشانه‌های معجزات خارق‌العاده رخ می‌داد، تمام مردمش هدایت می‌شدند و لذا به‌جای هدایت شدن گفتند: «او ساحری داناست که می‌داند چطور نگذارد آتش به او صدمه بزند»! و تصمیم گرفتند او را از آبادیشان اخراج کرده و به‌ جایی بیرون از آبادیشان بفرستند. فقط محل اقامت ابراهیم جایی بود که اگر کسی آنجا می‌ایستاد، قادر به دیدن آبادی قوم ابراهیم بود. برای همین میهمانان مکرم ابراهیم گفتند: «ما این آبادی را نابود می‌کنیم».
نمی‌خواهیم از موضوع خارج شویم، ولی من، خلیفه‌ خدا (امام مهدی ناصر محمد یمانی) به پروردگار عالمیان قسم می‌خورم کاری کنم عقل منطقی تو در صف امام مهدی ناصر محمد یمانی قرار گیرد و به تو بگوید حق با امام مهدی ناصر محمد یمانی است. این فتوای عقل تو خواهد بود، چون عقل تو اهل منطق است و تنها احتیاج داری برایت با عقل و منطق، حجت آورده شود. چقدر قانع کردن تو با حق آمده از نزد پروردگارت آسان است، اقناع تمام ملحدان نسبت به پروردگار جهانیان هم همین‌طور آسان است. ولی مشکل بزرگ قانع کردن علمای مسلمین و پاپ‌های نصاری [مسیحی] و خاخام‌های یهود است، چون با جمود فکری عقلشان را کنار گذاشتند و کورکورانه از پدرانشان پیروی کردند، پس به دلیل عدم استفاده از عقل، هم خود گمراه شده‌اند و هم امت خود را گمراه کرده‌اند. وضعیت علمای مسلمین، خیلی فرقی با علمای اهل کتاب ندارد، چون همگی کورکورانه از علمای گمراه پیروی کردند، کسانی که قرآن را سرخود تفسیر کرده و یا پیرو روایاتی هستند که مخالف آیات محکم و ام الکتاب و محکمات قرآن عظیم هستند.
از شما دعوت می‌کنیم در بخشی که از روی احترام در صفحه اصلی پایگاه اینترنتی ما با نام «بخش محقق علی البخیتی» به شما اختصاص یافته است، حضور پیدا کنید:
https://mahdialumma.online/forumdisplay.php?f=195
بخشی را برای گفت‌وگو با علی البخیتی در نظر گرفته‌ایم تا در نقد کتاب خدا، قرآن عظیم، هر چه بخواهد در آن بنویسد. با برهان علمی قرآنی و فیزیکی تو را خاموش خواهیم کرد. کوکب سقری که پروردگار عالمیان در آیات محکم قرآن عظیم شما را از عبور آن (درحالی‌که مردم هنوز در حیات دنیوی هستند) برحذر داشته است، نزدیک شده است. تصدیقِ فرموده‌ خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ ‎﴿٣٨﴾‏ لَوْ يَعْلَمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ ٱلنَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ‎﴿٣٩﴾‏ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ‎﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَنبِيَاءِ]
و شما الآن حرارت آن را حس می‌کنید که از سمت قطب جنوب در حال آمدن است.
و من خلیفه‌ی خدا امام مهدی ناصر محمد یمانی، با احتساب ماه صفر جاری، بیش از بیست سال است به مردم عالم در مورد عبور کوکب سقر هشدار می‌دهم و اَجَل تکذیب‌کنندگان قرآن عظیم که رساله‌ی خداوند برای تمام عالم است نزدیک شده است. خداوند بیش از قوم رسول الله نوح به آنان فرصت داده است. علی، قرآن عظیمی که خداوند آن را رساله‌ای برای تمام مردم قرار داده است، باید قبل از دوران برانگیخته شدن خلیفه‌ی خدا امام مهدی ناصر محمد یمانی، نازل می‌شد و در کتاب از امت او به «امت معدود» عالمی یاد شده است، امتی با دانش علمی اما سکولار که نسبت به خداوند و پروردگار عالمیان ملحد بوده و منکر قرآن عظیم هستند، کتابی که بر نبیّ أمیّ محمد رسول الله نازل شد و در آن به مردم عالم بشارت برانگیخته شدن خلیفه‌‌ی خدا امام مهدی ناصر محمد یمانی داده شده است، کسی که به قرآن عظیمی که محمد رسول الله با آن به‌سوی مردم فرستاده شد، یاری خواهد کرد.
علی البخیتی، تو و تمام تکذیب‌کنندگان قرآن عظیم بدانید که برانگیخته شدن خلیفه‌ی خدا امام مهدی ناصر محمد یمانی، برانگیخته شدنی برای به چالش کشیدن منکران قرآن عظیم است، قرآنی که بر محمد نبیّ أمیّ نازل شد، صلوات بر او و پیروانش و کسانی باد که به رساله خدا بر تمام عالمیان، قرآن عظیم تمسک می‌جویند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَٰبِ ‎﴿٤٣﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الرَّعۡدِ].
و من صاحب علم کتاب، قرآن عظیم هستم. پس برای گفت‌وگو در بخشی که به شما اختصاص یافته است، حاضر شو؛ بخشی که در برابر چشم تمام حق‌جویان عالم قرار دارد و حق داری از تمام کسانی که نسبت به پروردگار بزرگ ملحد هستند، کمک بخواهی. پاک و منزه است خداوند سبحان، از اینکه ذاتش در آسمان و زمینش یا در بهشتی که عرض آن به اندازه آسمان‌ها و زمین است، وجود داشته باشد، چون خداوند از تمام آنچه که در ملکوت اوست بزرگتر است، تمام ملکوت خدا نیز نمی‌تواند خداوند سبحان را حمل کند. بلکه در روز قیامت، زمین، یکسره در قبضه‌ی [قدرت] اوست و آسمان‌ها به دست [قدرت] او در هم پیچیده‌اند. خداوند سبحان، از همه‌چیز بزرگتر است و هیچ‌یک از مخلوقاتش مانند او نیست و هیچ‌چیز در تمام ملکوتش مشابه خداوند نمی‌باشد. و عرش او، حجابی است که از ورای آن حجاب، با شما سخن می‌گوید که همان سدرة المنتهی است و تمام ملکوت را از رؤیت ذات عظیم الهی که بر عرش عظیم استیلا دارد، در حجاب نگاه می‌دارد و در ورای سدرة المنتهی خالق است که بر آسمان سدرة المنتهی استیلا دارد و مادون آن ملکوتی است که تمام آن توسط خداوند آفریده شده است و در کتاب، سدرة المنتهی بزرگترین چیزی است که خداوند آفریده است؛ با اینکه جنت نعیم کروی، عرضش به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین تا زمین تا نقطه مرکزی عالم وجود است و با وجود عظمت غرفه‌ی کروی جنات نعیم، باز هم تنها غرفه‌ای در کنار سدرة المنتهی است. چون سدرة المنتهی نهایتِ معراج بنده‌ی اوست و از بهشتی که عرض آن به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است، بزرگتر است و جداکننده‌ی خلق و خالق است و حجابی است که تمام ملکوت را از دیدن خالق بازمی‌دارد و خداوند بزرگ بر آسمان سدرة المنتهی استیلا دارد نه اینکه روی سدرة نشسته باشد، او پاک و منزه و بسیار والاتر و برتر از این است که یکی از مخلوقاتش، او را حمل نماید. بلکه بر آسمان عرش عظیم استیلا دارد و با هیچ‌یک از بندگانش، رودررو سخن نمی‌گوید و این‌گونه نیست که آنها او را ببینند، پاک ومنزه است او. بلکه از ورای سدرة المنتهی با آنان سخن می‌گوید، چون چیزی قادر به تحمل رؤیت او نیست مگر همانند او باشد و هیچ‌چیز همانند خداوند سبحان نیست. خداوند با دست خود عملی انجام نمی‌دهد، بلکه دست او یعنی گفتن «کن» برای آفریدن چیزی یا وقوع امری است و طبق خواست خدا و آن‌طور که بخواهد امر ممکن می‌شود، پاک ومنزه است خداوند بزرگ و او والا و بزرگ است. علی البخیتی، چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟ همان خدایی که تو را آفرید و سامان داد و منظّم ساخت و در هر صورتی که خواست تو را ترکیب نمود، یا مگر تو خود، خالق خودت هستی؟ ولی خداوند می‌فرماید هر عملی، فاعلی دارد و خداوند می‌فرماید منطقی و عقلانی نیست که بندگانش از هیچ و بدون خالق آفریده شده باشند! تصدیقِ فرموده‌ خداوند تعالی:
{أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥ ۚ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ فَلْيَأْتُوا۟ بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِۦٓ إِن كَانُوا۟ صَٰدِقِينَ ‎﴿٣٤﴾‏ أَمْ خُلِقُوا۟ مِنْ غَيْرِ شَىْءٍ أَمْ هُمُ ٱلْخَٰلِقُونَ ‎﴿٣٥﴾‏ أَمْ خَلَقُوا۟ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ‎﴿٣٦﴾‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ ٱلْمُصَۣيْطِرُونَ ‎﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الطُّورِ].
علی البخیتی به تو قول می‌دهم با آیات محکم و ام الکتاب با تو مجادله کنم و متشابه قرآن را که باعث فتنه و انحراف قلب تو شده است، روشن کنم و همچنین آیات متشابه را با آیات روشنگری که برای روشن کردن متشابهات آمده‌اند، به صورت مفصل تشریح نمایم. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكُمْ ءَايَٰتٍ مُّبَيِّنَٰتٍ وَمَثَلًا مِّنَ ٱلَّذِينَ خَلَوْا۟ مِن قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ‎﴿٣٤﴾‏ ۞ ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشْكَوٰةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ ٱلْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَةٍ ۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَٰرَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِىٓءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِى ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ ۚ وَيَضْرِبُ ٱللَّهُ ٱلْأَمْثَٰلَ لِلنَّاسِ ۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ ‎﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ النُّورِ].
و تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{لَّقَدْ أَنزَلْنَآ ءَايَٰتٍ مُّبَيِّنَٰتٍ ۚ وَٱللَّهُ يَهْدِى مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤٦﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ النُّورِ].
و همانا که خداوند بندگانی را هدایت می‌نماید که خود خواهان هدایت شدن به‌سوی حق باشند و «حق»، خداوند است و هرکس مجاهدانه در پی یافتن «حق» باشد، بر خداوند «حق» است که او را به راه پروردگارش هدایت فرماید. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ ٱفْتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِٱلْحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓ ۚ أَلَيْسَ فِى جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَٰفِرِينَ ‎﴿٦٨﴾‏ وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُوا۟ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلْمُحْسِنِينَ ‎﴿٦٩﴾‏} صدق الله العظيم [سورة العنكبوت].
ما با فراهم کردن این بخش در صفحه‌ی اول پایگاهمان به تو احترام گذاشتیم تا هر وقت که خواستی وارد این بخش شوی و با آرامش و خیالی آسوده هرچه می‌خواهی بنویسی، بدون عصبانیت و اوقات تلخی؛ یا مگر شما از طرفداران برنامه کانال عربی الجزیره «الاتجاه المعاکس» هستی؟ ما در دوران «گفت‌وگو قبل از ظهور» برنامه‌ای مانند «الاتجاه المعاکس» نداریم. بلکه این گوی و این میدان جناب علی البخیتی. در ضمن، انصار حق ندارند در گفت‌وگوی میان من و شما وارد شده یا کوچک‌ترین دخالتی کنند، این بین دو مبارز است، البته بدون شمشیر و خونریزی! پناه بر خدا که از جاهلان باشیم، بلکه با برهان علمی از قرآن عظیم که عقل و منطق را قانع کند، گفت‌وگو می‌کنیم.
پس لطفا برای گفت‌وگو تشریف بیاورید و از گفت‌وگو با خلیفهی خدا (امام مهدی ناصر محمد یمانی) عقب ننشینید، چون درخواست شما برای گفت‌وگو به دست ما رسیده است و ما به درخواست شما پاسخ دادیم و بخش ویژه‌ای را برای استاد محترم علی البخیتی در نظر گرفته‌ایم:
https://mahdialumma.online/forumdisplay.php?f=195
موضوع، مسابقه‌ی فوتبال نیست که من پیروز شوم یا شما و مسئله‌ی گفت‌وگو، برای بازی و سرگرمی نیست! بلکه این خبری بزرگ [نبأ عظیم] است و وقتی حق آمده از نزد پروردگار روشن شد، غرور نباید هیچ‌کدام از ما را به گناه بکشاند.
بر انصار حرام است که نقش پیام‌رسان علی البخیتی را اجرا کنند، پس از غرور خود دست برداشته و خودتان بر سر میز جهانی گفت‌وگوی امام مهدی ناصر محمد یمانی در «دوران گفت‌وگو قبل از ظهور» حاضر شوید. باز هم به استادی که در پی یافتن خداوند بزرگ و والاست، خیر مقدم می‌گوییم تا تو را به راه راست و به‌سوی خداوندی که پروردگار تو و پروردگار من است، هدایت کنیم، پروردگاری که خداوند همه‌چیز در تمام ملکوت است.
وسلام على المُرسَلين والحمدُ لله رَبّ العالَمين..
خليفةُ الله وعَبده الإمام المهديّ؛ ناصِر مُحَمَّد اليمانيّ.

======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 01-09-2024 05:14 PM
2

انتظار طولانی شد «علی البخیتی»، راهی برای گریز از گفت‌وگو نداری...

​- 2 -
امام مهدي ناصر محمد اليمانيّ
28 - صفر - 1446 هـ
01 - 09 - 2024 مـ
۱۰ – شهریور – ۱۴۰۳ ه.ش.
10:56 صبح
(بحسب التَّقويم الرّسميّ لأم القُرى)

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://mahdialumma.online/showthread.php?p=458721
___________


انتظار طولانی شد «علی البخیتی»، راهی برای گریز از گفت‌وگو نداری...

بِسم الله الوَاحد القهَّار، خداوندی که هرکس را بخواهد می‌آفریند و انتخاب می‌کند و صلوات و سلام بر آخرین نبیّ و رسول الهی محمد رسول خدا که با قرآن حاوی ذکر به‌سوی بشر آمد...
انتظار طولانی شد «علی البخیتی»، راهی برای گریز از گفت‌وگو نداری یا به‌ دنبال بیانی مختصر هستی و می‌گویی: «بهترین کلام آن است که مفید و مختصر باشد و عقل آن را بپذیرد». پس می‌گوییم: بشارت بر تو باد، همانا که خداوند در آیات محکم ذکر می‌فرماید، هر فعلی، دارای فاعلی است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥ ۚ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ فَلْيَأْتُوا۟ بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِۦٓ إِن كَانُوا۟ صَٰدِقِينَ ‎﴿٣٤﴾‏ أَمْ خُلِقُوا۟ مِنْ غَيْرِ شَىْءٍ أَمْ هُمُ ٱلْخَٰلِقُونَ ‎﴿٣٥﴾‏ أَمْ خَلَقُوا۟ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ‎﴿٣٦﴾‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ ٱلْمُصَۣيْطِرُونَ ‎﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الطُّورِ].
اگر از راستگویان هستی، پس به این پرسش خداوند، پاسخ بده؛ عقل شما هرگز نمی‌پذیرد، خودت، خالق خود باشی، همچنین عقل تو هرگز نمی‌پذیرد از هیچ، خلق شده باشی و هرگز پذیرای این نیست که آفرینش تو بدون هدف و دلیل باشد. اگر بپذیرید که خداوند علی البخیتی را آفریده است، عقل شما به شما می‌گوید: آیا ممکن است خداوند علی البخیتی را بیهوده آفریده باشد؟! یا آفرینش او حکمتی بالغه دارد؟ تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَذَكِّرْ فَإِنَّ ٱلذِّكْرَىٰ تَنفَعُ ٱلْمُؤْمِنِينَ ‎﴿٥٥﴾‏ وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ‎﴿٥٦﴾‏ مَآ أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَآ أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ‎﴿٥٧﴾‏ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلْقُوَّةِ ٱلْمَتِينُ ‎﴿٥٨﴾‏ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَٰبِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ ‎﴿٥٩﴾‏ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن يَوْمِهِمُ ٱلَّذِى يُوعَدُونَ ‎﴿٦٠﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الذَّارِيَاتِ].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَتَىٰٓ أَمْرُ ٱللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ ۚ سُبْحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ‎﴿١﴾‏ يُنَزِّلُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةَ بِٱلرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦٓ أَنْ أَنذِرُوٓا۟ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ ‎﴿٢﴾‏ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ بِٱلْحَقِّ ۚ تَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ‎﴿٣﴾‏ خَلَقَ ٱلْإِنسَٰنَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ ‎﴿٤﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ النَّحۡلِ].
چرا تو آشكارا دشمن خداوندی هستی که تو را آفریده است تا او را به یگانگی و وحدانیت، بدون گرفتن شریک عبادت نمایی؟! تو به کفر نسبت به خدا و روگرداندن از عبادتش اکتفا نمی‌کنی، بلکه مردم را از دعوت به عبادت خداوند یکتایی که شریکی برایش نیست، بازمی‌داری! آیا راضی هستی از اولیای شیطانی باشی که مردم را از دعوت به عبادت «الرحمن» بازمی‌دارد؟! این یعنی دشمن او شیطان رجیم را جایگزین خداوند رحمان و رحیم کرده‌ای! ببین خداوند به تو و امثال تو چه پاسخی می‌دهد، خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَٰٓئِكَةِ ٱسْجُدُوا۟ لِـَٔادَمَ فَسَجَدُوٓا۟ إِلَّآ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ ٱلْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِۦٓ ۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُۥ وَذُرِّيَّتَهُۥٓ أَوْلِيَآءَ مِن دُونِى وَهُمْ لَكُمْ عَدُوُّۢ ۚ بِئْسَ لِلظَّٰلِمِينَ بَدَلًا ‎﴿٥٠﴾‏ ۞ مَّآ أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ ٱلْمُضِلِّينَ عَضُدًا ‎﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الكَهۡفِ].
ای علی البخیتی، تو شیطان را به‌جای خدای رحمان به ولایت گرفتی، پس آیا می‌دانی شیطان گروه خود را به سوی جهنم [السعیر] دعوت می‌کند تا همراه او از اهالی دوزخ گردند؟ تصدیقِ فرموده‌‌ی خداوند تعالی:
{يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلْغَرُورُ ‎﴿٥﴾‏ إِنَّ ٱلشَّيْطَٰنَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُوا۟ حِزْبَهُۥ لِيَكُونُوا۟ مِنْ أَصْحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ ‎﴿٦﴾‏ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ‎﴿٧﴾‏ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِى مَن يَشَآءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَٰتٍ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَصْنَعُونَ ‎﴿٨﴾‏ وَٱللَّهُ ٱلَّذِىٓ أَرْسَلَ ٱلرِّيَٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَٰهُ إِلَىٰ بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ ٱلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ كَذَٰلِكَ ٱلنُّشُورُ ‎﴿٩﴾‏ مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلْعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلْعِزَّةُ جَمِيعًا ۚ إِلَيْهِ يَصْعَدُ ٱلْكَلِمُ ٱلطَّيِّبُ وَٱلْعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ يَرْفَعُهُۥ ۚ وَٱلَّذِينَ يَمْكُرُونَ ٱلسَّيِّـَٔاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَمَكْرُ أُو۟لَٰٓئِكَ هُوَ يَبُورُ ‎﴿١٠﴾‏ وَٱللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَٰجًا ۚ وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِۦ ۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِى كِتَٰبٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٌ ‎﴿١١﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ فَاطِرٍ].
ای علی البخیتی، خداوند ملحدان و مشرکان را در همه کشورهای جهان به چالش می‌کشد تا مگسی بیافرینند که روح داشته و بخورد و بیاشامد یا هر موجود زنده‌‌ی دیگری در ملکوت آسمان‌ها و زمین که روح داشته باشد، از کوچک‌ترین آفریده [البعوضة] گرفته یا فراتر از آن! تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ ٱلْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ‎﴿٦﴾‏ وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ ءَايَٰتُنَا وَلَّىٰ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِىٓ أُذُنَيْهِ وَقْرًا ۖ فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‎﴿٧﴾‏ إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمْ جَنَّٰتُ ٱلنَّعِيمِ ‎﴿٨﴾‏ خَٰلِدِينَ فِيهَا ۖ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقًّا ۚ وَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلْحَكِيمُ ‎﴿٩﴾‏ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ وَأَلْقَىٰ فِى ٱلْأَرْضِ رَوَٰسِىَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ ۚ وَأَنزَلْنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءً فَأَنۢبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ‎﴿١٠﴾‏ هَٰذَا خَلْقُ ٱللَّهِ فَأَرُونِى مَاذَا خَلَقَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦ ۚ بَلِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِى ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ ‎﴿١١﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ لُقۡمَانَ].
این بیان را با یادآوری این سوال از پروردگار جهانیان به پایان می‌بریم: آیا از هیچ آفریده شده‌ای یا خودت، خالق خویشی؟ و اگر خودت، خالق خود هستی، برای چه خودت را آفریده‌ای؟ و اگر عقلت نپذیرد تو خودت را آفریده باشی و قطعاً چیزی هست که تو را آفریده است، او کیست؟ و حکمت آفرینش تو چیست؟ این سوالی از جانب خداوند است که در آیات محکم کتابش آمده است و شما را با عقل و منطق به چالش می‌کشد که هر عملی، فاعلی دارد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{أَمْ خُلِقُوا۟ مِنْ غَيْرِ شَىْءٍ أَمْ هُمُ ٱلْخَٰلِقُونَ ‎﴿٣٥﴾‏ أَمْ خَلَقُوا۟ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ‎﴿٣٦﴾‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ ٱلْمُصَۣيْطِرُونَ ‎﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [سورة الطور]
و پیش از این به‌ حق فتوا داده بودیم که عقل تو جانب امام مهدی ناصر محمد یمانی را خواهد گرفت.
ای علی البخیتی، امام مهدی ناصر محمد یمانی مانند کسانی که در برنامه‌ی «الاتجاه المعاكس» شرکت می‌کنند، نیست. ما در دنیای علمی زندگی می‌کنیم که با قلم یاد می‌گیریم و شما آدم بی‌سوادی نیستید که نتوانی با قلم پاسخ دهی. گفت‌وگو با قلم صامت نیست ولی خداوند می‌خواهد مانع این شود که طرفین گفت‌وگو، سخنان هم را قطع کنند و مجادله طرفین با قلم و با برهان علمی آشکار باشد و هرکس سخنانش را با قلم می‌نویسد، برهانی که عقل و منطق را قانع می‌کند، همان‌طور که عقلت تسلیم شده و به تو می‌گوید: حق با امام مهدی ناصر محمد یمانی است که با علم و هدایت و کتابی روشنگر، در حال مجادله است. فرموده‌ی خداوند تعالی را به یاد داشته باش:
{وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِى ٱللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَٰبٍ مُّنِيرٍ ‎﴿٨﴾‏ ثَانِىَ عِطْفِهِۦ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ ۖ لَهُۥ فِى ٱلدُّنْيَا خِزْىٌ ۖ وَنُذِيقُهُۥ يَوْمَ ٱلْقِيَٰمَةِ عَذَابَ ٱلْحَرِيقِ ‎﴿٩﴾‏ ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّٰمٍ لِّلْعَبِيدِ ‎﴿١٠﴾‏ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَعْبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُۥ خَيْرٌ ٱطْمَأَنَّ بِهِۦ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةَ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ ‎﴿١١﴾‏ يَدْعُوا۟ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُۥ وَمَا لَا يَنفَعُهُۥ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلْبَعِيدُ ‎﴿١٢﴾‏ يَدْعُوا۟ لَمَن ضَرُّهُۥٓ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِۦ ۚ لَبِئْسَ ٱلْمَوْلَىٰ وَلَبِئْسَ ٱلْعَشِيرُ ‎﴿١٣﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الحَجِّ].
علی البخیتی، برای گفت‌وگو تشریف بیاور، این گوی و این میدان، آیا جنگجو در دور اول از اسب خود می‌افتد؟!
شما هیچ بهانه‌ای نداری. ما بخش ویژه‌ای را برای شما «استاد علی البخیتی» ایجاد کردیم
https://mahdialumma.online/forumdisplay.php?f=195
و رمز عبور عضویت شما برایتان ارسال شده است تا بتوانی آن را با رمز عبور خاص خودت تغییر دهی و آنچه را که می‌خواهی، بنویسی. ما به شما این امکان را می‌دهیم که بدون محدودیت و قید و بند در مورد خدا هر پرسشی دارید، مطرح کنید. ما با برهان علمی در کمین تو هستیم و همچنان تأکید می‌کنیم که عقل تو، داور میان بین من و تو است و حتماً به تو می‌گوید که علی البخیتی خودش به خودش ظلم می‌کند، خواه از عقل خود اطاعت کنی یا غرور شما را به گناه سوق دهد، پس کلام خداوند تعالی را به خاطر بسپار:
{وَإِذَا قِيلَ لَهُ ٱتَّقِ ٱللَّهَ أَخَذَتْهُ ٱلْعِزَّةُ بِٱلْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُۥ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ ٱلْمِهَادُ ‎﴿٢٠٦﴾‏ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ٱبْتِغَآءَ مَرْضَاتِ ٱللَّهِ ۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلْعِبَادِ ‎﴿٢٠٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ البَقَرَةِ].
علی البخیتی، تو به کفر نسبت به خداوند و کتابش، قرآن عظیم، بسنده نمی‌کنی بلکه سعی داری مردم را از پیروی از راه راست [صراط مستقیم] بازداشته و دین خدا، اسلام را زیر سوال ببری، دینی که خواستار دستیابی به آرامش و صلح جهانی است و می‌خواهد ظلم انسان نسبت به برادر انسانش را برطرف کرده و همزیستی مسالمت‌آمیز را میان مسلمان و کافر برقرار سازد و مردم را با زور و اکراه وادار نمی‌کند به خداوند رحمان، ایمان بیاورند. هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد، کافر شود.
در دین خدا، اسلام، چیزی به نام «مجازات برای ارتداد» وجود ندارد، نه برای مؤمنی که مرتد شود و نه برای کافری که قبول نکند دین اسلام بیاورد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{قُلْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلْكَٰفِرُونَ ‎﴿١﴾‏ لَآ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ‎﴿٢﴾‏ وَلَآ أَنتُمْ عَٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ ‎﴿٣﴾‏ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ‎﴿٤﴾‏ وَلَآ أَنتُمْ عَٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ ‎﴿٥﴾‏ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِىَ دِينِ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم[سُورَةُ الكَافِرُونَ].
و اما مقصود از این فرموده‌ی خداوند تعالی چیست:
{قُلْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلْكَٰفِرُونَ ‎﴿١﴾‏ لَآ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ‎﴿٢﴾‏ وَلَآ أَنتُمْ عَٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ ‎﴿٣﴾‏} صدق الله العظيم؛
این آیه‌ای محکم و بیّنه [کاملاً روشن] در مورد آزادی عبادی در میان بندگان است. در دین خداوند، اسلام، اکراه جایی ندارد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{قُلِ ٱللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُۥ دِينِى ‎﴿١٤﴾‏ فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ ۗ قُلْ إِنَّ ٱلْخَٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَٰمَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ ‎﴿١٥﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الزُّمَرِ].
و اما این فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ‎﴿٤﴾‏ وَلَآ أَنتُمْ عَٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ ‎﴿٥﴾‏ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِىَ دِينِ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم
مقصود این است: شما حق ندارید مرا وادار کنید با اکراه خدایان شما را عبادت کنم و من حق ندارم شما را وادار کنم با اکراه، تنها خداوند یکتا را عبادت نمایید. دین شما برای شما و دین من، برای من. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{لَآ إِكْرَاهَ فِى ٱلدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشْدُ مِنَ ٱلْغَىِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤْمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسْتَمْسَكَ بِٱلْعُرْوَةِ ٱلْوُثْقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَا ۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‎﴿٢٥٦﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ البَقَرَةِ].
علی البخیتی، این، بیانِ حقِّ سوره‌ای است که تو آن را به سخره گرفتی، یعنی این فرموده‌ی خداوند تعالی:
{قُلْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلْكَٰفِرُونَ ‎﴿١﴾‏ لَآ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ‎﴿٢﴾‏ وَلَآ أَنتُمْ عَٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ ‎﴿٣﴾‏ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ‎﴿٤﴾‏ وَلَآ أَنتُمْ عَٰبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ ‎﴿٥﴾‏ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِىَ دِينِ ‎﴿٦﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الكَافِرُونَ].
ما آن را به‌ حق و به صورتی که برای عقل و منطق کاملاً روشن و واضح باشد، بیان کردیم. این آیات، آن‌گونه که تو ادعا می‌کنی نثر یا شعری قافیه‌دار نیست که به صورت مکرر آمده باشد، بلکه حاوی قانون «آزادی ادیان» و حق عبادت در میان بندگان است. چراکه خداوند، عبادت اجباری و از روی اکراه را نمی‌پذیرد تا عبادت بنده، خالصانه برای پروردگارش و فقط به دلیل خشیّت از خداوند یکتایی که شریکی برایش نیست باشد، نه از روی ترس از احدی غیر از خدا. چون خداوند عبادت کسی را که از روی ترس از احدی غیر از خدا، او را پرستش کند، نمی‌پذیرد. تصدیقِ فرموده‌ خداوند تعالی:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا ٱللَّهَ ۖ فَعَسَىٰٓ أُو۟لَٰٓئِكَ أَن يَكُونُوا۟ مِنَ ٱلْمُهْتَدِينَ ‎﴿١٨﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ التَّوۡبَةِ].
لذا خداوند «آزادی عبادت» را نازل فرموده است تا کسانی که به خداوند یکتا ایمان ندارند، مجبور به این کار نشده و از منافقان نگردند و عبادت آنان از ترس احدی غیر از خدا نباشد.
و اما قوانین اجباری [حدود جبّری]، خداوند قوانین حدّ [مجازات] را برای جلوگیری از بی‌عدالتی و ظلم انسان نسبت به برادر انسان خود نازل فرموده است و در اینجا بین مسلمان و کافر فرقی نیست. دزد بر اساس میزان سرقتش باید مجازات شود و حدِّ آن ضربه زدن با تازیانه (و نه عصا یا چوب) بر دست چپ است تا زمانی که شلاق پوست پشت کف دست را زخمی کند، چون ضربه در کف دست چپ است، شلاق می‌پیچد و پوست پشت کف دست را زخمی می‌کند و خون در پشت پوست ظاهر می‌شود و مقصود خداوند قطع کردن [تقطع] دست نیست، خداوند بزرگ پاک و منزه است، چون در این صورت فرد سارق برای تمام عمر، معلول خواهد شد و اجازه‌ی چنین کاری در کتاب خدا داده نشده است. زمانی که سخن از «تقطیع» به میان می‌آید، مقصود زدن دست با تازیانه است تا از پوست پشت دست خون بیاید.
ای علی البخیتی [در داستان یوسف در قرآن] آیا زنان دستشان زخمی شد یا آن را قطع کردند؟ در واقع منظور خدا این بود که دستشان را زخمی کردند. همانا که خداوند از زخمی کردن دست سخن می‌گوید تا افراد عادل شما، افراد در مقامِ قضاوت بر اساس میزان دزدی، حکم صادر کنند. همه‌ی سرقت‌ها مانند هم نیستند. مجازات راهزنان که اموال مردم را به غارت می‌برند، این است که به دست و پای مقابل آن تازیانه زده شود تا از پشت دست چپ و پشت پای راست خون بیاید، این هم بر اساس میزان گناهی است که مرتکب شده باشند. و مجازات تبعید [نفی]، یعنی زندانی کردن و بیشترین مدت آن یک سال است. همانا که زندان برای تهذیب و ادب کردن است و حکم حبس ابد، جایز نیست، این مجازات سکولارها، اجحاف و ظلم در حق انسان است. کسی که از گناهش توبه کند، تمام عمر باید در زندان بماند و به دلیل حکم حبس ابد، فرصتی برای اصلاح بین خود و خدایش نمی‌ماند تا از او بخواهد گناهش را ببخشد و توبه‌اش را بپذیرد.
این ظلم بسیار بزرگی در حق انسان است، و مانعی میان انسان و توبه کردن او به درگاه خداوند رحمان و رحیم است، بیشترین مدت زندان، یک سال است و اگر دوباره تکرار کرد، دو سال می‌شود و اگر باز تکرار کرد، حدّ تازیانه و زندان اجرا می‌گردد و «نفی از زمین» یعنی زندانی کردن، و این عقلانی است و بر اساس شدت جرم اعمال می‌شود.
همچنان تفاصیل بیشتری داریم که بعد از تمکین در زمین، به فرمان خداوندی که پروردگار عالمیان است، آنها را بیان و اجرا خواهیم کرد.
وسلامٌ على المُرسَلين والحَمدُ لله ربّ العالمين..
خلیفه‌ی خدا در زمین، الإمامُ المهديّ ناصر محمد اليمانيّ.
======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: يوم أمس 05:30 AM