بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين، أمّا بعد..
عزیز من محمود العامر که در بیان ذکر به دنبال حق میگردی؛ همانا که این فتوای خداوند منحصربه زمان و مکان نیست بلکه قدرت مطلقه خداوند است چه در گذشته و چه در حال و آینده؛ وقتی خداوند چیزی را اراده کند میفرماید" کن فیکون"؛ فرقی ندارد امرانجام شده باشد یا در آینده رخ دهد؛ برای مثال فرموده خداوند تعالی:
{وَهُوَ الَّذِيْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُوْلُ كُنْ فَيَكُوْنُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّوْرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيْمُ الْخَبِيْرُ} صدق الله العظيم [الأنعام:۷۳].
همین طور در گذشته کن فیکون؛ فراموش نکن که باز آوردن آنچه که آفریده شده نیز با کن فیکون است. کلمة الله "کن فیکون"قدرت خداوند است که همواره در هر زمان و مکانی ساری و جاری است و اگر عمل گذشته و تمام شده باشد؛ کلمات خدا "کن فیکون" منقضی نمیشود و هرچیزی را که خداوند اراده کند به آن میگوید: کن فیکون؛ سبحان الله. این فرمان خداوند الرحمن در هر زمان و مکانی است! تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شيئًا أن يقولَ لَهُ كُنْ فَيَكون} صدق الله العظيم [يس:۸۲].
چون این امر قدرت خداست که مطلق بوده و محدودیت و قیدی نداشته و بینهایت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شيئًا أن يقولَ لَهُ كُنْ فَيَكون} صدق الله العظيم [يس:۸۲].
و میدانم مقصود سؤالت در مورد این فرموده خداوند تعالی دقیقاً چیست:
{إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ} صدق الله العظيم [آل عمران:۵۹].
محمد العامر میگوید: " ولی این عمل گذشته و تمام شده است چون خداوند آدم و عیسی عليهما الصلاة والسلام را آفریده و کار تمام شده پس چرا نگفته است "کن فکان" (باش و شد) چون این عمل انجام شده و گذشته است؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: بین فرمان برای "خلقت چیزی" با فرمان و امرمربوط به "قدرت روح" تفاوت هست؛ روح امر الله است که نهایت ندارد ولی مخلوق میمیرد ولی " امری که مربوط به قدرت روح است" هیچ وقت نمیمیرد چون در " امر مربوط به قدرت روح" سر حیات مخلوق نهفته است و برای همین میبینی که خداوند فرمان ساختن و خلقت شیء را از قدرت روحی آن جدا میکند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَإِذَا سَوَّيْته وَنَفَخْت فِيهِ مِنْ رُوحِي} صدق الله العظيم [الحجر:۲۹].
مقصود از " تّسوية" چیست؟ میگوییم مقصود قدرت و توان خلقت؛ جز امرمربوط به قدرت روح است. و خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَ رَبّك لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِق بَشَرًا مِنْ طِين} صدق الله العظيم [ص:۷۱].
اینجا میبینید به آینده اشاره میشود و برای همین میفرماید:
{إِنِّي خَالِق بَشَرًا مِنْ طِين} ولی آیا این مربوط به "امر روح"است؟ و جواب: خیر این فرمان قدرت خدا برای خلق شیء است که در معرض نابودی است ولی "امر قدرت روح" موضوعی دیگر است و کن فیکونی بدون انتهاست.
و توضیح بیشتر این که "فرمان قدرت خلقت" به ظاهر مخلوق تعلق دارد و انسان و جماد از این نظر یکسان هستند و وقتی خداوند جسم انسان را خلق میکند این مانند خلق جمادات است که روح حیات نداشته و در معرض نابودی است ولی فرمان "قدرت روح"" وبعد صدور فرمان "کن فیکون" دیگر نهایت و پایانی برای آن نیست چون آن چه به آخر میرسد جسد است و روح جسد را ترک میکند و به همین خاطر جسد از بین میرود و وقتی روح از جسد رفت؛ جسد مانند جمادات میشود چون روح حیات دیگر در آن نیست. این "قدرت روح" از فرمان خداوند است و بی نهایت ادامه دارد و بعد از صدور فرمان کاف و نون کن فیکون شروعی بدون پایان دارد.
و وقتی خداوند امتی را با عذاب هلاک میکند؛ آیا هلاک میشوند؟ پاسخ این است که أجساد آنها هلاک میشود که مربوط به فرمان خلقت اشیاء است( یعنی بخشی از آفرینش که متعلق به جسد است نابود میشود) و اما کلمه قدرت مربوط به روح بعد از صدور فرمان کن فیکون؛هم چنان جاری و ساری و درعمل است . این کلمه و قدرت روح است که جسد را زنده نگه میدارد و این کلمة الله است و هیچ وقت نمیمیرد و وقتی جسد را ترک کند؛ جسم میمیرد. برای همین است که میگویید فلانی فاقد حیات است یعنی" روح قدرت حیات" بدنش را ترک کرد و تبدیل به جسدی جامد شد ولی امر مربوط به قدرت روحی تا بینهایت به حیات خود ادامه میدهد.
و برای مثال به فلانی گفتی: برو، پس میرود؛ کن فیکون هم همین طور است؛ کلمه فیکون بعد از آن که رخ داد بر فعلی مستمر و ادامه دار دلالت دارد؛ مثل اینکه بگویی برو و میرود .همانا که بیان روح و فهم آن از پیچیدهترین بیانات و فهم آن برای محققان مشکل است؛ باید بین کلمات خلقت (آفرینش جسم) و کلمات "الروح" فرق قایل شد و همهی آنها کن فیکون هستند ولی بین کلمه قدرت الهی برای خلق موجودات و با کلمهای که مختص روح است فرق وجود دارد اولی مربوط به ظاهر و دومی مربوط به باطن است.
برای مثال خداوند تعالى میفرماید:
{وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىَ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مّنْهُ} صدق الله العظيم [النساء:۱۷۱].
و میبینید دو کلمه القا شده است یکی کلمه مربوط به قدرت خلقت جسم و آفرینش آن از خاک و دیگری کلمه قدرت روح و قرار دادن آن به صورت مخلوق زندهای که سخن میگوید.
برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (۱۲)} صدق الله العظيم [التحريم].
"کلمات" چیست؟ همانا که مقصود از کلمات؛ قدرتهای خداوند برای بارداری طفل( جسد و روح) در حالی است که هیچ بشری او را لمس نکرده است؛ بلکه این امر با کلمات قدرت الهی کن فیکون رخ داده است.
و اما میخواهم روی کلمه "فیکون" تدبر کنید که مختص روح است و مفهوم عملی را با خود دارد که استمرار دارد. برایتان مثالی میآوریم. مثلا به چیزی بگویید برو آن هم برود؛ فقط نکته این است که آن شیء در راه و یا بعد از رسیدن به مقصد میایستد و اما درمورد روح وقتی کن فیکون صادر شد حیاتش ادامه دارد و روح مرگ ندارد این امر قدرت روح است؛ جسدی که درنتیجه کلمه "قدرت خلقت شیء" به وجود آمده میمیرد ولی روح خیر.
و سؤالی که مطرح میشود این است: آیا روح هم مانند جسد میمیرد؟ و جواب:
این جسد است که با جدا شدن روح میمیرد؛ چون راز حیات در روح است و اصل انسان همین روح است؛ روح است که قدرت دیدن و شنیدن و بوییدن و طعم را دارد و جسد را حمل کرده و بر طبق آن چه که روح بخواهد آن را به حرکت درمیآورد و اگر جسد تلف شود؛ آن را ترک میکند ولی نمیمیرد.
ارواح شهدا را برایتان مثال میآوریم. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاء عِندَ ربّهم يُرْزَقُونَ (۱۶۹) فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (۱۷۰) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ (۱۷۱)} صدق الله العظيم [آل عمران]
با این که أجساد شهدا کشته شدهاند ومرده آنها دربرابر شماست وبر آنها نماز میخوانید ولی در حقیقت در پیشگاه شما نیستند؛ بلکه در نزد پروردگارشان زنده و روزی داده میشوند و شما روی جسد مرده نماز میگذارید. اما کلمه قدرت حیاتی که نمیمیرد(روح) به زندگی خود ادامه میدهد و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}
مثل اینکه بگویی برو و میرود. ممکن است کسی سؤال کند:" اما فقط ارواح شهدا نمیمیرند که این هم از روی تکریم آنان است". امام مهدی ناصر محمدیمانی در پاسخ میگوید: خداوند تعالی میفرماید:
{وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿٤٥﴾ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦﴾ } صدق الله العظيم [غافر]،
مگر نمیبینید ارواح آل فرعون هم بعد از غرق شدن هنوز به حیات خود ادامه میدهند؟ أجساد آنها که حاصل کلمه "قدرت خلقت شیء" است مرده ولی کلمه " قدرت روح" از لحظهای که خداوند فرمود کن فیکون؛ و از زمانی که خداوند آدم وهمهی ذریه او در زمین قبل از این که وارد رحم مادرانشان شوند را آفرید؛ به حیات خود ادامه میدهد و روح از قدرت کن فیکون الهی است و هم چنان به حیات خود ادامه میدهد و مثال (برو میرود) و همین طور (کن فیکون) را فراموش مکن.
آیا متوجه شدی چرا خداوند فعل را به صورت ماضی و گذشته نیاورده است؟ چون عزیز من محمود العامر از فرموده خداوند "کن فیکون"دهشت کرده؛ با این که خداوند ازعملی سخن میگوید که در نظر شما مربوط به گذشته است ومنقضی شده، ولی برایتان روشن شد کلمه کن فیکون به حیاتی اشاره دارد که تا بینهایت ادامه دارد؛ قوم نوح را به خاطر داشته باشید؛ آیا حیاتشان تمام شده است؟ و جواب این است که حیات جسمشان با جدا شدن "کلمه روح حیات" خاتمه یافته ولی روح با انتقال به حیات برزخی به زندگی خود ادامه میدهد. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا (۲۵)} صدق الله العظيم [نوح].
آل فرعون هم همین طور. خداوند تعالی میفرماید:
{وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿٤٥﴾ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [غافر].
و بیان حق فرموده خداوند تعالی برایتان روشن شد:
{إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ} صدق الله العظيم،
چون سؤال محمود العامراین بود:" چون موضوع تمام شده و گذشته است چرا خداوند تعالی نفرموده کن فکان؛ چون آن امر انجام شده و گذشته است"؟ و برای همین صاحب علم کتاب دلیل اینکه خداوند تعالی میفرماید: {فَيَكُونُ} صدق الله العظيم را برایتان روشن میکند.
برایتان مثالی میآورم. اگر یکی از شما دو شمشیر داشته باشد و یکی از آنها را به دوستش بدهد تا از خود دفاع کند؛ و روزی بخواهد شمشیر را به صاحبش پس بدهد و صاحب شمشیر بگوید بگذار نزدت باشد ( یکون عندک ) تا برای خودت یکی بخری . پس معنای لغوی کلمه فیکون برایتان روشن شد؛ مقصود امری است که استمرار داشته باشد. برای همین صاحب شمشیر وقتی میبیند میخواهد شمشیر را پس بدهد میگوید بگذار(باشد) که استعاره از این است که بگذار پیشت بماند و مقصودش ماندن شمشیر نزد دوستش است. روح هم همین طور است و بعد از مرگ جسد باقی میماند.
شاید این بیان را جز عدهی کمی از افراد زیرک و باهوش؛ دیگران نفهمند؛ تنها کسانی که به شدت باهوشند متوجه میشوند و ما دیگران را به خاطر درک نکردنشان ملامت نمیکنیم چون موضوع روح امری به غایت پیچیده است. همانا که کلمه قدرت برای آفریدن و خلق جسد و روح؛ فرمان و امر خدا "کن فیکون" است ؛ یکی برای مدتی مشخص میماند و تمام میشود که همان جسد است و امر دیگر تا بینهایت استمرار خواهد داشت. برایتان مثالی هم زدیم؛ ارواح شهداء و ارواح کافران؛ میبینید که آنها واقعاً نمردهاند ولو این که شما أجساد مرده آنها را ببینید. اما در کتاب خدا چنین مییابید که شهداء واقعاً نمردهاند بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی دارند و همانا که نماز شما دربرابر أجساد مرده آنان است ولی ارواح آنان به حیات خود ادامه میدهد. کافران هم همین طور؛ بعد از مرگ اجسادشان؛ ارواح کافران به حیات خود ادامه میدهد و آنها تا همین ساعت به حیات خود ادامه میدهند. امر روح مختص قدرت ربانی است و نهایت ندارد و آن چه که از علم به شما داده شده اندک است و عقل دشمن جهل و نادانی است؟. برایتان یک چیستان مثال میآورم که شخص اول کار چون معنی آن را نمیفهمد از آن میگریزد چون درکش نمیکند ولی وقتی فهمید؛ عقل آن را به راحتی میپذیرد.
( فمثلاً لو أقول: حلال حرّمه الله وأحلّه، ولو أقول: حرامٌ حرّمه الله وأحلّه )
( برای مثال اگر بگویم: حلالی که خداوند حرامش کرده و حلال نموده و اگر بگویم: حرامی که خداوند حرامش کرده و حلال نموده است)
فسبحان ربّك ربّ العزة عمّا يصفون، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.