( پاسخ امام مهدی به حسن الشیعی )
-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
23 - 09 - 1433 هـ
11 - 08 - 2012 مـ
۲۱-مرداد-۱۳۹۱ه.ش.
09:35 صباحاً
ـــــــــــــــــــ
پاسخ امام مهدی به حسن الشیعی:
ای بندگان خدا؛ پروردگار امام مهدی را برانگیخت تا راز تحقق شفاعت را به شما بیاموزد....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين إلى يوم الدين، أمّا بعد...
ومن امام مهدی ناصرمحمد یمانی به جناب شیخ گرامی حسن الشیعی و تمام مهیمانان میزجهانی گفتگوی مهدی منتظر قبل از ظهور خیر مقدم میگویم؛ و ظهور برای بیعت عمومی در کنار بیت العتیق، بعد از تصدیق خواهد بود. جناب حسن الشیعی چیزی را که نگفتهایم به دروغ به ما نسبت نده. برادر گرامی من تمام روایات و احادیثی که باطل باشند زیر پایم له میکنم؛ ولی درجه یقین من به احادیث حق رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم به اندازه یقینم به قرآن عظیم است.
برای خدا شهادت میدهم من امام مهدی به کتاب خدا و سنت حق نبوی که نور علی نورهستند؛ ایمان دارم و بین حدیث خدا و حدیث رسولش فرقی نگذاشته و این دو را از هم جدا نمیکنم. من روایاتی را رد میکنم که وارد سنت شده و به رسول خدا نسبت داده شدهاند، اما برخلاف حدیث خداوند در آیات محکم قرآن عظیم هستند و به یقین میدانم این گونه احادیث به دروغ به رسولش نسبت داده شده و محمد رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم و صحابه برگزیده او آنها را نگفته و گروهی دیگر به دروغ به آنها چنین نسبتی را دادهاند.
ای حسن الشیعی؛ من امام مهدی منتظر؛ امام دوازدهم ازآل بیت پاک ومطهرم و خداوند من را نه از شیعیان اثنی عشری قرار داده و نه از اهل سنت و جماعت . من به هیچ یک از احزاب مذهبی نمیپیوندم و اعلان میکنم نسبت به تعدد مذهبی در دین خدا کافرم؛ بلکه حنیفانه مسلمانم و از مشرکین نیستم و از بندگان خداوند دعوت میکنم دست از عبادت بندگان برداشته و رب المعبود را به یگانگی عبادت کرده و در دعا و عبادت چیزی را با او شریک نگیرند. هیچ کس را همراه خدا نمیخوانم تا در پیشگاه پروردگارم شفاعت مرا بکند. پناه بر خدا از این که از مشرکان و از کسانی باشم که به شفاعت بنده برای بنده در پیشگاه رب المعبود عقیده دارند.
شیخ حسن الشیعی؛ به خداوندی که خدایی جزاو نیست قسم؛ نمیتوانی از قرآن عظیم بر امام مهدی غالب شوی چه درمحکمات و چه در متشابهات؛ که من نسبت به قرآن علیم وآگاهم و با آن مردم را به صراط مستقیم؛ راه خداوند عزیز و حمید که پروردگار من و شماست دعوت کرده و او را بدون گرفتن شریک به یگانگی عبادت میکنم؛ پس در خواندن خداوند و دعا، هیچ یک از بندگانش را با اوشریک نگیرید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فلا تَدْعوا معَ اللهِ أحدًا} صدق الله العظيم [الجن:18].
ای حسن الشیعی؛ از من پیروی کن تا با قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم. من با آیات محکم قرآن عظیم با شما جهاد بزرگی میکنم؛ تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست بشناسید و بدانید که خداوند به حق ارحم الراحمین است؛ و جز خداوند کسی نیست که با رحمت خود به شما رحم کند. تنها با رحمت خداوند مستغنی باشید و امید نداشته باشید کسی غیر خداوند -چه ولیّ خدا باشد چه نبیّ - در پیشگاه خداوند شفاعتتان را بکند. این دعوت انبیاء و مهدی منتظر است؛ خداوند ما را برانگیخته تا به بشریت هشدار بدهیم نسبت به عقیده شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود کافر شوند و به آنها درمورد عقیده حق فرمان دهیم که: نزد خداوند ارحم الراحمین جز رحمت خداوند ولیّ و شفیعی ندارند سبحانه و تعالی عمّا یشرکون و تعالی علواً کبیرا! همانا که من مهدی منتظر درمورد عقیده شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود به شما هشدار میدهم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ} صدق الله العظيم [الأنعام:51]،
یعنی به کسانی که از حشر و گردآمدن در پیشگاه پروردگارشان میترسند هشدار بده تا عقیده نداشته باشند در پیشگاه او کسی هست که به آنان رحم کند؛ مگر خود خدا که با رحمتش؛ به آنان رحم میکند و این که هیچ نبیّای در پیشگاه اوشفیع آنان نیست؛ سبحانه و تعالی عمّا یشرکون و تعالی علواً کبیرا!
جناب حسن الشیعی؛ تحقق شفاعت خداوند برای بندگان؛ آن گونه که شما میپندارید نیست. به خدا قسم بندهای را در تمام آسمانها و زمین نمیشناسم جرأت کند در پیشگاه خداوند برای احدی از بندگانش درخواست شفاعت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم[يونس:18].
چون اعتقاد به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود؛ شرک به خداوند است و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم[يونس:18].
جناب شیخ فاضل حسن الشیعی از خدا بترس؛ و دعوتی را استجابت کن که شما را زنده و احیا میکند؛ این برایتان بهتر است. در نفی شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود به آیات محکم کتاب خداوند تمسک جو؛ تمام آن چه که در آسمانها وزمین است همگی بنده خدا هستند و او رب المعبودی است که پاک و منزه و برتر است. اما کسانی که خداوند به آنان اجازه میدهد برای تحقق شفاعت در نفس خدا سخن بگویند؛ برای احدی از بندگان خدا درخواست شفاعت نمیکنند؛ این در حد آنان نیست! چون آنان که به اندازه خداوند به بندگان رحم ندارند. همانا که خداوند به آنان اجازه سخن گفتن میدهد چون سخن صواب را بر زبان آورده و از پروردگارشان میخواهند تا نعیمی را برایشان محقق گرداند که از نعیم جنت خدا بسیار بزرگتر است (نعیم اعظم) این نعیم همان راضی شدن خدا در نفسش است و اگر رضوان خدا بر بندگانش محقق گردد؛ شفاعت خدا برای بندگانش محقق میشود.
شابد یکی از پرسشگران بخواهد سؤال کند:" ناصر محمد! شفاعت خداوند سبحان چگونه است؟" و امام مهدی در پاسخ میگوید: همانا که شفاعت از آن خداست و رحمتش در برابر غضبش شفاعت میکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم [الزمر:44].
اما خداوند اسباب تحقق شفاعت در نفس خود را گروهی از بندگان مکرم خود قرار داده است؛ کسانی که برای تحقق نعیمی بسیار بزرگتر از بهشت خداوند با او محاجه میکنند. این حق برای کسانی قرار داده شده که رضوان خدا را غایت و هدف نهایی خود قرار دادهاند نه وسیلهای برای رسیدن به بهشت. اما چگونه خدا آنان را راضی میکند؟ تا وقتی که در نفس خود راضی شود و اگر رضوان نفس خداوند محقق گردد؛ شفاعت در نفس خداوند محقق شده و رحمت او در برابر غضبش شفاعت بندگان را میکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم [الزمر:44].
هیچ بندهای در ملکوت آسمانها و زمین جرأت نمیکند با خداوند درمورد بندگانی که به خود ظلم کردهاند سخن گوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هَاأَنتُمْ هَـؤُلاء جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً} صدق الله العظيم [النساء:109].
چه کسی جرأت میکند؟ هیچ بندهای در پیشگاه رب المعبود جرأت نمیکند با پروردگارش مجادله کند و برای احدی از بندگانش درخواست شفاعت نماید؛ اما به بندگان مکرم خداوند این حق داده شده است تا درمورد تحقق نعیمی که بسیار بزرگتر از نعیم بهشت خداوند است با وی مجادله کنند؛ چون این بندگان رضوان خداوند الرحمن را غایت خود قرار دادهاند؛ چرا که رضوان خداوند از نعیم جنت خدا بسیار بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
و از این استنباط میکنیم رضوان خداوند بربندگانش نعیمی است که ازبهشت خداوند بسیارعظیمتر است. چگونه رضوان خداوند را که نعیم اعظم است وسیله رسیدن و تحقق نعیم جنت کوچک خدا بکنیم حتی اگردر این امر-وسیله قرار دادن رضوان الهی برای رفتن به بهشت- گناهي نباشد. اما حکمت آفرینش بندگان خداوند این است که پروردگارشان را به یگانگی و بدون این که شریکی برایش قایل شوند؛ عبادت کنند و رضوان خدا را غایت خود قرار دهند. خداوند وسیله قرار دادن رضوانش را حرام نفرموده و این از عزت نفس خداوند تعالی است که بهشت را برای شکرگزاران و جهنم را برای کفر کنندگان قرار داده است ؛ آنان رضوان الهی را وسیلهای برای دور نگاه داشتن آنان از آتش خود و ورودشان به بهشت قرار دادند ... خداوند از آنها متشکر است و آنها را مورد مغفرت قرار داده واز آنان راضی است ولی رضوان خدا محقق نشده است. نفس خداوند هم چنان حزین و متحسر است و برای بندگان نادمی که گرفتار عذاب شده و از کوتاهیهای خود در پیشگاه پروردگار متحسرند؛ حزین است.
عزیز من حسن الشيعي؛ والله تا ایمان نداشته باشید خداوند ارحم الراحمین است؛ نمیتوانم هدایتتان کنم. شاید حسن عزیز من با تعجب بخواهد بگوید:" ناصر محمد تمام مسلمانان با هر مذهب و فرقهای ایمان دارند که خداوند ارحم الراحمین است". پس امام مهدی با برهان علمی بر آنان مهیمن شده و پاسخ میدهد: اگر چنین است پس چرا در پیشگاه پروردگارارحم الراحمین که حتی از پدر و مادر رحیمتر است؛ از شفیعان درخواست شفاعت میکنید؟ پاک ومنزه است خداوند از شریکانی که برایش قایل میشوید.. سبحانه عما یشرکون و تعالی علواً کبیرا!
جناب حسن الشیعی؛ همانا که صفت رحمت در نفس بندگان رحیم خدا؛ تنها جزئی ساده از رحمت خداوند ارحم الراحمین است. وقتی بندهای نسبت به بنده دیگر رئوف و رحیم است؛ با-شدت- رحمت خداوند ارحم الراحمین چه میکنید! فرق میان این دو بسیاربسیار بزرگ است. رحمت حسن الشیعی نسبت به فرزندش را نمیتوان با رحمت خداوند ارحم الراحمین مقایسه کرد.
حسن؛ اگر فرزندت هزار سال در برابرت عصیان کرده و اطاعتت را نکند و سپس ببینی در آتش جهنم فریاد میکشد- و خدا نکند چنین چیزی روی دهد- و بگوید:"کاش در برابر پدرم عصیان نکرده بودم." تصور کن چقدر در نفست برای فرزندت حسرت میخوری، چون فهمیدهای پشیمان است؛ پس با حسرت خداوند ارحم الراحمین که بیش از تو نسبت به فرزندت رحیم است چه میکنی؟
شاید حسن بخواهد بگوید:" آیا خداوند سبحان برای بندگانی که به خود ظلم کرده و از کرده خود پشیمان شدهاند؛ حسرت میخورد؟" جواب را به پروردگار میسپاریم. خداوند در آیات محکم کتابش میفرماید:
{إنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ (31) وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].
اگر حسن عزیز من از قومی باشد که محبوب خداوندند و محب او-یحبهم الله و یحبونه- حتما درنگ کرده و فکر میکند و میگوید:" پروردگارا من از بهشت و ثمرات و حور و قصر آن چه میخواهم وقتی محبوبترین چیز نزد من، به خاطر بندگان گمراهی که در حق خود ظلم کردهاند متحسر و حزین است؟! هیهات هیهات که به نعیم بهشت تو راضی شوم، تا زمانی که تو راضی شوی و متحسر و حزین نباشی" حسن از میمهانان مکرم خدا باش-وفد المکرمین- آیا به نعیم بهشت خداوند راضی میشوی در حالی که پروردگارت به دلیل رحمت بسیار بزرگی که در نفس خداوند ارحم الراحمین است؛ هم چنان برای بندگانش حزین و متحسر است؟ ای بندگان خدا وقتی خداوند سعید و مسرور نباشد؛ از ملکوت دنیا و آخرت چه میجویید؟
ممکن است یک نفر از مسلمانان بخواهد سؤال کند:" چگونه برای تحقق سرور(فرح) در نفس خدا و خرسند شدنش تلاش کنیم؟" صاحب علم کتاب در پاسخ میگوید: تلاش کن بندگان خدا را هدایت کنی و در برابر آزارهایشان صبر پیشه کن و تا زمانی که هدایت نشوند؛ برعلیهشان دست دعا بلند مکن. اگر به سوی پروردگارشان انابه کنند؛ خداوند قلبشان را هدایت خواهد کرد و در درگاه پروردگارشان توبه میکنند و اگر به سوی پروردگارشان بازگشته و توبه کنند؛ نفس خدا خرسند(شاد) میشود چون پروردگار از کفر بندگان راضی نیست و شکرشان اور ا راضی میکند. خداوند نمیخواهد آنان را عذاب کند؛ خداوند چه نیازی به عذاب کردنشان دارد؟[اشاره به آیه کریمه سوره النساء: مَّا يَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ شَاكِرًا عَلِيمًا ﴿١٤٧﴾]. با توبه بندگان؛ خداوند در نفسش مسرور و شاد(فرح) میشود؛ چنان که جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
[ لله أشد فرحا بتوبة عبده حين يتوب إليه من أحدكم كان على راحلته بأرض فلاة، فانفلتت منه، وعليها طعامه وشرابه فأيس منها فأتى شجرة فأضطجع في ظلها – قد أيس من راحلته – فبينما هو كذلك إذا هو بها قائمة عنده فأخذ بخطامها ثم قال من شدة الفرح: اللهم أنت عبدي وان ربك. أخطأ من شدة الفرح ].
صدق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم
[همانا خداوند شادتر مي شود به توبۀ بنده اش هنگامي که به درگاه او توبه مي کند، بیش از يکي از شما که در بيابان بر شترش سوار بوده، ناگهان شترش از نزدش فرار میکند در حالي که طعام و آبش بر بالاي شتر مانده و چون از رسيدن به شترش مأيوس و نا اميد شده می شود و در سايۀ درختي میغلطد و ناگهان متوجه مي شود که شترش در کنارش ايستاده است، و او زمامش را به دست مي گيرد و از نهايت شادماني مي گويد: خدايا تو بندهی مني و من خداي توام! و از شدت شادماني در سخن گفتن اشتباه میکند]
ای کسانی که خدا را دوست دارید؛ بنگرید چقدر خداوند از توبه بندگانش مسرور و خرسند میشود با این که قبل ازمرگ توبه کرده و عذابشان نکرده است؛ حال ببینید چقدر برای بندگانی که عذاب میشوند محزون است و چقدر برای آنان حسرت میخورد... هرکس که خداوند را دوست دارد و خرسندی و سرور خدا و حزن و تحسر او برایش اهمیت دارد؛ از من پیروی کند تا تمام امت هدایت شوند. با قرآن عظیم با آنها جهاد بزرگی میکنیم تا هدف هدایت تمام امتها محقق گردد؛ شیاطین جن و انس را به حساب نمیآورم؛ کسانی که اگر خبردار شوند ناصر محمد یمانی مهدی منتظر است؛ از برانگیخته شدن مهدی منتظر چهره درهم میکشند؛ چون میدانند خداوند با او نور خود را کامل میکند ولو مجرمان از ظهورش خرسند نباشند.
ای بندگان خدا! خداوند امام مهدی را برانگیخته است تا راز تحقق شفاعت را به شما بیاموزد؛ والله که انبیاء خدا و رسولانش از این راز خبر نداشتند؛ نبی الله نوح-علیه الصلاة و السلام- گمان میکرد خداوند به او اجازه داده تا برای خانواده و فرزندش شفاعت کند و لذا نبی الله نوح-علیه الصلاة و السلام- در پیشگاه پروردگارش دعا کرده و برای پسرش درخواست شفاعت ازعذاب کرد. نبی الله نوح-علیه الصلاة و السلام- گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
سؤالی که مطرح میشود این است: نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام از پروردگارش چه چیزی خواست؟ و جواب از آیات محکم کتاب:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾}صدق الله العظيم [هود].
اواز پروردگارش خواست شفاعت پسرش را بپذیرد و از عذاب نجاتش دهد؛ نوح علیه الصلاة و السلام گمان میکرد روش شفاعت بنده در پیشگاه پروردگارش چنین است. برای همین خداوند تعالی فرمود:
{فَلا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ} صدق الله العظيم
این جا بود که نوح دریافت با سؤال برای شفاعت فرزندش از عذاب خدا؛ خطا کرده است؛ و دانست شفاعت این گونه تحقق نمییابد. لذا نبیّ الله نوح علیه الصلاة و السلام در پیشگاه پروردگارش به زانو افتاد و گفت:
{ربّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ(47)} صدق الله العظيم [هود].
ای بندگان خدا! خداوند برای اولین رسول خود روشن نمود که بنده در جایگاهی نیست که بتواند برای احدی از بندگان خدا درخواست شفاعت کند و انبیاء- علیهم الصلاة و السلام - دریافتند تحقق شفاعت رازی دارد ولی از آن باخبر نشدند چون راز شفاعت در اسم الله اعظم نهفته است.
خداوند خواست عقیده نبی الله نوح را که عقیده اشتباهی بود تصحیح فرماید؛ همان طور که عقیده نبی الله موسی را که به غلط معتقد بود میتوان خداوند را آشکارا دید تصحیح کرد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ ربّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:143].
میبینید که نبیّ الله موسی علیه الصلاة و السلام فهمید اعتقاد به دیدن آشکار خداوند عقیده غلطی است و سپس به خاطر اعتقاد به دیدن آشکار خداوند به سوی پروردگار توبه و انابه کرد و گفت:
{قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم
پس خداوند عقیده نبی خود موسی را تصحیح نمود؛ چون او به خطاء معتقد بود میتوان خداوند را آشکارا دید سبحانه و تعالی علواً کبیرا! ولی هیچ چیز تاب و توان دیدن عظمت ذات الهی را ندارد مگر چیزی که در عظمت ذات،همانند خدا باشد سبحان الله که هیچ چیز مانند خدا وجود ندارد و او سمیع بصیر است!
خداوند خواست برای موسی-علیه الصلاة و السلام- و قومش مثالی واقعی بیاورد که علت عدم امکان دیدن آشکار خداوند چیست چون حتی کوهی عظیم توان دیدن عظمت ذات الهی را ندارد؛ چه برسد به انسان ضعیف؟! اگر کوه تحمل دیدن عظمت ذات الهی را داشته باشد و برجا بماند؛ موسی خدا را خواهد دید، چون خداوند میتواند به نبیّ خود موسی قدرتی مانند قدرت و توان کوه عنایت فرماید تا در برابر دیدن عظمت ذات الهی تاب بیاورد و این در صورتی است که کوهی راسخ و استوار در برابر دیدن عظمت ذات الهی درجای خود بماند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي} صدق الله العظيم.
لذا عقیده دیدن آشکار خداوند منوط به پایدار ماندن کوه در برابر رؤیت عظمت ذات الهی است؛ چون اگر کوه ثابت ماند و تاب آورد؛ خداوند قادر است به بندگان صالحش قدرت و توان کوه را عنایت فرماید تا تحمل دیدن ذات اعظم الهی را داشته باشند. حال بیایید ببینیم بعد از تجلی ذات پروردگار سبحان و تعالی چه بر سر کوه آمد:
{فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم،
پس خداوند عقیدهی نبیّ خود موسی علیه الصلاة و السلام را تطهیر نمود و اعتقاد به دیدن آشکار خداوند را به عقیده حق که همانا "عدم امکان رؤیت آشکار ذات خداوند سبحان و تعالی" است؛ تبدیل کرد و نبیّ الله موسی از اعتقاد غلط به اعتقاد درست بازگشت و گفت:
{قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم،
یعنی از عقیده امکان رؤیت آشکار ذات خداوند سبحان توبه کردم. چون او هم مثل مردمش اعتقاد داشت میتوان خداوند را در دنیا یا آخرت به صورت آشکار دید؛ ولی درسی آموخت که فراموش نکرد و این موعظهای برای متقیان است.
شاید حسن الشیعی شادمان شده و بگوید:" ناصر محمد الحمدلله که ما شیعیان درمورد عقیده عدم رؤیت آشکار خداوند برحق هستیم. عقیده ما درمورد رؤیت آشکار خداوند برعکس عقیده اهل سنت و جماعت است؛ چون آنها معتقدند خداوند را میتوان آشکار دید" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: همانا که خداوند مرا برانگیخته تا میان شما به حق حکم دهم. اگر عقیده مهدی منتظر در مورد عدم رؤیت آشکارخداوند سبحان موافق عقیده شیعیان است ولی شما با عقیده حق در مورد عدم شفاعت بنده در پیشگاه پروردگار مخالفید. شیعیان؛ مهدی منتظر و ائمه آل بیت را میخوانند تا در پیشگاه پروردگار شفاعتشان را بکنند؛ آنها صدای شما را نمیشنوند و اگر هم دعای شما را بشنوند؛ اجابت نمیکنند و جرأت نمیکنند؛ چون دعای شما به درگاه آنها، شرک به خداوند است. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ} صدق الله العظيم [فاطر:14].
بلکه نسبت به دعای شما کافرند و میگویند:" ما از دعای شما بیخبر بودیم؛ اگر میدانستیم ما را با خدا میخوانید شما را از این کار منع میکردیم ولی ما بعد از مرگمان دعای شما را نشنیدیم" خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
و بر ضد آنها هستند. خداوند تعالی میفرماید:
{كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)} صدق الله العظيم [مريم].
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف].
خداوند از انبیاء و رسولان و ائمه کتاب سؤال میکند: آیا شما به اینها وعده دادید در پیشگاه پروردگارتان شفاعتشان را میکنید و از راه راست منحرفشان کردید؟ خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلاء أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ} صدق الله العظيم [الفرقان:17].
و جواب آنها این است:
{قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ ۗ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
چون انبیاء کسانی را که به شفاعت بنده در پیشگاه رب العبود عقیده دارند را موعظه میکردند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
-ببینید- چگونه خداوند شفاعت انبیاء و اولیای صالح در پیشگاه خود را رد میکند و در آیات محکم کتابش درمورد اعتقاد به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود به شما هشدار میدهد و امر میکند به این عقیدهی حق باور داشته باشید که جز خداوند ولیّ و شفیعی ندارید و معتقد باشید جز رحمت خدا چیزی برایتان نیست و با رحمتش شما را از آتش دور نموده و با رحمتش شما را به بهشت میفرستد؛ چه کسی بیش از خداوند ارحم الراحمین نسبت به شما رحیم است؟ آیا از خدا نمیترسید؟
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
اقتباس: اضغط للقراءة
-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
23 - 09 - 1433 هـ
11 - 08 - 2012 مـ
۲۱-مرداد-۱۳۹۱ه.ش.
09:35 صباحاً
ـــــــــــــــــــ
پاسخ امام مهدی به حسن الشیعی:
ای بندگان خدا؛ پروردگار امام مهدی را برانگیخت تا راز تحقق شفاعت را به شما بیاموزد....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين إلى يوم الدين، أمّا بعد...
ومن امام مهدی ناصرمحمد یمانی به جناب شیخ گرامی حسن الشیعی و تمام مهیمانان میزجهانی گفتگوی مهدی منتظر قبل از ظهور خیر مقدم میگویم؛ و ظهور برای بیعت عمومی در کنار بیت العتیق، بعد از تصدیق خواهد بود. جناب حسن الشیعی چیزی را که نگفتهایم به دروغ به ما نسبت نده. برادر گرامی من تمام روایات و احادیثی که باطل باشند زیر پایم له میکنم؛ ولی درجه یقین من به احادیث حق رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم به اندازه یقینم به قرآن عظیم است.
برای خدا شهادت میدهم من امام مهدی به کتاب خدا و سنت حق نبوی که نور علی نورهستند؛ ایمان دارم و بین حدیث خدا و حدیث رسولش فرقی نگذاشته و این دو را از هم جدا نمیکنم. من روایاتی را رد میکنم که وارد سنت شده و به رسول خدا نسبت داده شدهاند، اما برخلاف حدیث خداوند در آیات محکم قرآن عظیم هستند و به یقین میدانم این گونه احادیث به دروغ به رسولش نسبت داده شده و محمد رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم و صحابه برگزیده او آنها را نگفته و گروهی دیگر به دروغ به آنها چنین نسبتی را دادهاند.
ای حسن الشیعی؛ من امام مهدی منتظر؛ امام دوازدهم ازآل بیت پاک ومطهرم و خداوند من را نه از شیعیان اثنی عشری قرار داده و نه از اهل سنت و جماعت . من به هیچ یک از احزاب مذهبی نمیپیوندم و اعلان میکنم نسبت به تعدد مذهبی در دین خدا کافرم؛ بلکه حنیفانه مسلمانم و از مشرکین نیستم و از بندگان خداوند دعوت میکنم دست از عبادت بندگان برداشته و رب المعبود را به یگانگی عبادت کرده و در دعا و عبادت چیزی را با او شریک نگیرند. هیچ کس را همراه خدا نمیخوانم تا در پیشگاه پروردگارم شفاعت مرا بکند. پناه بر خدا از این که از مشرکان و از کسانی باشم که به شفاعت بنده برای بنده در پیشگاه رب المعبود عقیده دارند.
شیخ حسن الشیعی؛ به خداوندی که خدایی جزاو نیست قسم؛ نمیتوانی از قرآن عظیم بر امام مهدی غالب شوی چه درمحکمات و چه در متشابهات؛ که من نسبت به قرآن علیم وآگاهم و با آن مردم را به صراط مستقیم؛ راه خداوند عزیز و حمید که پروردگار من و شماست دعوت کرده و او را بدون گرفتن شریک به یگانگی عبادت میکنم؛ پس در خواندن خداوند و دعا، هیچ یک از بندگانش را با اوشریک نگیرید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فلا تَدْعوا معَ اللهِ أحدًا} صدق الله العظيم [الجن:18].
ای حسن الشیعی؛ از من پیروی کن تا با قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم. من با آیات محکم قرآن عظیم با شما جهاد بزرگی میکنم؛ تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست بشناسید و بدانید که خداوند به حق ارحم الراحمین است؛ و جز خداوند کسی نیست که با رحمت خود به شما رحم کند. تنها با رحمت خداوند مستغنی باشید و امید نداشته باشید کسی غیر خداوند -چه ولیّ خدا باشد چه نبیّ - در پیشگاه خداوند شفاعتتان را بکند. این دعوت انبیاء و مهدی منتظر است؛ خداوند ما را برانگیخته تا به بشریت هشدار بدهیم نسبت به عقیده شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود کافر شوند و به آنها درمورد عقیده حق فرمان دهیم که: نزد خداوند ارحم الراحمین جز رحمت خداوند ولیّ و شفیعی ندارند سبحانه و تعالی عمّا یشرکون و تعالی علواً کبیرا! همانا که من مهدی منتظر درمورد عقیده شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود به شما هشدار میدهم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ} صدق الله العظيم [الأنعام:51]،
یعنی به کسانی که از حشر و گردآمدن در پیشگاه پروردگارشان میترسند هشدار بده تا عقیده نداشته باشند در پیشگاه او کسی هست که به آنان رحم کند؛ مگر خود خدا که با رحمتش؛ به آنان رحم میکند و این که هیچ نبیّای در پیشگاه اوشفیع آنان نیست؛ سبحانه و تعالی عمّا یشرکون و تعالی علواً کبیرا!
جناب حسن الشیعی؛ تحقق شفاعت خداوند برای بندگان؛ آن گونه که شما میپندارید نیست. به خدا قسم بندهای را در تمام آسمانها و زمین نمیشناسم جرأت کند در پیشگاه خداوند برای احدی از بندگانش درخواست شفاعت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم[يونس:18].
چون اعتقاد به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود؛ شرک به خداوند است و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم[يونس:18].
جناب شیخ فاضل حسن الشیعی از خدا بترس؛ و دعوتی را استجابت کن که شما را زنده و احیا میکند؛ این برایتان بهتر است. در نفی شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود به آیات محکم کتاب خداوند تمسک جو؛ تمام آن چه که در آسمانها وزمین است همگی بنده خدا هستند و او رب المعبودی است که پاک و منزه و برتر است. اما کسانی که خداوند به آنان اجازه میدهد برای تحقق شفاعت در نفس خدا سخن بگویند؛ برای احدی از بندگان خدا درخواست شفاعت نمیکنند؛ این در حد آنان نیست! چون آنان که به اندازه خداوند به بندگان رحم ندارند. همانا که خداوند به آنان اجازه سخن گفتن میدهد چون سخن صواب را بر زبان آورده و از پروردگارشان میخواهند تا نعیمی را برایشان محقق گرداند که از نعیم جنت خدا بسیار بزرگتر است (نعیم اعظم) این نعیم همان راضی شدن خدا در نفسش است و اگر رضوان خدا بر بندگانش محقق گردد؛ شفاعت خدا برای بندگانش محقق میشود.
شابد یکی از پرسشگران بخواهد سؤال کند:" ناصر محمد! شفاعت خداوند سبحان چگونه است؟" و امام مهدی در پاسخ میگوید: همانا که شفاعت از آن خداست و رحمتش در برابر غضبش شفاعت میکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم [الزمر:44].
اما خداوند اسباب تحقق شفاعت در نفس خود را گروهی از بندگان مکرم خود قرار داده است؛ کسانی که برای تحقق نعیمی بسیار بزرگتر از بهشت خداوند با او محاجه میکنند. این حق برای کسانی قرار داده شده که رضوان خدا را غایت و هدف نهایی خود قرار دادهاند نه وسیلهای برای رسیدن به بهشت. اما چگونه خدا آنان را راضی میکند؟ تا وقتی که در نفس خود راضی شود و اگر رضوان نفس خداوند محقق گردد؛ شفاعت در نفس خداوند محقق شده و رحمت او در برابر غضبش شفاعت بندگان را میکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم [الزمر:44].
هیچ بندهای در ملکوت آسمانها و زمین جرأت نمیکند با خداوند درمورد بندگانی که به خود ظلم کردهاند سخن گوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هَاأَنتُمْ هَـؤُلاء جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَادِلُ اللّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً} صدق الله العظيم [النساء:109].
چه کسی جرأت میکند؟ هیچ بندهای در پیشگاه رب المعبود جرأت نمیکند با پروردگارش مجادله کند و برای احدی از بندگانش درخواست شفاعت نماید؛ اما به بندگان مکرم خداوند این حق داده شده است تا درمورد تحقق نعیمی که بسیار بزرگتر از نعیم بهشت خداوند است با وی مجادله کنند؛ چون این بندگان رضوان خداوند الرحمن را غایت خود قرار دادهاند؛ چرا که رضوان خداوند از نعیم جنت خدا بسیار بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].
و از این استنباط میکنیم رضوان خداوند بربندگانش نعیمی است که ازبهشت خداوند بسیارعظیمتر است. چگونه رضوان خداوند را که نعیم اعظم است وسیله رسیدن و تحقق نعیم جنت کوچک خدا بکنیم حتی اگردر این امر-وسیله قرار دادن رضوان الهی برای رفتن به بهشت- گناهي نباشد. اما حکمت آفرینش بندگان خداوند این است که پروردگارشان را به یگانگی و بدون این که شریکی برایش قایل شوند؛ عبادت کنند و رضوان خدا را غایت خود قرار دهند. خداوند وسیله قرار دادن رضوانش را حرام نفرموده و این از عزت نفس خداوند تعالی است که بهشت را برای شکرگزاران و جهنم را برای کفر کنندگان قرار داده است ؛ آنان رضوان الهی را وسیلهای برای دور نگاه داشتن آنان از آتش خود و ورودشان به بهشت قرار دادند ... خداوند از آنها متشکر است و آنها را مورد مغفرت قرار داده واز آنان راضی است ولی رضوان خدا محقق نشده است. نفس خداوند هم چنان حزین و متحسر است و برای بندگان نادمی که گرفتار عذاب شده و از کوتاهیهای خود در پیشگاه پروردگار متحسرند؛ حزین است.
عزیز من حسن الشيعي؛ والله تا ایمان نداشته باشید خداوند ارحم الراحمین است؛ نمیتوانم هدایتتان کنم. شاید حسن عزیز من با تعجب بخواهد بگوید:" ناصر محمد تمام مسلمانان با هر مذهب و فرقهای ایمان دارند که خداوند ارحم الراحمین است". پس امام مهدی با برهان علمی بر آنان مهیمن شده و پاسخ میدهد: اگر چنین است پس چرا در پیشگاه پروردگارارحم الراحمین که حتی از پدر و مادر رحیمتر است؛ از شفیعان درخواست شفاعت میکنید؟ پاک ومنزه است خداوند از شریکانی که برایش قایل میشوید.. سبحانه عما یشرکون و تعالی علواً کبیرا!
جناب حسن الشیعی؛ همانا که صفت رحمت در نفس بندگان رحیم خدا؛ تنها جزئی ساده از رحمت خداوند ارحم الراحمین است. وقتی بندهای نسبت به بنده دیگر رئوف و رحیم است؛ با-شدت- رحمت خداوند ارحم الراحمین چه میکنید! فرق میان این دو بسیاربسیار بزرگ است. رحمت حسن الشیعی نسبت به فرزندش را نمیتوان با رحمت خداوند ارحم الراحمین مقایسه کرد.
حسن؛ اگر فرزندت هزار سال در برابرت عصیان کرده و اطاعتت را نکند و سپس ببینی در آتش جهنم فریاد میکشد- و خدا نکند چنین چیزی روی دهد- و بگوید:"کاش در برابر پدرم عصیان نکرده بودم." تصور کن چقدر در نفست برای فرزندت حسرت میخوری، چون فهمیدهای پشیمان است؛ پس با حسرت خداوند ارحم الراحمین که بیش از تو نسبت به فرزندت رحیم است چه میکنی؟
شاید حسن بخواهد بگوید:" آیا خداوند سبحان برای بندگانی که به خود ظلم کرده و از کرده خود پشیمان شدهاند؛ حسرت میخورد؟" جواب را به پروردگار میسپاریم. خداوند در آیات محکم کتابش میفرماید:
{إنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ (31) وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].
اگر حسن عزیز من از قومی باشد که محبوب خداوندند و محب او-یحبهم الله و یحبونه- حتما درنگ کرده و فکر میکند و میگوید:" پروردگارا من از بهشت و ثمرات و حور و قصر آن چه میخواهم وقتی محبوبترین چیز نزد من، به خاطر بندگان گمراهی که در حق خود ظلم کردهاند متحسر و حزین است؟! هیهات هیهات که به نعیم بهشت تو راضی شوم، تا زمانی که تو راضی شوی و متحسر و حزین نباشی" حسن از میمهانان مکرم خدا باش-وفد المکرمین- آیا به نعیم بهشت خداوند راضی میشوی در حالی که پروردگارت به دلیل رحمت بسیار بزرگی که در نفس خداوند ارحم الراحمین است؛ هم چنان برای بندگانش حزین و متحسر است؟ ای بندگان خدا وقتی خداوند سعید و مسرور نباشد؛ از ملکوت دنیا و آخرت چه میجویید؟
ممکن است یک نفر از مسلمانان بخواهد سؤال کند:" چگونه برای تحقق سرور(فرح) در نفس خدا و خرسند شدنش تلاش کنیم؟" صاحب علم کتاب در پاسخ میگوید: تلاش کن بندگان خدا را هدایت کنی و در برابر آزارهایشان صبر پیشه کن و تا زمانی که هدایت نشوند؛ برعلیهشان دست دعا بلند مکن. اگر به سوی پروردگارشان انابه کنند؛ خداوند قلبشان را هدایت خواهد کرد و در درگاه پروردگارشان توبه میکنند و اگر به سوی پروردگارشان بازگشته و توبه کنند؛ نفس خدا خرسند(شاد) میشود چون پروردگار از کفر بندگان راضی نیست و شکرشان اور ا راضی میکند. خداوند نمیخواهد آنان را عذاب کند؛ خداوند چه نیازی به عذاب کردنشان دارد؟[اشاره به آیه کریمه سوره النساء: مَّا يَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ شَاكِرًا عَلِيمًا ﴿١٤٧﴾]. با توبه بندگان؛ خداوند در نفسش مسرور و شاد(فرح) میشود؛ چنان که جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
[ لله أشد فرحا بتوبة عبده حين يتوب إليه من أحدكم كان على راحلته بأرض فلاة، فانفلتت منه، وعليها طعامه وشرابه فأيس منها فأتى شجرة فأضطجع في ظلها – قد أيس من راحلته – فبينما هو كذلك إذا هو بها قائمة عنده فأخذ بخطامها ثم قال من شدة الفرح: اللهم أنت عبدي وان ربك. أخطأ من شدة الفرح ].
صدق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم
[همانا خداوند شادتر مي شود به توبۀ بنده اش هنگامي که به درگاه او توبه مي کند، بیش از يکي از شما که در بيابان بر شترش سوار بوده، ناگهان شترش از نزدش فرار میکند در حالي که طعام و آبش بر بالاي شتر مانده و چون از رسيدن به شترش مأيوس و نا اميد شده می شود و در سايۀ درختي میغلطد و ناگهان متوجه مي شود که شترش در کنارش ايستاده است، و او زمامش را به دست مي گيرد و از نهايت شادماني مي گويد: خدايا تو بندهی مني و من خداي توام! و از شدت شادماني در سخن گفتن اشتباه میکند]
ای کسانی که خدا را دوست دارید؛ بنگرید چقدر خداوند از توبه بندگانش مسرور و خرسند میشود با این که قبل ازمرگ توبه کرده و عذابشان نکرده است؛ حال ببینید چقدر برای بندگانی که عذاب میشوند محزون است و چقدر برای آنان حسرت میخورد... هرکس که خداوند را دوست دارد و خرسندی و سرور خدا و حزن و تحسر او برایش اهمیت دارد؛ از من پیروی کند تا تمام امت هدایت شوند. با قرآن عظیم با آنها جهاد بزرگی میکنیم تا هدف هدایت تمام امتها محقق گردد؛ شیاطین جن و انس را به حساب نمیآورم؛ کسانی که اگر خبردار شوند ناصر محمد یمانی مهدی منتظر است؛ از برانگیخته شدن مهدی منتظر چهره درهم میکشند؛ چون میدانند خداوند با او نور خود را کامل میکند ولو مجرمان از ظهورش خرسند نباشند.
ای بندگان خدا! خداوند امام مهدی را برانگیخته است تا راز تحقق شفاعت را به شما بیاموزد؛ والله که انبیاء خدا و رسولانش از این راز خبر نداشتند؛ نبی الله نوح-علیه الصلاة و السلام- گمان میکرد خداوند به او اجازه داده تا برای خانواده و فرزندش شفاعت کند و لذا نبی الله نوح-علیه الصلاة و السلام- در پیشگاه پروردگارش دعا کرده و برای پسرش درخواست شفاعت ازعذاب کرد. نبی الله نوح-علیه الصلاة و السلام- گفت:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
سؤالی که مطرح میشود این است: نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام از پروردگارش چه چیزی خواست؟ و جواب از آیات محکم کتاب:
{رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾}صدق الله العظيم [هود].
اواز پروردگارش خواست شفاعت پسرش را بپذیرد و از عذاب نجاتش دهد؛ نوح علیه الصلاة و السلام گمان میکرد روش شفاعت بنده در پیشگاه پروردگارش چنین است. برای همین خداوند تعالی فرمود:
{فَلا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ} صدق الله العظيم
این جا بود که نوح دریافت با سؤال برای شفاعت فرزندش از عذاب خدا؛ خطا کرده است؛ و دانست شفاعت این گونه تحقق نمییابد. لذا نبیّ الله نوح علیه الصلاة و السلام در پیشگاه پروردگارش به زانو افتاد و گفت:
{ربّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ(47)} صدق الله العظيم [هود].
ای بندگان خدا! خداوند برای اولین رسول خود روشن نمود که بنده در جایگاهی نیست که بتواند برای احدی از بندگان خدا درخواست شفاعت کند و انبیاء- علیهم الصلاة و السلام - دریافتند تحقق شفاعت رازی دارد ولی از آن باخبر نشدند چون راز شفاعت در اسم الله اعظم نهفته است.
خداوند خواست عقیده نبی الله نوح را که عقیده اشتباهی بود تصحیح فرماید؛ همان طور که عقیده نبی الله موسی را که به غلط معتقد بود میتوان خداوند را آشکارا دید تصحیح کرد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ ربّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:143].
میبینید که نبیّ الله موسی علیه الصلاة و السلام فهمید اعتقاد به دیدن آشکار خداوند عقیده غلطی است و سپس به خاطر اعتقاد به دیدن آشکار خداوند به سوی پروردگار توبه و انابه کرد و گفت:
{قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم
پس خداوند عقیده نبی خود موسی را تصحیح نمود؛ چون او به خطاء معتقد بود میتوان خداوند را آشکارا دید سبحانه و تعالی علواً کبیرا! ولی هیچ چیز تاب و توان دیدن عظمت ذات الهی را ندارد مگر چیزی که در عظمت ذات،همانند خدا باشد سبحان الله که هیچ چیز مانند خدا وجود ندارد و او سمیع بصیر است!
خداوند خواست برای موسی-علیه الصلاة و السلام- و قومش مثالی واقعی بیاورد که علت عدم امکان دیدن آشکار خداوند چیست چون حتی کوهی عظیم توان دیدن عظمت ذات الهی را ندارد؛ چه برسد به انسان ضعیف؟! اگر کوه تحمل دیدن عظمت ذات الهی را داشته باشد و برجا بماند؛ موسی خدا را خواهد دید، چون خداوند میتواند به نبیّ خود موسی قدرتی مانند قدرت و توان کوه عنایت فرماید تا در برابر دیدن عظمت ذات الهی تاب بیاورد و این در صورتی است که کوهی راسخ و استوار در برابر دیدن عظمت ذات الهی درجای خود بماند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي} صدق الله العظيم.
لذا عقیده دیدن آشکار خداوند منوط به پایدار ماندن کوه در برابر رؤیت عظمت ذات الهی است؛ چون اگر کوه ثابت ماند و تاب آورد؛ خداوند قادر است به بندگان صالحش قدرت و توان کوه را عنایت فرماید تا تحمل دیدن ذات اعظم الهی را داشته باشند. حال بیایید ببینیم بعد از تجلی ذات پروردگار سبحان و تعالی چه بر سر کوه آمد:
{فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم،
پس خداوند عقیدهی نبیّ خود موسی علیه الصلاة و السلام را تطهیر نمود و اعتقاد به دیدن آشکار خداوند را به عقیده حق که همانا "عدم امکان رؤیت آشکار ذات خداوند سبحان و تعالی" است؛ تبدیل کرد و نبیّ الله موسی از اعتقاد غلط به اعتقاد درست بازگشت و گفت:
{قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم،
یعنی از عقیده امکان رؤیت آشکار ذات خداوند سبحان توبه کردم. چون او هم مثل مردمش اعتقاد داشت میتوان خداوند را در دنیا یا آخرت به صورت آشکار دید؛ ولی درسی آموخت که فراموش نکرد و این موعظهای برای متقیان است.
شاید حسن الشیعی شادمان شده و بگوید:" ناصر محمد الحمدلله که ما شیعیان درمورد عقیده عدم رؤیت آشکار خداوند برحق هستیم. عقیده ما درمورد رؤیت آشکار خداوند برعکس عقیده اهل سنت و جماعت است؛ چون آنها معتقدند خداوند را میتوان آشکار دید" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: همانا که خداوند مرا برانگیخته تا میان شما به حق حکم دهم. اگر عقیده مهدی منتظر در مورد عدم رؤیت آشکارخداوند سبحان موافق عقیده شیعیان است ولی شما با عقیده حق در مورد عدم شفاعت بنده در پیشگاه پروردگار مخالفید. شیعیان؛ مهدی منتظر و ائمه آل بیت را میخوانند تا در پیشگاه پروردگار شفاعتشان را بکنند؛ آنها صدای شما را نمیشنوند و اگر هم دعای شما را بشنوند؛ اجابت نمیکنند و جرأت نمیکنند؛ چون دعای شما به درگاه آنها، شرک به خداوند است. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ} صدق الله العظيم [فاطر:14].
بلکه نسبت به دعای شما کافرند و میگویند:" ما از دعای شما بیخبر بودیم؛ اگر میدانستیم ما را با خدا میخوانید شما را از این کار منع میکردیم ولی ما بعد از مرگمان دعای شما را نشنیدیم" خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿٢٨﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
و بر ضد آنها هستند. خداوند تعالی میفرماید:
{كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)} صدق الله العظيم [مريم].
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف].
خداوند از انبیاء و رسولان و ائمه کتاب سؤال میکند: آیا شما به اینها وعده دادید در پیشگاه پروردگارتان شفاعتشان را میکنید و از راه راست منحرفشان کردید؟ خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلاء أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ} صدق الله العظيم [الفرقان:17].
و جواب آنها این است:
{قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ ۗ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
چون انبیاء کسانی را که به شفاعت بنده در پیشگاه رب العبود عقیده دارند را موعظه میکردند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
-ببینید- چگونه خداوند شفاعت انبیاء و اولیای صالح در پیشگاه خود را رد میکند و در آیات محکم کتابش درمورد اعتقاد به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود به شما هشدار میدهد و امر میکند به این عقیدهی حق باور داشته باشید که جز خداوند ولیّ و شفیعی ندارید و معتقد باشید جز رحمت خدا چیزی برایتان نیست و با رحمتش شما را از آتش دور نموده و با رحمتش شما را به بهشت میفرستد؛ چه کسی بیش از خداوند ارحم الراحمین نسبت به شما رحیم است؟ آیا از خدا نمیترسید؟
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
اقتباس: اضغط للقراءة