الإمام ناصر محمد اليماني
26 - رجب - 1435 هـ
25 - 05 - 2014 مـ
۴- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
04:45 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــ
26 - رجب - 1435 هـ
25 - 05 - 2014 مـ
۴- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
04:45 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــ
پاسخ قاطع و علمی به «الباحث عن البینة» که در حقیقت «باحث عن الباطل» است...
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی از اولین نفر تا آخرینشان، محمد رسول الله، ما بین هیچ یک از رسولان او فرقی قائل نشده و تسلیم او هستیم و اما بعد...
«باحث عن البینه»! به راستی که خداوند از حال تو آگاه است و میداند تو تلاش میکنی مردم را از پیروی از راه راست خداوند بازداری و سخن را تحریف کرده و مقصود آن را تغییر دهی، ای کسی که خود را از مکر خداوندی در امان میدانی که به حق و بدون اینکه هیچ ظلمی کند، بهترین مکرکننده است و حکم با خداوند است که او بهترین جداکننده حق از باطل است.
در وهلهی اول، این فرموده خداوند تعالی را میآوریم:
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی از اولین نفر تا آخرینشان، محمد رسول الله، ما بین هیچ یک از رسولان او فرقی قائل نشده و تسلیم او هستیم و اما بعد...
«باحث عن البینه»! به راستی که خداوند از حال تو آگاه است و میداند تو تلاش میکنی مردم را از پیروی از راه راست خداوند بازداری و سخن را تحریف کرده و مقصود آن را تغییر دهی، ای کسی که خود را از مکر خداوندی در امان میدانی که به حق و بدون اینکه هیچ ظلمی کند، بهترین مکرکننده است و حکم با خداوند است که او بهترین جداکننده حق از باطل است.
در وهلهی اول، این فرموده خداوند تعالی را میآوریم:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿۲۲۲﴾ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ...} صدق الله العظيم [البقرة]
این از آیات محکم کتاب خداوند است که در آن پروردگار جهانیان از رحم زن سخن میگوید، که آن را محلی برای رشد نسل بشر، آفرینشی به دنبال آفرینش دیگر، قرار داده است. خداوند به شما فرمان داده است در زمانی که رحم به علت خون در معرض آزار است، به آن نزدیک نشوید؛ چرا که نزدیکی با رحم زن در زمان عادت ماهیانه به علت ایجاد التهاب [و عفونت] باعث آزار و اذیت زن میشود و این التهاب و عفونت به مرد منتقل خواهد شد. به همین دلیل است که خداوند تعالی میفرماید:
این از آیات محکم کتاب خداوند است که در آن پروردگار جهانیان از رحم زن سخن میگوید، که آن را محلی برای رشد نسل بشر، آفرینشی به دنبال آفرینش دیگر، قرار داده است. خداوند به شما فرمان داده است در زمانی که رحم به علت خون در معرض آزار است، به آن نزدیک نشوید؛ چرا که نزدیکی با رحم زن در زمان عادت ماهیانه به علت ایجاد التهاب [و عفونت] باعث آزار و اذیت زن میشود و این التهاب و عفونت به مرد منتقل خواهد شد. به همین دلیل است که خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم،
به فرموده خداوند تعالی نگاه کنید:
{وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم؛
معنای آن این است که مرد حق نزدیکی با همسرش را ندارد جز از راهی که برای تولید نسل منظور داشته است و خداوند تعالی میفرماید:
بیان حق درفرموده خداوند تعالی:به فرموده خداوند تعالی نگاه کنید:
{وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم؛
معنای آن این است که مرد حق نزدیکی با همسرش را ندارد جز از راهی که برای تولید نسل منظور داشته است و خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿۲۲۲﴾ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ...} صدق الله العظيم [البقرة].
{نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم
یعنی زنان شما مزرعهای برای پرورش فرزندان شما هستند، چنان که زمین محل پرورش گیاهان است و خداوند رحم زن را محل رشد و پرورش نسل بشر قرار داده است.
اما این فرموده خداوند تعالی:
{فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم؛
قبل از آميزش كشتزار خود را آماده كنيد، این توصیه خداوند مبنی بر عدم مباشرت با رحم زن است مگر بعد از نوازش و آماده کردن و برانگیخته شدن میل جنسی او، تا بدین ترتیب زمینه رشد نطفه انسانی در رحم زن فراهم گردد و لازمه آن این است که بعد از پاک شدن رحم از خون قاعدگی، مرد با همسرش آمیزش نماید. لذا قبل از برانگیخته شدن میل جنسی با زن نزدیکی نشود تا زمینه رشد نطفه انسان در رحم زن فراهم شده باشد. مهم این است که رحم، زمین پرورش نسل بشر است و به همین دلیل خداوند تعالی می فرماید: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ} یعنی مزرعهای برای پرورش فرزندانتان. فرمایش خداوند را تکرار میکنم: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ}، یعنی کشتزاری برای پرورش فرزندانتان. به همین دلیل است که محمد رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- در رویای صادقه [به من] فرمودند: [كان مني حرثك وعليّ بذرك]. منظور ایشان ذریه آل بیت است که امام مهدی از آن ذريه است. «حرث» [یعنی مادر] از جانب محمد رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- است و منظور دختر ایشان، فاطمه عليها الصلاة والسلام، میباشد و مقصود از «علیّ بذرك»، یعنی ذریّه امام علی ابن ابی طالب عليه الصلاة والسلام. اما دشمن سرسخت خداوند از ذریه یهود، «الباحث عن البينه»، با تحریف کلام از محل خود قصد منحرف کردن معنای آن را دارد!
حال به سراغ مورد دوم میآییم:
سپس کسی که سخن را تحریف میکند، میگوید:
در جواب میگوییم: معجزات، نزد خداوند است و امر در گذشته و آینده [همواره] به دست اوست. پس در پاسخ به این فرد که لجوجانه با حق مخالفت میکند، میگوییم: منظور از داشتن علم کتاب این نیست که روح الله، فرشته جبریل علیه الصلاة و السلام، با دانستن نکتهای [بخشی] از کتاب خداوند، تخت را [در محضر سلیمان] حاضر کرده باشد؛ بلکه رفته و در کمتر از چشم برهم زدنی تخت را آورده است. هم اوست که در شب اسراء و معراج، با وجود میلیونها سال فاصلهی نوری بین زمین و سدرة المنتهی، جدِّ من، محمد رسول الله صلَّى الله عليه و آله و سلّم، را از زمین خاکی به سدرة المنتهی برد و ما قبلاً درباره آن، بیانی آورده بودیم. لذا جبریل، علیه الصلاة و السلام، تخت ملکه سبا را، نه به خاطر اینکه بخشی از علم کتاب نزد اوست، بلکه به علت داشتن قدرت و سرعت ذاتی خود احضار کرده است. به صحبت یکی از جنیان توجه کنید:
برادر ناصر محمد یمانی میگوید که نبی صلى الله عليه وسلم در رویا فرموده است: «خداوند علم کتاب را به تو عطا خواهد كرد» و از بیانات برادر ناصر یمانی دانستهایم که خداوند علم کتاب را به او عطا کرده است که مقصود ازاین آیه است:
{قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}
جبریلِ امین علیه السلام، که بخشی از علم کتاب نزد اوست، عرش ملکه سبا را قبل از چشم برهم زدن نبی خداوند، سلیمان علیه السلام و الصلاة، در پیشگاه او حاضر کرده است:
{قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}
{قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}
جبریلِ امین علیه السلام، که بخشی از علم کتاب نزد اوست، عرش ملکه سبا را قبل از چشم برهم زدن نبی خداوند، سلیمان علیه السلام و الصلاة، در پیشگاه او حاضر کرده است:
{قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}
«ناصر محمد اگر علم کتاب درنزد توست پس چرا معجزه نمیکنی؟»
{أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [النمل]
اما جبریل علیه الصلاة و السلام از این عفریت جن قویتر و سریعتر بود و خداوند تعالی قدرت او را چنین وصف میفرماید:
{وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [النجم].
معنای این فرموده خداوند تعالی :
{عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم
این است که روح القدس، جبریل علیه الصلاة و السلام، همان کسی که توانایی فوق العادهای دارد، درحالیکه در افق اعلی بود، به شکل انسانی تمام عیار درآمد و بعد از آنکه به شکل انسانی تمام عیار درآمد، رو به سوی نبیّ علیه الصلاة و السلام کرد؛ جبریل علیه الصلاة و السلام آنچه را وحی كرد كه خداوند به بنده خود وحی نموده بود. نبیّ خداوند، محمد رسول الله، بار دیگر و در نزدیکی سدرة المنتهی، نبیّ و فرشته خداوند، جبریل را درحالی دید که به هیئت [اصلی خود یعنی به شکل] فرشته درآمده بود. ایشان همیشه جبریل را به شکل انسانی تمام عیار میدید، اما این بار او را درحالی دید که به هیئت اول خود درآمده بود. فرشتهی خداوند با آن عظمت در آفرینش، وقتی به سدرة المنتهی رسید، در پیشگاه خداوند به شکل اصلی خود درآمد تا در برابر خدای خود به سجده بیفتد. از آنجا که پیامبر [همواره] او را به صورت انسانی عادی میدید ولی در نزدیک سدرة المنتهی به صورت فرشته او را مشاهده کرد، خداوند تعالی فرمود:
{وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم.
به هرحال، آورده شدن تخت [ملکهی سبا] از وادی سبا به سرزمین شام، به علت داشتن علم کتاب نبود! کتاب خداوند حاوی کدهای [رمزدار] علمی نیست که جبریل به علت آگاهی از این کدها و اسم رمزها، عرش را جابجا کرده باشد! به خدا که چنین نیست بلکه آوردن عرش، به خاطر سرعت و قدرت زیاد اوست. همانا که خداوند به درجه علمی او اشاره میکند؛ چون جبریل، فردی عادی نیست و با عطای دانش گرامی داشته شده است. اما آوردن عرش، به خاطر سرعت ذاتی و حاصل قدرت اوست؛ چرا که جابهجا کردن آن تخت نیاز به قدرت داشت و برای همین عفریتی از جنیان گفت:
{أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [النمل].
به گفته عفریت توجه کنید:
{وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ}
یعنی قدرت این را دارد که آن را جابهجا کند و امانت دار نیز هست. اما تو و امثال تو که بین نامهای نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] تفاوت قائل میشوند، می گویند: «آن کسی که علم کتاب را دارد، از آنجا که نام اعظم خداوند را میداند، خدا را با آن نام میخواند تا تخت را جابجا کرده و به حضور بیاورد». سبحان الله العظیم! آیا نام «الله» از نامهای نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] نیست که تصورمی کنید اسم اعظمتری نسبت به «الله» وجود دارد که با خواندن آن، تخت ملکه را میتوان حاضر کرد؟ چقدر کسانی که این چنین فکر میکنند نادان هستند! چنین نیست؛ بلکه خداوند دارای نامهای نیکو [اسماء الحسنی] است، «الله» را بخوانید یا «الرحمن» را، هر کدام را که بخوانید نامهای نیکوی [اسماء الحسنی] خداوندند و با هم فرقی ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
اما جبریل علیه الصلاة و السلام از این عفریت جن قویتر و سریعتر بود و خداوند تعالی قدرت او را چنین وصف میفرماید:
{وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [النجم].
معنای این فرموده خداوند تعالی :
{عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم
این است که روح القدس، جبریل علیه الصلاة و السلام، همان کسی که توانایی فوق العادهای دارد، درحالیکه در افق اعلی بود، به شکل انسانی تمام عیار درآمد و بعد از آنکه به شکل انسانی تمام عیار درآمد، رو به سوی نبیّ علیه الصلاة و السلام کرد؛ جبریل علیه الصلاة و السلام آنچه را وحی كرد كه خداوند به بنده خود وحی نموده بود. نبیّ خداوند، محمد رسول الله، بار دیگر و در نزدیکی سدرة المنتهی، نبیّ و فرشته خداوند، جبریل را درحالی دید که به هیئت [اصلی خود یعنی به شکل] فرشته درآمده بود. ایشان همیشه جبریل را به شکل انسانی تمام عیار میدید، اما این بار او را درحالی دید که به هیئت اول خود درآمده بود. فرشتهی خداوند با آن عظمت در آفرینش، وقتی به سدرة المنتهی رسید، در پیشگاه خداوند به شکل اصلی خود درآمد تا در برابر خدای خود به سجده بیفتد. از آنجا که پیامبر [همواره] او را به صورت انسانی عادی میدید ولی در نزدیک سدرة المنتهی به صورت فرشته او را مشاهده کرد، خداوند تعالی فرمود:
{وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم.
به هرحال، آورده شدن تخت [ملکهی سبا] از وادی سبا به سرزمین شام، به علت داشتن علم کتاب نبود! کتاب خداوند حاوی کدهای [رمزدار] علمی نیست که جبریل به علت آگاهی از این کدها و اسم رمزها، عرش را جابجا کرده باشد! به خدا که چنین نیست بلکه آوردن عرش، به خاطر سرعت و قدرت زیاد اوست. همانا که خداوند به درجه علمی او اشاره میکند؛ چون جبریل، فردی عادی نیست و با عطای دانش گرامی داشته شده است. اما آوردن عرش، به خاطر سرعت ذاتی و حاصل قدرت اوست؛ چرا که جابهجا کردن آن تخت نیاز به قدرت داشت و برای همین عفریتی از جنیان گفت:
{أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [النمل].
به گفته عفریت توجه کنید:
{وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ}
یعنی قدرت این را دارد که آن را جابهجا کند و امانت دار نیز هست. اما تو و امثال تو که بین نامهای نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] تفاوت قائل میشوند، می گویند: «آن کسی که علم کتاب را دارد، از آنجا که نام اعظم خداوند را میداند، خدا را با آن نام میخواند تا تخت را جابجا کرده و به حضور بیاورد». سبحان الله العظیم! آیا نام «الله» از نامهای نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] نیست که تصورمی کنید اسم اعظمتری نسبت به «الله» وجود دارد که با خواندن آن، تخت ملکه را میتوان حاضر کرد؟ چقدر کسانی که این چنین فکر میکنند نادان هستند! چنین نیست؛ بلکه خداوند دارای نامهای نیکو [اسماء الحسنی] است، «الله» را بخوانید یا «الرحمن» را، هر کدام را که بخوانید نامهای نیکوی [اسماء الحسنی] خداوندند و با هم فرقی ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم [الإسراء:۱۱۰]
به فرموده خداوند تعالی توجه کنید:
{أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم،
یعنی برای خداوند، اسمی بزرگتر از اسم ديگر وجود ندارد، پاک و منزه است او! همانا که مقصود از اسم اعظم، این است که نعیمی وجود دارد که بزرگترین نعیم خداوند است، یعنی بزرگتر از نعیم بهشت و قبلاً به شما آموخته بودیم که «رضوان نفس خداوند نسبت به بندگانش»، بزرگترین نعیم خداوند و نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾ } صدق الله العظيم [التوبة]
به فرموده خداوند تعالی توجه کنید:
{أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم،
یعنی برای خداوند، اسمی بزرگتر از اسم ديگر وجود ندارد، پاک و منزه است او! همانا که مقصود از اسم اعظم، این است که نعیمی وجود دارد که بزرگترین نعیم خداوند است، یعنی بزرگتر از نعیم بهشت و قبلاً به شما آموخته بودیم که «رضوان نفس خداوند نسبت به بندگانش»، بزرگترین نعیم خداوند و نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾ } صدق الله العظيم [التوبة]
اما گمراهان می گویند: «کسی که بخشی از علم کتاب نزد اوست، از آنجایی که اسم اعظم را میداند، تخت را از سرزمین سبا به سرزمین شام آورده است» .آنها دروغ گفته و چیزی را به خداوند نسبت میدهند که نمیدانند.
حال سراغ موضوع دیگر میرویم و آن بیان این فرموده خداوند تعالی است که :
حال سراغ موضوع دیگر میرویم و آن بیان این فرموده خداوند تعالی است که :
{فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ﴿۸۲﴾} صدق الله العظيم [هود]
سپس میبینیم نادانان میگویند: «همانا که فرشته خداوند، جبریل، با بال خود قریه قوم لوط را بلند کرد و آن قدر بالا برد که ساکنان آسمان، صدای خروس و پارس سگان قوم لوط را شنیدند و سپس قریه را از آن بالا، در فضای کیهانی رها کرد»! در پاسخ میگوییم در این صورت نباید در روی زمین اثری از قوم لوط پیدا کنید چون طبق فتوای کسانی که [حقیقت را] نمیدانند، در فضای کیهانی رها [پخش] شده است. اما آنچه که در قرآن پیدا میکنیم این است که آن آبادی در زمان نزول قرآن در روی زمین بوده است و قبل از نزول قرآن، بارانی از سنگ از سياره عذاب بر روی آن باریده و آنان را نابود کرده است و برای همین هم خداوند تعالی میفرماید مسافرانی که از سرزمین مکه به سوی شام سفر میکنند، آن را بر سر راه خود میبینند. خداوند تعالی فرموده است:
سپس میبینیم نادانان میگویند: «همانا که فرشته خداوند، جبریل، با بال خود قریه قوم لوط را بلند کرد و آن قدر بالا برد که ساکنان آسمان، صدای خروس و پارس سگان قوم لوط را شنیدند و سپس قریه را از آن بالا، در فضای کیهانی رها کرد»! در پاسخ میگوییم در این صورت نباید در روی زمین اثری از قوم لوط پیدا کنید چون طبق فتوای کسانی که [حقیقت را] نمیدانند، در فضای کیهانی رها [پخش] شده است. اما آنچه که در قرآن پیدا میکنیم این است که آن آبادی در زمان نزول قرآن در روی زمین بوده است و قبل از نزول قرآن، بارانی از سنگ از سياره عذاب بر روی آن باریده و آنان را نابود کرده است و برای همین هم خداوند تعالی میفرماید مسافرانی که از سرزمین مکه به سوی شام سفر میکنند، آن را بر سر راه خود میبینند. خداوند تعالی فرموده است:
{وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا ﴿۴۰﴾ } صدق الله العظيم [الفرقان].
به فرموده خداوند تعالی بنگرید:
{الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا} صدق الله العظيم
یعنی این قریه، روی سطح زمین قرار داشته و آن طور که بیخبران به خداوند نسبت میدهند، به فضا پرتاب نشده است. اما آن باران بد [سوء] که بر سر قوم لوط باریده بود، چیست؟ جواب را در کتاب خداوند پیدا میکنید:
{الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا} صدق الله العظيم
یعنی این قریه، روی سطح زمین قرار داشته و آن طور که بیخبران به خداوند نسبت میدهند، به فضا پرتاب نشده است. اما آن باران بد [سوء] که بر سر قوم لوط باریده بود، چیست؟ جواب را در کتاب خداوند پیدا میکنید:
{فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ﴿۸۲﴾} صدق الله العظيم [هود]
یعنی پایینترین زمین که سياره عذاب است، بالاتر از کره زمین [زمینی که ما ساکن آن هستیم] قرار گرفت و باران سنگهای آتشین بر آن بارید و آنان را هلاک کرد. بله؛ تمامِ جهتها از زمین تا بالا، از نگاه ناظری که به آسمان نگاه میکند - از هر جرم آسمانی که میخواهد باشد، چه در فضای کیهانیِ بالا چه در پایین - در طرف بالا دیده میشود. ما پیش از این، در هنگام بیان سیاره آتش، در این باره فتوا داده بودیم که از نظر ساکنانِ زمین، سیاره عذاب در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد. از نظر اهالی آتش نیز زمین در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار گرفته است و از دید زمینیان نیز، سیاره آتش، در عالم بالا [ملاء اعلی] دیده میشود. از خدا امید دارم که تو را زنده نگه داشته و عمرت را طولانی کند تا سیاره عذاب را، هنگامی که سنگهای آتشین خود را بر زمین بشر میبارد، با چشمِ خودت ببینی و خداوند عذاب خود را بر سر هر کس که بخواهد، فرود آورده و از هر کس که بخواهد، بازمیدارد و بازگشت امور به سوی پروردگار است. خداوند تعالی میفرماید:{ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا ۖ وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ﴿۱۷﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
قبل از این فتوا داده بودیم که زمینهای هفتگانه، حقیقتی کیهانی هستند و در عالم واقعیات، هفت زمین را پیدا میکنید که بر فراز یکدیگر قرار گرفتهاند و زمینی که بشر ساکن آن است، جزو این هفت زمین نیست. بلکه هفت زمین دیگر، از زمین بشر جدا شدهاند. آسمانهای هفتگانه و تمام اجرام آسمانی [ستارهها و قمرهای آنها] نیز از زمینی که بشر روی آن زندگی میکند، جدا شدهاند [اشاره به آیه کریمه سوره الأنبیاء:أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾]. هفت آسمان و هفت زمین از زمین مادری جدا شدهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
قبل از این فتوا داده بودیم که زمینهای هفتگانه، حقیقتی کیهانی هستند و در عالم واقعیات، هفت زمین را پیدا میکنید که بر فراز یکدیگر قرار گرفتهاند و زمینی که بشر ساکن آن است، جزو این هفت زمین نیست. بلکه هفت زمین دیگر، از زمین بشر جدا شدهاند. آسمانهای هفتگانه و تمام اجرام آسمانی [ستارهها و قمرهای آنها] نیز از زمینی که بشر روی آن زندگی میکند، جدا شدهاند [اشاره به آیه کریمه سوره الأنبیاء:أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾]. هفت آسمان و هفت زمین از زمین مادری جدا شدهاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً ﴿۳۰﴾} صدق الله العظيم [الطلاق]
و اما آن امر که فرود میآید چیست؟ و جواب: منظور قرآن عظیم است که در زمین مادری بر بشریت نازل میشود و خداوند زمین مادری را جزء زمینهای هفتگانه قرار نداده است؛ بلکه این زمین، زمین مادری است که هفت زمین و هفت آسمان از آن جدا شدهاند. تمام هفت زمین دیگر، پایینتر و بعد از زمینی که بشر ساکن آن است، در فضای کیهانی قرار گرفتهاند و بی شک و تردید، می توانید آنها را درعالم واقعیت پیدا کنید. از آنجا که این بیان، نیاز به حقیقتی کیهانی در عالم واقعیت دارد، پس باید بعد از زمینی که بشر روی آن زندگی میکند، هفت کوکب [سياره] دیگر پیدا کنید که بی هیچ شک و تردیدی وجود داشته و حقیقی باشند. پس بعد از زمین بشر، هفت زمین در کیهان پیدا میکنید و سیاره جهنم یکی از آنهاست که نسبت به زمین بشر در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد. برای اهالی آتش نیز زمین در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد و چقدر جهنم جایگاه بدی است.
سراغ نکته چهارمی میرویم که این شخصِ تردیدافکن، به ناحق درباره آن با ما مجادله میکند:
به حق به او جواب میدهیم که: این از اسرار کتاب خداوند است و خداوند با ذکر نام ادریس به همراهان او اشاره کرده است. آیا میخواهید گفته شود:
«رفعناهم مکانا علیا»،
«همه آنها را در مکانی رفیع جای دادیم»؟
اما چون خداوند در اينجا از ادریس صحبت میكرد، تنها از او یاد میشود. اگر جای او را بدانیم، جای برادرانش که با او هستند را نیز خواهیم یافت. خداوند در قرآن از بالا بردن جسد انبیا، به همراه ارواحشان بعد از مرگ، سخنی نگفته است؛ بلکه جسد آنها در زمین میماند و تنها روحشان بالا برده میشود. این سنت خداوند برای مخلوقاتش است و جسد تمام انبیا روی زمین باقی میماند. یا شما دلیلی دارید که ثابت کند خداوند جسم نبیّ خود ادریس را با همان گوشت و چربی به آسمان اعلی برده است؟ اگر چنین است دلیل خود را بیاورید. سراغ مورد پنجم میآییم. این شخص که در باطن، کفر و مکر خود را پنهان کرده ولی تظاهر به ایمان میکند تا مسیر پیروی از قرآن را کج کند، میگوید:
{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾}صدق الله العظيم [الكهف]
{فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم
یعنی درباره اصحاب کهف از اهل کتاب سؤال نکند؛ چرا که آنها تیری در تاریکی انداخته و سخنانی را که میگویند، از خودشان درآوردهاند. خداوند هم تعداد آنها را به نبی خود نمیگوید تا در زمان برانگیخته شدن امام مهدی، بیان تعداد آنها، معجزه این قرآن عظیم باشد که محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم به حق آن را از جانب خداوند دریافت کرده است و اصحاب کهف و رقیم از نشانههای شگفت انگیز خداوند هستند. آینده، حقیقت را نشان خواهد داد و درباره آنها جز به ظاهر، بحث و مجادله نکن تا زمان برانگیخته شدن آنها فرارسد؛ بعد از دیدن عبور سیاره عذاب، نشانههایی عجیب در میان خودتان به شما نشان داده خواهد شد، [اصحاب کهف آیاتی از خود انسانها هستند]. خداوند تعالی میفرماید:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
به همین ترتیب، این فرد [باحث عن البینه] که ادعا میکند به دنبال برهان میگردد، میخواهد صحت احادیث مربوط به عذاب قبر را ثابت کند و قبر را روضهای از بهشت خداوند یا حفرهای پراز آتش بداند! حجت حقی که برای او میآوریم این است که: بیا و عکسی از قبر یک مؤمن را به ما نشان بده که میگویی روضهای از بهشت خداوند است و یا قبر یک کافر را برایمان به تصویر بکش که میگویی حفرهای از حفرات آتشین جهنم است! ای دشمنان خداوند! احادیث مربوط به قبر، دروغهایی است که شما به خداوند نسبت میدهید تا مردم با مشاهده دروغ بودن عذاب در حفره قبر، بهشت و جهنم را نیز باور نکنند. ما پیش از این به حق فتوا داده بودیم که بعد از مرگ، نفس در برزخ، دچار عذاب میشود؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الحقّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام].
و همان طور که گفتیم اهالی آتش نسبت به زمینیان در عالم بالا [ملاء اعلی] قراردارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص]
ممکن است کسی سؤال کند: «این کسانی که با یکدیگر مخاصمه میکنند چه کسانی هستند؟ چون خصومت آنها واضح است و از طرفی بیان میشود که در عالم بالا [ملاء اعلی] هستند» و به جوابی که مستقیم از جانب پروردگار آمده است اکتفا میکنیم، خداوند تعالی میفرماید:
{هَـٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَـٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾ إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾}. صدق الله العظيم [ص].
به این سخن خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص].
زمان آن خبر بزرگ نزدیک شده است و شما از حق روگردانید و شما ای جماعت روگردانان! درخواهید یافت...
این مرد از کسانی است که برانگیخته شدن مهدی منتظر را به کلی رد میکند، اما درباره نفی برانگیخته شدن مهدی منتظر بسیار با احتیاط فتوا میدهد تا وارد جنگ کلامی با اهل سنت و شیعیان نشود و تنها به این فتوا اکتفا نموده که در صحیحین [صحیح مسلم و بخاری]، از احادیث بعث مهدی منتظر ذکری به میان نیامده است.
همچنین کسی که خود را «باحث عن البینه» میداند، میگوید:
درجواب او به حق میگوییم: آیا میخواهی بگوید «فيه بقية مما ترك آل موسى وأنا؟ یعنی در تابوت میراث خاندان موسی و من قرار دارد»؟ دوباره سوال میکنم: آیا میخواهی هارون علیه الصلاة و السلام بگوید آنچه که از آل موسی و من باقی مانده در آن است؟ یا درست آن است که بگوید:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای مرد! طالوت بعد از گذشت چهل سال از سرگردانی بنی اسراییل در بیابان، برای امامت بر آنها برانگیخته شد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿۲۴﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي ۖ فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۵﴾ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ ۛ أَرْبَعِينَ سَنَةً ۛ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ } صدق الله العظيم [المائدة].
درخلال این چهل سال، موسی که صاحب تابوت بود، درگذشت. آیا میدانستی که این تابوت، همان صندوقی است که مادر موسی او را در کودکی در آن گذاشت؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ} صدق الله العظيم [طه:۳۹].
آیا میدانی امام طالوت که بود؟ او فرزند والدین صالحی بود که «مرد صالح» فرزند خواندهی آنها را کشت و خداوند به وعده خود عمل کرده و امام طالوت را به آنها عطا نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿۸۰﴾ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
سراغ نکته چهارمی میرویم که این شخصِ تردیدافکن، به ناحق درباره آن با ما مجادله میکند:
برادر ناصر یمانی میگوید اصحاب کهف انبیای خداوند، الیاس و ادریس و الیسع علیهم السلام هستند و کهف در بالاترین مکان شبه جزیره عربی قرار دارد و برای همین هم خداوند درباره نبی خود ادریس فرموده است:
{وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا (56) وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57)}
{یاد کن از ادریس که او بسیار راستگو و پیامبر بود (۵۶) او را به مكانى بلند فرا برديم. (۵۷)}
و منظور از این، نشان دادن مکان کهف است!! پس چرا فقط ادریس؟ مگر برادرانش الیاس و الیسع با او در همان غار نیستند (المکان العلی)؟}
{وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا (56) وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57)}
{یاد کن از ادریس که او بسیار راستگو و پیامبر بود (۵۶) او را به مكانى بلند فرا برديم. (۵۷)}
و منظور از این، نشان دادن مکان کهف است!! پس چرا فقط ادریس؟ مگر برادرانش الیاس و الیسع با او در همان غار نیستند (المکان العلی)؟}
«رفعناهم مکانا علیا»،
«همه آنها را در مکانی رفیع جای دادیم»؟
اما چون خداوند در اينجا از ادریس صحبت میكرد، تنها از او یاد میشود. اگر جای او را بدانیم، جای برادرانش که با او هستند را نیز خواهیم یافت. خداوند در قرآن از بالا بردن جسد انبیا، به همراه ارواحشان بعد از مرگ، سخنی نگفته است؛ بلکه جسد آنها در زمین میماند و تنها روحشان بالا برده میشود. این سنت خداوند برای مخلوقاتش است و جسد تمام انبیا روی زمین باقی میماند. یا شما دلیلی دارید که ثابت کند خداوند جسم نبیّ خود ادریس را با همان گوشت و چربی به آسمان اعلی برده است؟ اگر چنین است دلیل خود را بیاورید. سراغ مورد پنجم میآییم. این شخص که در باطن، کفر و مکر خود را پنهان کرده ولی تظاهر به ایمان میکند تا مسیر پیروی از قرآن را کج کند، میگوید:
برادرمان ناصر الیمانی میگوید: «و آنان اهل قریه از قرون اولیه بودند که قبل از ابراهیم و لوط و شعیب و بعد از نوح و ثمود زندگی میکردند و خداوند رسول خود، ادریس علیه الصلاة و السلام، را برای هشدار و انذار اصحاب الرس فرستاد و منظور از الرس، کوه و الرواسی به معنی کوههاست و مفرد الرواسی، (الرس) به معنی کوه است»
میبخشید برادر یمانی، رس مفرد رواسی نیست، مفرد کلمه رواسي «راسية» است که جمع آن راسیات و رواسي است، رواسي بر وزن ضواري که مفرد آن ضارية که جمع آن ضاریات و ضواري است که به معنی حیوانات درنده است. همچنین همه جمعها بر وزن «فواعل» برای مونث است و مفرد آن، بر وزن «فاعلة» است مانند «صوارخ» و «بواكي» که مفرد آنها «صارخة» و «باكية» است . پس شما برادر یمانی، «الرس» مفرد «الرواسي» را از کجا آوردهاید؟
میبخشید برادر یمانی، رس مفرد رواسی نیست، مفرد کلمه رواسي «راسية» است که جمع آن راسیات و رواسي است، رواسي بر وزن ضواري که مفرد آن ضارية که جمع آن ضاریات و ضواري است که به معنی حیوانات درنده است. همچنین همه جمعها بر وزن «فواعل» برای مونث است و مفرد آن، بر وزن «فاعلة» است مانند «صوارخ» و «بواكي» که مفرد آنها «صارخة» و «باكية» است . پس شما برادر یمانی، «الرس» مفرد «الرواسي» را از کجا آوردهاید؟
درجواب او به حق میگوییم: «الرس» از مفردات و به معنی کوه است، چه خوشت بیاید چه خوشت نیاید. «الرواسي» به معنی کوههاست و الرس نیز به معنی کوه است. من از لغتنامههای شما پیروی نمیکنم و از آنها خبر ندارم، ولی از بیان حقِّ قصه اصحاب کهف این را دریافتم و آینده درستی آن را نشان خواهد داد. من مکلف به جستجویِ آنها نیستم، تلاش هایی از جانب من و برخی انصار برای یافتن آنها انجام شد اما خداوند میخواهد آنها تا رسیدن زمان برانگیخته شدنشان که بعد از عبور سیاره عذاب است، در جایگاه خود باقی بمانند و آنها تا فرا رسیدن موعد آن، در خواب خواهند بود.
درباره «رقیم» که به اصحاب کهف ملحق و اضافه شده است، او نیز مانند اصحاب کهف، از آیات عجیب خداوند برای مردم است که باعث تعجب آنان خواهد شد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾}صدق الله العظيم [الكهف]
ببین که «رقیم» با اصحاب کهف به صورت جمع بیان شده است و لذا خداوند تعالی میفرماید:
{كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾} صدق الله العظيم
چه کسانی از آیات شگفتانگیز هستند؟ جوابش را در محکمات کتاب مییابید: {أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ}. «رقیم» چیست؟ رقمی است که به آنها اضافه شده است. ولو اینکه فرض کنیم این چیز عجیب، جسم جامدی هم باشد، به آیات عجیب خداوند اضافه شده است. چنان که میگوییم: «فلان و فلان»، اینجا از دو چیز یاد کردهایم؛ درمورد اصحاب کهف و رقیم که از آیات عجیب هستند نیز چنین است.
{كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾} صدق الله العظيم
چه کسانی از آیات شگفتانگیز هستند؟ جوابش را در محکمات کتاب مییابید: {أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ}. «رقیم» چیست؟ رقمی است که به آنها اضافه شده است. ولو اینکه فرض کنیم این چیز عجیب، جسم جامدی هم باشد، به آیات عجیب خداوند اضافه شده است. چنان که میگوییم: «فلان و فلان»، اینجا از دو چیز یاد کردهایم؛ درمورد اصحاب کهف و رقیم که از آیات عجیب هستند نیز چنین است.
شما بعد از درک موضوع و سخن، آنها را تحریف میکنی و حکم در گذشته و آینده با خداست. اگر نیّت تو صادقانه است و به دنبال برهان و بینه هستی، خودت را نشان بده و نام واقعی و عکست را بگذار تا ماهیت واقعیات روشن شده و معلوم شود آیا از علمای مسلمینی یا از علمای شیاطین یهود که در ظاهر خود را مؤمن نشان میدهند اما در باطن کافرند و مکر خود را برای منحرف کردن مردم از قرآن پنهان میکنند. این امام ناصر محمد یمانی است که عکس خود را در کنار بیاناتش گذاشته است و در ویدیوهای زنده و کانالهای ماهوارهای در موارد دیگری غیر از بیان قرآن، خود را نشان داده است.
اما درباره گفتگو، این امر همچنان از راه قلم صامت انجام خواهد شد تا تو و امثال تو نتوانند سخنان را قطع کرده و تشویش ایجاد کنند و لذا برهان قاطع علمی درباره محکمات قرآن عظیم را همچنان به تحریر در میآوریم و تردیدکنندگان را وادار به سکوت میکنیم.
این شیطان سرکش میگوید: «نمیشود گفت: سیقولون [خواهند گفت]، مگر اینکه به آینده نزدیک اشاره شود نه آینده دور»!! آیا برای کلمات عربی، ماده نگهدارنده گذاشته شده که تاریخ مصرفش سر میرسد؟ اما خداوند سبحان میفرماید:
{سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴿۲۲﴾ } صدق الله العظيم [الكهف]
در اینجا ازسخن درستی که درآینده گفته خواهد شد، صحبت میشود و شرطی برای نزدیک یا دور بودن این آینده وجود ندارد. مهم این است که سخنی که در آینده مطرح خواهد شد یعنی: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صحیح است و خداوند از این کلام به عنوان «تیر درتاریکی یا رجم بالغیب» یاد نمیکند: {ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}، سه نفر و چهارمینشان سگشان. این نکته مربوط به اصحاب کهف است، همانانی که اهل کتاب درباره تعداد آنها مجادله داشتند و کسانی که میگفتند تعداد آنها چنین و چنان است، تیری در تاریکی رها کرده و از جانب خود تعداد آنها را حدس میزدند. خداوند تعالی میفرماید:
{سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾ } صدق الله العظيم [الكهف].
دقت کنید خداوند به نبی خود چه توصیهای میکند: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾ } صدق الله العظيم [الكهف].
{فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم
یعنی درباره اصحاب کهف از اهل کتاب سؤال نکند؛ چرا که آنها تیری در تاریکی انداخته و سخنانی را که میگویند، از خودشان درآوردهاند. خداوند هم تعداد آنها را به نبی خود نمیگوید تا در زمان برانگیخته شدن امام مهدی، بیان تعداد آنها، معجزه این قرآن عظیم باشد که محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم به حق آن را از جانب خداوند دریافت کرده است و اصحاب کهف و رقیم از نشانههای شگفت انگیز خداوند هستند. آینده، حقیقت را نشان خواهد داد و درباره آنها جز به ظاهر، بحث و مجادله نکن تا زمان برانگیخته شدن آنها فرارسد؛ بعد از دیدن عبور سیاره عذاب، نشانههایی عجیب در میان خودتان به شما نشان داده خواهد شد، [اصحاب کهف آیاتی از خود انسانها هستند]. خداوند تعالی میفرماید:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
به همین ترتیب، این فرد [باحث عن البینه] که ادعا میکند به دنبال برهان میگردد، میخواهد صحت احادیث مربوط به عذاب قبر را ثابت کند و قبر را روضهای از بهشت خداوند یا حفرهای پراز آتش بداند! حجت حقی که برای او میآوریم این است که: بیا و عکسی از قبر یک مؤمن را به ما نشان بده که میگویی روضهای از بهشت خداوند است و یا قبر یک کافر را برایمان به تصویر بکش که میگویی حفرهای از حفرات آتشین جهنم است! ای دشمنان خداوند! احادیث مربوط به قبر، دروغهایی است که شما به خداوند نسبت میدهید تا مردم با مشاهده دروغ بودن عذاب در حفره قبر، بهشت و جهنم را نیز باور نکنند. ما پیش از این به حق فتوا داده بودیم که بعد از مرگ، نفس در برزخ، دچار عذاب میشود؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الحقّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام].
و همان طور که گفتیم اهالی آتش نسبت به زمینیان در عالم بالا [ملاء اعلی] قراردارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص]
ممکن است کسی سؤال کند: «این کسانی که با یکدیگر مخاصمه میکنند چه کسانی هستند؟ چون خصومت آنها واضح است و از طرفی بیان میشود که در عالم بالا [ملاء اعلی] هستند» و به جوابی که مستقیم از جانب پروردگار آمده است اکتفا میکنیم، خداوند تعالی میفرماید:
{هَـٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَـٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾ إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾}. صدق الله العظيم [ص].
به این سخن خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص].
زمان آن خبر بزرگ نزدیک شده است و شما از حق روگردانید و شما ای جماعت روگردانان! درخواهید یافت...
این مرد از کسانی است که برانگیخته شدن مهدی منتظر را به کلی رد میکند، اما درباره نفی برانگیخته شدن مهدی منتظر بسیار با احتیاط فتوا میدهد تا وارد جنگ کلامی با اهل سنت و شیعیان نشود و تنها به این فتوا اکتفا نموده که در صحیحین [صحیح مسلم و بخاری]، از احادیث بعث مهدی منتظر ذکری به میان نیامده است.
اما در جوابت میگوییم: احادیث مربوط به برانگیخته شدن مهدی منتظر در تعارض با محکمات قرآن عظیم نیست؛ بلکه توضیح و بیان بیشتر آنهاست. آنجا که خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾ } صدق الله العظيم [التوبة].
به راستی که خداوند، امام مهدی منتظر ناصر محمد را برای یاری به محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم برانگیخته است. گوش کن! ما کار را برای تو که با لغت و علم نحو مباحثه میکنی بسیار آسان میکنیم: بر توست که ثابت کنی معنی لغوی «التواطؤ» تطابق است. اگر توانستی ثابت کنی معنی لغوی «التواطؤ» تطابق است، بر امام مهدی منتظر پیروز شدهای. ای کسی که زبان عربی خودت کج و معوج است اما میخواهی زبان عربی [مبین] را کژ نشان دهی، قادر به این کار نخواهی بود. او به خوبی میداند که امام مهدی ناصر محمد یمانی بی شک و تردید، همان امام مهدی حق است که از جانب خداوند آمده است. چقدر دربیانات امام ناصر محمد یمانی جستجو کردهای، اما چیزی پیدا نکردی و از خودت چیزهایی ساخته و به عمد کلام را تحریف میکنی؛ پس از عصبانیت، به اذن خداوند بمیر. {هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾ } صدق الله العظيم [التوبة].
همچنین کسی که خود را «باحث عن البینه» میداند، میگوید:
مهمتر از آن، ناصر یمانی میگوید که نبی خدا هارون است که به بنی اسرائیل گفت که خداوند طالوت را به فرمانروایی بنی اسرائیل [در جنگ] برانگیخته است درحالیکه خداوند می گوید:
{وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}
چگونه است که متکلم هارون باشد و به قوم خود بگوید: {وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ} چگونه است که در مورد خود اینگونه بگوید درحالیکه او زنده و در میان آنهاست: {مِّمَّا تَرَكَ} ؟!! آیا با عقل جور در میآید، آن طور که یمانی میگوید، متکلم در آیه هارون باشد و هارون در مورد آنچه که خاندان هارون برجا گذاشتهاند و نه آنچه که از خود او به جا مانده، صحبت کند، درحالیکه خود او متکلمی است که به بنی اسرائیل خبر می دهد؟! آیا این امر منطقی است که عقل سلیم آن را قبول میکند؟ آیا عقل سلیم این تناقض در تفسیر را به عنوان بیان حق قران قبول میکند؟
{وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}
چگونه است که متکلم هارون باشد و به قوم خود بگوید: {وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ} چگونه است که در مورد خود اینگونه بگوید درحالیکه او زنده و در میان آنهاست: {مِّمَّا تَرَكَ} ؟!! آیا با عقل جور در میآید، آن طور که یمانی میگوید، متکلم در آیه هارون باشد و هارون در مورد آنچه که خاندان هارون برجا گذاشتهاند و نه آنچه که از خود او به جا مانده، صحبت کند، درحالیکه خود او متکلمی است که به بنی اسرائیل خبر می دهد؟! آیا این امر منطقی است که عقل سلیم آن را قبول میکند؟ آیا عقل سلیم این تناقض در تفسیر را به عنوان بیان حق قران قبول میکند؟
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای مرد! طالوت بعد از گذشت چهل سال از سرگردانی بنی اسراییل در بیابان، برای امامت بر آنها برانگیخته شد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
درخلال این چهل سال، موسی که صاحب تابوت بود، درگذشت. آیا میدانستی که این تابوت، همان صندوقی است که مادر موسی او را در کودکی در آن گذاشت؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ} صدق الله العظيم [طه:۳۹].
آیا میدانی امام طالوت که بود؟ او فرزند والدین صالحی بود که «مرد صالح» فرزند خواندهی آنها را کشت و خداوند به وعده خود عمل کرده و امام طالوت را به آنها عطا نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿۸۰﴾ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
لذا خداوند در عوض آن، فرزندی نزدیکتر [از رحم خودشان] به آنها داد، فرزندی که از نسل خود آن والدین صالح باشد و او امام طالوت علیه الصلاة و السلام است ولی اکثر مردم این را نمیدانند.
«باحث عن الباطل» بحث را با مطرح کردن این سؤال از انصار امام ناصر محمد یمانی تمام میکند و شما دانستید مقصودش چیست:
ما در جواب میگوییم: آنها جواب خود به پروردگارشان را میدانند و میگویند:
یک سوال را به یاد داشته و از خود بپرسید: به خداوند که حتما او را ملاقات میکنیم، چه خواهیم گفت نه اینکه به مردم چه خواهیم گفت؟ خداوند شما را بر نفسهایتان یاری کند و من و شما را هدایت فرماید.
«سمعنا منادياً ينادي للإيمان أن آمنوا بربكم فآمنا» و ما از قبل مؤمن بودیم و آن منادی ما را به سوی عبادت خداوند بدون شریک فرا میخوانَد و ما را از توسل به شفیعان برحذر میدارد. ما چشم امیدی به شفاعت آنها در پیشگاه خداوند نداریم، چرا که خداوند بیش از بندگانش با ما مهربان است. ما تصدیق کرده و ایمان داریم که خداوند به حق ارحم الراحمین است. او ما را دعوت کرده است تا رضوان خداوند را هدف نهایی و غایی خود در دنیا و آخرت قرار دهیم و ما شنیدیم و اطاعت کردیم و حکم در گذشته و آینده با خداوند است.
این سؤالت را به خاطر داشتم. اگر چیزی را فراموش کرده باشم، حق توست که آن را نوشته و جواب آن را بخواهی؛ با وجود اینکه به یقین میدانیم هرچقدر برایت حجت و دلیل بیاوریم، تو از کسانی هستی که هدایت نخواهی شد و برای تو راهنما و ولیّ نمی شناسیم؛ چرا که برای جستجوی برهان و دلیل به اینجا نیامدهای و خود از آنچه که در نفست هست باخبری و میدانی که ما کوچکترین ظلمی درحق تو نکردهایم که اگر ظلمی برتو کرده باشیم خداوند برای تو کافی است و او بین من و تو به حق حکم خواهد کرد. خدایا من ابلاغ کردم. خداوندا شاهد باش... مهدی منتظر که برای تحقق صلح جهانی دربین ملتها تلاش میکند، امام ناصر محمد یمانی.