الموضوع: پس هر کس هدایت را در چیزی غیر از بیانِ حقّ قرآن با خودِ قرآن بجوید خدا او را گمراه می‌سازد آیا پس از حق چیزی جز گمراهی هست بعد از خدا و آیات او به کدام سخن ایمان می‌آورند! و روزِ فتح فرا رسید پس وای در آن روز بر تکذیب‌کنندگان

1

پس هر کس هدایت را در چیزی غیر از بیانِ حقّ قرآن با خودِ قرآن بجوید، خدا او را گمراه می‌سازد؛ آیا پس از حق، چیزی جز گمراهی هست؟ بعد از خدا و آیات او، به کدام سخن ایمان می‌آورند؟! و روزِ فتح فرا رسید؛ پس وای در آن روز بر تکذیب‌کنندگان

الإمام المهديّ ناصِر مُحَمَّد اليمانيّ
01 - رجب - 1447 هـ
21 - 12 - 2025 مـ
۳۰ – دی – ۱۴۰۴ ه.ش.
12:34 بعد از ظهر
(بحسب التَّقويم الرّسميّ لأم القُرى)

[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://mahdialumma.online/showthread.php?p=489961

_________

پس هر کس هدایت را در چیزی غیر از بیانِ حقّ قرآن با خودِ قرآن بجوید، خدا او را گمراه می‌سازد؛ آیا پس از حق، چیزی جز گمراهی هست؟ بعد از خدا و آیات او، به کدام سخن ایمان می‌آورند؟! و روزِ فتح فرا رسید؛ پس وای در آن روز بر تکذیب‌کنندگان...

بارالها، آیا همراه با نخستین خلیفه‌ات، آدم، کتابی مشتمل بر احکام و شرایع فقهیِ دین نازل فرمودی، تا مسائل مربوط به تداوم نسلِ آدم و سایر آنچه در دین تو ـ اسلام ـ در حوزهٔ احکام شرعی تشریع شده است، بیان گردد؟
و جواب: خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ ٱهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعَۢا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ ﴿١٢٣﴾‏ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُۥ يَوْمَ ٱلْقِيَٰمَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾‏ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِىٓ أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ ‏قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ ءَايَٰتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ ٱلْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾‏ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِى مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنۢ بِـَٔايَٰتِ رَبِّهِۦ ۚ وَلَعَذَابُ ٱلْـَٔاخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰٓ ﴿١٢٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ طه].
آدم و حوّا و فرزندانشان، همگی در پشتِ آدم ـ یعنی همان ذریّه‌ای که به صورت نطفه آفریده شده بود ـ توسط خدا بر مبنای فطرت ایمان به پروردگار عالمیان آفریده شدند و چیزی را شریک او نمی‌دانستند؛ آن هم بدون آن‌که پیامبری از سوی پروردگارشان برایشان فرستاده شده باشد. این، همان فطرت الهی است که خدا انسان‌ها را بر آن سرشته است: «لا إلهَ إلاّ الله، وحده لا شریک له». آنان بر خود گواه بودند که از همان روزی که از خاک آفریده شدند، خداوند تنها پروردگارشان است. تمام ذریه‌های نطفه‌ای همراه با پدرشان، آدم، از خاک آفریده شده‌اند و هر موجود نطفه‌ای نیز ذریه‌ای دارد. ذریهٔ هر موجود نطفه‌ای، که خود ذریه‌ای دارد، منحصر به همان موجود است، و علم هنوز به طور کامل این موضوع را کشف نکرده است. تا امروز، علم تنها توانسته وجود موجودات نطفه‌ای را شناسایی کند، اما به دلیل کوچکی ذریه و ذریهٔ ذریهٔ آن، هنوز ذریهٔ واقعی کشف نشده است. هر موجود نطفه‌ای در پشت خود ذریه دارد و هر ذریه نسبت به ذریهٔ پیشین خود، چه از نظر اندازه و چه از نظر طول عمر فرضی موجود، کوچک‌تر است، نخستین امت‌هایی که از نظر زمانی نزدیک به آدم زندگی می‌کردند، از نظر جثه و قامت، درشت‌ترین و بلندقدترین امت‌ها و از نظر طول عمر دارای طولانی‌ترین برای کسانی بودند که تا پیری زندگی کردند. دلیل روشن این مطلب را می‌توان در عمر پیامبر خدا، نوح، و قوم او مشاهده کرد؛ زیرا مدت دعوت او به سوی آنان تا فرا رسیدن طوفان، هزار سال، پنجاه سال کم [نهصد و پنجاه سال] بود. از این‌جا می‌توان به قد و جثه نخستین امت‌ها، از نظر بزرگی شگفت‌انگیز آفرینش و عمر طولانی‌شان پی برد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِىٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا۟ بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَآ ۛ أَن تَقُولُوا۟ يَوْمَ ٱلْقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَٰفِلِينَ ﴿١٧٢﴾‏ أَوْ تَقُولُوٓا۟ إِنَّمَآ أَشْرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّنۢ بَعْدِهِمْ ۖ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلْمُبْطِلُونَ ﴿١٧٣﴾‏} صدق الله العظيم. [سُورَةُ الأَعۡرَافِ]
و می‌گوییم: خدایا! آیا به آن‌ها شرایع فقهی دینشان را تعلیم دادی یا تنها به آنان الهام نمودی که تو ایشان را آفریده‌ای تا تنها تو را بپرستند و هیچ شریکی برایت نگیرند و هنوز کتاب احکام حلال و حرام را به آن‌ها عطا نکرده‌ بودی؟
و پاسخ این پرسش را در آیات محکم کتاب، قرآن عظیم، می‌یابیم؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ ٱهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعَۢا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ ﴿١٢٣﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ طه].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْنَا ٱهْبِطُوا۟ مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٣٨﴾‏ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَكَذَّبُوا۟ بِـَٔايَٰتِنَآ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ ٱلنَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ ﴿٣٩﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ البَقَرَةِ].
پس پرسشی که از خداوند، پروردگار عالمیان، مطرح می‌کنیم چنین است: خدایا! نخستین پیامبری که فرستادی چه کسی بود و با چه کتابی آمد که در آن احکام فقهی دین ما درباره حلال و حرام بیان شده باشد؟
و پاسخ این پرسش را در محکم کتاب، قرآن عظیم، می‌یابیم؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
{۞ شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحًا وَٱلَّذِىٓ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِۦٓ إِبْرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓ ۖ أَنْ أَقِيمُوا۟ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا۟ فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى ٱلْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ ٱللَّهُ يَجْتَبِىٓ إِلَيْهِ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِىٓ إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾‏ وَمَا تَفَرَّقُوٓا۟ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلْعِلْمُ بَغْيَۢا بَيْنَهُمْ ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِىَ بَيْنَهُمْ ۚ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ أُورِثُوا۟ ٱلْكِتَٰبَ مِنۢ بَعْدِهِمْ لَفِى شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ ﴿١٤﴾‏ فَلِذَٰلِكَ فَٱدْعُ ۖ وَٱسْتَقِمْ كَمَآ أُمِرْتَ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَهُمْ ۖ وَقُلْ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٍ ۖ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ ۖ ٱللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ ۖ لَنَآ أَعْمَٰلُنَا وَلَكُمْ أَعْمَٰلُكُمْ ۖ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ ۖ ٱللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا ۖ وَإِلَيْهِ ٱلْمَصِيرُ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الشُّورَىٰ].
سپس می‌گوییم: خداوندا! آیا پس از تکثّر ذریهٔ آدم، احکام فقهی دربارهٔ تحریم ازدواج با محارم در نخستین رسالت تشریعی که اولین رسولان کتاب آوردند، نازل شد؟ یعنی از زمان نخستین رسول با شرایع دین در مسائل حلال و حرام فقهی؟
و پاسخ چنین است: خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَا تَنكِحُوا۟ مَا نَكَحَ ءَابَآؤُكُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةً وَمَقْتًا وَسَآءَ سَبِيلًا ﴿٢٢﴾‏ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَٰتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَٰتُكُمْ وَعَمَّٰتُكُمْ وَخَٰلَٰتُكُمْ وَبَنَاتُ ٱلْأَخِ وَبَنَاتُ ٱلْأُخْتِ وَأُمَّهَٰتُكُمُ ٱلَّٰتِىٓ أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَٰتُكُم مِّنَ ٱلرَّضَٰعَةِ وَأُمَّهَٰتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَٰٓئِبُكُمُ ٱلَّٰتِى فِى حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ ٱلَّٰتِى دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا۟ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَٰٓئِلُ أَبْنَآئِكُمُ ٱلَّذِينَ مِنْ أَصْلَٰبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا۟ بَيْنَ ٱلْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٢٣﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ النِّسَاءِ].
پس خدایا، آیا این تشریع دینی که در قرآن عظیم آمده است، همانی است که بر رسول الله نوح نازل فرمودی، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{۞ إِنَّآ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ كَمَآ أَوْحَيْنَآ إِلَىٰ نُوحٍ وَٱلنَّبِيِّـۧنَ مِنۢ بَعْدِهِۦ ۚ وَأَوْحَيْنَآ إِلَىٰٓ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِسْحَٰقَ وَيَعْقُوبَ وَٱلْأَسْبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَيْمَٰنَ ۚ وَءَاتَيْنَا دَاوُۥدَ زَبُورًا ﴿١٦٣﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ النِّسَاءِ]،
و تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{۞ شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحًا وَٱلَّذِىٓ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِۦٓ إِبْرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓ ۖ أَنْ أَقِيمُوا۟ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا۟ فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى ٱلْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ ٱللَّهُ يَجْتَبِىٓ إِلَيْهِ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِىٓ إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الشُّورَىٰ].
پس این بدان معناست که ذریهٔ آدم از دو والد هستند؛ پدرمان آدم و مادرمان حوّا، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{يَٰبَنِىٓ ءَادَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ ٱلشَّيْطَٰنُ كَمَآ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ ٱلْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَٰتِهِمَآ ۗ إِنَّهُۥ يَرَىٰكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُۥ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا ٱلشَّيَٰطِينَ أَوْلِيَآءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الأَعۡرَافِ].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُوا۟ رَبَّكُمُ ٱلَّذِى خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَٰحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَآءً ۚ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ ٱلَّذِى تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿١﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ النِّسَاءِ].
و ای جدل‌گر! به خداوند یکتا و قهار قسم می‌خورم که تو هرگز و هیچ‌گاه نخواهی توانست حتی یک برهان از قرآن عظیم، نه از محکمات آن و نه از متشابهاتش، بیاوری؛ پس هرگز نمی‌توانی برهانی از خدا در قرآن عظیم ارائه دهی که ثابت کند خدا برای فرزندان آدم همسرانی آفریده که از نسل آدم و همسر او نباشند. تو نخواهی توانست، حتی اگر زمین را شکافته یا بلندی کوه‌ها را پیموده باشی. آنچه بیش از ده سال پیش به تو گفته‌ام، امروز نیز به تو می‌گویم. آیا به دنبال شهرت هستی؟ وای بر شهرتی که در آن تعمّد به جدل در دین خدا بدون علم، هدایت و کتاب منیر باشد. من اساساً ذریهٔ آدم را جز از آدم (از یک نفس) نمی‌یابم، و از آن نفس همسرش آفریده شد و از آن‌ها مردان و زنان بسیاری پراکنده شدند، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُوا۟ رَبَّكُمُ ٱلَّذِى خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَٰحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَآءً ۚ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ ٱلَّذِى تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿١﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ النِّسَاءِ].
پس آیا همسرت از ذریهٔ آدم نیست؟! و تو را به چالش می‌کشم که انکار کنی و بگویی که او از ذریهٔ آدم و حوّا نیست، در حالی که همسران ما زنانی از جنس بشر و از خود ما هستند و نه از نسل نوعی دیگر، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَٱللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَٰجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَٰجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ ۚ أَفَبِٱلْبَٰطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ ٱللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ النَّحۡلِ].
پس چگونه می‌خواهی خدا تو را بر صراط مستقیم ثابت کند، در حالی که می‌خواهی از امام مهدی، ناصر محمد یمانی، عالم‌تر باشی؟ اگر در چیزی از خلیفهٔ خدا، خاتم، برتر شوی، چالش خداوند برای برانگیختن امام مهدی، ناصر محمد - که خدا علم کتابی را به او عطا کرده که بر خاتم انبیاء و مرسلین نازل شده- مختل می‌شود. پس بدان ای جدل‌گر که بعثت خلیفهٔ خدا (امام مهدی ناصر محمد) وعده‌ای از جانب خداوند است و هیچ‌کس از قرآن نمی‌تواند با او مجادله کند، مگر اینکه خلیفهٔ خدا، انسانی که معلمش خداوند رحمان است و به او بیان جامع قرآن عظیم آموخته شده، او را شکست دهد. بنابراین هیچ‌کس از قرآن با من مجادله نخواهد کرد مگر اینکه او را شکست دهم، بلکه با قدرت علمی محکم قرآن عظیم، هم مؤمنان و هم تکذیب‌کنندگان و ملحدان را وادار به سکوت می‌کنم. حتی اگر کسی که با من جدل می‌کند کافر باشد یعنی وجود خداوند رحمان و قرآن را انکار کند، باز هم او را با قرآن عظیم مغلوب می‌کنم؛ هرچقدر هم که خداوند بزرگ را انکار کرده و قرآن کریم را تکذیب نماید باز هم او را با آیاتی که برای اقامه حجت قاطع در برابر ملحدان و منکران وجود خداوند، ربّ العالمین هستند، وادار به سکوت می‌کنم. سپس میان من و آن‌ها یک قاعدهٔ فیزیکی پذیرفته می‌شود: برای هر فعلی، فاعلی وجود دارد. این قاعده‌ای است که هیچ‌کس، چه عالم باشد و چه بی‌سواد، در آن اختلاف ندارد؛ هیچ‌کس نمی‌تواند منکر آن شود که هر فعل، فاعلی دارد، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{أَمْ خُلِقُوا۟ مِنْ غَيْرِ شَىْءٍ أَمْ هُمُ ٱلْخَٰلِقُونَ ﴿٣٥﴾‏ أَمْ خَلَقُوا۟ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ ٱلْمُصَۣيْطِرُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الطُّورِ].
سپس عقل‌های آنان ناگزیر می‌شوند که در کنار حق و با من همراه باشند، زیرا خداوند وجود انسان را نسبت به خود بصیر قرار داده است، حتی اگر بهانه‌ها و توجیهات خود را بیاورند. وجود انسان خود دلیلی روشن بر وجود خداوند رحمان است و عقل‌هایشان به طور حتم انکار خواهند کرد که آن‌ها از هیچ آفریده شده‌اند؛ بلکه عقل‌هایشان اقرار خواهند کرد که چیزی باید وجود داشته باشد که آن‌ها را آفریده است. همچنین عقل‌هایشان انکار خواهند کرد که خودشان خالق خود باشند، یا خالق آسمان‌ها و زمین، یا حاکم بر حرکت خورشید و ماه و زمین باشند، تصديق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{أَمْ خُلِقُوا۟ مِنْ غَيْرِ شَىْءٍ أَمْ هُمُ ٱلْخَٰلِقُونَ ﴿٣٥﴾‏ أَمْ خَلَقُوا۟ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ ٱلْمُصَۣيْطِرُونَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الطُّورِ].
و تصديق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ وَأَلْقَىٰ فِى ٱلْأَرْضِ رَوَٰسِىَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ ۚ وَأَنزَلْنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءً فَأَنۢبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿١٠﴾‏ هَٰذَا خَلْقُ ٱللَّهِ فَأَرُونِى مَاذَا خَلَقَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦ ۚ بَلِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِى ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ ﴿١١﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ لُقۡمَانَ].
سپس به ایشان روند و ترتیب آفرینش را می‌آموزیم: اینکه زمینی که بر آن زندگی می‌کنید، پیش از آسمان‌ها پدید آمد و آسمان‌ها پیش از آفریدن زینت‌های خود، یعنی ستارگان تابان، خلق شدند، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنْيَا بِمَصَٰبِيحَ وَجَعَلْنَٰهَا رُجُومًا لِّلشَّيَٰطِينِ ۖ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ ٱلسَّعِيرِ ﴿٥﴾‏ وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ ٱلْمَصِيرُ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ المُلۡكِ].
آیا می‌توان پذیرفت که زینت آسمان‌ها، یعنی ستارگان، پیش از خود آسمان‌ها آفریده شوند؟! و پاسخ این پرسش را در محکم کتاب می‌یابیم، خداوند تعالی می‌فرماید:

{إِنَّا زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنْيَا بِزِينَةٍ ٱلْكَوَاكِبِ ﴿٦﴾‏ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَٰنٍ مَّارِدٍ ﴿٧﴾‏ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلْمَلَإِ ٱلْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿٨﴾‏ دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿٩﴾‏ إِلَّا مَنْ خَطِفَ ٱلْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُۥ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿١٠﴾‏ فَٱسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَآ ۚ إِنَّا خَلَقْنَٰهُم مِّن طِينٍ لَّازِبِۭ ﴿١١﴾‏ بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿١٢﴾‏ وَإِذَا ذُكِّرُوا۟ لَا يَذْكُرُونَ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [سُورَةُ الصَّافَّاتِ].
بلکه با آیات خداوند در جهان هستی، ملحدان را از اموری آگاه می‌کنیم که نمی‌دانستند. به خدا سوگند، آن‌ها را در برابر انتخابی واحد قرار می‌دهیم که هیچ راه دیگری جز آن ندارند: این قرآن عظیم، حق است و از سوی خداوند حکیم و دانا نازل شده است. ما به آن‌ها پاسخ تمام پرسش‌های جهان‌ هستی را می‌آموزیم که تاکنون پاسخی برای آن نیافته بودند، و همهٔ حلقه‌های گمشده در علوم کیهان و آفرینش را برایشان روشن می‌کنیم و می‌گوییم: «پس کدام آیات خدا را انکار می‌کنید؟» و این کار را با برهان روشن و مبین علم فیزیک از علوم کتاب، قرآن عظیم، انجام می‌دهیم، زیرا بعثت خلیفهٔ خدا، امام مهدی ناصر محمد، وعده‌ای همراه با چالش و برای اثبات حقانیت رسولش محمد است که خلیفهٔ خدا، امام مهدی، با علوم فیزیک قرآنی مبعوث خواهد شد، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُۥ عِلْمُ ٱلْكِتَٰبِ ﴿٤٣﴾‏} صدق الله العظيم [سُورَةُ الرَّعۡدِ].
و چنین نیست که من قرآن را همانند شما بر اساس گمان‌های شخصی خود تفسیر کنم، چرا که گمان هرگز نمی‌تواند جای حقیقت را بگیرد. بلکه ما قرآن را به خود قرآن روشن می‌سازیم و بیان آن را همچون بنایی مستحکم و استوار می‌آراییم، که هر بخشش دیگری را محکم نگه می‌دارد. و من با این بیان به عقل هر انسان عاقلی که از نیروی عقل خود بهره‌گیرد، به چالش می‌کشم؛ زیرا ناگزیر خواهد دید که عقلش به علم امام مهدی ناصر محمد یمانی گرایش یافته است و درخواهد یافت که عقلش – حتی برخلاف میل صاحبش – قانع گردیده و تسلیم و مطیع حق گردیده است زیرا خداوند، عقل را بصیر آفریده است، اگر که درست به‌کار گرفته شود. عقل بسیار استوار و غیرقابل شکست است، حتی اگر نور بصیرت هنوز به دل نرسیده باشد؛ اما پس از دریافت نور هدایت برای پیروی [از حق]، عقل بصیر می‌شود و نمی‌تواند در تشخیص حق و باطل کور بماند و جز آنچه منطقی و قانع‌کننده است را نمی‌پذیرد، تصدیق فرموده‌ی خداوند تعالی:
{أَفَلَمْ يَسِيرُوا۟ فِى ٱلْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَآ أَوْ ءَاذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى ٱلْأَبْصَٰرُ وَلَٰكِن تَعْمَى ٱلْقُلُوبُ ٱلَّتِى فِى ٱلصُّدُورِ ﴿٤٦﴾‏}صدق الله العظيم [سُورَةُ الحَجِّ].
یعنی: وقتی مسأله‌ای بر عقل عرضه شود، عقل کور نمی‌ماند، اما عقل سلطه‌ای بر صاحبش ندارد؛ بلکه مشاوری امین است که اگر از او مشورت بخواهی، فرضیات منطقی برایت ارائه می‌دهد، زیرا عقل چیزی جز منطقیات را نمی‌پذیرد. و برای روشن شدن موضوع، مثالی برایت می‌زنم:
روند تفکرعقل داماد عزیز مصر، وقتی همسرش به او گفت تا رسوایی را [که بر اثر رفتار خواهرش رخ داده بود] جبران کند، چنین بود: خواهرش، همسر عزیز مصر (رئیس مجلس وزرا)، یوسف، جوان خدمتکارشان را در زندان مخصوص جوانان کاخ حبس کرده بود و ادعا می‌کرد که یوسف از او درخواستی نامشروع کرده است. زن گفت: «اگر خواهرت خدمتکارشان، یوسف را از کاخ بیرون می‌کرد و می‌گفت که برای او در کاخ جایی نیست و باید برود، مشکل حل می‌شد و خود را از رسوایی تبرئه می‌کرد، زیرا بر اساس گفته او که یوسف از او درخواستی نامشروع کرده بود، یوسف غیرقابل اعتماد بود.» و این کار پایان می‌یافت، به جای اینکه بر حبس او اصرار شود. اما یوسف با پیراهنش زندانی شد تا مدرکی باشد بر اینکه یوسف از او درخواست نامشروع داشته و زن ـ برحسب شنیده‌ها- در برابر تجاوز از خود دفاع کرده است. سپس همسر داماد عزیز مصر گفت: «فکری برای رفتار خواهرت کن» .سپس به شوهرش گفت: «خواهرت را قانع کن تا یوسف را آزاد کند و بگذارد برود، به جای اینکه باعث رسوایی شود. ماندن یوسف در زندان کاخ عزیز مصر چه فایده‌ای دارد؟». شوهرش که از عقل خود استفاده می‌کرد، پاسخ داد: «آیا پیراهن یوسف از جلو پاره شده بود یا از پشت؟». او گفت: «نمی‌دانم، فقط شنیده‌ام که یوسف را حبس کرده و او را با همان پیراهن نگه داشته تا مدرکی بر علیه او باشد و اجازه نداده که پیراهنش را با پیراهن دیگری عوض کند». سپس شوهر کمی در فکر فرو رفت تا مسأله را بر عقل خود عرضه کند. عقلش پاسخ داد و به او گفت: «آیا منطق می‌پذیرد که پیراهن یوسف از پشت پاره شده باشد، اگر یوسف قصد داشت خواهر تو، همسر عزیز مصر، را به خود کشاند؟ عقل قطعاً این اتهام را نمی‌پذیرد، زیرا منطقی نیست. اگر او قصد تجاوز داشت، پیراهنش از جلو پاره می‌شد، چرا که زن از خودش دفاع می‌کرد. اما اینکه پیراهن یوسف از پشت پاره شده است، نشان می‌دهد که یوسف در حال فرار از زن عزیز مصر بود که او را به خویش خوانده و درها را بسته بود و گفت: «هیچ راهی برایت نیست». یوسف که نزدیک بود تحت تأثیر وسوسه و زیبایی او تسلیم شود، تصمیم گرفت فرار کند تا در را باز کند؛ زن او را دنبال کرده و گرفت و پیراهنش را از پشت کشید تا پیش از باز شدن در او را نگه دارد. عقل حکم می‌کند که پیراهن تنها در نتیجهٔ مبارزهٔ دفاعی یا فرار سریع و تعقیب پاره شده باشد. پس چنین بود که عقل مرد پاسخ داد و برای صاحبش دو فرضیه قرار داد و راه سومی باقی نگذاشت. بنابراین مرد با استدلال عقلانی و منطقی، در حالی‌که در محل حاضر نبود توانست حکم دهد. شاهد واقعی از اهل خانه هنگام حادثه حاضر نبود؛ او نزد خواهرش نبود و تنها با شهادت عقل و منطق قضاوت کرد. سپس مرد بدون هیچ ظلمی و با تکیه بر همین دو فرضیه حکم خود را بیان کرد و گفت:
{إِن كَانَ قَمِيصُهُۥ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ ٱلْكَٰذِبِينَ ﴿٢٦﴾‏ وَإِن كَانَ قَمِيصُهُۥ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ﴿٢٧﴾‏}. صدق الله العظيم [سورة يوسف].
اما نیاز بود آن فرضیه‌های منطقی که عقل استنباط کرده بود، در واقعیت محک بخورند تا آنچه عقل بصیر دربارهٔ حق حکم کرده بود، تصدیق شود و شاهدی علمی و منطقی به دست آید. بنابراین او راهی شد تا ببیند چه کسی دیگری را به سوی خویش دعوت کرده است. به کاخ دامادش عزیز مصر رسید و به سمت زندان مخصوص کاخ رفت تا یوسف و پیراهنش را ببیند. دید که پیراهن یوسف از پشت پاره شده است و آنگاه با یقین کامل دانست که یوسف بی‌گناه است؛ بلکه خواهرش، همسر عزیز مصر، بود که یوسف را به خویش خوانده بود. او یوسف را آرام و بی‌سر و صدا برداشت و به بخش سلطنتی نزد خواهرش بازگرداند، زیرا به یوسف اعتماد مطلق داشت. سپس به خواهرش گفت: «من را با دیگران یکی ندان؛ برادرت مانند شوهرت نیست که از عقلش بهره‌ای نبرده باشد. اگر یوسف قصد وسوسه تو را داشت، پیراهنش از پشت پاره نمی‌شد؛ پس اگر راستگو بودی، پیراهنش از جلو پاره می‌شد. اکنون برای گناهت استغفار کن، زیرا در خطا بودی.». زن از شرم نسبت به برادرش سکوت کرد و سرش را پايین انداخت. سپس به یوسف گفت: «به اتاق خود بازگرد، همان جایی که پیش‌تر در آن اقامت داشتی، و از یادآوری آنچه رخ داده است خودداری کن؛ دربارهٔ خودت با کسی جدل نکن. اگر کسی از تو پرسید، پاسخ مده؛ زیرا تو را به اتاقت نزد خواهرم بازگرداندم و این خود نشانهٔ بی‌گناهی توست. پس از این ماجرا چشم بپوش و درگیر آن نشو.» سپس به خواهرش گفت: «برای گناهت استغفار کن، زیرا در خطا بودی» . آنگاه نزد دامادش، عزیز مصر، رفت و به او اطلاع داد که یوسف بی‌گناه است و شهادت عقل و منطق، مطابق با واقعیت، بی‌گناهی او را تأیید کرد. آن مدرکی که گمان می‌شد علیه یوسف باشد، اکنون به نشانهٔ پاکی و بی‌گناهی او تبدیل شد. وزیر نیز در برابر تهمت همسرش صبر پیشه کرد و او را بخشید.
پس به عقل بنگرید، که وقتی مسئله‌ای بر آن عرضه شود، هرگز در تشخیص حق نابینا نیست و به تفکر می‌پردازد. عقل ابتدا فرضیه‌های منطقی ارائه می‌دهد و سپس صحت آن‌ها را بررسی می‌کند؛ یعنی این فرضیه‌ها با واقعیت مطابقت داشته و حقیقت را نشان می‌دهند.
هیچ کس نمی‌تواند بیان حق قرآن را همانند کسی که خداوند خود، بیان حق قرآن عظیم را به او آموخته است، شرح و تفسیر کند. هر که هدایت را جز از طریق بیان قرآن با خود قرآن جستجو کند، در مسیر خرافات و افسانه‌هایی قرار می‌گیرد که خداوند هیچ سلطه‌ای بر آن‌ها نازل نکرده و او را گمراه خواهد ساخت. پس به کدام سخن پس از آن ایمان خواهند آورد؟! داوری و حکم از آنِ خداست، که بهترین داور میان حق و باطل است.
و سلام
على المُرسَلين والحَمدُ لله ربِّ العالَمين..


خليفة الله على العالَمين الإمام المهديّ

ناصِر مُحَمَّد اليَمانيّ.

======== اقتباس =========

اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: اليوم 01:01 PM